شخصیت پردازی جذاب ترین عنصر داستانی است و حکایت از عمق نگاه نویسنده به انسان ها دارد. احمد محمود و اسماعیل فصیح دو تن از نویسندگان مشهور ایرانی هستند که آثار قابل توجه ای را آفریده اند. در این پژوهش، شخصیت جلال آریان در داستان ثریا در اغما، زمستان 62 و دل کور اثر اسماعیل فصیح و شخصیت خالد در داستان های زمین سوخته، همسایه ها، داستان یک شهر و درخت انجیر معابد اثر احمد محمود بررسی و تحلیل می شود. تحقیق حاضر که به روش توصیفی _ تحلیلی انجام شده نشان می دهد که دیدگاه کلی هر دو نویسنده نسبت به مسائل خوش بینانه است. قهرمان های منفی در آثار فصیح محدودند و آنهایی که وجود دارند، ذاتاً چهره ای زشت و کریه ندارند، بلکه اشخاصی هستند که به خاطر منافع شخصی و شیوه زندگیشان با یکدیگر متفاوتند. هر سه رمان بیانی ساده، راست، طبیعی و توأم با چاشنی طنز دارند. شخصیت ها در هر سه رمان مورد بررسی متنوع اند، اما متعدد نیستند. نویسندگان در شخصیت پردازی به شیوه غیرمستقیم عمل کرده اند. روند تئاترگونه رمان ها موجب شده تا در معرفی شخصیت ها بیشتر از شیوه گفتگو و توصیف ظاهر بهره جوید. در این رمان ها تک گویی درونی جایگاهی ندارد. قهرمان داستان های فصیح، جلال آریان شخصیتی نیمه پویاست و راوی ناظر است. اگر چه نویسنده می خواهد راوی داستان بیشتر ادای قهرمانان وطن پرست را در بیاورد، اما ناظری است بسیار سخت گیر که زندگی ایرانیان مهاجر را مغرضانه گزارش می دهد. احمد محمود دیدگاه خوش بینانه ای نسبت به زندگی و مردم دارد. در نظر او سختی ها پایان پذیرند. قهرمان های داستان احمد محمود از خوشی ها رویگردان نیستند. می توان گفت محمود، نویسنده رنج ها و مبارزات است. به ویژه در داستان های زمین سوخته این مسئله را مورد توجه قرار می دهد. همچنین قهرمان های داستان های وی مانند خالد، به مرام و تفکری اعتقاد دارند که برای تحقق آن به مبارزه می پردازند. او در آثار خود تبهکاران را از نزدیک می نگرد و به جرائم و مسائل اجتماعی به گونه ای ریشه ای و دقیق توجه می کند.