چکیده

انسان مدرن در اجتماع و جهان پرهیاهوی امروز، مملو از امیال و احساسات سرکوب شده است. او همیشه تلاش می کند راهی برای برون ریزی و از بین بردن احساسات نامطلوب خویش پیدا کند. یکی از راههای دستیابی به احساساتی که در اعماق وجود آدمی ته نشین شده است، همذاتپنداری با فانتزی های هنجارشکن، پیچیده و یا عمیقی است که در برخی انیمه ها وجود دارد. انیمه ی پاپریکا سرشار از تصاویر شگفت انگیز و متناقض است، این انیمه می تواند میل انسان را به تاریکی، نامیرایی و اکتشاف، ارضا کند. انیمه ی پاپریکا کارناوالی را به تصویر می کشد که کلاژی (Collage) از فرهنگ ها، مذاهب، سمبل ها و وقایع ملت های مختلف است که مرز بین رؤیا و هنر با جهان واقعی است و می توان آن را مصداقی بر نظریه ی کارناوال باختین دانست. سؤال این است که به کارگیری عناصر گروتسک چه تأثیری بر فضاسازی، شخصیت ها و به طور کل روایت اثر می گذارد؟ این مقاله در تلاش است بر اساس نظریه ی کارناوال باختین، تأثیر عنصر گروتسک در انیمه ی پاپریکا با تحلیل سبک شناسانه و زیبایی شناسی بصری، بررسی کند.

تبلیغات