از آن جا که یکی از اولویت های اساسی سیاست خارجی دولت بایدن، تدوین و تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال خاورمیانه بوده است. این مقاله به کارگیری روش تحقیق کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی به دنبال ارزیابی سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن است. لذا سؤال اصلی این تحقیق این است که سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن چگونه قابل ارزیابی است؟ این پژوهش اکتشافی است و فرضیه ندارد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ در حالی که دولت بایدن در سیاست های اعلامی خود بر نقش نقش فعال تر آمریکا و حضور پررنگ تر در سطح منطقه ای تأکید داشت و برعکس سلف خود تمایل کمتری به دنبال کردن اقدامات یک جانبه یا استفاده از زور برای مقابله با چالش های سیاست خارجی داشته است. همچنین، سیاست خارجی بایدن هم زمان دو هدف را با توجه به شرایط و اقتضائات منطقه دنبال کرده است؛ از یک طرف همکاری با متحدان سنتی را برای تضمین ثبات منطقه ای در اولویت قرارداد و از طرف دیگر دولت بایدن با استفاده از قدرت نرم تلاش کرد که ترویج حقوق بشر را نیز دنبال کند. در نهایت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه با مانع محور مقاومت در عراق، ایران، لبنان، غزه و یمن روبرو می باشد.