آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

نویسنده تعیین راهبرد برای ایجاد تغیرات در جهت توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را مهم‏ترین مشکلات گریبانگیر فعالان اجتماعی می‏داند و معتقد است که عمده‏ترین علت ناکامی کوشش‏ها و مبارزات یکصد سال اخیر، ضعف این نیروها در ایجاد و پیگیری راهبرد مناسب برای نیل به هدف است. یکی از لوازم موفقیت در این امر تشخیص ویژگی‏های اصلی «دوران» است، که از یک‏سو شاخص‏های تکامل اجتماعی در هر عصرند و از سوی دیگر امکانات و محدودیت‏هایی را بر هدف‏گذاری و راهبرد نیروهای فعال و پیشرو اجتماعی تحمیل می‏کنند. ویژگی اول مربوط به شیوه‏های تولید و تأمین معیشت در جامعه است؛ شیوه‏یی که از گذشته به ارث رسیده و هنوز کم و بیش تداوم دارد و مشخص‏کننده وضع موجود است، اما شیوه نو و تکامل تولید و تامین مایحتاج جامعه، حتی اگر در وضعیت غالب و مسلط نباشد، مشخصه دورانی است که در حال شکل گرفتن است. در جوامع غربی شیوه تولید صنعتی و علوم و فنون وابسته به آن، صنعتی تثبیت شده و فراگیر و مشخصه «وضع موجود» است. حال آن که تکنولوژی فراصنعتی (ریزپردازها) پدیده‏یی نو و تکامل است که نشان از ظهور عصر جدید می‏دهد و می‏رود تا در بیشتر عرصه‏ها جایگزین عصر صنعت شود. جامعه ایران از این لحاظ وضع متضادی دارد. از یک قرن پیش، کوشش‏هایی برای ورود به عصر صنعت و علوم و فنون جدید به عمل آمده و ادامه دارد، اما این تحول تکاملی و تغییر دوران با موانع و مشکلاتی رو به رو بوده و هست.
مشکلات مزبور بیشتر از آنچه مربوط به مقاومت نیروهای مولد و ساختارهایی وابسته به نظام تولید ماقبل صنعت (کشاورزی) باشد، به ناهماهنگی در رشد و تکامل سه وجه اصلی حیات اجتماعی یعنی نظام تولید و تأمین معیشت، نظام اداری، سیاسی و اجتماعی و نظام فرهنگ و اخلاقیات و تعارض میان نیروهای فعال و تأثیرگذار در این سه بخش است. برای ایجاد تحول و تغییر در جهت نوسازی و تکامل جامعه کافی نیست که فقط یک ویژگی دوران، یعنی رشد و توسعه صنعتی را هدف قرار دهند؛ بلکه لازم است همراه با آن برای نوسازی نظام سیاسی و حقوقی مدیریت جامعه و مناسبات میان نیروهای مولد و قشرهای طبقات اجتماعی و نحوه توزیع امکانات و محصولات مادی و غیرمادی تولید اجتماعی و همچنین ایجاد تحول و تجدد در فرهنگ نظام اخلاقی جامعه اقدام شود. اگر تغییرات در هر سه‏شان حیات اجتماعی کم و بیش هماهنگ صورت نگیرد، اختلال و بی‏نظمی و تنش و نزاع پیش می‏آید و نیروهای اجتماعی به جای همکاری و همزیستی صلح‏آمیز، در کشمکش و تضاد با یکدیگر قرار می‏گیرند و در نتیجه جامعه از پیشرفت بازمانده، زیر فشار بحران‏های مختلف گرفتار انحطاط و آشوب و هرج و مرج می‏شود.
نویسنده در پایان به این مساله اشاره می‏کند که قشرها و نیروهای اجتماعی پیشرو جامعه ایران، دیری است که ضرورت جایگزین کردن شیوه‏های زندگی و تأمین معیشت مبتنی بر علوم و فنون و حقوق جدید را درک کرده و در این راه، پیدایش می‏کند و نیز دیرزمانی است که خصلت و ضرورت دیگر دوران یعنی تحول ساختار و صورت‏بندی شکل مطلقه و خودکامه فرو می‏ریزد و قبایل و طایفه‏ها اشکال نوین دموکراتیک و مردمی را می‏شناسند و آن را طلب می‏کنند. امّا هنوز نتوانسته‏اند بر شرایطی که ناامنی و بی‏ثباتی اجتماعی و اقتصادی و ضعف و پراکندگی نیروهای مولد را به سود استمرار و تجدید حیات حکومت‏های مطلقه باز تولید می‏کنند، غلبه کنند.

تبلیغات