آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

همشهری، ش 3665 و 3666، 15 و 16/1/84
کشف و دسته‏بندی آفات و ناراستی‏هایی که دامان فرهنگ ملی و به بیانی دیگر، ساحت هندسه فرهنگی اجتماعی ایران را دربرگرفته و در صورت ادامه همین روند آن‏را از درون تهی و از برون نامتوازن خواهد ساخت، موضوع مقاله «آفات فرهنگ» است. از دیدگاه مؤلف، ضعف زبان‏شناختی موجب گنگ ماندن مفهوم و معنای زبانی فرهنگ گشته است و برداشت‏های توده‏ای جامعه از فرهنگ، شامل دو نوع مفهوم حداقلی و حداکثری شده است. این برداشت هر چند ممکن است در نگاه نخست مهم تلقی نشود، اما از آنجا که مبنای بسیاری از تحلیل‏ها، برداشت‏ها و نظریه‏ها واقع می‏شود، جهت‏گیری‏های نظری، عملی و فرهنگی مردم و نخبگان را نسبت به فرهنگ تحت تأثیر قرار می‏دهد.
دومین آفت فرهنگ، ضعف حوزه مطالعات نظری فرهنگ ملی کشور است. کاهل فرهنگ‏شناسان و اندیشمندان ما در عدم ورود و چالش جدی با مباحث حوزه فلسفی فرهنگ را باید مشکلی ریشه‏دار، دراز مدت و اساسی دانست که از گسترش مباحث نظری آن جلوگیری نموده است. باید اذعان نمود که جامعه ایرانی همواره از خلأ فیلسوفان معنا رنج برده است که نمود آن در عرصه فرهنگ بیشتر از سایر عرصه‏ها قابل درک می‏باشد.
آفت دیگر فرهنگ، فقدان دانش فرهنگی است؛ با این توضیح که فرهنگ‏شناسی را باید دانشی مرکب از حوزه‏های مطالعاتی انسان‏شناسی، جامعه‏شناسی، دین‏شناسی، روان‏شناسی و علم مدیریت دانست که مبتنی بر دستگاه معرفتی ویژه‏ای شکل می‏گیرد؛ ولی به سه دلیل سکولار بودن، بومی نبودن و عدم جامعیت علوم مذکور که ریشه در غرب دارند، با کمی درنگ می‏توان ادعا نمود که تقسیم و تحدید حوزه مباحث فرهنگ‏شناسی به ساحات این علوم، به اصالت این حوزه مطالعاتی خدشه اساسی وارد کرده و دامنه فرهنگ‏شناسی ایران را محدود و کم‏ژرفا نموده است.
چهارمین آفت فرهنگی، امتناع بی‏دلیل اجتهاد فقهی از ورود به حوزه مباحث فرهنگی است که سه آفت اساسی را در پی خواهد داشت: 1. خطر تحجر فقهی مجتهدان؛ 2. خطر التقاط رفتاری مقلدان و 3. خطر مسئولیت‏گریزی مسئولان و فقط با استفاده از اجتهاد پویا و عقلانی شیعه می‏توان از این خطرها دوری کرد و به نظام سازی فرهنگی اقدام نمود.
در توضیح پنجمین آفت باید گفت که هرچند فرهنگ‏ها به شکل کاملاً طبیعی با یکدیگر داد و ستد دارند و این امر زمینه تجدید حیات آنها را فراهم می‏کند، ولی پرتوی فن‏آوری ارتباطی یک فرهنگ، می‏تواند سایه استیلای خود را بر فرهنگ دیگر بیندازد و امر داد و ستد را به رابطه‏ای یک‏سویه تبدیل نماید که از آن می‏توان به خودباختگی تجدد نوین تعبیر نمود.

تبلیغات