آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

ستاره‏ی سبز
یکی از مشاهیر جهان تشیّع، حکیم صمدانی، مفسّر و مترجم قرآن و متکلّم سخنور «میرزا مهدی الهی قمشه‏ای» می‏باشد که در آثار وی اعم از نوشته‏های حکیمانه و سروده‏های شیرین الهام از معارف قرآنی و سخنان خاندان عصمت و طهارت قابل مشاهده است و نگاشته‏هایش با مواعظ، حکمت‏های عالی و توصیه‏های اخلاقی توأم می‏باشد.
نامبرده در سال 1318 هجری قمری 1 در بیتی که به فضیلت ووارستگی آراسته بود، دیده به جهان گشود.2 و ملاّ أبو الحسن (پدرش) با ولادت چنین فرزندی در موجی از شادمانی فرو رفت و دیدگانش به جمال خجسته و با سعادت این نهال نو رسته روشن شد. نام وی را مهدی نهادند و بعدها که در جهت احیای معارف دینی و دفاع از مباحث عقیدتی و کلامی اهتمام ورزید به «محی الدّین» ملقّب گشت و در شعر و ادب تخلّص «الهی» را برای خویش برگزید.
_______________________________
1. برخی منابع، سال 1319ه. ق و 1320 ه. ق را هم ذکر نموده‏اند.
2. الذریعة: 24/237؛13/289.
________________________________________
* دوران تحصیلات
حکیم الهی قمشه‏ای دوران کودکی را در خانواده‏اش با بهره گیری از اندیشه‏های پدرش سپری نمودو به دلیل استعداد سرشار و نبوغ ذاتی در سنّ 5 سالگی به مکتبخانه رفت و به مدّت دو سال مقدّمات زبان و ادبیات عرب و فارسی را فرا گرفت و چون ده بهار را پشت سر گذاشت، «شرح نظام نیشابوری» را نزد پدر و دیگر اساتید شهر قمشه (شهرضا) آموخته بود و در 15 سالگی این کتاب و «مغنی لبیب» و «مطوّل» را تدریس می‏کرد.3
حکیم «الهی» مقدّمات فقه، اصول و حکمت را در شهرضا از ملاّ محمد هادی فرزانه قمشه‏ای (1302 1385 ه. ق) و دیگران فرا گرفت4 و به شوق ادامه‏ی تحصیل پیاده راه اصفهان را پیش گرفت و در مدرسه «صدر» این شهر از محضر استادانی چون شیخ محمد حکیم خراسانی آثار فلسفی و عرفانی را آموخت5 و محضر درسی آیت الله شهید مدرس را در مدرسه «جدّه بزرگ» درک کرد.6
چون حکمت و دانش گمشده‏ی این انسان مشتاق «اندیشه» بود بیش از یک سال در حوزه اصفهان نماند و این دیار را به قصد مشهد مقدس ترک نمود و در مدرسه «نوّاب» این شهر مقدس و در جوار روضه مبارکه‏ی هشتمین فروغ امامت حضرت امام رضا علیه السلام اقامت گزید و حوزه‏ی درسی مشاهیری چون آقا بزرگ حکیم (میرزا عسکری شهید)، آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی، شیخ اسد الله یزدی، حاج ملاّ محمد علی معروف به حاجی فاضل، حاج شیخ حسن معروف به فاضل بُرسی و آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری خراسانی را غنیمت شمرد و از خرمن پر فیض این اساتید استفاده‏های شایان توجّهی برد.7
وی پس از طی مدارج علم و حکمت و کسبِ معارف قرآنی و روایی در «مشهد مقدس» به «تهران» آمد و مدرسه «سپهسالار» را به عنوان
_______________________________
3. مجله‏ی کوهی، سال اول، شماره8، تیرماه 1352ه. ش، ص 545.
4. تاریخ حکما و عرفاء متأخرین صدر المتألهین، منوچهر صدوقی...، ص 82.
5. تذکره‏ی شعرای معاصر اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص 53.
6. مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، عبد العلی باقی، ص 28.
7. آشنای عرشیان، از نگارنده، ص 3236.
8. حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی، آیة الله حسن زاده آملی، ص 38.________________________________________
محل تحصیل، تدریس و سکونت برگزید8، البته قصد ادامه تحصیل در «نجف اشرف» را داشت که در این مدرسه با شهید مدرّس ملاقاتی داشت و این برخورد کوتاه منجر به ترک سفر و اقامت در تهران شد. 9
* بر کرسی تدریس
مرحوم الهی قمشه‏ای در تهران این توفیق را به دست آورد که از پرتو اندیشه‏های حکیم پر آوازه میرزا محمد طاهر تنکابنی که از پرورش یافتگان مکتب میرزا ابوالحسن جلوه زواره‏ای (1238 1314 ه.ق) بود مستفیض گردد و به موازات افزایش اندوخته‏های خویش به تدریس و تربیت دانشوران روی آورد و چون دانشکده‏ی معقول و منقول در تهران تأسیس گردید، منطق،حکمت و ادبیات در این مکان تدریس می‏نمود و کتاب «توحید هوشمندان» را در این زمان به رشته نگارش در آورد که حاوی مباحث کلامی جالبی می‏باشد.10 همچنین در «دانشکده ادبیات دانشگاه تهران»، زبان عربی را با تسلطی شگرف و فصاحتی جالب درس می‏داد؛ چون به تدریس مباحث کلامی و مضامین فلسفی می‏پرداخت، بحر موّاج و ژرفی بود، حافظه‏ای قوی داشت و استدلالی رصین و استوار در گفته‏هایش به وضوح قابل مشاهده بود، در تأیید نکته‏های عمیق حکمی از اشعار شاعران بزرگ تازی و پارسی کمک می‏گرفت و در پایان با فروتنی سروده‏های خویش را برای حاضران می‏خواند. با وجود کهولت سن، آیات قرآن و احادیث منقول از معصومان علیهم السلام ، عبارات کتاب اشارات، اسفار، شرح منظومه سبزواری و دیگر آثار فلسفی رابه خاطر داشت.11
کتاب قانون ابو علی سینا را تدریس می‏کرد و در تشریح مطالب آن به ظرفیت افراد توجّه داشت.12 شخصیّت‏هایی چون آیات گرانقدر جوادی آملی، حسن حسن زاده آملی و سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی از محضر حکیم الهی قمشه‏ای بهره‏مند شده‏اند. حجج اسلام حسین انصاریان، شیخ عبد الکریم ملکان و دکتر امیر محمود انوار از تربیت یافتگان محفل علمی این نامدار عرصه‏ی اندیشه‏اند.
_______________________________
9. مدرس مجاهدی شکست ناپذیر، ص 192 191.
10. مجله‏ی پیام انقلاب، شماره‏ی 169، ص 30.
11. مجله‏ی یغما، سال 26، شماره‏ی 12، اسفند 1352، ص 752.
12. حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی، ص 12؛ مجله‏ی حوزه، شماره‏ی 55، ص 45.
کلام اسلامی » شماره 26 (صفحه 96)
________________________________________
* آثار و تألیفات
حکیم الهی قمشه‏ای به موازات تدریس و تبیین مباحث علمی و کلامی برای شاگردان، به پژوهش در علوم اسلامی توجّه داشت و «تفسیر ابو الفتوح رازی» را که قدیمی‏ترین تفسیر فارسی شیعه است، پس از اصلاحات وحواشی ارزنده در سال 1320 تا 1322 ه. ش در ده مجلد به چاپ سپرد و در توضیحاتی که بر این اثر نگاشته، برخی از نکات مطرح شده توسط این مفسّر را مورد تأمّل قرار داده و به نقد کشیده است. همچنین ترجمه‏ی تفسیر گونه یا «خلاصة التفاسیر» الهی قمشه‏ای نخستین بار در سال 1323 ه. ش به چاپ رسید و پس از آن به کرّات این اثر با تیراژ بسیار زیاد و توسط ناشران متعدّد به حلیه‏ی طبع آراسته شده است. فرزند فاضلش دکتر حسین الهی قمشه‏ای، محمد باقر محمودی و حسین مسعودی بر این ترجمه اصلاحاتی وارد نموده‏اند و حسین استاد ولی از محقّقان و مترجمان معاصر این ترجمه را از اغلاط زبانی، ادبی و علمی پیراسته و گویا در آستانه نشر قرار دارد.13
آثار دیگر این حکیم عبارتند از:
1. ترجمه و شرح صحیفه سجادیه؛
2. ترجمه و توضیحاتی بر نهج البلاغه.
3. ده مقاله در حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی.
4. ترجمه و شرح خطبه توحیدیه حضرت علی علیه السلام ؛ 5.کتاب حکمت الهی که مجموعه نسبتاً مفصّل از افاضات علمی و پژوهشهای آن مرحوم است که مباحث کلامی و فلسفی در حوزه اسلامی را مورد بررسی قرار داده و ضمن تشریح اقوال بزرگان، مضامین مندرج در آن را با ادلّه‏ی عقلی و منطقی که مستند بر قرآن وحدیث است برهانی گردانیده است؛6. شرح رساله‏ی «فصول الحکم» ابو نصر فارابی؛ 7.مشاهدات العارفین فی أحوال السالکین إلی الله؛ 8. رساله‏ای در فلسفه‏ی کلّی؛ 9. رساله‏ای در مراتب ادراک؛ 10. حاشیه بر «مبدأ و معاد» ملاّ صدرای شیرازی؛ 11. کلیات دیوان حکیم الهی قمشه‏ای که در آن بسیاری از مباحث کلامی، سخنان و مواعظ پیشوایان معصوم علیهم السلام به صورت منظوم در آمده است و غزلهای شیوای این حکیم بر زیبایی آثار منظومش افزوده است و بسیاری از سخنوران، سروده‏های وی را ستوده‏اند.
جلوه‏ی جمال
تحدّی قرآن هنوز چون کوه استوار و پا برجا بوده و برای همیشه باقی خواهد ماند و اسلوب این کلام جاودانه به گونه‏ای است که نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته و نه بعداً
_______________________________
13. بر اساس نامه‏ای که ایشان به نگارنده نوشته است.
________________________________________
فردای آن روز مرحوم الهی سحرگاهان به راه افتاد و آن وقت که از شبهای لطیف و مهتابی تابستان بود در دامنه کوه سنگی مشهد از آب چشمه‏ای که از آن کوه سر به فلک کشیده روان بود، وضو ساخت و خاضعانه به درگاه پروردگار دست دعا و نیاز برداشت. خود می‏گوید: در حالی که محو تماشای آسمان بودم این بیت حافظ به ذهنم آمد:
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‏کرد
آن شب تا صبح بر فراز تپه‏ای در زیر نور ماه نشستم و گویی باز به گفته حافظ:
روی نگار در نظرم جلوه می نمود
از دور بوسه بر رخ مهتاب می‏زدم
محو تماشای جلوه‏ی جمال حق بودم که سحر در رسید و به یاد عهد خود افتادم و با مدد از همان منجی که سرچشمه‏ی الهام حافظ بوده است، شرح جمال یار را در غزلی با همان وزن و قافیه و ردیف پرداختم و صبح طبق قرار نزد دوستان بردم و برایشان خواندم. و آن کسی که خود غزل حافظ را پیشنهاد کرده بود تصدیق نمود که کمتر از شعر حافظ نیست و دعوی تحدّی را رد کرد و آن غزل که سروده‏ام این است:
دوش بر ماه از شکنج طره تاب انداختی
رونق گلزار بردی، جلوه‏ی مه کاستی
هرگز امید رهایی نیست صیدی را که سخت
زآتش عشق، آرزوی عقل خامم سوختی
زاهد اندر رقص و صوفی در سماع انگیختی
کشتی عشاق بشکستی به دریای فراق
غنچه را چون عاشقان دلتنگ کردی زان دهان
تشنگان را چون «الهی» گاه در دریای عشق
پرده ی مشکین بر آفتاب انداختی
آفتابا هر گه از رویت نقاب انداختی
در کمندِ پر پیچ و تاب انداختی
وز شرارش دفتر فکرم در آب انداختی
وجد و مستی در سر هر شیخ و شاب انداختی
چون شکستی، مردم چشمم در آب انداختی
وز لبت، خون در دل لعل خوشاب انداختی
غرق کردی، گه به صحرای سراب انداختی14سرانجام این مدافع حریم دین و زبان گویای حقیقت، و متکلم وارسته، و حکیم دانا در شب سه شنبه دوازدهم ربیع الثانی 1393ه. ق، برابر بیست و پنجم اردیبهشت ماه 1352 به لقاء الله پیوست و در وادی السلام قم، به خاک سپرده شد.
حشره الله مع أولیاءه الکرام
_______________________________
14. خوشه‏ها، طیبه الهی(تربتی)، ص 130 129؛ آشنای عرشیان ، ص 106 104.

تبلیغات