آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

بشر پیوسته از طریق حس و تجربه، تفکر و استدلال، آگاهی‏هایی از جهان به دست می‏آورد، و علوم و آگاهی‏های متعارف و معمولی او، ره‏آورد همین دو شاهراه معرفت است که بر همگان شناخته شده است.
از سوی دیگر، در طول تاریخ بشر، شخصیت‏های والایی با انگیزه اصلاح و هدایت بشر به پا خاسته، و خود را مبعوث جهان غیب (خدا) دانسته و مدعی شده‏اند که آنان پیامهایی را از جهان ماورای طبیعت دریافته، و آن را به صورت کلام و گفتار که حامل معارف و احکام دینی است در اختیار بشر قرار می‏دهند. و این مدعیان، شخصیت‏های برجسته‏ای بودند که توجه خردمندان و مفتکران را به خود جلب کرده‏اند. آنان خود را پیام‏رسانان خداوند و سرچشمه پیام‏های خود را وحی الهی می‏دانستند و معتقد بودند که این پیامها را از طریق حس و تجربه، و یا از طریق تفکر و استدلال به دست نیاورده‏اند، بلکه از جانب خداوند بر روح و روان آنان القا شده است.
این واقعیت تاریخی در طول هزاران سال سبب شده است که دانشمندان به امکان ارتباط انسان خاکی با جهان غیب، بدون بهره‏گیری از طریق حس و عقل توجه کنند(امکان وحی) و سپس به تبیین و تفسیر آن بپردازند. بحث در هر دو محور (امکان ارتباط و تبیین آن) می‏تواند پرده از واقعیت نبوت و وحی برداشته و در حدّ امکان ما را به شناخت آن رهنمون گردد، ما نخست به اثبات امکان آن پرداخته و در مقاله بعد به تبیین آن می‏پردازیم.
***
روزنه‏هایی به سوی جهان غیب
بر خلاف تصور مادیگران، وجود مساوی با ماده نبوده، بلکه از آن گسترده‏تر است و کسانی که آن دو را مساوی می‏دانند راه جهان ماورای طبیعت را به کلی به روی خود بسته، و با چنین اعتقادی، مجالی برای ورود در این گونه مسایل برای آنان وجود نخواهد داشت.
کاوش در این بحث از آن کسانی است که به جهان غیب ایمان دارند. و خواهان یافتن راهی برای آشنایی با آن هستند.
در زندگی بشر و دیگر جانداران، یک رشته آگاهی‏هایی وجود دارد که از قلمرو حس و عقل بیرون بوده، و دریافت‏هایی است که نمی‏توان آنها را با دو راه مزبور تفسیر کرد، و این واقعیت خود گواه روشنی بر امکان وحی نبوت می‏باشد، راههایی که هم اکنون به آنها اشاره می‏کنیم، هر یک در خور بحث گسترده است، ولی ما در این جا به اشاره‏ای کوتاه در مورد آنها بسنده می‏کنیم:
1. الهام در جانداران
دستگاه آفرینش حس راه‏یابی را در نهان جانداران نهاده است، آنگاه که چشم به جهان می‏گشایند بدون کوچکترین آموزش به راه زندگی خود آشنا می‏باشند. این نوع ادراک از قبیل هدایت غیبی است که آنها را در مسیر زندگی رهنمون می‏گردد. جلوه‏های این ادراک و هدایت غیبی در زندگی همه جانداران به ویژه در پاره‏ای از آنها مانند مورچه، موریانه و زنبور عسل، کاملاً نمایان است.
زنبور عسل، آنگاه که سر از تخم بیرون می‏آورد، و قدرت پرواز پیدا می‏کند، با رهیافت مرموزی به سوی گلها پرواز کرده، و شیره آنها را به طرز خاصی می‏مکد تا از آن شهد بسازد، و لانه خود را آن‏چنان شش‏گوشه می‏سازد که هرگز گوشه‏ای با گوشه دیگر، حتی به اندازه یک میلی‏متر هم کم و زیاد نمی‏باشد، و در کوران بادهای تند و در فضای تاریک و غبار آلود لانه خود را به آسانی پیدا می‏کند و....
از شگفتی‏های این حشره این است که نوعی از آن (زنبور قرمز) ملخ را شکار کرده و به جای حساس آن نیش می‏زند، و آن را بی‏هوش نموده و به صورت گوشت زنده آن را نگاه می‏دارد، و سپس در نقطه مناسبی از بدن ملخ تخم‏گذاری می‏کند، تا پس از آن که بچه‏ها از تخم بیرون آمدند، از گوشت آن تغذیه کنند.
اینها و هزاران نمونه از این قبیل، همگی جلوه‏هایی از هدایت‏های غیبی است که در زندگی جانداران به چشم می‏خورد.
2. روءیاهای راستین
خواب در حفظ زندگی انسان تأثیر به سزایی دارد، این که حقیقت آن چیست از قلمرو بحث ما بیرون است، آنچه که مهم است اشاره به اقسام خواب‏هاست:
1. افکار آشفته که گاهی در بیداری و بیشتر در عالم خواب خودنمایی می‏کند و غالباً گریبانگیر افراد بیمار می‏گردد.
2. افکار عادی روزانه که در عالم خواب خود را نشان می‏دهد. مثلاً دانش‏آموز در روزهای امتحان، خواب‏های مربوط به درس و امتحان و نمره می‏بیند.
3. قسمتی از خواب‏ها، اسرار نهانی انسان است که بیانگر واقعیت انسان می‏باشد، و این قسم از خواب‏ها در روانکاوی ارزش علمی دارد و به وسیله آن می‏توان به ضمیر پنهان پی برد، فروید برای اصل خواب و کشف آن از ضمیر پنهان اهمیت بسزایی قایل است، و یک قسمت از بحث‏های وی در روانکاوی را تشکیل می‏دهد.
4. خواب‏هایی که نه از افکار آشفته سرچشمه می‏گیرد و نه افکار روزانه به پدید آمدن آن کمک می‏کند و نه حاکی از ضمیر پنهان انسان است، بلکه از یک واقعیت جدا از ذهن و اندیشه گزارش می‏دهد.
این نوع خواب‏هاست که ما را با جهان خارج از خود مرتبط می‏سازد، و از روی حقایق عالم پرده بر می‏دارد، و ثابت می‏کند که انسان علاوه بر درک حس و عقل از آگاهی سومی برخوردار است که معلول دو ابزار یاد شده نیست، تو گویی آفریدگار جهان برای تماس با جهان خارج روزنه سومی را باز نموده و آن همان روءیاهای صادق است، تا بدین وسیله زمینه را برای تصدیق نبوت و وحی فراهم سازد.
فیلسوف نامی اسلام شیخ الرئیس بسیاری از خواب‏ها را روزنه‏ای، به سوی جهان خارج از درون و ضمیر انسان می‏داند و در این باره می‏نویسد:«آزمایش‏های زیاد نشان می‏دهد که انسان به وسیله خواب می‏تواند آگاهی‏هایی از جهان خارج به دست آورد و در عالم روءیا چیزهایی را درک کند که عین حقیقت و متن واقع باشد و کوچک‏ترین اختلافی با آنچه که در جهان خارج تحقق می‏پذیرد نداشته باشد.
سپس اضافه می‏کند:«هرگاه برای انسان در عالم روءیا امکان چنین ادراکی وجود دارد، چه مانعی دارد که انسان در حال بیداری دارای چنین ادراک و آگاهی باشد».1
بسیاری از مردم خواب‏های شگفت می‏بینند، به این معنا که آنچه در خواب دیده‏اند، بدون کم و زیاد در خارج تحقق می‏یابد، تعداد این خواب‏ها به اندازه‏ای زیاد است که کتاب‏هایی درباره‏ی آن تألیف شده است.2
خواب یوسف و همچنین خواب عزیز مصر که در قرآن آمده از این نوع خواب‏هاست، چیزی که هست این دو نفر چهره‏ی واقع را دیده، ولی تا لحظه بیداری تغیییر شکل یافته بود، مثلاً یوسف در خواب خود پدر و مادر و یازده برادر را دیده بود3 ولی تا بیدار شود، تغییر شکل داده و به صورت خورشید و ماه و یازده
_______________________________
1. اشارات: 3/399.
2. دار السلام، نوشته محدث نوری؛ آیات بینات نوشته محقق شوشتری، این دو کتاب صدها روءیای صادق از شخصیت‏های مختلف نقل می‏کنند، و ما به جای نقل از این دو مصدر، خواب‏هایی نقل کردیم که برای خود و یا دوستان مورد وثوق اتفاق افتاده بود.
3. یوسف/4.
________________________________________
ستاره در خاطر او مانده بود، و همچنین است، خواب عزیز مصر.4 ما در این جا نمونه‏های انگشت شماری را نقل می‏کنیم که یا خود با آن روبه‏رو بودیم و یا از افراد موثقی شنیده‏ایم:
1. علاّمه طباطبایی رضوان خدا بر او باد واقعه زیر را برای نگارنده تعریف کرد: یکی از روزهای زمستانی، فرزندم نورالدین کودک نابالغی بود که پس از صرف نهار در بستر خوابیده بود، ناگهان متوجه شدم که او در حالی که در خواب عمیقی فرو رفته بود، چنین می‏گوید:«مأمور پست آمده و دو نامه آورده است، برخیز و بگیر» ما سخن او را جدی نگرفتیم ولی چیزی نگذشت که دربِ خانه زده شد، و مأمور پست دو نامه را تحویل داد و رفت.
2. دوست دانشمندم آقای علی اصغر مدرس نویسنده کتاب‏های «تاریخ ژاپن»، «حق و قانون» برای نگارنده سرگذشت زیر را نقل کرد: در سال 1340 برای معالجه، از راه ترکیه عازم آلمان شدم چند روزی در «ازمیر»به سر بردم، از آن جا با کشتی رهسپار آلمان شدم، شب را در کشتی خوابیدم برای نماز صبح بیدار شده و مجدداً خوابیدم ناگهان یک نفر درخواب با عبارت صریح و روشن که هنوز عین عبارت او در خاطرم هست چنین گفت:«از والده‏ات نگران مباش، آقای ... بر او قرآن خواند و راحت شد» این جمله‏ها عین گفتار او بود و این واقعه در 28 تیر ماه همان سال اتفاق افتاد. من بیدار شدم تقریباً یقین کردم که والده‏ام به رحمت ایزدی پیوسته است، پس از معالجه به تبریز بازگشتم، احساس کردم که وضع افراد خانواده با من غیر عادی است و می‏خواهند خبر ناگواری را به من بدهند، من پیشدستی کردم و گفتم می‏دانم والده‏ام فوت کرده است، می‏خواهم بدانم چگونه و در چه تاریخی اتفاق افتاده است، گفتند وی در 28 تیرماه فوت کرده است، و آقای... را دعوت کردیم در کنار او نشست و قرآن خواند. دفتر یادداشت روزانه را در آوردم، تطبیق کردم معلوم شد که تاریخ فوت والده و خواندن قرآن، کاملاً با تاریخ آنجا مطابق است.
3. نگارنده در سال 1330 شمسی برای گذراندن تعطیلات تابستانی به زادگاه خود رفته و نوشته خطی حضرت امام‏قدس سره را برای مطالعه همراه خود برده بود، پس از سپری شدن تابستان به قم بازگشت امّا بخشی از آن نوشته را در زادگاه جا گذاشت، فوراً نامه نوشت و ارسال آن را از پدرش درخواست کرد، ناگهان شبی در عالم روءیا دیدکه پدر وارد قم شده و نوشته را همراه خود آورده است، هنگام ظهر، موقع صرف نهار در حالی که خواب خود ر
_______________________________
4. یوسف/43.________________________________________
برای دوست خود تعریف می‏کرد، ناگهان پدر وارد شد و گفت عازم مشهد هستم و آن نوشته خطی را آورده‏ام.
این خواب‏ها را چگونه می‏توان تفسیر کرد؟ آیا می‏توان همه آنها را از نوع تصادف دانست، ویا آن را بازتاب حالات درونی دانست؟ پاسخ منفی است؛ زیرا تعداد آنها به قدری زیاد است که نمی‏توان آنها را پدیده‏ای تصادفی انگاشت، و نیز و اقع نما بودن آنها با فرضیه‏ی بازتاب حالات درونی سازگار نیست. حتی فلاماریون در کتاب «اسرار مرگ» صفحاتی را به نقل این نوع خواب‏ها تخصیص داده است.
این نوع خواب‏ها که پرونده آنها از نظر تحلیل علمی هنوز گشوده است، گواه بر آن است که در بشر حس مرموزی است که می‏تواند حوادث را از طریق حس و عقل ادراک کند، و با پذیرش این قسمت انکار وحی به بهانه این که از قلمرو حس و عقل بیرون است بی جهت خواهد بود.
3. الهام در بیداری
گاهی اتفاق افتاده که اندیشه‏ای به افراد الهام شده است، یا ناگهان خود را بر چنین اندیشه‏ای واقف و آگاه یافته است، این نوع اندیشه‏ها را «الهام» می‏نامند، و قرآن نیز آن را نوعی وحی دانسته است چنان که می‏فرماید:
«وَاگوحَیْنا اِلی اُمّ مُوسی اگنْ اگرْضِعِیهِ فَاِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَاگلْقِیهِ فِی الیَمّ وَلا تَخافِی وَلا تَحْزَنی اِنّا رادُّوهُ اِلَیْکِ وَجاعِلوهُ مِنَ الْمُرْسَلِین». 5
«به مادر موسی وحی (الهام) کردیم که کودک خود را شیر بده، و اگر بر آن بیمناک شدی او را به دریا بیفکن و نترس و غمگین مباش ما او را به تو بازگردانده، و از رسولان قرار می‏دهیم.
مادر موسی که در آن هنگام سخت نگران فرزند خویش بود، و از آن می‏ترسید که مأموران فرعون از نوزاد او آگاه شوند، و به حیات او خاتمه بخشند، ناگهان با گوش جان این ندا را شنید که راه نجات فرزندش این است که او را در صندوقی نهاده به دریا افکند، دریافت چنین ندا از قبیل الهام است.
دریافت این نوع الهام گاهی بدون شنیدن صداست، و احیاناً با شنیدن صدا نیز همراه می‏باشد.
فقیه بزرگوار آیت الله بروجردی‏قدس سره نقل می‏کرد که وی در دوران جوانی به مطالعه کتابی علاقه بسیار داشت، ناگهان صدایی را شنید که او را از خواندن آن نهی کرد.
هم اکنون در جامعه ما پاکان و پرهیزکاران دارای چنین الهامات بوده و حقایقی را دریافت می‏کنند. ولی متأسفانه کسی در صدد ثبت و
_______________________________
5.قصص/7.________________________________________
ضبط آنها بر نیامده است، طبعاً برای این نوع دریافتها منشأ و سرچشمه‏ای وجود دارد که دو صورت آن را یادآور می‏شویم:
1. فرشتگانی که مأمور حفظ انسان هستند، از راه الهام والقای مطلب در قلب یا ایجاد صدا در گوش او را به خیر و صلاح رهبری می‏کنند.
2. ارواح پاک و خیرخواه، افراد مورد علاقه خود را از طریق القا رهبری می‏نماید.
فخر رازی در تفسیر آیه «فَالمُدَبِّراتِ اگمْراً» می‏گوید:«ارواحی هستند که به تدبیر امور اشخاص می‏پردازند» 6 و پس از ذکر شواهد فراوان از غزالی نقل می‏کند که ارواح پاک به افرادی که با آنها سنخیت یا علاقه دارند الهام نموده و کمک می‏کنند، و گاهی هم می‏خواهند آنها را از واقعیت داشتن عالم ارواح آگاه سازند.
4. تنویم مغناطیسی
تنویم مغناطیسی از حقایق مسلّم امروز است که کاشف آن دکتر «مسمر» آلمانی در قرن هیجدهم بوده، او و همکاران وی برای اثبات آن و اعتراف گرفتن از دانشمندان تلاشهایی کرده و موفقیت‏هایی به دست آورده‏اند، و ثابت کرده‏اند که انسان در حال خواب مصنوعی نیروی دید و شنوایی‏اش، افزایش یافته، اشیای واقع در فاصله دور را می‏بیند و صداهای دور را می‏شنود، و چیزهایی که در مرئی و منظر اشخاص نیست، مشاهده می‏نماید.
خواب مصنوعی درجات مختلفی دارد که در هر درجه‏ای به انسان یک نوع آگاهی می‏تواند بدهد و هر چه درجات آن قوی‏تر باشد درک و تماس آن بیشتر است. ما در این جا فقط به یک نمونه اشاره می‏کنیم و آن این که استاد این کار، می‏تواند از طریق خواب مصنوعی افکاری را در ذهن انسان پدید آورد و می‏تواند افکاری را پاک نماید. نگارنده خود در برخی از جلسات تنویم مغناطیسی بوده ولی آنچه را که دانشمند مصری محمد زرقانی خود مشاهده کرده و در کتاب خود آورده است در این جا می‏آوریم. او می‏گوید: «من یکی از تجربه‏های تنویم مغناطیسی را در اختیار خوانندگان قرار می‏دهم این تجربه‏ای است که با چشم خود و با گوشهایم در جلسه جمعیت جوانان مسلمان شنیده‏ام.
استاد تنویم مغناطیسی در این جلسه حضور یافت و واسطه (شخصی که باید خواب شود) نیز در آن مجلس حاضر بود، وی جوانی بود که استعداد خاصی برای تأثیر پذیری از تلقین استاد داشت. استاد نگاه‏های عمیقی در چشم واسطه انداخت و با نفوذ خاصی در چشم او می‏نگریست و حرکاتی بر او اجر
_______________________________
6. رازی، مفاتیح الغیب:30/...________________________________________
می‏کرد که آنها را (پاس) می‏خواندند، لحظه‏ای نگذشت که دیدم واسطه در حال خواب قرار گرفت، رنگش تغییر کرد، بدنش سست شد و حواس عادی خود را از دست داد، تا آنجا که دوستان با سوزن و امثال آن، به بدن او می‏زدند، ولی او به خودش حرکت نمی‏داد.
اینجا بود که مسلم شد او به خواب رفته و استاد بر او تسلط یافت از او پرسید اسمت چیست؟ او نام واقعی خودش را گفت؛ استاد به او گفت: این اسم تو نیست بلکه نام تو این است (یک نام دروغی بر او گذاشت) سپس مرتب این اسم دروغین را به او تلقین کرد، و نام حقیقی او را از ذهنش محو نمود و این کار به وسیله دلیل‏های غلطی که از خود درست می‏کرد، انجام گرفت، و به وسیله امر و نهی جدی این کار را بر او تحمیل می‏نمود و این گفته‏های دروغین را به او دیکته می‏کرد، و بر او لازم می‏نمود که به آن‏ها معتقد شود تا وقتی که واسطه در برابرش خاضع شد و به آنچه او می‏گفت یقین نمود.
سپس استاد و ما در فاصله‏های مختلف و در اثنای سخن، ناگهان نام حقیقی اورا می‏گفتیم و صدایش می‏زدیم و او جواب نمی‏داد امّا وقتی نام جدید و دروغین او را می‏بردیم بدون درنگ جواب می‏داد.
پس از آن استاد به جوان امر کرد که پیوسته به یاد داشته باشد که اسم صحیح او تا نیم ساعت پس از بیداری همین نام جدید است، سپس او را بیدار نمود و ما واسطه را به طور ناگهانی با نام حقیقی‏اش صدا می‏زدیم، جواب نمی‏داد امّا هرگاه غفلتاً با نام جدیدش صدا می‏زدیم جواب می‏داد تا آن که نیم ساعت تعیین شده گذشت، به حالت پیش از خواب برگشت و اسم واقعی‏اش به یادش آمد.
استاد با این وسیله ثابت کرد که می‏تواند هر اثری را بخواهد از روح واسطه حذف کند هر چند هم رسوخ یافته باشد، مانند نام شخص. و این که استاد محو اسم او را انتخاب کرد نه دین او، به دو جهت بود: یکی این که محو دین گناه وعدوان است، و جرمی است شنیع که نه استاد و نه حاضران هیچکدام حاضر به آن نبودند، و دیگر این که اسم، رسوخش در روح بیشتر است و محو آن بیشتر انسان را به تعجب وا می‏دارد و از این طریق علمی برای من ثابت شد که وحی تعلیل علمی دارد.7
این روش ثابت می‏کند که ممکن است عاملی از خارج در روح انسان تصرف کند، و فکری را در او پدید آورد و یا از ذهن او بزداید، بنابراین آنجا که وحی از طریق فرشته بر قلب پیامبر نازل می‏شد، می‏تواند نمونه بسیار کامل این روش باشد، و سر انجام نتیجه می‏گیریم که آگاهی‏های انسان منحصر به حس و عقل
_______________________________
7. مناهل العرفان:1/6259، تألیف دانشمند مصری محمد زرقانی.________________________________________
نیست، عاملی فراتر از این دو می‏تواند منشأ یک رشته آگاهی‏ها باشد.
5. نهان بینی
دانشمندان می‏گویند:در نهاد انسان استعداد مرموزی وجود دارد که به کمک آن می‏تواند افکار دیگران را بخواند. بشر امروز از طریق تلگراف، تلفن، رادیو و تلویزیون، افکار و احساسات را از دور می‏گیرد، ولی دانش برای گرفتن افکار و احساسات دیگران، حسی به نام نهان‏بینی کشف کرده است. و تصدیق چنین حس روشن می‏سازد که انسان گاهی جدا از طریق حس و عقل می‏تواند افکار و آرا و یا احساسات افراد را از دور دریافت کند. اگر علم چنین مسئله‏ای را ثابت می‏کند نباید مسئله وحی را امر مشکل تصور کنیم، اگر یک بشر عادی آمادگی گرفتن فکر و اندیشه از راه دور را دارد قطعاً برگزیدگان خدا آمادگی بیشتر برای اخذ پیام‏های فراسوی ماده را خواهند داشت.
6. روشن بینی
دانشمندان در پرتو آزمایش‏های فراوان موفق شده‏اند حس مستقلی به نام «روشن بینی» کشف کنند و می‏گویند: انسان‏های فوق‏العاده در پرتو این حس وقایع آینده را کشف می‏کنند، گاهی این حس از مقدمات و سنجش آثار موجود نتیجه را پیش‏بینی می‏کند، و احیاناً بدون استمداد از مقدمات، از وقوع حادثه‏ای گزارش می‏دهد. و یکی از نمونه‏های روشن‏بینی دیدن اشیا یا اشخاص به صورت خارق‏العاده است. مدیر انجمن روانی آمریکا در کتاب:«تله پاتی» اعتراف می‏کند که ممکن است همین طور که نشسته‏ای پسر عموی خود را که فرسنگها از شما دور است، مشاهده کنی و در برابر شما حاضر شود و بلا فاصله ناپدید گردد. و در این مورد داستان‏های فراوانی نقل می‏کنند که هر یک از آنها هر چند قابل خدشه است ولی در مجموع می‏تواند ما را به امکان این مسئله مطمئن سازد. و در این صورت تصدیق وحی آسان خواهد بود، جایی که بشر عادی اشیا را از دور، و صداها را از دورتر می‏بیند و می‏شنود، چه مانعی دارد که برگزیدگان خدا، حقایق عالم بالا را دریافت کنند.
این طرق ششگانه و نظایر آن شکننده‏ی انحصار ابزار معرفت در حس و عقل است، و ثابت می‏کند که برای انسان، علاوه بر این دو، درک مرموزی است که احیاناً دست می‏دهد ولی نتیجه هیچیک از این دو عامل نیست.
در این جا خاطر نشان می‏سازیم که هرگز هدف این نیست که وحی نبوت را از این مقوله‏ها بدانیم، ولی هر یک از آنها می‏تواند زمینه ساز تصدیق وحی آسمانی باشد که به شرح آن در محور سوم می‏پردازیم.

تبلیغات