آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

این تحقیق با هدف بررسی تاثیر برخی عوامل اجتماعی و جمعیت شناختی بر میزان پذیرش مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده و در پی پاسخ گویی به سوالات زیر صورت گرفته است: - پذیرش مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده به عهده کیست (زن، مرد یا هر دو)؟ - چه عوامل اجتماعی و جمعیت شناختی می تواند بر پذیرش مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده از سوی زن یا مرد تاثیر گذار باشد؟ - آیا نابرابری قدرت تصمیم گیری پیرامون امور زندگی مشترک بر پذیرش مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده تاثیر گذار می باشد؟ بوردیو نابرابری را حاصل ترکیب نسبی انواع سرمایه (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی) در یک میدان و میزان سهم هر فرد در این ترکیب و از هر نوع خاص سرمایه می داند. وی معتقد است اگر قشربندی جنسیتی را به درون روابط خانوادگی بیاوریم می توان با تعیین میزان سهم بری هر یک از زوجین از سرمایه های مختلف، موقعیت وی را مشخص کرد. در واقع نحوه سهم بری افراد از این سرمایه ها میزان نابرابری جنسیتی را مشخص می کند. بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که الگوهای فرهنگی و سنتی برای زنان و مردان نقش های متفاوتی قائل است و بسیاری از جوامع پذیرش مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده را از جمله وظایف و مسوولیت های زنان می دانند. در حالی که عدالت توزیعی در واقع به توزیع منافع و بار مسوولیت ها گفته می شود و این که آیا این توزیع به حق صورت گرفته است یا نه. در بعد نظری برای رسیدن به اهداف تحقیق از نظریه های جامعه شناسی پی یر بوردیو و بلوم برگ در خصوص نابرابری جنسیتی استفاده شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین زنان متاهل در سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اهواز در سال 86 انجام شده است. روش نمونه گیری خوشه ای بوده و حجم نمونه پژوهش 384 نفر می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهند که زنان به گونه ای محسوس بیش از مردان مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده را بر عهده دارند. میزان قدرت تصمیم گیری پیرامون امور مشترک زندگی و پذیرش مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده بین قومیت های مختلف به طرز معناداری متفاوت می باشد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی r پیرسون نشان دهنده وجود رابطه معکوس و معنادار بین متغیرهای مستقل قدرت تصمیم گیری، پایگاه اجتماعی، اقتصادی و متغیر وابسته پذیرش مسوولیت اجرایی تنظیم خانواده می باشد.

تبلیغات