آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن


مقوله نظم و امنیت اجتماعی نوعا از مباحثی است که در طبقه بندی موضوعات جامعه شناختی، نقطه مقابل جامعه شناسی تغییرات اجتماعی و بویژه در تعارض با مباحث تغییرات عمیق و انقلابات اجتماعی است. بر این اساس، سخن گفتن از نظم و امنیت در اندیشه کسی که نام وی با یکی از عظیم ترین انقلابات تاریخ معاصر پیوندی عمیق خورده است - تا آنجا که به قول رهبر معظم انقلاب، انقلاب اسلامی بی نام امام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست - پارادوکس یا معماگونه خواهد بود. کسی که عظمت شخصیتش یا لااقل شهرت وی، به رهبری انقلابی است که نه تنها امنیت 2500 سال نظام شاهنشاهی را در ایران درهم ریخت بلکه امنیت بسیاری از دیگر نظامهای سلطه گر را نیز به خطر انداخت و آرزویش در هم ریختن چارچوبها و داربست های ظالمانه نظام جهانی بود و در جهت تحقق این آرزو نیز اندیشه ها و طرحهایی را پی افکنده است که برای دو گروه رسالتی متضاد را به میراث گذاشته است. از یکسو فرزندان انقلابی و بیدارشدگان از ترنم سرود انقلابش، خود را مامور تحقق رسالتی می دانند که وی بر دوششان گذاشته است و از سوی دیگر اردوگاه استکبار جهانی است که برای مقابله با موج اسلام خواهی و به اصطلاح خودشان بنیادگرائی حاصل از انقلاب او، به بسیج همه امکانات رسانه ای، اقتصادی و سیاسی و حتی نظامی دست زده است.
آیا می توان در اندیشه چنین کسی، از نظم و امنیت هم سراغی گرفت؟
نگارنده بر آن است تا دریابد بر فراز آنهمه طوفان انقلاب و امنیت شکنی! از نظم و امنیت هم می توان سخن گفت؟
البته در مشرب انقلابیون متعارف، این پارادوکس یک پاسخ زمانی دارد که عقل سلیم نیز آنرا درک می کند و آن دو موضع متفاوت عناصر انقلابی قبل و بعد از وقوع انقلاب است.
به این نحو که اقتضای موضع انقلابی، نادیده انگاشتن نظم و امنیت نامطلوب مستقر و تلاش برای درهم ریختن آن در مراحل پیش از انقلاب است و طبعا در صورت پیروزی و کسب قدرت و حاکمیت یافتن عناصر انقلابی، موضع پیشین تغییر یافته، استقرار نظم و امنیت جامعه انقلابی، رسالت این مرحله خواهد بود. آیا معمای مذکور در شخصیت امام نیز به همین فرمول پاسخ داده می شود؟ آیا امام انقلابی و رادیکال پیش از انقلاب، حقیقتا در آن مرحله امنیت شکن است و پس از پیروزی، مدافع نظم و امنیت و محافظه کار؟
در این مقاله کوشش می شود از مجموعه آثار و مواضع حضرت امام، پاسخ سؤالهای فوق دریافت شود. اما قبل از ورود به اصل بحث تذکر این نکته نیز ضروری است که اندیشه و مواضع امام، آنچنان با روح تعالیم اسلام پیوند خورده است که انتساب آن به شخص ایشان مشکل یا ناصواب است لذا در اغلب مواضع به ناچار بیش از آنکه به طرح موضع امام پرداخته باشیم، شاید بتوان گفت این مجموعه، کوششی برای درک موضع اسلام در قبال مسائل مورد پژوهش است اما از آنجا که اسلام عزیز در طول تاریخ مورد تفاسیر و برداشتهای مختلف و بعضا بسیار ناهمگون و متعارض نیز قرار داشته است، در اینجا با روایتی از اسلام مواجهیم که در تعبیر امام "اسلام ناب" لقب یافته است به همین دلیل ممکن است در پاره ای موارد با برداشتهای رایج و سنتی از اسلام نیز مغایر باشد.
بر اساس ملاحظات فوق دیدگاه امام خمینی درباره امنیت و نظم اجتماعی را در چند محور به شرح زیر می توان تنظیم کرد.
چه نظمی باید پاس داشته شود؟
امنیت چه کسانی یا چه نظامی باید حفظ شود؟
در اندیشه امام سئوالهای فوق، مسائلی اساسی و محوری است و بدون پاسخگوئی به آنها نمی توان در مورد لزوم رعایت نظم و امنیت، نفیا یا اثباتا سخنی گفت. به عبارت دیگر امام به عنوان یک شخصیت مکتبی و انقلابی، مدافع هر نظم و پاسدار هر امنیتی نیست بلکه در مواجهه با آن، اولین سئوال، کشف مشروعیت یا عدم مشروعیت آن است و بر اساس پاسخ دریافتی موضع بعدی اتخاذ می گردد. جلوه انقلابی و به اصطلاح رادیکال شخصیت حضرت امام در مواجهه با همین سئوال ظاهر می شود. امام آنگاه که در نظاره به نظم جهانی، آنرا نظمی مدافع منافع و مطامع جهانخواران و پایمال کننده حقوق مستضعفین می یابد، حکم به عدم مشروعیت آن داده و رسالت مقابله با آن را در خود می یابد. همین نگاه در مواجهه با حکومت شاه نیز نافذ است و طبیعی است که وقتی آنرا نامشروع و ظالمانه یافت، خود را موظف به تامین امنیت آن نمی یابد.
اما نکته قابل توجه در این رویکرد این است که به صرف عدم مشروعیت نظام یا حکومتی و علیرغم احساس وظیفه نسبت به مبارزه و مقابله با آن، هر نوع بی نظمی و شکستن قوانین و مقررات آنرا نیز جایز نمی انگارد. به عبارت دیگر در این عرصه نیز اصل "هدف وسیله را توجیه نمی کند" صادق است. یعنی امام علیرغم اتخاذ هدف مقابله و مبارزه با نظامهای فاسد، اتخاذ وسیله قانون شکنی و بی نظمی مطلق در قبال مقررات آن نظامها را جایز نمی داند. نمونه روشن این موضع، عدم جواز حضرت امام به مبارزین و مقلدین در مورد تصرف خارج از ضوابط در اموال و دارائی های دولت در رژیم شاه است. با آنکه عرف مبارزاتی یا فرهنگ انقلابیگری رایج این بود که مبارزین برای تامین هزینه یا امکانات مبارزه با رژیم شاه، به نوعی تصرف یا سرقت اموال دولتی را مجاز می دانستند ولی حضرت امام صریحا آنرا نفی نموده و حکم به حرمت این نوع اقدامات می دادند. همچنین با آنکه ظاهرا پاره ای از ایرانیان خارج کشور و بویژه عناصر انقلابی و مبارز، نوعی استفاده غیر مجاز از امکانات و خدمات عمومی از قبیل تقلب در پرداخت هزینه های تلفن عمومی و عدم پرداخت بلیط وسائل نقلیه و حتی سرقت اموال از فروشگاههای کشورهای اروپائی و غربی را مجاز می دانستند با این توجیه که این استعمارگران اموال ملت ما را غارت کرده اند و این نوع بهره برداریها در مقابل حجم انبوه غارتهائی که آنها صورت داده اند ناچیز است، اما حضرت امام به صراحت این اقدامات را محکوم و حکم به حرمت آن دادند. (1) این قبیل موارد حاکی از آن است که حضرت امام ضمن توجه به مشروعیت و عدم مشروعیت نظامها و حکومتها و عدم تبعیت از ایده کور، دفاع از هر نظمی، اما هر نوع بی نظمی و قانون شکنی را حتی در قبال حکومتهای ظالم نیز مجاز نمی دانستند. نگارنده در اینجا در صدد جستجوی مبانی فقهی این موضع و ادله آن نیست هر چند بعضی کوشیده اند اینچنین عنوان کنند که ظلم و فساد حکومت، مانع از حق مالکیت آن نیست ولی نکته جالب این است که همین مواضع نیز در مراحل مختلف مبارزه به یک نحو ظاهر نمی گردید و خود شاهد بودیم که در بحبوهه مبارزه با رژیم شاه، حکم عدم جواز برای پرداخت مالیات و قبوض آب و برق و دیگر وجوه پرداختی از طرف ملت به دولت را صادر کردند و حتی حکم فرار سربازان از سربازخانه ها و نظایر آن نیز صادر شد که قطعا آشنایان به مبانی فقهی حضرت ایشان، می توانند مبانی فقهی آنرا تشریح نمایند. اما اشاره به این نمونه ها از این جهت لازم آمد که موضع حساس و ظریف امام در قبال کلیت مساله نظم و امنیت که از یکسو بعنوان بزرگترین انقلابی معاصر، همه نظم های مورد نظر قدرت های سلطه گر را نفی می کند و از سوی دیگر به رعایت موازین و مقررات همان نظامها فرمان می دهد بهتر درک شود.
نکته دیگر در نگرش فقهی حضرت امام که به نوعی با موضوع بحث مرتبط است و روایتگر افق بلند نگاه امام در این مواضع است، تفاوت رویکرد امام با مساله اصلاحات ارضی شاه است. می دانیم که اصلاحات ارضی شاه با مخالفت خیلی از علما و روحانیون مواجه بود هر چند همه آنها شجاعت و جسارت اتخاذ مواضع انقلابی امام را نداشتند اما در بسیاری از موارد، موضع مخالفت آنها با مخالفتهای امام در قبال طرحهای به اصطلاح انقلاب سفید شاه یکی نبود. چه بسا روحانیونی که با اصلاحات ارضی از آن جهت مخالف بودند که شاه اراضی و املاک بخشی از خانها و فئودالها را به زور و بدون رضایت آنها گرفته و بین زارعین تقسیم نموده بود و در واقع مخالفت آنها از باب ظلم شاه به اربابها بود و بر همین اساس، پاره ای از آنان حکم به حرمت تصرف زارعین در این زمینها می دادند و زارعین متشرع نیز بر اساس نظر این گروه از علما باید اراضی را به مالکان برمی گرداندند و این همان موضعی بود که با بزرگ نمائی شاه و مارکسیستها، همدستی روحانیت و فئودالها نامیده می شد.
اما تیزبینی سیاسی و روشن بینی فقهی امام مانع از این بود که در دام چنین موضعی گرفتار آید. امام از یک منظر برتر، نحوه حاکمیت و مالکیت خانها و فئودالها را بر اراضی مد نظر داشت و اعتقاد به عدم مشروعیت این نوع مالکیت ها مانع از آن بود که برای سلب آن توسط شاه، به دفاع از حقوق خانها برمی خیزد. بر اساس تصور فوق الذکر بود که در آستانه پیروزی انقلاب و هنگامیکه امام در پاریس بودند و نوع اقدامات امام پس از پیروزی مورد توجه بود، خبرنگار نروژی موضع امام را در مورد احتمال بازپس گرداندن زمینهای واگذار شده به زارعین سؤال کرد و امام با صراحت فرمودند خانها نوعا زمینها را با زور تصرف کرده اند لذا بازگرداندن به آنها موضوعیت ندارد. (2)
به این ترتیب امام آن نظم اجتماعی و حقوقی که به نحوی ظالمانه، حقی برای خانها فرض نموده بود، ابطال نمود.
نگارنده خود شاهد نوعی دیگر از کوته نگری فقهی بود که بر اساس تاکید بر نظم حقوقی موجود، منافع غاصبانه سرمایه داران را پاس می داشت. در سالهای آخر دهه 40 و در شرایطی که یکی از کارخانه داران وابسته به رژیم، هزاران کارگر را در یکی از کارخانجات نساجی شهرستانها به نحوی ظالمانه استثمار کرده بود، در مجلسی مذهبی که در حضور کارگران رنگ پریده و زجر کشیده که آثار استثمار آنان به وضوح از چهره کارگران هویدا بود، واعظ، از رعایت حقوق صاحب کارخانه سخن می راند و حتی در جواز دریافت سود سهام کارخانه که به اصطلاح بدون رضایت مالک، به زور رژیم شاه در اختیار کارگران قرار می گرفت تشکیک می کرد و مثال می زد که کارگری که دکمه لباس کارش را بدون رضایت مالک کارخانه با نخهای زائد محیط کارخانه دوخته باشد، نمازش با آن لباس باطل و یا احیانا صواب آن به حساب مالک منظور خواهد شد! بدیهی است اینگونه برداشتهای فقهی در درون نظام اندیشه ای رایج در آن زمان که نظام فقهی را عمدتا در چارچوب نظم اقتصادی موجود دنبال می کرد بی وجه نبود ولی متاسفانه کمتر اتفاق می افتاد که اینگونه روحانیون اساسا در مالکیت صاحب کارخانه و مشروعیت آن تردید کنند. تداوم همین بینش حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز قابل مشاهده بود و کشاکش هائی که بر سر مشروعیت بند "ج" مقررات مربوط به واگذاری اراضی کشاورزی به زارعان و نیز اختلاف نظرهای فقهی درباره مشروعیت قانون کار مصوب مجلس شورای اسلامی، کمابیش نمایانگر آن بود.
در موارد مذکور، بینش فقهی امام خمینی، نظم حقوقی و قانونی رایج را از منظری بالاتر مورد تامل قرار داده بود، لذا برخلاف سنت فقهی منجمدی که در لسان امام به بینش متحجرین منتسب شده بود، به نحوی کور، مدافع آن نظم نبود. اما در نگاه امام شکستن آن نظم نیز قاعده مند و بر اساس ضوابط دقیق فقهی بود که امام با وارد کردن عناصری چون نقش زمان و مکان در استنباط حکم، هیات جدیدی به آن داده بود.
به هر حال نکته مهم و قابل توجه در اندیشه امام درباره نظم و امنیت، عنایت به عنصری است که در ادبیات امام، از آن به عنوان "ناامنی قانونی "یاد شده است و مراد از آن "حاکمیت قانون و نظم و تعقیب امنیتی" است که تحقق آن عین "ناامنی" و بی قانونی است و آن هنگامی رخ می دهد که قانونگذار و مدافع امنیت، خود بر خلاف موازین قانونی و شرعی به حاکمیت رسیده باشد. اینجاست که امام، کورکورانه، مدافع این چنین نظم و امنیتی نیست. به عبارت دیگر در چارچوب این اندیشه، دفاع از نظم و تامین امنیت، فرع بر یک اصل کلی تر است و آن اطمینان از حد نصاب مشروعیت یا حجیت قانون یا نظم مورد انتظار است.
عامل ناهنجاریها و بی نظمیها چیست؟
مقصر چه کسی است؟
محور عمده دیگری که در بررسی نظم و امنیت مورد انتظار امام قابل توجه است، نگرش تعلیلی و زمینه یاب ایشان در این زمینه است. برخلاف بسیاری از نگرش های سنتی که در مواجهه با جرائم و قانون شکنی ها، مقصرین اصلی را خود افراد مجرم محسوب می کنند، دریافت امام، با پاره ای نگرشهای مرسوم در علوم اجتماعی جدید همخوانی زیادی دارد که زمینه های اجتماعی و فرهنگی و ساختار مناسبات اقتصادی حاکم را برای یافتن عامل وقوع جرم مورد پرسش قرار می دهند، بدیهی است امام متاثر از بینش اسلامی، یکسره در دام نگرشهای دترمنیستی یا جبرگرایانه که هرگونه اراده و اختیار و مسوولیت فرد انسانی را در این قبیل رخدادها انکار می کنند، نمی افتد. اما توجه به عوامل معده و زمینه های تسهیل کننده رفتار نابهنجار، نکته ای نیست که از دید تیزبین امام غافل بماند.
به عنوان بارزترین نشانه ها و مصادیق این توجه می توان به موارد زیر اشاره کرد. در پاسخ خبرنگاری که در آخرین ماههای مبارزه با حکومت شاه، در مورد اقدامات آینده دولت اسلامی، این سؤال را مطرح کرده بود که اولین اقدام دولت اسلامی چه خواهد بود؟ امام می فرماید، "اولین اقدام این است که همه عوامل فساد و مهمتر اینکه انگیزه های فساد در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی با جدیت باید ریشه کن شود. (3)
در جای دیگر امام در تعلیل جرائمی چون سرقت و فحشا با طرح سوالی استفهامی می فرمایند، "خیال می کنید، آن دزدی که از دیوار بالا می رود یا زنی که عفت خود را می فروشد تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که این همه جنایت و مفاسد بوجود می آید. (4)
همچنین امام در موارد مکرر، خطر شورش و عصیان مردمی را گوشزد می کند که حداقل زندگیشان تامین نشده باشد و به وضوح تاکید می کند که گرانفروشی، استثمار طبقات مرحوم، و عدم تامین حداقل مایحتاج کارگران و. . . می تواند شورش و عصیان آنان را بدنبال داشته باشد. به عبارت دیگر، وقوع بی نظمی و سلب امنیت اجتماعی را پیامد اجتناب ناپذیر ساختار اقتصادی ناسالم و ظالمانه می داند.
همچنین امام اشارات فراوانی دارند به ناهنجاریهای هدایت شده که مطامع و منافع قدرتها یا عناصری از حاکمیت نظامها عامل اصلی آن هستند و مجرمین متعارف، در حقیقت قربانیان مطامع آنان محسوب می شوند. در این زمینه می توان به موارد مکرری اشاره داشت که امام مساله شیوع مواد مخدر در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران را برای تخدیر فکر و انرژی نسل جوان آن، توطئه استعمارگرانی می دانند که هر نوع هوشیاری و آگاهی ملتها را مانعی در جهت دستیابی به اهداف سلطه گرانه خود پنداشته و از طرق گوناگون برای برداشتن این مانع اقدام می کنند. گسترش فساد و فحشاء و سیاستهای تسهیل کننده ای که در رژیم شاه برای اشاعه آن اتخاذ می شد نیز از این سنخ ناهنجاریهای هدایت شده محسوب می شود. امام تصریح دارند که جوانانی که معتاد به مواد مخدر بوده و یا در فساد و فحشاء غوطه ور باشند هرگز نمی توانند در این اندیشه باشند که بر کشور و منابع آن چه می گذرد و ذخائر آنرا که می برد؟ (5) و این همان وضعیت مطلوب استعمار است نمونه دیگر مورد اشاره امام، دخالت عوامل و عناصر پر نفوذی مثل اعضای خاندان سلطنت شاه در ایران و دیگر مقامات عالیرتبه پاره ای از کشورها در امر قاچاق مواد مخدر است که مصداقی دیگر از بی نظمی هدایت شده است و با سؤ استفاده از امکانات و مصونیت های رسمی و غیر رسمی بوجود می آید. بدیهی است انگیزه های مالی این نوع اقدامات نیز به انگیزه های فوق الذکر اضافه می شود.
رویکرد امام به مکانیزمهای کنترل اجتماعی
می دانیم که در علوم انسانی و اجتماعی، روشهای متعددی برای تحقق جامعه پذیری و حصول اطمینان از رعایت ارزشها و هنجارهای اجتماعی توسط آحاد جامعه شناخته شده است که قوی ترین و اطمینان بخش ترین آن راهها، فرهنگ پذیری یا درونی کردن ارزشهاست به گونه ای که هر فرد با اعتقاد و ایمان قلبی نسبت به صحت و درستی ارزشها، رعایت آنها را بر خود فرض بداند و از درون ضمیر خود، کشش و تمایلی قلبی برای رفتار متناسب به آنها احساس کند و میل به تخلف از هنجارها را نه به لحاظ ترس از افشاء یا عوامل بیرونی دیگر بلکه به عنوان امر ناخوشایند در ضمیر خویش سرکوب کند. این شیوه که اساسا کاملترین وجه آن در فلسفه ها و مکاتب تربیتی دینی قابل تحقق است محور اصلی اندیشه امام در این زمینه است. در این رویکرد که اصل اعتقادی معاد نیز مقوم آن است، شعار مشهور آن حضرت که می فرمود "عالم محضر خداست، در محضر خدا، معصیت نکنید" جلوه می نماید. در اینجا با نوعی نظام نظارتی و کنترل کننده بسیار کارساز مواجهیم که اگر جامعه ای موفق شود باور و اعتقاد قلبی به این اصل را که به نحوی فطری در باطن انسانها نیز زمینه پذیرش آن وجود دارد تثبیت کند به ضمانت اجرائی بالائی برای رعایت ارزشها و عدم هنجارشکنی آشکار و پنهان افراد دست یافته است. امام که خود در عالی ترین مراتب چنین درک عرفانی از عالم قرار گرفته بود، علاوه بر اعمال یکی از قوی ترین نظامهای کنترلی بر اعمال خود که تا نزدیکیهای مرز "عصمت" در وجودش جلوه گر شده بود، موفق شد خیل عظیمی از جوانان را آنچنان به کنترل از درون وادارد که نظیر آن در تاریخ ملتها کمتر یافت می شود. بعنوان شاهدی از جلوه و عملکرد این نظام کنترلی، بد نیست فضای اخلاقی حاکم بر جوانان بسیجی در خطوط مقدم و مناطق جنگی کشور در طول 8 سال دفاع مقدس را با هنجارهای رفتاری معمول نظامیان در سایر جنگ ها که معمولا با فسادهای جنسی گسترده و تجاوز نظامیان همراه است مقایسه نمائیم. در حالیکه سالها پس از اتمام جنگ ویتنام، هنوز فحشای حاصله از حضور نظامیان آمریکا در جنوب شرق آسیا دامنگیر ملتهاست، بوضوح شاهد بودیم که اخلاق جنسی حاکم بر بسیجیان ما در مناطق جنگی و غیر آن، از وضعیت متعارف عامه مردم و ساکنان هر منطقه پاکتر و سالمتر بود.
امام، اینگونه نظام کنترل را نه تنها در حیطه مسائل اخلاقی که در حیطه نظم و انضباط نظامی نیز دنبال می نمود و بدون اتکا بر دیسیپلین آهنین و خشن نظامیگری متعارف ارتشهای استبدادی، نوعی انضباط اخلاقی و متعالی و متناسب با فرهنگ عبودیت و بندگی مومنانه را توصیه می نمود. بعنوان نمونه می فرمود، امروز اطاعت از بالا دست ها یک امر شرعی است. امروز کسی که بالای سر همه است، خدای تبارک و تعالی است که همه چیز را در ظاهر و باطن می بیند. (6)
علیرغم تاکید امام بر روشهای کنترل درونی، از روشهای کنترل بیرونی نیز غافل نبود. توضیح بیشتر این مطلب را در مبحث بعد دنبال می کنیم.
روش برخورد با متخلفین
یکی از مقولات مهم در تامین نظم و امنیت اجتماعی و مقابله با نابهنجاریها، روشهای برخورد با متخلفین است که چنانچه از ظرائف کافی برخوردار باشد می تواند در کاهش تخلفات و عدم اشاعه آن نقش مؤثری داشته باشد.
از وجوه شاخص حضرت امام در این زمینه این است که امام بخش مهمی از متخلفین را قربانیانی می دانند که تحت تاثیر عوامل مختلف به انحراف و تخلف کشیده شده اند، لذا رویکرد امام به آنان از موضع رحمت و عطوفت طبیب نسبت به بیمار است که بیش از آنکه درصدد مجازات و تنبیه متخلف باشد، در جستجوی راه درمان و علاج وی است. بعنوان نمونه امام به معتادان به عنوان طعمه گرگهای پلید باندهای قاچاق و حامیان پر نفوذ آنان می نگرد که خود معتادان را باید با رافت و هدایت از دام آنان رهانید و هرگونه خشم و کین و مجازات را متوجه عاملین اصلی و قدرت های پشتیبان آنان نمود.
امام در این زمینه می فرماید: آنهائی که افتاده اند باید دستشان را بگیریم. آنهائی که مبتلای به این مخدرات هستند، اینها برادران ما هستند و ما باید اینها را نجات بدهیم و با چشم پدری - برادری به اینها نگاه کنیم. اینها را هدایت کنیم، نجات بدهیم، کوشش کنیم برای نجات این جمعیت. (7)
مصداق دیگری از این نگرش را در ذکر خاطره ای که شهید شاه آبادی از امام نقل نموده است می توان دریافت. وی نقل نموده است در یکی از تابستانهائی که امام پس از تعطیل دروس حوزه قم، به تهران آمده در مدرسه مروی درسی داشتند، در خاتمه درس، به اتفاق یکدیگر، عازم محل سکونت ایشان در یکی از نقاط شمیران می شوند. فاصله خیابان ناصرخسرو تا ایستگاه اتوبوس های خط شمیران را که در محل پیچ شمیران قرار داشت پیاده طی نموده وارد ایستگاه می شوند. امام که در آن موقع روحانی متشخص و میان سالی بودند همراه با طلبه جوان همراهشان وارد اتوبوسی می شوند که در انتهای آن تعدادی از جوانان که محتملا یکی دو نفر از بازیگران تاترهای لاله زاری آن موقع نیز در آن حضور داشتند، حلقه شوخی آمیزی تشکیل داده بودند که به محض ورود امام، متناسب با فرهنگ ضد روحانی زمانه، سوژه شوخی آنها واقع می شوند. شاه آبادی نقل می کند که جسارت و توهین های خلال این شوخیها بسیار سنگین و غیر قابل تحمل بود که بارها قصد برخورد با آنها را داشتم ولی چون کلمات بگونه ای مطرح می شد که خطاب آنها بیشتر متوجه امام بود، تا من و امام نیز خونسرد و بدون واکنش بودند، من هم ساکت ماندم، بویژه آنکه با توجه به کثرت تعداد آنها، توانائی مقابله نیز در خود نمی دیدم. این وضعیت که از ایستگاه اولیه شروع شده بود در تمام مسیر ادامه یافت و نوعی تاثر رو حوضی تشکیل شده بود که آن جوانان بازیگران آن و روحانیت و شخص امام سوژه آن بود و مسافران اتوبوس نیز تماشاچیانی بودند که بر اثر تبلیغات گسترده ضد روحانی آن زمان، با آن جوانان همدلی داشتند. در یکی از ایستگاههای نزدیک انتهای مسیر، آن جوانان پیاده می شدند که به هنگام عبور از کنار صندلی امام، آخرین پرده توهین را اجرا کردند و آن انداختن عمامه از سر امام بود. ولی با کمال تعجب دیدم که امام همچنان با خونسردی تمام، عمامه را برداشته بر سرگذاشتند. جوانان از اتوبوس پیاده شدند و آخرین اشارت توهین آمیز را به هنگام گذر از کنار اتوبوس نثار امام کردند. در این هنگام بود که متوجه بیان کلماتی از زبان امام شدم که چون دقت کردم دیدم امام مطلبی بدین مضمون فرمود:ای خداوندا، کی می شود که جوانان ما را به ما برگردانی؟ ! شهید شاه آبادی که این سخنان را در ماههای اولیه بعد از پیروزی انقلاب نقل می کرد خاطر نشان می ساخت که امام از همان موقع کینه مقدس خود را به جای آنکه متوجه آن جوانان کند، آنان را به چشم فرزندان خود نگریست که دست استعمار و ایادی دست نشانده اش آنها را از اسلام و روحانیت جدا کرده است و لذا همت خود را متوجه مقابله با آمریکا و حکومت دست نشانده اش ساخت و پیروزی انقلاب اسلامی بهترین نشانه اجابت دعائی بود که فرزندان امام را به دامن اسلام باز گردانده بود.
امام همچنین با متخلفین و حتی جنایتکارانی که به نحوی ارادی تر، خود عامل و مقصر رفتار خلاف خود بودند در مرحله اول برخورد ارشادی و پند آمیز داشتند و حداکثر کوشش خود را به کار می بردند تا از این طریق متنبه شده به صراط حق بازگردند. موارد متعدد هشدارهای خیرخواهانه و نصیحت های مکرر امام به شاه در سالهای اولیه نهضت اسلامی مصداق بارز این سنت امام است. برخورد محبت آمیز و هدایتگرانه امام در مراحل مختلف تخلفات اولین رئیس جمهور ایران که به علت عدم توجه وی سرانجام به عزل و فرار وی انجامید نمونه دیگری از این رفتار است.
بیاد داریم که رئیس جمهور فراری حتی بعد از آنهمه جنایتی که با همدستی منافقین انجام داده بود ازتذکر خیرخواهانه امام بی نصیب نماند و از وی خواستند لااقل در این مرحله، از تداوم جنایت دست برداشته به مطالعه و فعالیت علمی مشغول شود تا شاید فرصتی برای توبه و اصلاح فراهم آید. (8)
نصایح عطوفانه امام به اعضا و هواداران گروهک منافقین برای تامل در عملکرد و اهداف جنایتکارانه رهبران که در فضائی کاملا عاطفی در وصیت نامه ایشان درج شده بود، نمونه دیگر اینگونه برخوردهای امام است. ایشان می فرماید: " نصیحت مشفقانه من به شما نوجوانان و جوانان داخل و خارج آن است که از راه اشتباه برگردید و با محرومین جامعه که با دل و جان به جمهوری اسلامی خدمت می کنند، متحد شوید و برای ایران مستقل و آزاد فعالیت نمایید تا کشور و ملت از شر مخالفین نجات پیدا کند و همه با هم به زندگی شرافتمندانه ادامه دهید. تا چه وقت و برای چه گوش به فرمان اشخاصی هستید که جز به نفع شخصی خود فکر نمی کنند و در آغوش و پناه ابرقدرت ها با ملت خود در ستیز هستند و شما را فدای مقاصد شوم و قدرت طلبی خویش می نمایند؟ شما در این سال های پیروزی انقلاب دیدید که ادعاهای آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط برای فریب جوانان صاف دل است و می دانید که شما قدرتی در مقابل سیل خروشان ملت ندارید و کارهایتان جز به ضرر خودتان و تباهی عمرتان نتیجه ای ندارد. من تکلیف خود را که هدایت است ادا کردم و امید است به این نصیحت که پس از مرگ من به شما می رسد و شائبه قدرت طلبی در آن نیست گوش فرا دهید و خود را ازعذاب الیم الهی نجات دهید. خداوند منان شما را هدایت فرماید و صراط مستقیم را به شما بنماید. " (صحیفه نور، جلد 21، صفحه 197- 14/3/1368)
توجه به حقوق انسانی و رعایت اصول اخلاقی در برخورد با متخلفین و جنایتکاران نیز از وجوه قابل توجه سنت حضرت امام است. تاکیدات مکرر ایشان بر رعایت حقوق مجرمین و عدم اعمال مجازات و محدودیت و برخوردهای توهین آمیز فراتر از احکام قضائی صادر شده تا آنجا بود که در ایام اولیه پیروزی انقلاب که عوامل و عناصر سرسپرده و جنایتکار رژیم شاه توسط مردم انقلابی دستگیر می شدند و به لحاظ شدت جنایتهای مرتکب شده، واکنش خشم آلود و انتقامجویانه مردم کاملا طبیعی بود، ایشان می فرمایند:
"افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می گیرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد. " (صحیفه نور، جلد 5 ص 71، 22/11/57)
در همین زمینه است که حضرت امام از ایجاد سرپوشهای ظاهرا قانونی برای نقض حقوق مردم جلوگیری فرموده، به منظور جلوگیری از ورود و تجسس های افراطی، صدور مجوز قضائی و احکام کلی و ابتدائی برای ورود به اماکن و منازل افراد را منع می فرمایند. (9)
توجه به کارائی شیوه های کنترل اجتماعی غیر رسمی می دانیم که در مباحث معمول جامعه شناسی انحرافات و شیوه های کنترل اجتماعی، بر روشهای کنترل غیر رسمی که در حقیقت از طریق مکانیسم تایید یا عدم تایید جمعی برای کنترل افراد استفاده می شود تاکید زیادی بعمل می آید. در همین زمینه، در پاره ای منابع، انحرافات را نیز به دو نوع انحراف اولیه و ثانویه تقسیم می نمایند که منظورشان از انحراف اولیه تخلف هائی است که فر دخاطی، شهرت به انجام آن ندارد و در حقیقت از نظر افکار عمومی و کسانی که او را می شناسند، آن فرد، عنصر خطاکار و متخلف نیست. در چنین وضعیتی فرد برای رعایت آبرو و حیثیت خود، ملزم است محدودیت های بسیاری را در انجام اعمال خلاف خود اعمال نماید که همین عامل، نقش مهمی در کاهش دامنه تخلف دارد. در حالی که در انحرافهای ثانوی که فرد مجرم، از نظر اطرافیان نیز به انجام چنین خطاهائی شهرت یافته است، دیگر تلاشی برای حفظ حرمت و حیثیت اجتماعی معنی ندارد و مجرم صرفا در محدوده قدرت و توانائی دستگاههای انتظامی و عوامل رسمی کنترل اجتماعی، با محدودیت مواجه می شود و چون معمولا دامنه حضور و عملکرد این دستگاهها در مقایسه با کنترل مردمی، بسیار محدودتر است جرائم این گونه مجرمین، بسیار وسیعتر و پردامنه تر خواهد بود. (10)
حضرت امام تحت تاثیر نظام فقهی و اخلاقی اسلام، مواضعی دارند که به زبان علوم اجتماعی امروز، می کوشد تا مجرم و متخلف را در سطح انحرافات نخستین نگاه دارد و به این ترتیب مانع از اشاعه جرم و زایل شدن قباحت اعمال خلاف در جامعه می گردد. همچنانکه قبلا اشاره شد، امام موکدا از عوامل و متصدیان دستگاه انتظامی و قضائی می خواهد تا اولا از طریق تجسس های افراطی، تخلف های پنهان افراد خاطی را تا آنجا که به امنیت کلی جامعه آسیب نمی زند، ردیابی نکنند. ثانیا امام از این عوامل و همه مردم می خواهد، به فرض کشف جرم یا مواجهه با مواردی از فساد اخلاقی، از افشای عمومی آن خودداری نمایند و صرفا از طریق مراجع ذیربط و با رعایت حرمت افراد اقدام نمایند. حضرت امام در این زمینه می فرماید: "موکدا تذکر داده می شود که اگر برای کشف خانه های تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهی از منکر به نحوی که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند و تعدی ازحدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص می باشد. " (صحیفه نور، جلد 17، صفحه 106، 24/9/61)
بطور کلی بسیاری از احکام قضائی و اخلاقی اسلام که شرایط اثبات جرم را بسیار مشکل نموده ومفرهای متعددی برای فرد منحرف قائل شده و حتی مجازاتهای وضع شده برای کسانی که نتوانند اتهامات طرح کرده برای افراد را اثبات نمایند (حکم قذف) ، در راستای همین موضع برای ابقای انحراف در سطوح اولیه آن قابل تحلیل است.
با وجود این، حضرت امام و احکام قضائی اسلام، پس از اعمال همه راه کارهایی که برای ابقای انحراف در مرحله نخستین آن بعمل می آورد، در مواجهه با منحرفین و تبهکارانی که از این سطح فراتر رفته بخواهند امنیت و نظم اجتماعی و فرهنگی جامعه را مختل کنند برخوردی اصولی و قاطعانه دارد. از همین موضع است که امام جانبداریهای ساده لوحانه بعضی افراد از جنایتکاران رژیم پیشین و تلاش برای تضعیف روند اقدامات دادگاههای انقلاب را نفی نموده در مقاطعی ویژه از اعمال مجازات سنگین علیه عناصر و جریانهائی که به محاربه و مبارزه مسلحانه علیه نظام مبادرت ورزیدند تردید به خود راه نمی دهند.
نفی بی نظمی و سلب امنیت با بهانه های مقدس م آبانه امام که همه وجودش در خدمت شرع مقدس و مدافع آرمانها و حتی مناسک آن است اجازه نمی دهد، مقدس م آبی، بهانه ای برای سلب امنیت و آسایش اجتماع باشد. در همین زمینه است که امام صریحا استفاده از بلندگو برای پخش صدای ادعیه و سخنرانان مذهبی در ساعات آخر شب و اوقات استراحت مردم را نفی نموده، در شرایط عادی، هرگونه اقدامی که آسایش معقول و نظم متعارف را مختل سازد هر چند با بهانه مراسم مذهبی نیز همراه باشد، مورد تایید امام قرار نمی گیرد. (11)
در همین زمینه است که اخلال در نظم ارتش و نادیده انگاشتن سلسله مراتب نظامی را که در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، گروههای منحرف به بهانه ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی مطرح می کردند نفی نموده، با استدلال، عوام فریبی آنها را افشاء نمودند.
ایشان برای مقابله با توجیهات مغرضانه آن گروهها، که با طرح شعار جامعه توحیدی، وجود سلسله مراتب نظامی را مغایر آن می داشتند، بر رعایت نظم و سلسله مراتب تاکید نموده و فرمودند: "معنای جامعه توحیدی این است که همه کار خودشان را انجام بدهند، روی نظام و همه هم مقصدشان یکی باشد. " (12) همه با هم دوست و رفیق، سرباز با درجه دار، درجه دار و افسر با ارشد رفیق باشد، لکن اطاعت بکنند. اطاعت مساله ای، رفاقت مساله ای دیگر. (13)
خلاصه و نتیجه گیری
از آنچه گفته شد و با عنایت به کلیت مواضع حضرت امام در قبال مسایل اجتماعی و فرهنگی، می توان چنین استنباط نمود که رویکرد امام به مساله نظم و امنیت اجتماعی، نگاهی کلان نگر و تعلیلی است و در مواجهه با بی نظمی، اسیر ظواهر نظم نمی شود و هر نظمی را طلب نمی کند. همچنین امام بی اعتنا به عوامل و زمینه های ساختاری و فرهنگی جرم ساز، به مجازات مجرمین بسنده نمی کند.
بر این اساس می توان گفت در منطق امام، در جامعه ای که به شدت نامتعادل است و اختلافات طبقاتی در آن چشمگیر است نمی توان انتظار داشت امنیت اغنیا محفوظ بماند. نمی توان انتظار داشت کارگران و کارمندان با حداقل حقوق و مزایا، نظاره گر درآمدهای کلان و اقدامات استثمارگرانه و سودجویانه صاحبان قدرت و ثروت باشند و آنان بی هیچ توقع، خدمات سالم اداری و فنی مورد نیاز آن غارتگران را فراهم آورند. نمی توان انتظار داشت کاخها و منازل مجلل در تیررس نگاه حسرت بار محرومین باشد و اتومبیل های اشرافی و هزاران قلم کالاهای لوکس و گرانقیمت هر لحظه شعله نیاز را دامن زند و آتش آن دامنگیر جامعه نگردد. طبیعی است در این شرایط امنیت و سلامت روابط اجتماعی به خطر می افتد و متاسفانه در این هنگامه، فقط غارتگران آسیب نمی بینند بلکه زیان اصلی متوجه اقشار و گروههائی است که در این عرصه در دور باطل انحراف گرفتار نیامده اند. لهذا مدافعان و طالبان نظم و امنیت باید قبل از هر چیز با این شرایط و زمینه ها به مقابله برخیزند و الا جستجوی امنیت، سرابی ماند که تشنگان بی قرار را عطش فزون آرد.
والسلام و علیکم و رحمة الله و برکاته
پی نوشتها:
1. از اموری که باعث تاسف من است که بسیار در اینجاها صحبت آن هست و سؤال می شود که جوانهایی که در اینجاها هستند گاهی در دکان ها، در مؤسسات دولتی، در مؤسسات مثلا بانکی یا قطار یا اتومبیل ها، اینها گاهی وقتها یک تخلفاتی می کنند به حجت اینکه خوب، اینها مال ما را خوردند پس ما هم مال آنها را. این صحیح نیست، شماهایی که در اینجا الان هستید، شما اشخاصی هستید که اگر از شماها یک مطلب خیانتی ببینند عمومیت به ملت ایران می دهند، می گویند ملت ایران اینطوری هستند، دزدند، ملت ایران یا مسلمان ها اینجوری هستند. از این جهت باید خیلی این جهات را ملاحظه کنید که ولو اینکه جایز هم بدانید، حالا جایز هم نیست اما جایز هم بدانید که مال این مؤسسه را بردارید، برندارید تحرز کنید از این معنی برای اینکه حفظ آبروی خودتان و حفظ آبروی اسلام و حفظ آبروی ملت لازم است. اگر در یک جائی که مثلا می روند جوان ها، در آنجا سوار چیزی می خواهند بشوند یا سوار طیاره بشوند یا قطار بشوند، بلیطها را مثلا تخلف بکنند و تقلب در آن بکنند، این با حیثیت انسانی یک ملت دارند بازی می کنند. اینها را شما به رفقایتان سفارش کنید که احتراز کنند از این مسائل و این حجت که آنها مال ما را می خورند پس ما مال آنها را بخوریم، این حجت درست نیست، صحیح نیست. شما باید حفظ حیثیت ملت خودتان را، حفظ حیثیت اسلام را بکنید برای اینکه شما اگر فرض کنید که پاسبانی دست شما را بگیرد در یک جایی که تخلفی کردید، نمی گویند این آقا، می گویند ملت ایران اینطوری است، می گویند اسلام اینطور است. بنابراین تکلیف بسیار مهمی است که بر گردن شماها هست و تمام افرادی که از ایران و از بلاد مسلمین در اروپا یا در آمریکا زندگی می کنند باید خیلی این جهات را، جهات حیثیت خودتان را، معنویات خودتان را، آبروی خودتان را، اینها را باید در این بلادی که هستید حفظ بکنید و تخلفاتی که موجب هتک یک ملتی است هرگز نکنید، ولو جایز هم بدانید نکنید، ولو یک کسی هم به شما ظلم بکند شما چیزی که اسمش تقلب می گذارند، اگر کشف بشود پلیس آن را تقلب می داند، یک همچو کاری هرگز نکنید. به رفقایتان سفارش کنید که این مطلب را که از من کرارا اینجا آمده اند پرسیده اند و می پرسند و من هم همیشه گفتم نکنید. (صحیفه نور، جلد 4، صفحه 54 - 53 20/9/57)
2. صحیفه نور، جلد 3 صفحه 258 8/9/57
3. صحیفه نور، جلد 3 صفحه 27 مورخ 16/8/57
4. صحیفه نور، جلد 1 صفحه 65 مورخ 21/1/43
5. اینان می خواهند نسل جوان را به مواد مخدر یا به آن عیش و نوش که آن هم مخدراست مبتلا کنند، که اگر دنیا را آب ببرد این آدم را خواب می برد، این به دنبال آن مسائل است ، چه کار دارد که مملکتش را می برند، جهنم که می برند. مردم و جوانان را چنان بار می آورند که منطقی اینچنین پیدا می کند که اگر هر کاری بشود می گوید به من چه مربوط است. جوانی که اگر در جایی صحبتی شد، به حیثیت کشور و ملتش، به حیثیت اسلامی او برمی خورد باید قیام کند و مبارزه کند، چنان او را می سازند که از پی این منقل نتواند حرکت کند. (صحیفه نور، جلد 11 ص 119 6/10/58)
6. صحیفه نور جلد 12 ص 261 مورخ 2/5/59
7. صحیفه نور، جلد 8 صفحه 90 18/4/1358
8. من الان هم نصیحت می کنم آقای بنی صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگ هائی که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتد و این آبرویی که از دست دادید بدتر بشود. من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنی، من علاقه دارم که همه اشخاصی که در این مملکت زندگی می کنند یک زندگی انسانی - الهی باشد. نبادا یک وقت در دام اشخاصی بیفتی که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است و آنها از تو پشتیبانی کنند و تو هم در دام آنها بیفتی که هم دنیا به باد رفته است تا آخر و هم آخرت. اگر نصیحت های من را گوش کرده بودی این مسائل پیش نمی آمد، لکن نگذاشتند. آنهائی که به تو اظهار علاقه می کردند، آنها به اسلام علاقه نداشتند و تو را کشاندند به جایی که تباه کردند. بیش از این خودت را تباه نکن، به دام این اشخاصی که مثل اژدها دهان باز کرده اند تا همه حیثیت تو را به باد فنا بدهند و ببلعند نیفت. اگر چنانچه توبه کنی و برگردی و علاقه خودت را از این گروه های مفسد، فاسد و جنایتکار سلب کنی و در یک کناری بنشینی مشغول تصنیف و تالیف بشوی صلاح تو است. (صحیفه نور، جلد15 صفحه 33، 1/4/1360)
9. هیچ یک از قضات حق ندارد ابتدائا حکمی صادر نمایند که به وسیله آن ماموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محل کار افراد وارد شوند که نه خانه امن و تیمی است و نه توطئه های دیگر بر علیه نظام جمهوری اسلامی، صادر کننده و اجرا کننده چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است. (صحیفه نور جلد 17 صفحه 106 24/9/61)
10. رجوع کنید به مبانی جامعه شناسی، تالیف بروس کوهن، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، ص 216 - 215
11. صحیفه نور جلد 16 صفحه 243 17/5/61
12. صحیفه نور جلد 11 صفحه 148 9/10/58
13. صحیفه نور جلد 5 صفحه 227 9/1/58

 

تبلیغات