آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

برخلاف منافقان که عقایدى سست و بى‏اساس دارند، همچون خانه‏اى که بر لب پرتگاه ساخته شده و در شرف ویرانى است; مؤمنان داراى عقایدى استوار و پایدار دارند، همچون بنیانى استوار و محکم که براساس تقوا و رضایت‏خداوند استوار شده است .
«والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله یشهد انهم لکاذبون‏» .
«[دسته‏اى از منافقان] کسانى هستند که به منظور ضرر زدن به مسلمانان و تقویت کفر و ایجاد دودستگى میان مؤمنان، مسجدى [و در واقع] کمین‏گاهى براى کسانى که قبلا با خداوند و پیامبر وى به محاربه برخاسته بود، ساخته‏اند و سوگند مؤکد یاد مى‏کنند که ما جز کار خیر هدفى نداشتیم و خداوند گواهى مى‏دهد که آنان دروغ مى‏گویند» .
«لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه; فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین‏» .
«هرگز در آنجا نماز مگزار، مسجدى که از روز نخست‏بر پایه تقوا بنا شده است، شایسته است که در آن نماز بگزارى، در آن مسجد مردانى نماز مى‏گزارند که مى‏خواهند پاک شوند و خداوند افراد پاک را دوست دارد» .
«افمن اسس بنیانه على تقوى من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه على شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین‏» (1) .
«آیا آن کس که شالوده کار خود را بر اساس پرهیزگارى و خشنودى خداوند گذارده است، بهتر است‏یا آن که آن را بر لب سیل‏گاهى که در حال ریختن است نهاده و با آن، در آتش جهنم سقوط مى‏کند؟ و خداوند ستمکاران را هدایت نمى‏کند» .
لغات آیات
«ضرار» به معنى ضرر زدن از روى عمد و دشمنى است .
«ارصاد» به معنى کمین کردن .
«بنیان‏» به معنى ساختمان است که امروز در زبان عرب، واژه «مبنى‏» به کار مى‏برند .
«تقوى‏» از وقایه گرفته شده و آن یک نوع خصلت است که در سایه آن، انسان از گناهان پرهیز مى‏کند و در حقیقت‏سپرى است که از روى آوردن گناه به انسان جلوگیرى مى‏نماید .
«شفا» به معناى لبه .
«جرف‏» به معناى کناره‏هاى رودخانه، که آب زیر آن را خالى کرده است .
«هار» چیزى که در آستانه فرو ریختن است .
تا اینجا با لغات آیات آشنا شدیم . اکنون شان نزول آیه را بیان مى‏کنیم:
تفسیر آیات
در شهر «یثرب‏» پیش از هجرت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به آن شهر، مردى به نام «ابوعامر» اطلاعات جامع و وسیعى درباره کتب عهدین داشت و پیش از بعثت پیامبر، ظهور او را نوید مى‏داد، و علائم و نشانه‏هاى او را در این دو کتاب براى مردم بازگو مى‏کرد . آنگاه که رسول گرامى، گام به این شهر نهاد، «ابوعامر» نیز به او ایمان آورد، ولى آن عظمت و نفوذ کلمه‏اى را که به عنوان پیشواى روحانى داشت، از دست داد و به صورت یک فرد عادى درآمد . در این هنگام، انگیزه حسد، سبب شد که او با منافقان قبیله‏هاى «اوس‏» و «خزرج‏» همکارى صمیمانه را آغاز کند، و شالوده حزب نفاق را در مدینه بریزد . از این جهت، از مدینه به مکه گریخت و براى براندازى حکومت نوبنیاد اسلام، سفرى به شام کرد و تمایلات بزرگ رومیان را براى نبرد با مسلمانان جلب نمود .
او در نامه‏اى به منافقان مدینه، نوشت:
مرکزى را به عنوان آموزش تعلیمات و تصمیمات خرابکارانه بسازید، و براى پوشش و اغفال مسلمانان نام آن محل را «مسجد» بگذارید . از این جهت، دوازده نفر از سران حزب نفاق که از ساکنان دهکده «قبا» (2) بودند، مسجدى را در آن محل بنا کردند، درحالى که در دهکده قبا، مسجد با سابقه‏اى بود که محل تجمع مسلمانان به شمار مى‏رفت . آنان براى کسب مجوز، حضور پیامبر رسیدند و گفتند: پیران و بیماران در شبهاى تار و بارانى موفق نمى‏شوند مسافت میان خانه و مسجد قبا را طى کنند . از این جهت، ناچاریم براى چنین ایام فوق‏العاده، مسجدى در کنار خانه‏هاى خود داشته باشیم . پیامبر صلى الله علیه و آله سخنان آنان را شنید ولى نفیا و اثباتا چیزى نگفت .
وقتى که پیامبر از جنگ تبوک بازگشت، مرکز منافقان که خداوند آن را خانه «ضرار» نامیده و آنان مسجد مى‏نامیدند، آماده بهره‏بردارى بود . منافقان اصرار داشتند که پیامبر آنجا را با اقامه جماعت، افتتاح فرماید تا به تمام معنا رنگ مسجد به خود بگیرد و دیگر مسلمانان نتوانند آن را ویران کنند . فرشته وحى نازل گردید و پیامبر را از منویات سوء منافقان آگاه ساخت و با آوردن آیات یاد شده، اهداف منافقان را از ساختن این معبد، در چهار کلمه خلاصه کرد، اکنون به شرح این چهار هدف مى‏پردازیم:
ویژگیهاى لانه جاسوسى
یادآور شدیم که منافقان براى آموزش و تصمیمات خرابکارانه خود، مرکزى به ظاهر اسلامى; ولى در واقع لانه جاسوسى ساختند که به فرمان رئیس حزب به نام «ابوعامر» جامه عمل بپوشانند . این مرکز از نظر قرآن داراى چهار ویژگى بود:
الف . «ضرارا» هدف، ضربه زدن و ضرر وارد کردن به مسلمانان بود .
ب . «کفرا» براى تقویت کفر بنا شده بود .
ج . «و تفریقا» هدف، ایجاد دودستگى میان مردم قبا بود .
د . «ارصادا لمن حارب الله و رسوله‏» کمینگاهى براى ابوعامر بود که محارب با خدا و پیامبر به شمار مى‏رفت .
شگفت اینجاست که آنان بر مصلح بودن خود اصرار ورزیده و پیوسته سوگند یاد مى‏کردند که هدف، بسیار مقدس است، ولى قرآن بر دروغگو بودن آنان گواهى مى‏دهد . چنانکه قرآن در انتقاد از آنان مى‏فرماید: «... ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله یشهد انهم لکاذبون‏» .
«... سوگند مؤکد یاد مى‏کنند که ما جز کار خیر هدفى نداشتیم و خداوند گواهى مى‏دهد که آنان دروغ مى‏گویند» .
آیه دوم، پیامبر را از افتتاح این مسجد و نماز گزاردن در آنجا باز مى‏دارد که مبادا از این طریق، رنگ رسمى به خود بگیرد و دیگر تخریب آن، امکان‏پذیر نباشد . و لذا جبرئیل فرود آمد و پیامبر را از اهداف سازندگان این بنا آگاه ساخت و او را از هر نوع نماز گزاردن و یا عمل دیگر در آن مکان، باز داشت و چنین فرمود: «لا تقم فیه ابدا» «هیچگاه در آنجا براى نماز و دعا توقف نکن‏» .
آنگاه قرآن دو مسجد را مقایسه مى‏کند:
1 . مسجدى که از روز نخست‏بر اساس تقوا برپا شده است، مانند مسجد «قبا» .
2 . بنایى که به صورت ظاهر مسجد; ولى در باطن، لانه جاسوسى و نقشه‏کشى علیه اسلام و مسلمانان است .
در مسجد نخست، افراد پاکدامن نماز مى‏گزارند، طبعا در محل دوم افراد ناپاک جمع مى‏شوند، چنان که مى‏فرماید: «لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین‏» . «مسجدى که از روز نخست‏بر پایه تقوا بنا شده است، شایسته است که در آن نماز بگزارى، در آن مسجد مردانى نماز مى‏گزارند که مى‏خواهند پاک شوند و خداوند افراد پاک را دوست دارد» .
در آیه بعدى دو گروه مؤمن و کافر را مقایسه مى‏کند و یادآور مى‏شود: مؤمن کسى است که ساختمان خود را بر شالوده تقوا و رضایت‏خدا برپا مى‏کند، درحالى که انسان منافق، ساختمان خود را بر لبه رودخانه‏اى مى‏سازد که زیر آن را آب شسته و برده و در حال فرو ریختن است .
مسلما مقصود، ظاهر قضیه نیست که اینها بنایى را بر لب رودخانه‏اى ساخته‏اند که زیر آن شستشو شده است، بلکه مقصود، عقیده و دین آنهاست که بر اساس آن زندگى مى‏کنند و به خاطر بى‏پایگى آیین‏شان سرانجام به جهنم فرو خواهند افتاد، چنان که مى‏فرماید:
«افمن اسس بنیانه على تقوى من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه على شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین‏» (3) .
«آیا آن کس که شالوده کار خود را بر اساس پرهیزگارى و خشنودى خداوند گذارده است، بهتر است‏یا آن که آن را بر لب سیل‏گاهى که در حال ریختن است نهاده و با آن، در آتش جهنم سقوط مى‏کند؟ و خداوند ستمکاران را هدایت نمى‏کند» .
تبیین و تشبیه
تا اینجا به تفسیر آیه‏ها پرداختیم و مفاد آنها نیز روشن گشت، ولى اکنون به تشریح تمثیل مى‏پردازیم . کرارا یادآور شدیم که مثلهاى قرآن، تمثیل و تشبیه است و هر تشبیهى داراى سه پایه است: 1 . مشبه; 2 . مشبه‏به; 3 . وجه شبه .
از آنجا که آیه، داراى دو تمثیل است، قهرا به تعدد تمثیل، جنبه‏هاى سه‏گانه نیز متعدد خواهند بود .
تمثیل اول
مشبه: مؤمنى که داراى عقیده محکم و استوار است .
مشبه به: بنیانى که براساس بناى محکم ساخته شده باشد .
وجه شبه: از آنجا که عقاید مؤمن از حقانیت و استوارى برخوردار است، قهرا بسان بناى محکم، پایدار خواهد بود .
تمثیل دوم
مشبه: منافق که داراى عقیده‏اى سست و بى‏پایه است .
مشبه به: خانه‏اى که بر لبه رودخانه که زیر آن را سیل شسته باشد، بنا گردد .
وجه شبه: همچنان که خانه دوم در آستانه ریزش است و ساکنان خود را در کام مرگ فرو مى‏ریزد، همچنین منافقان که بر عقاید باطل تکیه کرده‏اند، به خاطر سستى آنها، به کام دوزخ فرو مى‏روند .
پى‏نوشت:
1) توبه: 107 و 109 .
2) دهکده‏اى بود در 12 کیلومترى مدینه ولى اکنون به آن وصل شده است .
3) توبه: 107 و 109 .

تبلیغات