آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

«والعادیات ضبحاً. فالموریات قدحاً. فالمغیرات صبحاً. فَأثرنَ به نقعاً.فَوَسَطنَ بهِ جمعاً…
سوگند به اسبان دونده‌ای که نفس نفس می‌زنند.سوگند به اسبانی که با سم از سنگ آتش می‌جهانند. و سوگند به اسبانی که بامدادان هجوم آورند.و در آنجا غبار برانگیزند.و درآنجا همه را در میان گیرند.…
زمینه:
وقتی«عادیات» را می‌خوانی تنها با واژه‌ و کلمه روبرو نیستی. گویی اسبان را فرا روی خود می‌بینی که از فراز و نشیب کوه‌ها و دشت‌ها چنان با شتاب می‌گذرند که از برخورد سمهایشان در سنگلاخ‌ها جرقه می‌جهد، به نفس نفس می‌افتند؛ امّا از پای نمی‌افتند و از توفندگی باز نمی‌مانند تا آنکه بامدادان،خود را به قلب سپاه دشمن رسانده، همچون تندر بر سرشان فرود می‌آیند و راه را بر آنان می‌بندند.(آیات1تا5).
امّا «عادیات»،تنها حماسه و هجوم نیست که تأمل و تحلیل نیز هست. این تحلیل و تأمل پس از فرونشستن غبار معرکه است.(آیه 5به بعد). در این مرحله است که نفس اسب‌ها آرام می‌گیرد و خاطر رزمندگان از هجوم دشمن آسوده می‌گردد. این دوره از یک منظر، دوره‌ی سازندگی و از منظر دیگر دوره‌ی جمع غنایم و تقسیم آنها و زبانه کشیدن حرص‌و آز نیز هست. در این مرحله است که اسب‌های حرص و طمع حرکت را آغاز می کنند. بسیاری از مبارزان دیروز دست از مبارزه می‌کشند. حال آنکه جهاد بزرگتر تازه آغاز گشته است.(جهاد اکبر).
آنچه در این سوره‌ی کوتاه به فشردگی بیان می‌شود، داستان مبارزه‌ی انسان‌ها در دو جبهه‌ی بیرون و دورن است. انسان‌ها نوعاً در جبهه‌ی اوّل پیروز و فرازمندند؛ امّا در جبهه‌ی دوم مغلوب و شکست خورده از مبارزه بیرون می‌آیند.
درمان:
در پایان سوره نیز عامل شکست انسان، بررسی و تحلیل و سپس درمان می‌شود که همان توجّه به روز بزرگی است که در آن، آنچه در گورهاست زنده و آنچه در سینه‌هاست آشکار می‌گردد.3
شیوه‌های بیان:
مخاطب هر سوره گاه عقل و اندیشه انسان است، گاه قلب و دل او و گاه هر دو با هم.
از این روست که می‌بینی برخی از سوره‌ها، رنگ استدلال به خود می‌گیرد، برخی رنگ تصویر هنری و تعدادی آمیزه‌ای از این دو روش.
امّا علاوه بر این دو مخاطب (عقل و قلب)، گاهی اوقات خود گوش نیز بهره‌ای از خطاب خداوندی را از آن خویش می‌گرداند.
در اینجاست که ما دیگر تنها با کلمه و واژه‌ی مجرد(word) و یا تصویر و ایماژ صرف(image) روبرو نیستم؛ بلکه علاوه بر آ‌نها، نغمه و آهنگ را نیز احساس می‌کنیم. در اینجاست که نوای موسیقایی آیات شکل می‌گیرد. و علاوه بر عقل(که کارش استدلال است) و قلب (که کارش احساس است) و چشم (که کارش مشاهده‌ی تصاویر و صحنه‌هاست)، گوش نیز بهره‌ی خود را می‌برد. این همان چیزی است که «بُعد موسیقایی» آ‌یات نام می‌گیرد. بُعدی که اگر تبیین گردد، پرده‌ی دیگری از چهره‌ی آیات برمی‌گیرد و زیبایی‌های دل‌انگیز آن را آشکار می‌سازد.
تعریف:
منظور از بعد موسیقایی آن است که گوینده یا نویسنده در کلام خود، واژه‌ها و کلمه‌هایی را به کار برد که افزون بر زیبایی،خوش‌آوایی با محتوا و درونمایه خود نیز کاملاً هماهنگ و همنوا باشد. اگر صحنه، صحنه شور وعشق است، واژه‌ها بگونه‌ای باشد که شور و شیدایی را به تصویر کشد و اگر صحنه، صحنه‌ی مبارزه و حماسه است،واژه‌ها آهنگ پیکار و طبل جنگ را در گوش‌ها طنین اندازد.
نمونه‌ها:
الف: از ادبیات کهن:
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما ر
با خواندن چند بار این بیت بویژه مصرع اول، شیرینی، شور و شیدایی عشق را که برخاسته از کلمه‌های «شین دار» شوخ، شیرین کار و شهر آشوب ، هستند در کام خویش احساس می‌کنی.به کار بردن حرف لطیف و گوش نواز «نون» در کلمه‌های «فغان»، «کاین»، «لولیان»، «شیرین»، «چنان»،«بردند»، «ترکان» و «خوان» و همنوایی حرف«ر» در کلمه‌های «شیرین»،«کار»، «شهر»، «بردند»، «صبر» و «ترکان» نیز در این آهنگ بی‌تأثیر نیست.
در این بیت چنان که می‌بینی حرف«ش» چهار بار، حرف«ن» نُه بار و حرف «را» هفت بار به کار رفته که سه گروه همنوا را تشکیل می‌دهند. تو گویی این سه گروه همنوا دست به دست هم داده تا فغان و فریاد حافظ را از دیدن «لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب» در گوش بنوازند:
ب: ادبیات امروز
«به تکا…به تکاپو زره سفر آمد
هی و های و هیاهو که به خانه در آمد
تن خیس سمندش، خم و پیچ کمندش
قد سرو بلندش همه جلوه‌گر آمد».1
یک بار دیگر این بند را بخوان. آیا صدای پای اسب را احساس نمی کنی؟ بدون شک این احساس برخاسته از نغمه‌ای است که واژه‌ی «به تکا، به تکاپو» در گوش تو طنین می‌افکند.‌آیا صدای همهمه سمند را می‌شنوی؟ این صدا از پشت هم آیی کلمه‌های «هی» ،«های» ، «هیاهوی» در عبارت«هی و های و هیاهو» احساس می‌شود.
آوای موسیقایی در «عادیات»
با توجه به آنچه گفته آمد، حال یک بار دیگر ـ با این نگاه ـ سوره «عادیات» را بخوان: «وَالعادیاتِ ضَبحاً .فَالموریاتِ قَدحاً. فَالمُغیراتِ صُبحاً. فَاثَرنَ بِه نَقعاً. فَوَسَطنَ بِهِ جَمعاً.…
می‌بینی
اولاً: طول آیه‌ها متفاوت است(کوتاه و بلند).آیه‌های 1تا3مساوی و هر یک دارای 13حرف می‌باشند.
آیه‌های 4و5اندکی کوتاه‌تر بوده و هر یک دارای 12حرف هستند. به آیه‌های 6و7که می‌رسیم طول آنها بیشتر می‌شود. آیه6دارای 18حرف و آیه9 به بیشترین طول نسبی خود،(25حرف) می‌رسد و سپس طول آیات در آیه 10به کوتاهی گرایش پیدا می‌کند،(14حرف) در پایان، آیه یازدهم، 19حرف را به خود اختصاص می‌دهد.
ثانیاً: کوتاه و بلند بودن اوزان و فواصل، هماهنگ با محتوای آیات تغییر می‌یابد. آیه‌های 1تا5دارای فواصل شدید و رزمی می‌باشند. «والعادیات ضبحاً. فالموریات قدحاً. فالمغیرات صبحاً.…
آهنگ این آیات، اسب‌های مجاهدان را با گامهای تند، و جست و خیز اندامها و جهش برق سم‌ها و نفس‌های پی در پی به تصویر می‌کشند…
از این رو آهنگ آیات، آهنگ شتاب و پرش را تداعی می‌کنند.2
ثالثاً: هنگامی که جنگ به پایان می‌رسد و غبارفرو می‌نشیند، نیاز به تأمل، درنگ، خودسازی و سازندگی بیشتر احساس می‌شود. در این مرحله، آهنگ آیات نیز به یک آرامش نسبی می‌رسد. توگویی موج توفان فرونشسته و دریا به آرامش رسیده است. این تأمل و آرامش را تو در آ‌یات6و8 به ویژه از بخش آخر هر آیه که با فصل‌ها و اوزان متفاوت فعول و فعیل(کنود ـ شهید ـ شدید) آمده است،احساس می‌کنی.
«محمد المبارک» در کتاب خود، «بررسی هنری چند متن قرآنی» (دراسة ادبیة لنصوصٍ من القرآن) می‌نویسد:
خواننده این سوره، آهنگ موسیقایی را به روشنی احساس می‌کند. به ویژه اگر آن را به شیوه‌ی هنری ـ ترتیل ـ بخواند چند گروه موسیقایی را می‌بیند:
گروه اول: دارای پنج فراز است که همه از آهنگ موسیقایی یکسانی برخوردارند. در این گروه، حروف مد دار اندک و هر فراز، از دو کلمه تشکیل می‌شود. آغاز آنها مدهای بلند و پایان آنها(فاصله آیه) دارای کلمه‌های سه حرفی هستند که تنها حرف آخر آنها،مد دارد. (ضبحا، قدحا، صبحا، نقعا، جمعا). این فرازها با کشش‌هایشان (مدها) و پی هم آیی حرفهای محرکشان، دویدن اسب‌ها و فرود آمدن سم‌ها و فرا رفتن آنها را به تصویر می‌کشند.
گروه دوم: دارای مدهایی بلندتر است. این آیات،گویی با مدها و کشش‌های بلندشان ،خواننده را به تأملی دراز و آرامشی (برای تفکر) فرامی‌خواند. فاصله‌ها نیز در این آیه‌ه از نظر آهنگ بطور کامل دگرگون می‌شوند،( کنود، شهید، شدید).
گروه سوم: از یک سو دارای مدهای بلند،(افلا یعلم اذا) و از سویی،از پی هم آیی حرکت‌ها در بعضی کلمات(بعثر) برخوردارند. فاصله‌ها نیز در این آیات (قبور، صدور) با دو گروه قبلی متفاوت می‌باشند.
در پایان باید گفت: یک ذهن خشک که تنها قواعد دستوری زبان را فرا گرفته؛ اما گوش خود را به شنیدن نواها و نغمه‌های موسیقایی کلمات عادت نداده،از این پرده رمزی نخواهد شنید.
تا نباشی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
(حافظ)
1. سیمین بهبهانی.
2. پرتویی از قرآن، آیت اللّه سید محمود طالقانی، ذیل سوره «عادیات».
3. خوانندگان فرهیخته توجه دارند که این گفتار، تفسیر سوره‌ی عادیات نیست؛ بلکه نیم نگاهی به «آوای موسیقایی» این سوره است. چه آنکه «تفسیر سوره‌ی عادیات» دریایی از معارف را فراروی ما قرار می‌دهد که «آوای موسیقایی» تنها قطره‌ای از آن است.

تبلیغات