آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

(و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتى هى احسن الا الذین ظلموامنهم و قولوا آمنا بالذى انزل الینا و انزل الیکم و الهنا والهکم واحد و نحن له مسلمون).
«با اهل کتاب جز به روشى که همه نیکوتر است، مجادله نکنید،مگر کسانى که آنها مرتکب ظلم و ستم شدند و به آنها بگویید مابه تمام آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده، ایمان‏داریم. معبود ما و شما یکى است، در برابر او تسلیم هستیم‏».
یکى از ابعاد روان انسان را حس کنجکاوى تشکیل مى‏دهد، و ازهمان آغاز زندگى خود را نشان داده، و رو به شکوفایى مى‏گذارد،بى‏جهت نیست که کودک به هنگام شنیدن صدایى به سمت آن، توجه‏پیدا کرده و به‏طور فطرى در صدد ریشه‏یابى مى‏باشد، و اگر این حس‏از انسان گرفته شود، کاروان علم و دانش از سیر و رکت‏بازمى‏ماند.
حس کنجکاوى پدید آورنده دانش و اندیشه است، و انسان از این حس‏در صورتى بهره کافى مى‏گیرد که به تضارب آراء بپردازد، واندیشه‏اى در برابر دیگر قرار مى‏گیرد، تو گویى اصطکاک دو فکربسان اصطکاک دو سیم مثبت و منفى است که از آن برق و روشنى‏مى‏جهد.
قرآن مجید حس کنجکاوى انسانها را از طریق دعوت به سوال و پرسش‏تقویت مى‏کند و مى‏فرماید: (فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون)(نمل: 43). «از صاحبان دانش بپرسید اگر نمى‏دانید».
گذشته از این، پرسش‏هاى مسلمانان آن روز را در قرآن مجید منعکس‏کرده و پاسخ آنها را یادآور مى‏شود تا آنجا که جمله (یسالونک)15 بار در قرآن وارد شده است.
بنابراین، اسلام با پرسش و پاسخ، اصطکاک افکار، مناظره‏هاى علمى‏و اصولى مخالف نیست تا آنجا که مسلمانان را به مناظره با اصل‏کتاب به شیوه پسندیده دعوت مى‏کند و مى‏فرماید: (و لا تجادلوااهل الکتاب الا بالتى هى احسن الا الذین ظلموا منهم و قولواآمنا بالذى انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد ونحن له مسلمون). (عنکبوت: 46)
«با اهل کتاب جز به شیوه زیبا مناظره نکنید مگر آن گروه که‏از آنان ستم کرده‏اند(و از مناظره با آنان صرف‏نظر کنید) به‏آنها بگویید به آنچه که بر ما نازل شده و آنچه که بر شما نازل‏شده، ایمان داریم. خداى ما و خداى شما یکى است و ما در برابراو تسلیم هستیم‏».
گروهى از شنیدن پدیده‏اى به نام «شک‏» نگران مى‏شوند البته جاى‏نگرانى نیز هست زیرا شک اگر گذرگاه باشد و انسان از آن طریق،به یقین برسد، بسیار مطلوب و محبوب است همچنان‏که «غزالى‏» ازشک و همچنین «دکارت‏» از حذف تمام معلومات پیشین به یقین‏رسیدند، یقینى استوار و پاى برجا.
و اما اگر شک حالتى ثبات و دوام و به اصطلاح در روح و روان لانه‏گزیند، مسلما چنین شک، باورسوز بوده و خطرناک مى‏باشد، از این‏جهت ما باید مراقب شکوک و شبهاتى باشیم که امروز در جامعه‏پدید آمده و در زدودن آنها بکوشیم و اجازه ندهیم در قلوب آنان‏لانه بگیرند و شاخ و برگ پیدا کند.
شک‏پرانى سابقه بس دیرینه دارد، رسالت پیامبر گرامى باشبهه‏پرانى از جانب قریش آغاز شد، ولى چون آنان از نظر فرهنگ‏در سطح بالایى نبوده‏اند، شبهات آنان حالت اتهام داشت و پیامبرخدا(ص) را «ساحر» و «جادوگر» و یا «کاهن‏» و «دیوانه‏»مى‏خواندند، و احیانا او را با اخذ مطالب از عهدین متهم‏مى‏کردند.
ولى آنگاه که پیامبر به مدینه آمد، شبهه‏پرانى در سطح بالاترى‏قرار گرفت، و مناظره پیامبر با یهودان مدینه و خیبر آغاز گشت،و در سوره بقره بخشى از این مناظرات وارد شده است.
پس از درگذشت پیامبر حجم شبهات بالا رفت زیرا احبار و راهبان‏یهود و نصارى با کوله‏بارى از سوال وارد مدینه مى‏شدند تا پایه‏صحت آیین جدید را به دست‏بیاورند خوشبختانه تنها کسى که‏قهرمان این میدان بود، آقا امیر مومنان بودعلى(علیه‏السلام)که سال جارى به نام نامى او نامیده شده است و در کتاب‏«الاحتجاج‏» طبرسى و بحارالانوار بخشى از این احتجاج‏ها آمده‏است.
با گسترش فتوحات و باز شدن درهاى ایران و روم به روى‏مسلمانان، عقاید و فرهنگ آنان از طریق اسیران جنگى که برخى ازآنان حکیم و دانشمند بودند، به عواصم اسلامى انتقال یافت. سپس‏ترجمه کتب فلسفى و کلامى به فزونى و گسترش شبهات، قوت بخشیدولى علماى اسلام در مقابل این هجوم فرهنگى به خود نلرزیدند، باپایه‏گذارى علم کلام به شبهه‏زدایى پرداختند، و در حقیقت‏یکى ازانگیزه‏هاى تاسیس علم کلام نوعى پاسخ‏گویى به انواع شبهات بودکه از طرق گوناگون وارد اذهان مى‏گشت.
در قرن دوم اسلامى مساله‏اى به نام آسیب‏شناسى مطرح گردید،شبهات به صورت‏هاى مختلف تنظیم گردید و هر عالمى به فراخوردانش خود به پاسخ‏گویى قیام کرد. مسلما سهم پیشوایان اسلام وشاگردان برجسته آنها مانند هشام بن حکم، قیس‏بن‏ماصر، حمران بن‏اعین، مومن‏الطاق در نقد شبهات بیشتر بود.
نقد شبهات قرن به قرن ادامه داشت و در هر عصرى متکلمان اسلامى‏بالاخص متکلمان شیعى با تالیف دانشنامه کلامى و یا کتاب ورساله‏هاى کلامى انجام وظیفه کرده و پدیده شک را از قلوب مسلمین‏مى‏زدودند، با مراجعه به کتاب رجال نجاشى پایه همت تلامیذ امام‏صادق (علیه‏السلام) کاملا روشن مى‏شود که چگونه بر زدودن شبهات‏همت مى‏گماردند، تا آنجا که در قرن دوم و سوم اسلامى آثارى به‏نام «الرد على یاصحاب‏الطبائع » « الرد على قدم الاجسام‏»دیده مى‏شود و در این مورد کافى است آثار علمى متکلمى را به‏نام اسماعیل بن على آل نوبخت مولف کتاب «الیاقوت‏» موردبررسى قرار دهید تا از پایه خدمت این نوع از متکلمان شیعى‏واقف شوید.
از زمان ائمه اهل بیت (علیهم‏السلام) بگذریم در دوران شیخ‏مفید قرن پنجم عظیم‏ترین خدمت‏به اسلام و تشیع انجام گرفت و کلام‏شیعه به صورت یک دژ محکم درآمد، و در عین حال متکلمان شیعى به‏نقد آراى مخالفان مى‏پرداختند و از طریق مناظره حقایق را روشن‏مى‏کردند.
در عصر علامه حلى کلام شیعى به اوج خود مى‏رسد او یک تنه بیست‏کتاب در کلام نوشته و قسمت اعظم نوشته‏هاى او جنبه شبهه‏زدایى‏دارد.
اگر به همین نسبت‏به جلو بیاییم عمل به این وظیفه را در میان‏عالمان بزرگ شیعه کاملا لمس مى‏کنیم.
در قرن چهاردهم شخصیت‏هاى عظیمى با نگارش و تربیت‏شاگردانى به‏نقد شبهات پرداخته، و عظیم‏ترین خدمت را انجام دادند، تاریخ‏خدمات شخصیت‏هاى برجسته‏اى مانند آیه‏الله شیخ محمد رضامسجدشاهى(1285 - 1362) مولف کتاب نقد فلسفى داروین، و آیه‏الله‏شیخ محمد حسین کاشف الغطاء(1294 - 1373) و آیه‏الله سید محسن‏عاملى(1284 - 1373 مولف کتاب کشف الارتیاب و آیه‏الله شهیدشرف‏الدین عاملى(1290 - 1377) مولف کتاب المراجعات، و آیه‏الله‏سید هبه‏الدین شهرستانى(1301 - 1386) و آیه‏الله علامه سید محمدحسین طباطبائى(1321 - 1402) مولف کتاب المیزان و حضرت‏امام (رضوان‏الله‏علیه) (1320 - 1409) مولف کشف الاسرار وغیرهم را فراموش نخواهد کرد.
در سال 1322ه ش، کتابچه‏اى به نام اسرار هزار ساله منتشر شد وتنشى میان علما و دانشمندان پدید آورد، امام(ره) یک تنه درظرف دو ماه به شبهه‏زدایى پرداخت و کتاب یاد شده را تالیف‏نمود.
اکنون این وظیفه بر دوش فضلا و حوزه علمیه قم سنگینى مى‏کند ولى‏تفاوت‏هایى میان ما و اعصار گذشته حتى قرن 14 وجود دارد:
1 - در آن زمان مخاطبان مخالفان افراد درس‏خوانده سطح بالا بودند،درحالى که امروز مخاطبین دشمن دانش‏آموزان و دانشجویان مى‏باشندکه 13 جمعیت کشور را تشکیل مى‏دهد، جمعیتى که شبهه را به آسانى‏مى‏گیرد و زدودن آن مهارت لازم دارد.
2 - شبهات از محدودیت‏خاصى برخوردار بود ولى اکنون همه‏باورهاى ما را فراگرفته از مبدء و معاد گرفته تا فلسفه احکام‏و حقوق و قصاص و تاریخ، و لذا قیام به این هدف بزرگ احاطه‏گسترده مى‏طلبد که مشکلات را حل کند، و در پاسخ‏نگارى بایدشیوه‏اى اتخاذ کرد که خداى ناکرده به دفاع بد منتهى نشود، که‏ضرر دفاع بد از دین بیشتر از رها کردن شبهه است.
خوشبختانه شوراى عالى مدیریت احساس وظیفه کرده و مرکزى را به‏نام «مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علمیه‏» تاسیس نموده وجوانان دست‏به قلم و خوش‏ذوق را به کار گرفته که با نهضت‏همگانى به این تهاجم فرهنگى پاسخ بگویند، مرکز این مطالعات درصفاییه در کوى مسعود است ولى شعب مختلف و گوناگون دارد که‏بخشى از آن در موسسه تعلیماتى و تحقیقاتى امام‏صادق (علیه‏السلام) تمرکز یافته و از فارغ‏التحصیلان دوره‏تخصصى کلام بهره گرفته مى‏شود.
من در اینجا دامن سخن را کوتاه مى‏کنم، و این گام بلند را به‏شوراى عالى مدیریت و مقام معظم رهبرى که در پرتو عنایات اواین کار صورت گرفته است، تبریک مى‏گویم ولى باید بر هر یک ازاین شعب حکیمى نظارت کند که پاسخ‏ها به صورت پخته و دور ازتعقید و اطناب و ایجاز نوشته شود و در اختیار همگان قرارگیرد.
همین‏طور که یادآور شدم که برخى شبهات امروز کاملا تازگى دارد وتحت عنوان «فلسفه دین‏» دهها شبهه باورسوز را روانه دلهامى‏سازد، مانند: زبان دین، تجربه دینى، قبض و بسط، پلورالیزم،سکولاریزم، و غیره هر چند بخشى از این شبهات جامه نو به خودپوشید و ریشه در گذشته دارد.

تبلیغات