آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

حضرت آیة اللّه کریمی جهرمی از عالمان و اندیشمندان و قرآن پژوهانی است که سالها فعالیت در زمینه قرآن کریم، از ایشان شخصیتی ممتاز ساخته است. بیان مطالب عمیق قرآنی در قالب نثری شیوا و روان از خصوصیات آثار ایشان می‌باشد. بخشی از تألیفات منتشر شده قرآنی معظم‌له عبارتند از: رازهای آسمانی (تفسیر سوره حدید)، تجلی انسان در قرآن (تفسیر سوره هل اتی)، نمونه‌هایی از تأثیر و نفوذ قرآن، جاذبه قرآن، سیمای عباد الرحمن در قرآن، چهره‌های محبوب در قرآن، قرآن و هدایت اندیشه‌ها، دختر و پسر نمونه در قرآن و نوشته‌های دیگر ایشان همچون: تفسیر سوره لقمان، تفسیر سوره صف، تفسیر سوره تحریم و ممتحنه، یاران محمّد در قرآن و خاطرات قرآنی، آماده چاپ است.
طی گفتگویی نسبتاً طولانی سؤالات مختلفی را مطرح کردیم و ایشان با کمال دقت و حوصله به سؤالاتمان جواب دادند. آنچه می‌خوانید، بخشی از گفتگوی انجام شده می‌باشد و بخش‌های دیگر آن در شماره‌های آینده مجله درج خواهد شد. انشاءاللّه
لطف کنید و به عنوان مقدمه مقداری از آشنایی و انس خودتان را با قرآن برای ما بیان کنید.
به یاد دارم که من در بچگی در شهرستان خودمان ـ‌جهرم‌ـ تکبیر نماز مرحوم آیة اللّه آقای سید علی اکبر آیت اللّهی را می‌گفتم. خطبه‌های ایشان عربی بود و کمتر از کلمات فارسی استفاده می‌کردند؛ ولی جملات ایشان از تأثیر و نفوذ خاصی برخوردار بود و آیات شریفه قرآن را با لحن و صوت مخصوصی تلاوت می‌کردند و در دل و روان حاضران ـ‌از جمله خود بنده‌ـ تأثیر عجیبی می‌گذاشت، به هرحال از تأثیر و نفوذ کلام ایشان بود که ما را با قرآن آشنا و مأنوس کرد.
آیا از آیاتی که آن مرحوم می‌خواندند، چیزی هم به یاد دارید؟
بلی؛ در پایان یکی از خطبه‌ها این آیه آیات را تلاوت و تفسیر کردند: «فی بُیوتٍ أذِنَ اللّهُ أن تُرفَعَ وَ یذکَرَ فیها اسمُه اللّه یسَبّحُ لَهُ فیها بالغُدوّ و الآصالِ رجال لا تلهیهم تجارة و لا بَیعّ عَن ذِکرِ اللّه و اقام الصلاةِ و ایتاء الزکاة یخافون یوماً تتقلّب فیه القلوب و الأبصار؛ در خانه‌هایی که هر بامداد و شامگاه او را نیایش می‌کنند. مردانی که نه تجارت و نه هیچ چیز دیگر آنها را از یاد خدا باز نمی‌دارد. (سوره نور، آیات 36 و 37) از جمله آیاتی که آن بزرگوار با یک دلسوزی می‌خواندند آیه: «اولم ینظرو فی ملکوت السموات و الارض…؛ ـ‌خیلی آیه عجیبی است‌ـ آیا نمی‌نگرند در ملکوت آسمان و زمین و آن اشیایی که خدا خلق کرده و فکر نمی‌کنند که چه بسا مر گشان نزدیک باشد پس دیگر بعد از قرآن به چه چیزی می‌خواهند ایمان بیاورند». (سوره اعراف، آیه 185)
یعنی ابتدای آشنایی شما با حضور در مسجد و نماز جماعت و استفاده از سخنرانی‌ها شروع شد.
همینطور است، در شهرستان ما ـ‌جهرم‌ـ یک مدرسه‌ای هست به نام مدرسه خان، در آنجا یک آقایی بود که اول صبح از روی تفسیر صافی درس تفسیر می‌گفت و غیر از من یک کاسب بازاری هم شرکت می‌کرد. من خیلی نمی‌فهمیدم؛ ولی این که یک عالم بزرگوار صبح زود در سرما می‌آمد و برای دو نفر درس می‌گفت، این برای من خیلی جالب و آموزنده بود و برای من یک کلاس اخلاق عملی بود.
الآن هم که ما این را می‌شنویم، برایمان خیلی جالب و آموزنده.
اخلاص و کار برای خدا، این حرف‌ها ندارد. وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و اثر هم می‌گذارد، من که خود را بسیار مدیون او می‌دانم و اگر در زمینه قرآن کاری کرده و قلمی زده‌ام، نقش آن بزرگوار را احساس می‌کنم. بعد از آن‌هم که به شیراز آمدم. مرحوم آیة اللّه سید نور الدّین شیرازی صبح‌ها درس تفسیر می‌گفتند و بنده هم شرکت می‌کردم و مجموعه اینها باعث آشنایی ما با قرآن بود.
و همین‌ها زمینه تألیفات قرآنی شما شد؟
تقریباً، گاه برای طلّاب حوزه یا مردم معمولی تفسیر می‌گفتم و به نکاتی بر می‌خوردم که انگیزه تألیف یک کتابی را ایجاد می‌کرد؛ مثلاً وقتی این جمله: «ولا تحسبنّ» را در قرآن می‌خواندم، می‌دیدم این آیات بشر را در ظن و گمان خویش تخطئه می‌کند و می‌گوید این قدر دنبال حدس و گمان خود مباش و ترتیب اثر مده همین جرقه‌ای بود برای شروع کار و زمینه تألیف یک مقاله یا کتاب.
رفتار و برخورد شما با فرزندانتان در منزل برای آشنایی آنها با قرآن، چگونه است؟
فرزندان ما هم مثل بقیه مسلمانان که در خانه آنها قرآن خوانده می‌شود، اهل قرآن هستند و احترام به قرآن در رگ و خون آنهاست و این ممکن نمی‌شود مگر با رفتار پدر و مادر. بچه‌ها رفتار والدین را می‌بینند و در جانشان نفوذ می‌کند و علاقمند به قرآن می‌شوند. ترنم و زمزمه‌های آیات مخصوصاً زمانی که خانه آرامش داشته باشد، قهراً در روح بچه‌ها اثر می‌گذارد و به تدریج با قرآن آشنا می‌شوند. گاهی من به فرزندم می‌گویم: به این آیه یا این سوره‌ای که من می‌خوانم گوش بده و گاه به آنها می‌گویم شما قرآن را بخوانید تا من گوش بدهم. البتّه نقش تشویق هم نباید نادیده گرفته شود.
آقای کریمی گاهی ممکن است یک جوان با انبوهی از مشکلات مادی و معنوی مواجه باشد؛ مثل ازدواج، شغل، ادامه تحصیل، افسردگی و … ما هم به او می‌گوییم قرآن دوای دردشماست؛ امّا او نمی‌داند واقعاً چگونه قرآن مشکل او را حلّ می‌کند و اصلاً چگونه از قرآن باید دوای درد خود را بیابد.
به هر حال همه مشکلات مستقیم یا غیر مستقیم با قرآن حلّ می‌گردد، قرآن زندگی افراد را جهت دار می‌کند. هنر قرآن این است که به انسان هدف می‌دهد، معتقدش می‌کند که خدایی هست که همه امور دنیا را او تدبیر می‌کند و به همه اسرار نهان دنیا عالم است. ممکن است آدمی چیزی را دوست بدارد، ولی این دوست داشتن از روی جهل باشد، اگر پرده‌ها کنار می‌رفت و کشف حقایق می‌شد، خودش می‌خواست که آن میل محقق نشود.
یعنی قرآن اعتقاد و هدف افراد را درست می‌کند و در پرتو آن دیگر مشکلاتی که خیلی از افراد گرفتار آن می‌شوند به‌وجود نمی‌آید و یا مشکلات خود به خود حلّ می‌شد؟
همین‌طور است؛ اگر این معارف عالیه در ذهن جوان باشد دیگر دچار چه مشکلی می‌شود؟ مشکلاتی که برای جوانان در رابطه با عقاید پیش می‌آید و همچون تکه‌های ابرسیاه در آسمان زندگی آنان پیدا می‌شود؛ اگر جوان در این حال به قرآن پناه ببرد و قرآن را راهبر خود بداند قرآن او را نجات خواهد داد.
اگر ممکن است همین مطلب را با بیان مثالی بیشتر توضیح دهید.
مسایل معنوی ربط و نسبتش با قرآن کریم کاملاً مشخص است. جوانی که دلش با نور قرآن روشن شود و آموزش‌های عمیق قرآن را یاد بگیرد، کجا دچار افسردگی و بزهکاری و جرم و جنایت می‌شود؟ مسأله تقدیرات الهی که امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: «و رضّنی من العیش بما قسمت لی؛ خدا یا! هرچه برای من مقدر کرده‌ای، راضی کن» اگر برای جوانی این مسأله حل شود که موفق نشدن در کنکور یا به دست نیاوردن فلان شغل و… به صلاح او نبوده است، آیا باز هم دچار بحران روحی خواهد شد؟ بنا به منطق قرآن شاید یک چیزی اصلاً خیر ما در آن نباشد و به ظاهر زیبا و دوست داشتنی هم باشد، امّا سراسر شرّ باشد. خداوند علام الغیوب است و خیر و شرّ بندگان را می‌داند. اراده می‌کند فرد به این آرزویش نرسد و واقعاً خیر او را هم می‌خواهد. ـ‌شاید خود شما هم در زندگی تجربه کرده باشید‌ـ گاه که احساسات فرو کش می‌کند و زمانی می‌گذرد انسان می‌گوید: خدا را شکر که فلان کار انجام نشد. قرآن می‌فرماید: «عسی أن تحبّوا شیئاً و هو شره لکم؛ چه بسار چیزی را دوست می‌دارید آن برای شما بد است». (سوره بقره، آیه 216)
اینها تعلیمات خدایی است و من بر این باور و عقیده‌ام که انسان در همه مسائل و مشکلاتش به قرآن محتاج است این آیه شریفه «یا ایها النّاس انتم الفقراء الی اللّه» به همین مطلب اشاره دارد.
حالا اگر قرار باشد ما همین مفاهیم را به یک جوان منتقل کنیم از کجا باید شروع کنیم؟
عمل به وظیفه و شروع کار مهم است و بعد از آن ایجاد امیدواری و انس و محبت در افراد از همه امور بهتر است، برقراری ارتباط خدا و بنده‌اش، گرچه در قرآن آیات غضب هم داریم؛ ولی می‌گوییم: یا مَن سَبَقَت رَحمَته غَضَبه؛ ای خدایی که رحمت تو بر خشم و قهرت مقدّم است.
شیخ بهایی در یکی از تألیفاتش می‌گویند: اگر نامه‌ای از طرف کسی می‌رسد از ابتدای آن نوشته معلوم است که چگونه می‌خواهد بر خورد کند؛ اگر بنا دارد تندی کند در همان ابتدا یک جمله تندی می‌آورد؛ ولی اگر دوستانه باشد از همان جمله اولش واضح است و عبارتی می‌آورد که حاکی از مهر و صمیمیت است. بعد می‌گوید: نگاه کنید به نامه خداوند برای بندگانش. اولین جمله‌اش «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» است و از رحمت و لطف عمیق و بی‌کران خودش نسبت به بندگانش صحبت کرده است.
و ما که با جوانان سر و کار داریم این نکته از نامه‌های آنها کاملاً مشهود است.
نگاه کنید، جوان به مقتضای جوانی‌اش دچار یک آلودگی‌هایی می‌شود. طبع جوان این طور است که قهراً دچار این فراز و نشیب‌ها می‌شود. باید ما متوجّه باشیم ـ‌مخصوصاً در نوشته‌ها‌ـ تا اینها را به رحمت واسعه الهی امیدوار کنیم و آیاتی مثل: «قُل یا عبادی الّذین أسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه أنّ اللّه یغفر الذنوب جمیعاً؛ بگو! ای بندگان من که بر خویشتن زیاده روی روا داشته‌اید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‌آمرزد که او خود آمرزنده و مهربان است». (سوره زمر، آیه 53)
باید مرتباً برای جوان تکرار شود تا با ایجاد امید در دل جوان باعث موفقیت و جاذبه بیشتری برای او شود.
فکر نمی‌کنید تأکید زیاد بر این نکته مقداری افراد را جسور کند؟
بلی؛ باید در جای خودش سعی کنیم که آنها را بی‌پروا و جری بار نیاوریم؛ ولی این کار باید با ظرافت و دقّت انجام گیرد. گاهی بیان این مطالب به گونه‌ای ادا می‌شود که جوان جرأت بر گناه پیدا می‌کند که باید این جهت ملاحظه شود.
از شما متشکریم که در این گفتگو شرکت کردید.

تبلیغات