آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

متن

فضیلت مدنی و سعادت شرعی

 

به قدرت رسیدن آل بویه در 334 هجری در پی سامانیان، ادامه همان روندی بود که سرانجام به تجزیه سیاسی شرق جهان اسلام راه برد و با مرکزیت زدایی از قدرت، در واقع، " دارالخلافه اسلامی به عنوان کانون اصلی فعالیت های فرهنگی در دوران اموی و در عهد عباسی " را از اهمیت انداخت. (1(
بدین ترتیب، در پی مرکزیت زدایی فرهنگی از بغداد عباسی، کانون های چندی از مراکز فرهنگی در شرق جهان اسلامی پدیدار شدند که در پی شکل گیری قدرت های محلی، حامیان خاص خود را یافتند تا به تعبیر های قابل تامل مینورسکی (2) و کرمر (3)، دربارهای این حاکمان محلی و وزیرانشان را به مراکزی برای فعالیت هایی روشن اندیشانه تبدیل کنند و استقرار اهل علم و اندیشه در آنها را تشویق کرده و میسر و ممکن نمایند. رشد روزافزون مطالعات فلسفی نیز در چنین فضایی شکل گرفت و پژوهندگانی خستگی ناپذیر در علوم و فنون مختلف روزگار خویش را ثمر داد که در آثار خویش، از موسیقی و پزشکی گرفته تا حکمت الهی و فلسفه افلاطونی و ارسطویی و اسکندرانی را در نوردیدند.

دراین میان، رشد مدنیت و شهرنشینی نیز برای تاملات فلسفی، زمینه مناسبی فراهم نمود (4) و به تکوین و رشد جریانی راه برد که حکمت پیشگی را نه در کشف ژرفاهای روح فردی و توجه به رستگاری شخصی، بلکه در پرسش از میزان اجتماعی بودن فیلسوفان و در بازجست سهم آنان در بهبود کیفیت زندگی مردمان تعریف می کرد؛ آن هم از راه ارائه آموزه ای که با نگریستن در رفتار آدمی همچون انعکاسی از ساختار روح او، و باتامل در ساختار روح او همچون ساختار شهر به مثابه تصویری بزرگتر، می کوشید این ساختار را در زمینه اصلی اش بنهد که همانا کلیت عالم باشد.

اینکه فارابی و همگنانش در " عصر فارابی گرایی " (5) با بهره گیری از نسبت ژرف حاکم بر رابطه میان فرهنگ عمومی دربار و دانش آن روزگار، (6) نوشتارهای سیاسی خود را از هستی شناسی آغاز کردند و پس از شرح ساختار عالم، از ساختار روح و جسم بشر سخن گفتند و در هر دو موضوع، چگونگی عمل بخش های مختلف عالم و اجزاء گوناگون روح و جسم با یکدیگر را برنمودند تا سرانجام به " شهر " برسند و از ساختار و اجزاء و شیوه های پدیداری و سازماندهی و عقاید و افعال رایج در آن نزد " ملت " های مختلف تصویری ارائه دهند که در عین حال، نمایانگر میزان " سعادت " هر یک از شیوه های زیست آدمی نیز تواند بود، د رچنین زمینه ای قابل فهم است. (7(

نگارش تعداد معتنابهی از آثار فلسفی در حوزه علم اخلاق در این دوره هم، از هشدار این فیلسوفان از غفلت اهل فلسفه از فلسفه سیاسی خبر می دهد؛ غفلتی که در نظر آنها، نه تنها به کیفیت اندیشه فلسفی آسیب می زند، بلکه با محروم کردن جامعه از مراقبتی روشن اندیشانه، افق دید مردمان را محدود، گفت و گوهای اجتماعی را بی ثمر و عقلانیت را ناکارآمد می کند، تا به فرجام، تعصب و تصلب و تلاش ویرانگرانه برای تغییر وضع موجود، جانشین وسعت نظر و آزادی روح و ادراک اساسی و فهم درست موقعیت های نوین شود. (8(

ابوعلی احمد بن محمد مسکویه رازی (م 421 ق)، فیلسوف و مورخ نامدار سده های چهارم و پنجم هجری نیز تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق را در چنین زمینه و بافتاری بین سال های 372 تا 375 هجری (9)، پس از نگارش ترتیب السعادات (10) و فوز الاصغر (11) در هفت مقاله به زبان عربی نوشت. (12(

این رساله در شمار آثار مهمی است که د رجهان اسلام از منظری فلسفی به علم اخلاق نگریسته اند و چنان که گفته شد نگارش آن را در ارتباط با منزلت والای مطالعات فلسفی در روزگار بوئیان می باید درنظر گرفت. (13(

درونمایه مقالات این اثر به این شرح است:

مقاله اول د رتعریف نفس و نیروهای آن است، که از مسائلی مانند اثبات تجرد نفس، فضیلت های انسانی، قوای نفس و چهار فضیلت حکمت و عفت و شجاعت و عدالت و نظریه ارسطویی اعتدال بحث می کند.

مقاله دوم به معرفی اخلاق به عنوان بهترین صناعت برای نیکو رفتاری آدمی اختصاص دارد. مهمترین مباحث این مقاله عبارتنداز بررسی طبایع و خلقیات، نسبت نظر و عمل، مراتب قوای نفسانی و شرف هر یک، و تربیت جوانان. این مقاله با نقل فصلی از رساله اویکونومیکوس Oikonomikos بروسن، متفکر نوفیثاغوری سده پنجم میلادی، به پایان می رسد. (14(

موضوع مقاله سوم خیر و سعادت و شروط به دست آوردن آنها بنابر رای اهل فلسفه مانند فیثاغورس و افلاطون و ارسطو است. این مقاله با بحثی درباره لذات عقلانی و سخن ارسطو درباره معاد پایان می پذیرد.

مقاله چهارم به باز نمود کردارهای آدمی و بحث از شجاعت و سخاوت و عدالت اختصاص دارد. حق آفریدگار بر آدمی و اختیاری بودن عدالت و ستمکاری از مباحث مهم این فصل است.

موضوع مقاله پنجم محبت است و انواع آن و دوستی و شرایط آن بنابر رای فیلسوفان. این فصل با نقل سخن ارسطو درباره سعادت تامه به پایان می رسد.

مقاله ششم از امراض نفسانی و مقابله با آنها از راه محاسبه نفس بحث می کند.

و سرانجام در هفتمین مقاله به طب نفسانی و شیوه های درمان بیماری های اخلاقی پرداخته می شود. این مقاله با بحث از انواع ترس، و از جمله ترس از مرگ، و علاج حزن و اندوه به نقل از کندی پایان می پذیرد.

شمار مقالات تهذیب الاخلاق را شش و حتی هشت هم دانسته اند. گویا این مسئله از تغییر ترتیب مقالات و تلفیق برخی بخش های این کتاب در نسخه ها و چاپ های مختلف آن برآمده باشد. (15(

مسکویه از همان آغاز، غرض از نوشتن این رساله را ارائه مبادی و پیش نیازهای علم اخلاق به قصد دستیابی به خوبی ذکر می کند که به واسطه آن، کردارهای آدمی به نیکویی و زیبایی راه برد. (16) او بعدها از این رساله به عنوان بنیاد فلسفی اصول حاکم برگزین گویه های حکیمانه کتاب جاویدان خرد یاد می کند. (17()

با بررسی تهذیب الاخلاق در می یابیم که مفهوم بنیادی آن " سعادت " است.

درنظر مسکویه، سعادت غایت زندگانی اخلاقی آدمی است و از آن جا که سعادت فردی بخشی از سعادت عمومی جامعه به شمار می آید، سعادت را تنها از راه زندگی اجتماعی و شهری می توان کسب کرد و فرد انسانی هرگاه عضو جامعه ای نباشد از سعادت به کمال بهره نخواهد برد. (18) اعتراض ابوعلی بر زاهدان گوشه گیر و عزلت گزیده د راختیار نمودن مدنی بودن انسان مایه می گیرد (19) و بازتاب آن را در الهوامل و الشوامل و الفوز الاصغر (20) نیز می توان دید که زاهدان را دریغ کنندگان از یاری مردم می خواند و می گوید که آنها با پاسخ ندادن به یاری مردمان، به خود و آنها ظلم می کنند. (21(

این دریافت مدنی از فضیلت های انسانی، (22) نزد مسکویه بدان پایه ارجمند است که آن را از حوزه اخلاق فراتر برده و به دیانت و شریعت نیز تسری می دهد. او برنهج فارابی و همگنانش، به دریافت عقلانی دین و هماهنگی ذاتی اش با خرد فلسفی توجهی خاص دارد. درنظر مسکویه، هم چنان که " فلسفه " یگانه آموزش حقیقی (معادل یونانی alethine paideia) و راه رستگاری و نجات (soteraia) است، (24) " ادب الشریعه " نیز انتقال دهنده حقیقت به صورت گزاره های دینی است (24) و آن را با نقش قوانین یونانی در نوامیس افلاطون و با نوع موسیقی مباح در جمهوریت او می توان تطبیق داد. (25(

مسکویه بر آن است که شریعت، نفوس جوانان را به پذیرش حکمت و طلب فضایل و رسیدن به سعادت انسانی از راه اندیشه درست و سنجش صحیح آماده می سازد. (26) این نظر، بی گمان با آموزه های فارابی درباره بایستگی و وجوب آموزش دینی به جوانان و پیش شرط بودن تربیت دینی برای مطالعه اخلاق فلسفی هم پیوند است و ریشه های نظری آن را تا اخلاق نیکوما خوسی ارسطو (1095 ب 4 به بعد) می توان پی گرفت. (27) این اصرار مسکویه بر هماهنگی دین و فلسفه تا آن جاست که حتی آموزه های شریعت را براساس مفاهیم یونانی انس طبیعی و جامعه پذیری طبیعی تفسیر می کند. (28(

ابوعلی با جمع رای افلاطون درباره سعادت کامل و نظر ارسطو درباره ممکن بودن دستیابی به سعادت در حیات دنیوی، به دو نوع سعادت دینوی و اخروی قایل است و دستیابی به سعادت تام را تنها به تحصیل هر دو آنها می داند (29) و بدین سان، همچون فارابی، کمال سعادت آدمی را هم نظری و هم عملی اعلام می کند. (30(

البته او، گویا در ادامه سنت معلم ثانی، با در نظر گرفتن مراتب انسانیت، از ساکنان اقلیم های نامعتدل جهان متمدن، به عنوان انسان هایی با عقل کم و از ساکنان اقلیم های معتدل به عنوان دارندگان طبع سلیم و مستعد پذیرش صورت عقل یاد می کند. (31) در نظر مسکویه شماری از اینان که بی اندازه مستعد پذیرش عقلند، در افقی میان آدمی و یزدان قرار می گیرند؛ و از آن جمله اند کسانی که به طبع خود به الهام حساس اند و می توانند به فلسفه بپردازند و قدرت عقل و نور حقیقت در ایشان جریان دارد. (32(

اکنون می دانیم که در سنت نو افلاطونی از فلوطین و یا مبلیخوس با عنوان " الهی " یاد می شده است (33) و بسا که در ادامه چنین سنتی بوده باشد که در آثار نویسندگان سده چهارم هجری، لقب " الهی " بر سقراط و افلاطون افزوده می شود. (34) این که ابوعلی با استناد به ارسطو، برترین مرتبه انسانیت را " الهی " می نامد (35) نیز با این سنت و یا نظر متفکران سده چهارم هجری درباره برترین مرتبه انسانیت هم پیوند است. چه، درنظر آنها رسیدن به این مرتبت، تنها حکیمی را میسر و مقدور افتد که جنبه های مختلف حکمت نظری و عملی را در خویش جمع کرده باشد و یا برای پیامبری که به واسطه الهام و توفیق الهی به این مرتبت می رسد؛ مرتبتی که همانا زیستن به زی الهی است. (36)

تهذیب الاخلاق را نمونه بارز تاکید متفکران سده چهارم هجری بر یگانگی و جهان شمول بودن خرد و افق گسترده فرزانگی می توان درنظر گرفت. (37) بهره گیری مسکویه از منابع مختلف ادبی و حکمی، که طیفی از آثار یونانی / اسکندرانی تا نوشته های ایرانی و اسلامی را در بر می گیرد نیز دراین زمینه قابل بررسی است. (38(

مهمترین منابع یونانی ابوعلی در کار نگارش تهذیب الاخلاق عبارتنداز:

(1
اخلاقیات اندرزگوی یونانی (39) که سخنان بقراط و فیثاغورس و سقراط و... را شامل می شود. (40) البته سخنان سقراط در مواردی مانند پسندیدگی آموزش محبت به جای اخبار پادشاهان به کودکان، با سخنان ثامسطیوس جابه جا شده اند؛ (41(

  (2  آثار افلاطون و به ویژه کتاب های جمهوریت (42) و نوامی

3)آثار ارسطو و به ویژه کتاب اخلاق نیکوماخوسی (43) که بهره گیری گسترده مسکویه از آن را درارتباط او با ارسطوئیان بغداد نیز سنجیده اند (44) و به نظر می رسد که او نیز همچون ابوالحسن عامری از شرح فرفوریوس بر این کتاب بهره برده باشد. (45) افزون بر اخلاق نیکوماخوسی از رساله منحول فضائل النفس به ترجمه ابوعثمان دمشقی نیز باید یاد کرد که مسکویه از آن به نام ارسطو نقل می کند؛ (46)

4
)جالینوس وکتاب اخلاق النفس که در بحث لذات حسی و نابسنده خواندن آنها بدان استناد می کند؛(47)

5
)بروسن نوفیثاغوری، متفکر سده پنجم میلادی که مسکویه از رساله " تدبیر منزل " او (به یونانی: اویکونومیکوس Oikonomikos) به تفصیل نقل کرده است (48) و توجه به نقل فقرات دیگری از این رساله در کتاب الهوامل و الشوامل در پاسخ به پرسش شماره 162 ابوحیان توحیدی از چرایی استفاده مردم از طلا و نقره در معاملات (49) برمی نماید که با رساله بروسن آشنایی ژرفی داشته است؛(50)

 6)آثار هرمسی و به ویژه لوح قابس Kebetos Thebaiou pinax که در جاویدان خرد هم بهره گبری او از روایت عربی این رساله را می بینیم؛ (51)
  7)آثار نو افلاطونی که در تهذیب الاخلاق با عناصر فلسفه ارسطویی (52) و آموزه های فیثاغوری و هرمسی در هم آمیخته اند. (53) از میان منابع ایرانی نیز به استناد مسکویه به ادب کهن ایرانی و به ویژه سخنان اردشیر و تربیت ایرانی و کتاب کلیله و دمنه می توان اشاره کرد. (54) اکنون می دانیم که ابوعلی با جریانهای فکری ساسانی (55) و سنت اندرزنامه نویسی ایرانی آشنایی ژرفی داشته است و ترجمه عربی شماری از آثار ایرانی مانند ایاتکار بزرگمهر را در جاویدان خرد او می توان دید. (56)

منابع اسلامی و عربی مسکویه در تهذیب الاخلاق نیز قرآن و احادیث رسول اسلام (ص)، آثار لغت نویسان عرب و به ویژه بصری ها (57)، آثار ادبی مانند دیوان متنبی (58) و ابن رومی (59)، رسائل جابربن حیان و محمدبن زکریای رازی و ابونصر فارابی (60)، رساله دفع الاحزان کندی، (61) و سخنان نام آوران زهد، مانند حسن بصری (م 110 ق) (62) را در برمی گیرد.

وجود نسخه های فراوان تهذیب الاخلاق از شهرت این کتاب در روزگار بعداز مسکویه خبر می دهد (63) و بی سبب نیست که خواجه نصیرالدین طوسی (م 672 ق)اخلاق ناصری را بر بنیاد آن تالیف می کند. (64)از این کتاب ترجمه های چندی به فارسی در دست است که کهن ترین نسخه آنها از اوایل سده یازدهم هجری است، (65) و از اقبال به این کتاب در ایران سده های میانه اسلامی خبر می دهد. در سده های اخیر نیز ترجمه میرزا ابوطالب زنجانی (م 1329 ق) از این کتاب به نام کیمیای سعادت را داریم که آن را بهترین اثر در فلسفه عملی دانسته است. (66) این ترجمه در مواردی دقیق و در مواردی گزارش آزاد متن است. (67)

همچنین بایداز ترجمه اقتباسی نصرت بیگم امین (م 1362 ش) به نام اخلاق و راه سعادت (68) و ترجمه دقیق علی اصغر حلبی از این کتاب یاد کرد که حواشی سودمندی نیز دارد. (69) کنستانتین زریق و ترجمه انگلیسی و محمد ارکون نیز ترجمه فرانسوی آن را همراه با شرح انتقادی متن منتشر کرده اند.



پی نوشت:

1.
نک: محمد محمدی ملایری، " سیر اندیشه و علم در جهان اسلام تا زمان بیرونی و پس از آن "، یادنامه بیرونی، تهران، 1353 ش، صص 19-17؛ محمد کریمی زنجانی اصل، اشراق هند و ایرانی در نخستین سده های اسلامی، تهران، 1382 ش، صص 172-171؛

J. L. Kraemer , Humanism in the Renassance of Islam: The Cultural Revival during the Buyid Age , Leiden , 1992 , P. 53,no. 61.

2.
نک:محمد محمدی ملایری، " سیر اندیشه و علم در جهان اسلام تا زمان بیرونی و پس از آن "، یادنامه بیرونی، پیشین، ص 18.

3. J. L. Kraemer , Humanism in the Renassance of Islam: The Cultural Revival during the Buyid Age , op. cit , p. 53

4.
بنگرید به مقایسه تامل برانگیز محمد ارکون میان شهر نشینی یونانی و عهد آل بویه: M. Arkoun , Contribution a letude de Ihumanisme arab au ive x e / sie cle ; Miskawayh (320/325-421), Philosophe et historien, op. cit, p. 192.

5. The age of Farabism.

6.
درباره ویژگی های این دوره نک:

Ian Richard Netton , AI-Farabi and His School , London , 1992,pp. 18-30

7.
محسن مهدی نیز بر این مسئله تاکید می کند. نک:

9. Muhsin Mahdi , " Alfarabi and the Fondation of Islamic Philosophy " , Essays on Farabi , ed. I. Afshar , Tehran , 1975 , pp. 45 ff.

8.
نک: محمد کریمی زنجانی اصل، سهروردی، حکمت اشراقی و پاسخ اسماعیلی به غزالی، تهران، 1382 ش، ص 94

9. Miskawayh , Javidan Khirad , Translated by T. M. Shushtari , edited by B. Thirvatian,With a French Introduction by M. Arkoun , Tehran , 1976 , French Introduction , p. 2

10.
این مساله از استناد مسکویه به این کتاب به روشنی بر می آید. نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، بیروت، 1398 ق، صص 37، 65، 94

11. Miskawayh , Javidan Khirad , Translated by T. M. Shushtari , edited by B. Thirvatian,With a French Introduction by M. Arkoun , op. cit , French Introduction , p. 2

12.
برای تحلیل کوتاه درونمایه این رساله بنگرید به مقدمه ارکون بر ترجمه فرانسوی آن:

Miskawayh , traite d ethique , traduction francaise avec introduction et notes par m. arkoun , damas , 1969 , introduction ,pp. 14-22

13.
محمدارکون به این مسله توجه خاصی دارد. نک:

m. arkoun , contribution a l etude de l humanisme arab au iv e xe , sie cle ;miskawayh (320/325-421) , philosophe et historien, paris , 1970 ,p 140

14.
نخستین کسی که از تاثیر رساله تدبیر منزل بروسن بر آثار متفکران مسلمان یاد کرده، هلموت ریتر د درمقاله " کتابچه دانش بازرگانی عرب "است:

H. ritter , " ein arabischen handbuch der handelwissenschaften " , der islam , band 17 , 1917 , ss. 1-91

اکنون اصل یونانی رساله تدبیر منزل بروسن را در اختیار نداریم، اما ترجمه عربی آن را لویس شیخو براساس نسخه منحصر به فرد موجود در صفحات 62 تا 96 نسخه شماره 290 دارالکتب قاهره (: تیمور اخلاق)، که تاریخ آن به احتمال از سده چهارم هجری باز می گردد، در مجله المشرق (ش 19، 1921 م، صص 181- 161) منتشر کرده است؛ پس از شیخو، این رساله، به همراه ترجمه های عبری و لاتینی آن، با مقدمه ارزشمند مارتین پلسنر منتشر شده است:

m. plessner , der oikonomikos des neupythagoreens , Bryson , und sein einflo auf die islamische wissenschaft , Heidelberg , 1928

15.
نک: ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، ج 1، 1375 ش، مقدمه مصحح، ص 14

16.
نک: همو، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 28-27

17.
نک: هموء الحکمه الخالده، به کوشش عبدالرحمن بدوی، تهران، 1358 ش، ص 25؛ همو، همان (جاویدان خرد) ترجمه تقی الدین شوشتری، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1355 ش، ص 43

18.
نک: همو، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 37، 147- 146

19.
نک: همو، تهذیب الاخلاق، پیشین، ص 147؛ ابونصر فارابی، تحصیل السعاده، حیدرآباد دکن، 1345 ق، ص 14

بسنجید با سخن کرمر در این باره:

j. l. kraemer , humanism in the renaissance of islam: the cultural revival during the buyid age , op. cit , p. 232 , no. 66

20.
نک: ابوعلی مسکویه، کتاب الفوز الاصغر، بیروت، 1319 ق، ص 64

21. j. l. kraemer , humanism in the renaissance of islam: the cultural revival during the buyid age ,op. cit ,p. 232,no. 68

22.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 49

23. r. walzer , " some aspectd of miskawaih s tahdhib al-akhlaq " , greek into Arabic, Cambridge , 1962 , pp. 232-233

24.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 64

25. r. walzer , " some aspects of miskawaih s tahdhib al – akhlaq " , greek into Arabic , op. cit , p. 233

26.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 54

27. r. walzer , " some aspects of miskawaih s tahdhib al – akhlaq " , greek into Arabic , op. cit , p. 233

28. ibid , p. 234

29.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 89- 88.

30.
نک: همو، پیشین، صص 58-57؛ ابونصر فارابی، " فلسفه افلاطون و اجزائها "، افلاطون فی الاسلام، به کوشش عبدالرحمن بدوی، تهران، 1353 ش، ص 7، بند 3

31.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 63-62.

بسنجید با: ابونصر فارابی، " تلخیص نوامیس افلاطون "، افلاطون فی الاسلام، به کوشش عبدالرحمن بدوی، تهران، 1353 ش، صص 35-34.

32.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 63

33. r. walzer , " some aspects of miskawaih s tahdhib al-akhlaq " , greek into Arabic , op, cit p 231 ; j. l. kraemer , humanism in the renaissance of islam: the cultural revival during the buyid age ,op. cit,p. 147,no. 127

34.
برای نمونه نک: محمد بن زکریای رازی، الطب الروحانی، به کوشش مهدی محقق، تهران، 1378 ش، ص 99؛ ابوالحسن علی مسعودی، التنبیه و الاشراف، بیروت، 1968 م، ص 148؛ ابوسلیمان سجستانی، صوان الحکمه، به کوشش عبدالرحمن بدوی، تهران، 1974 م، ص 128؛ همو، همان، به کوشش د. م. دنلپ نیویورک، 1979 م، ص 36؛ کلام الحکماء، از مولفی ناشناخته، به کوشش دیمیتری گوتاس، منتشر شده در:

d. gutas , greek wisdom literature in Arabic translation (a study of the graeco – Arabic gnomologia) , new haven , 1975 , p. 116

35.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 149. بسنجید با سخن کرمر در قیاس این قطعه با سخن ارسطو در فصل هفتم از کتاب دهم اخلاقی نیکوماخوسی 1177 بـ 31 و بعد از آن؛

صدبار بدی کرد و دیدی بد ثمرش را نیکی چه بدی دات که یکبار نکردی

j. l. kraemer , " humanism in the renaissance of islam: a preliminary study " , journal of the American oriental socity , vol. 104 (1) , 1984 , no. 106

36
برای نمونه نک: محمدبن زکریای رازی، السیره الفلسفیه، به کوشش پل کراوس، ترجمه عباس اقبال، تهران، 1343 ش، صص 120، 100؛ ابونصر فارابی، تحصیل السعاده، پیشین، ص 45؛ همو،‌فصول منتزعه، به کوشش فوزی نجار، بیروت، 1971 م، ص 33، بند 12؛ همو، " ماینبغی ان یقدم قبل تعلم الفلسفه "، المنطقیات، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، قم، 1408 ق، ج 1، صص 7-6؛ اخوان الصفا، رسائل، با مقدمه بطرس البستانی، قم، 1405 ق، ج 1، ص 290؛ ابوالقاسم مجریطی، الرساله الجامعه، دمشق، 1368 ق، ص 100؛ ابوالحسن عامری، السعاده و الاسعاد، به کوشش مجتبی مینوی، و یسبادن، 1958 م، ص 5؛ ابوحیان توحیدی، الامتاع و الموانسه، به کوشش احمد امین، قاهره، 1953 م، ج 3، ص 113

37.
نک: همو، الحکمه الخالده، به کوشش عبدالرحمن بدوی، پیشین، صص 377-375. این قطعه در ترجمه تقی الدین شوشتری نیامده است.

38.
بسنجید با سخن ارکون در مقدمه ترجمه فرانسوی تهذیب:

Miskawayh , traite d ethigue , traduction trancaise avec introduction et notes par m. arkoun , op. cit , introduction , pp. 22-26.

39.
بسنجید با سخن روز نتال درباره موقعیت عمومی این اخلاقیات در جهان اسلام،

f. rosenthal , the classical heritage in islam , trans. by e & j. marmorstein , London , 1975 , p. 83.

40.
برای نمونه نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 86.

41.
همو، همان، پیشین، ص 139.

بسنجید با آراء روزنتال و کرمر در این باره:

f. rosenthal , " on the knowledge of plato s philosophi in Islamic world " , Islamic culture , 1940 , pp. 387-392 ; j. l. kraemer , humanism in the renaissance of islam: the cultural revival during the buyid age , op. cit , p. 233,no. 71.

42.
نمونه رد شعر در تهذیب که به نظر کرمر به طرد شاعران از مدینه فاضله جمهوریت باز می گردد.

j. l. kramer , humanism in the renaissance of islam: the cultural revival during the buyid age , op. cit , p. 230 , no. 64

43.
بسنجید با سخن واده:

Jean – claude vadet , les idees morales dans l islam , paris , 1995 , pp. 222ff

44. f. e. peters , Aristotle and the arabs , new york , 1968 , p. 125

45. j. l. kraemer , " humanism in the renaissance of islam: a preliminary study " , journal of the American oriental society , vol. 104 (1) , 1984 , no. 106

46.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 92-91

47.
نک: همو، همان، پیشین، ص 61

بسنجید با: مهدی محقق، " رازی در طب روحانی "، اندیشه سیاسی ایرانی از حلاج تاسجستانی، به کوشش محمد کریمی زنجانی اصل، تهران، 1383ش، ص 323

48.
نک: علی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 68 به بعد.

49.
نک: ابوحیان توحیدی الهوامل و الشوامل، به کوشش سید کسروی، بیروت، 1422 ق، صص 389-385

50.
همچنین بنگرید به سخن اسید در این باره:

Yassin essid , a critique of the Islamic economic thought , leiden , 1995 , pp. 197-203

51.
نک: ابوعلی مسکویه، الحکمه الخالده، به کوشش عبدالرحمن بدوی، پیشین، صص 262-229، به ویژه صص 256-254

بسنجید با سخن کرمر در این باره:

j. l. kramer , humanism in the renaissance of islam: the cultural revival during the buyid age , op. cit , p. 231. 52

52. f. e. peters , Aristotle and the arabs , op. cit , p. 126

53.
نمونه برتری خویشاوندی معنوی میان استاد و شاگرد از محبت پدر و فرزند. نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 134؛ نیز نک:

j. l. kraemer , humanism in the renassance of islam: the cultural revival during the buyid age , op. cit , p. 146

54.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 146-129

55.
نمونه پولس پارسی، فیلسوف روزگار انوشیروان. نک:

d. gutas , " paul the Persian on the classification of the parts of aristotles philosophy: a milestone between alexandria and bagdad " , der lslam , 1983 , band. 60 , pp. 239-240 ; s. pines , " ahmad miskawayh and paul the Persian " , iranshenasi , vol. II, no. 2 , tehran , 1971 , pp. 124-125

56.
نک: همو، الحکمه الخالده، به کوشش عبدالرحمن بدوی، پیشین، صص 37-29

بسنجید با پژوهش ارزشمند هنینگ در این باره:

w. b. henning , " eine arabische version mittelpersischer weisheitschriften ", zdmg , 1956 , band. 116 , ss. 76-77

57.
نمونه اشتقاق " انسان " ار " ان س ". نک:

j. L. kraemer , humanism in the renassance of islam: the cultural revival during the buyid age ,op. cit,p. 233 ; e. w. lean , an Arabic – English Lexicon, London , 1863 – 1893 , vol. 1,p. 115

58.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، ص 140؛ همو، همان، ترجمه علی اصغر حلبی، تهران، 1381 ش، حاشیه ص 202

59.
نک: همو، همان، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 142؛ همو، همان، ترجمه علی اصغر حلبی، پیشین،‌حاشیه ص 204

60. miskawayh , traite d ethique , traduction francaise avec introduction et notes par m. arkoun , op. cit ,introduction ,p. 25

61.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، به کوشش شیخ حسن تمیم، پیشین، صص 184-182

62.
نک: همو، همان، پیشین، صص 153

63. carl brockelmann,geschichte der arabischen Litteratur , leiden , 1942 , vol. 1,s. 418; supplement , s. 584

64.
نک: نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، به کوشش مجتبی مینوی – علیر ضا حیدری، تهران، 1369 ش، صص 37-35

65.
نک: احمد منزوی، فهرستوار ه کتابهای فارسی، تهران، 1381 ش،ج 6، ص 410

66.
نک: ابوعلی مسکویه، تهذیب الاخلاق (کیمیای سعادت)، ترجمه میرزا ابوطالب زنجانی، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1375 ش، ص 26

67.
نک: همو، همان (کیمیای سعادت)، ترجمه میرزا ابوطالب زنجانی، به کوشش ابوالقاسم امامی، پیشین، مقدمه مصحح، صص 18-17

68.
نک: همو، همان (اخلاق و راه سعادت) ترجمه نصرت بیگم امین، اصفهان، 1328 ش.

69.
نک: همو، همان، ترجمه علی اصغر حلبی، تهران، 1381 ش.

 

 

تبلیغات