آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

در طول تاریخ، ایرانیان بسیاری به سرزمین هند مهاجرت کرده اند. این جماعت های مهاجر در مواردی با جامعه میزبان ادغام شده اند و در مواردی نیز همچنان در لایه های هویتی خودشان، مؤلفه ایرانی را دارند. یکی از این جماعت های مهاجر ایرانی به هند، گروهی هستند که حدود یک قرن پیش، از منطقه های اطراف کرمان به هندوستان رفتند، و زندگی حاشیه نشینی را دنبال کردند. این جماعت ها، به «ایران»، «غریبه» و «بلوچی» معروف هستند که البته از از بلوچ های منطقه بلوچستان متمایز هستند. یکی از مراکز خاص تمرکز این جماعت، در شهر «بهوپال» است. واکنش خاص این گروه کوچک در دوره جنگ ایران و عراق، و تمایل آنها برای آمدن به ایران و جنگیدن با صدام، پرسش مهمی را در مورد درک آنها از هویت خودشان مطرح می کند. ایرانی های بهوپال با اینکه خود را هندی می دانند، اما در عین حال برای دفاع از وطن اجدادی، خواهان سفر به ایران بودند. این مسئله، پرسش از نوع و نحوه تجربه هویتی و فرهنگی این جماعت را مطرح می کند. هویت به مثابه فرایندی سیال و پویا، و اهمیت تجربه ترکیبی و گفتمانی از هویت، نه تنها مختص جامعه مدرن بلکه مختص جامعه سنتی چندفرهنگی نیز می تواند باشد. در این مقاله با در نظر گرفتن هویت به مثابه امری سیال و مبتنی بر تجربه ترکیبی و گفتمانی، به هویت و فرهنگ ایرانی های بهوپال پرداخته شده است. حضور عناصر هویت بخش ایرانی (لباس، غذا، زبان، روش باستانی، خاطره جمعی) تدوام هویت ایرانی را در محیط هندی برای این افراد امکان پذیر ساخته است، با این تفاوت که در تجربه ای گفتمانی از هویت هندی شان، بازتولید شده اند

تبلیغات