آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۹

چکیده

در بین منطق دانان کلاسیک و جدید، غیر از کواین، هیچ فیلسوف یا منطق دانی با بحث «موجّهات» یا «نظاممنطق موجّهات»، به طور جدّی مخالفت نکرده است. در منطق موجّهات، از احکام ضروری و ممکن بحثمیشود؛ احکامی که به نوعی در آنها دو مفهوم «ضرورت» و «امکان» به کار رفته است. کواین زمینه هایی را که دارای شکل «ضرورتا...» و «به طور ممکن...» هستند، «زمینه های موجّه» مینامد وآنها را از نظر ارجاعی، مبهم میداند. در عین حال، زمینه های دیگری مانند «میداند که...»، «میگوید که...» و«شک دارد که...» را هرچند از نظر ارجاعی مبهم دانسته، ولی موجّه نمینامد. در این تحقیق، منظور از«زمینه های موجّه» و «منطق موجّهات»، زمینه یا منطقی است که در آن، مفاهیم موجّه «ضروری» و «ممکن» بهکار رفته است. عمده ترین اشکالات منطق موجّهات از نظر کواین عبارتند از: 1) زبان منطق موجّهات از نظر مصداقیابهام دارد. 2) این منطق ما را وادار به پذیرش ذات باوری میکند و ذات باوری خود دارای مشکلاتی است. 3)مهم ترین مشکل، آن است که پذیرش آن، به نتایج متناقض میانجامد، و سرانجام، 4) حتی اگر مشکلذات باوری هم حل شود، تمایز «ضرورت» و «امکان» تمایزی متافیزیکی و مبهم است. بنابراین، در هرصورت، باید منطق موجّهات را کنار بگذاریم.

تبلیغات