چکیده

نگاه میلانی به جامعة زنان نگاهی زن گرایانه است نه انسان گرایانه، لذا برای تثبیت یک قشر،‌ قشر دیگری را نفی کرده و برای اثبات یک انسان، انسان دیگری را انکار می‌کند. این نوع نگاه همان بینش اغراق‌آمیز و سیاه و سپید در سینمای قبل از انقلاب است که از یک فرد نگاه کاملاً منفی یا کاملاً مثبت ارائه داده و او را بر منبری بلند شده از افراط‌های ذهنی بشری می‌نشاند. محکوم کردن یک انسان برای اثبات حقانیت انسان دیگر، واقعیت امر را زیر سؤال برده و حقانیت قهرمان فیلم را نیز مخدوش می‌‌کند چرا که بالا رفتن از نردبان انکار دیگری، اثباتی پوشالی و سست به ارمغان می‌آورد، لذا پرهیز از مطلق انگاری،‌به مخاطب کمک می‌کند تا مفهوم فیلم را بهتر درک کرده و با شخصیت داستان همذات‌پنداری کند.سینمای میلانی به نوعی سینمای اعتراض است. اعتراض به «امر مردانه و اطاعت زنانه». او زاویة دوربین خود را بر چهرة شکسته و تکیدة زن‌هایی زوم می‌کند که مجموعه‌ای از خواست‌های سرکوب شده و آرزوهای بر باد رفته‌اند. نوشتار پیش رو گزارشی اجمالی است از پرونده فیلم های فمنیستی میلانی که به نظر خوانندگان می رسد.

متن

نگاه میلانی به جامعة زنان نگاهی زن گرایانه است نه انسان گرایانه، لذا برای تثبیت یک قشر،‌ قشر دیگری را نفی کرده و برای اثبات یک انسان، انسان دیگری را انکار می‌کند. این نوع نگاه همان بینش اغراق‌آمیز و سیاه و سپید در سینمای قبل از انقلاب است که از یک فرد نگاه کاملاً منفی یا کاملاً مثبت ارائه داده و او را بر منبری بلند شده از افراط‌های ذهنی بشری می‌نشاند. محکوم کردن یک انسان برای اثبات حقانیت انسان دیگر، واقعیت امر را زیر سؤال برده و حقانیت قهرمان فیلم را نیز مخدوش می‌‌کند چرا که بالا رفتن از نردبان انکار دیگری، اثباتی پوشالی و سست به ارمغان می‌آورد، لذا پرهیز از مطلق انگاری،‌به مخاطب کمک می‌کند تا مفهوم فیلم را بهتر درک کرده و با شخصیت داستان همذات‌پنداری کند.
سینمای میلانی به نوعی سینمای اعتراض است. اعتراض به «امر مردانه و اطاعت زنانه». او زاویة دوربین خود را بر چهرة شکسته و تکیدة زن‌هایی زوم می‌کند که مجموعه‌ای از خواست‌های سرکوب شده و آرزوهای بر باد رفته‌اند. «فرشته»های فیلم‌های میلای زنانی ضربه‌پذیر هستند که در جامعه‌ای به شدت مرد سالار و زن‌ستیز، تمام شخصیت خود را بخاطر رفتار جامعة مردان سرکوب شده می‌بینند از دید میلانی، زنان در هر طبقه اجتماعی؛ فقیر، غنی، مذهبی، غیرمذهبی، سنتی و مدرن دچارمشکل تبعیض جنسیتی هستند.
سینمای این کارگردان «اسمی» زنانه را با خود یدک می‌کشد و این مسئله، چه میلانی بخواهد یا نخواهد با توجه به مجموعة فیلم‌ها و خواست‌های او بر آثارش بار می‌شود. او در  قانون کندوکاو کرده و آن را برای دفاع از مشکلات زنان ناکافی و ناکارآمد می‌داند. این مسئله به وضوح در فیلم «دو زن» و صحنة دادگاه فرشته نمود یافته و در نیمة پنهان نیز در لایه‌هایی نهفته به چشم می‌آید. نگاه این نویسنده به مسائل زنان نگاهی واقع‌گرایانه نیست و حتی نمی‌توان مؤلفه‌های جامعة ایده‌آل را از درون آثار او جستجو کرد چرا که ایشان با محکوم کردن قشر مردان و انسان‌هایی با جنس مرد اقدام به بررسی مشکلات زنان نموده و با تصویری سیاه از یک انسان، به‌ دنبال تصویری سفید از «فرشته‌های» آثار خود می‌گردد. او تلاش می‌کند این مسئله را گوشزد کند که در جایی در همین نزدیکی و شاید همسایگی ما زنی زیر فشارهای یک مرد تمام شخصیت و خواسته‌های خود را بر باد رفته می‌یابد. اما این تمرکز و سیاه‌نمایی بر شخصیت مرد و اغراق در بازنمایی این جنس به عنوان موجودی فاقد عاطفه و درک، صحت و سقم شخصیت زن را زیر سؤال برده و مشکلات او را شاید ناشی از این سیاه‌نمایی قلمداد کند. میلانی خود بر این باور است که بازنمایی شخصیت زنان در آثارش برخاسته از سیاه‌‌نمایی مردان نیست. اما آنچه بصورت معقول از آثار او بدست می‌‌آید شخصیت غالب مردان این آثار است که اگرچه هیچ کدام مشکلات قانونی مجوز طلاق را در کارنامة خود ندارند؛ اما مردانی فاقد درک و عاطفه بوده و هرگز شخصیت زن را به عنوان یک انسان درک نمی‌کنند. سؤال اینجاست که آیا مردان مجموعه‌ای از «اوامر» و زنان مجموعه‌ای از «اطاعت» هستند و آیا تصویر واقعی زنان و مردان در جامعة امروز ایران این‌گونه است؟
اولین فیلم بلند تهمینه میلانی که با موضوع زنان بر پرده رفت «بچه‌های طلاق» در سال 1368 بود که به عنوان اولین کار سینمایی این نویسنده و کارگردان توجه مخاطب خصوصاً قشر زنان را به خود جلب کرد. بچه‌های طلاق، ملودرامی پیرامون جایگاه زن و وضعیت خانوادگی زنان در جامعه‌ای مردسالار بود که به زن به عنوان موجودی آسیب‌پذیر در دنیای سرد و خشونت‌بار مردانه می‌نگریست. زنان این فیلم همگی از مردان زندگی خود آسیب دیده و یک مرد گاه در قالب پدر و زمانی در رنگ همسر عرصة زندگی را بر همسر و دختر خود به شدت تنگ کرده و حتی مادر خویش را به ستوه آورده است. این فیلم که اولین فیلم بلند تهمینه میلانی به حساب می‌آید به خوبی تمایلات و گرایش‌های این کارگردان را تعریف کرده و توجه خاص او را به مشکلات زنان جامعه نشان می‌دهد.
«افسانه آه» اثر دیگر این کارگردان، سعی دارد با رویکرد روان‌شناختی و با نگاهی علمی و عمیق به همین موضوع بنگرد اما هرچه بیشتر در اپیزدهای خود به زن داستان توجه می‌‌کند، موضوع را بیشتر به سطح آورده و از لحاظ عمق و معنا، فیلمی شعارگونه و سطحی ارائه می‌دهد. این اثر از چند اپیزود مختلف تشکیل شده که هرکدام به تکمیل دیگری کمک می‌کنند. شخصیت اصلی فیلم زنی است که در بستر مشکلات خویش، ناامیدانه از زندگی پشیمان شده و از ذهن «آه» را می‌آفریند. «آه» همچون فرشتة آرزوها، زن را به موقعیت‌‌های مختلف برده و او را جای کسانی می‌نشاند که گمان می‌کند از او خوشبخت‌ترند و در پایان هر اپیزود، به این نتیجه دست می‌یابد که زنان در هر مقام و موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با مشکلات فراوانی دست به گریبان بوده و قشری آسیب‌پذیر، رنجور و بی‌حمایت هستند. نقطة مشترک در تمام این اپیزودها و داستان‌‌های مختلف این فیلم، علت مشکلات جامعة زنان، جامعة مرد سالار و زن ستیز است. میلانی با نسبت سنجی رابطه زن و مرد به این نتیجه می‌رسد که نگاه جامعه به این دو جنس هیچگاه عادلانه نبوده و فرازهای زندگی مردان، فرودها و کاستی‌های بسیاری در زندگی زنان بوجود آورده است لذا تیغ تیز انتقاد خود را بر جامعة مرد‌سالار نشانه می‌رود. «آه» یا همان روان مردانة زن، به گفته خود کارگردان موجودی است که نه زن است نه مرد یعنی همان انسان ایده‌آل از نگاه فمینیست‌هاست.
«دو زن» فیلمی کاملاً متفاوت است. می‌توان آن را  شروع رسمی سینمای فمینیستی در ایران معرفی کرد. اگرچه قبل از آن فیلم‌های فمینیستی متعددی ساخته شد اما «دو زن» مجموعه‌ای از همة المان‌ها و مولفه‌‌های سینمای زنان است. نگاهی در نهایت سیاه‌نمایی و اغراق به درک مرد از روان و شخصیت زنانه که از زن شخصیتی قربانی، واپس‌مانده و آسیب‌دیده می‌سازد.
زن در این فیلم که با همان نام آشنای فرشته قربانی تمام‌عیار جامعه‌ای سنتی و مردسالار است. مردان زندگی فرشته همگی در دنیای مردسالار خود غرق شده و از قاضی دادگاه تا همسر، پدر و خواستگار فرشته، همگی اسباب رنجوری و بیچارگی او را فراهم می‌کنند. همسر فرشته او را در خانة خود حبس کرده و کتاب‌‌‌ها و وسایل ارتباطی او را پنهان می‌کند و محرومیتی شدید برای او بوجود می‌آورد. اولین نکته‌ای که در مشاهدة این فیلم به چشم می‌آید؛ نسبت‌سنجی آشکار شخصیت زن و مرد و تعریف این دو شخصیت به عنوان جهان مردانه و جهان زنانه است اما در این نسبت‌سنجی، چند واقعیت نادیده انگاشته شده است و میلانی سعی می‌کند با انکار مرد، به تثبیت زن و حل مشکلات او دست یابد. او از بیماری روحی و حساسیت‌گونه مرد بر رفتارهای همسرش پلی می‌سازد تا مشکلات و محدودیت‌های فرشته را نمود بخشد اما همین سیاه‌نمایی افراطی از جهان مردانه،‌ روان مخاطب را آزار داده و زمینة همذات‌پنداری کامل زنان با شخصیت فرشته را محدود و کمرنگ می‌کند. این خطا در حرکت‌های فمینیستی خصوصاً فمینیست‌های موج اول کاملاً مشهود است و اصلاً همین خطا و سیاه‌نمایی اغراق‌آمیز از جامعه مردان موج اول را کمرنگ کرده و جنبش زنان را به سمت و سویی دیگر سوق می‌دهد. میلانی در تمام فیلم‌های خود زن را از حاشیه بیرون آورده و در مرکز کادر می‌نشاند و قهرمان اکثر فیلم‌‌های خود را از میان زنان برمی‌انگیزد اگرچه قهرمان در فیلم‌های او تنها به معنای حضور پررنگ یک جنس است و الا زن در آثار او کلیکسیونی از شکست و رنجوری در جامعة مردانه است.
در پایان فیلم «دو زن» که مصادف با مرگ همسر فرشته است سؤال دیگری مطرح می‌کند و آن این است؛ فرزندان به چه کسی سپرده خواهند شد و فیلم‌ با این نقطه بحران و شروعی دوباره در مشکلات قانونی زنان به پایان می‌رسد. میلانی در مورد فیلم «دو زن» این‌گونه می‌گوید:«دو زن در واقع اعتراضی است به اصول و قوانین جامعة مردسالار و بیان این موضوع که افراد در درون این جامعه، بیمار و به نوعی قربانی جامعة مردسالارند.» از نظر او اصول جامعه، بیشترین حق را به مردان داده و دایرة آزادی زنان را بسیار محدود می‌کند لذا او خود را ملزم می‌بیند تا در آثار خود با فرهنگ این جامعه مقابله‌ای جدی کرده و به عنوان یک فیلم‌ساز، زمینه‌ساز یک تحول فرهنگی شود.
فیلم‌های میلانی بر جهان زنانه هیچ‌گونه تمرکزی نداشته و مانند فیمینست‌های اولیه این جهان را نادیده گرفته و گاه انکار می‌کند و به همان دلیل که تفکر فمینیسم دیگر پاسخگوی نیازهای جامعة زنان نبوده، آثار او نیز حلالی برای مشکلات این قشر نیست. انتخاب نام «فرشته» برای زنان این فیلم‌ها بر پاکی و بی‌آلایشی جنسیت زن تکیه داشته و او را به عنوان موجودی بی‌گناه معرفی می‌کند که همواره مورد ظلم واقع شده و نقشی در این ستمکاری و ستم‌پذیری ندارد.
میلانی در فیلم بعدی خود «نیمه‌ پنهان» بی‌پروا و افشاگرانه به بیان مواضع فمینیستی خود پرداخته و فیلم را بر اساس موضع جنبش زنان و مطالعات فمینیستی بر پرده می‌برد. این فیلم به خاطر بیان شعارگونه مواضع کارگردان بصورت کلیشه‌ای و عریان به صورت بیانیه‌ای آشکار درآمده است. او حتی در مسئله عشق به غیرهمجنس بیانیه‌ای کاملاً فمینیستی ارائه داده: «عشق به غیرهمجنس، احساسی غریزی است؛ اما اگر در کوران مبارزه قرار گیریم باید قادر باشیم از این عشق بگذریم». میلانی با این اعلام، رابطة زناشویی و عشق به همسر را نیز زیر سؤال برده و بر نظر فمینیست رادیکال مبنی بر استثمار جنسی زن توسط مرد حتی همسر تاکید می‌‌کند.
«واکنش پنجم» با تب تند مبارزه‌ای آشکار میان دو جنس زن و مرد به مبارزه با مردان به عنوان عامل سرکوبی شخصیت زن برمی‌‌خیزد. این فیلم با موضوع حضانت فرزندان، قانون و فرهنگ جامعة مردسالار را به انتقاد گرفته و به این مسئله با نگاه کاملاً احساسی و انتقام‌جویانه می‌نگرد. در این فیلم جامعة مردان در مقابل جامعه زنان، صف‌آرایی کرده و با تصویر مردانه «بزن بهادر» و زنانی ضعیف و ستم‌دیده از مردان زندگی خود، تصویر سیاهی از فضای درآمده و دنیایی مردانه داشته باشند لذا طبق آموزه‌های این فیلم، دنیای زنانه هیچگاه قادر به قد علم کردن در برابر جنس مخالف نبوده و مرد شدن تنها راه مبارزه است. در «واکنش پنجم» هیچ خانواده‌ای خوشبخت نبوده و تمام زنان فیلم با مردانی برخواسته از جامعه‌ای ضدزن دست به گریبانند. تعریف خانواده در این فیلم، بستری برای تحقیر و سرکوب جنس زن و جامعه‌‌ای کوچک و تشکیل یافته از خشونت مردانه و ستم‌پذیری زنانه است. در مجموع آثار میلانی نگاهی بدبینانه به خانواده و تمام عناصر آن؛ شوهر و فرزندان وجود دارد که به عقیدة فمینیست‌ها باعث محدودیت زن می‌گردد و میلانی با این جامعة کوچک سر ناسازگاری دارد لذا این کارگردان خواسته یا ناخواسته بدنبال همان اندیشه فمینیستی یعنی تخریب خانواده به عنوان اولین جامعه ضد زن است. اما فیلم‌های او تنها احساس تقابل و مبارزه جنسیتی را بوجود آورده و نتیجه‌ای به همراه ندارد. فرشته در «دو زن» حتی پس از مرگ شوهرش آرامش نداشته و مسئله حضانت فرزندان را مورد سؤال قرار می‌دهد و در واکنش پنجم، پس از مبارزه‌ای نفس‌گیر میان دو جنس زن و مرد، فرشته در زندانی تاریک اسیر شده و سایة تنومند و سیاه مردی «پدر شوهرش» بر سر او سنگینی می‌کند و پایانی غم‌انگیز و سراسر شکست برای زن به ارمغان می‌آورد، حتی بدبین‌ترین فمینیست‌ها هم پایانی بیهوده برای مبارزه خود تصور نمی‌کنند.
بازگشت

تبلیغات