نخبگان، نقشى برجسته در تحولات اجتماعى دارند و در نهج البلاغه نیز به این نقش اشاره شده است. نخبگان در نهج البلاغه گروههاى مختلف را شامل مىشود: انبیاى الهى، امامان معصوم، نیکان و صالحان و حتى رهبران کفر و نفاق. نقش پیامبر اسلام(ص) در تحول جامعه عرب از دیدگاه امام على(ع) و نقش امام معصوم و صالحان در تداوم حرکت اصلاحى پیامبر و عناصر دیگرى که از دیدگاه نهجالبلاغه در تغییرات اجتماعى ایفاى نقش مىکنند ـ مانند منافقان و رهبران جاه طلب و خودخواه ـ از مباحث مطرح شده در این نوشتار است. در پایان نیز به نقش آگاهى و جهل مردم در حرکت نخبگان اجتماعى پرداخته شده است.
" با این که کتاب شریف نهج البلاغه گلچینی از سخنانی است که به امیرالمومنین (ع) مناسبت های مختلف بیان کرده است، دریایی بیکران از معارف الهی است و بعد از قرآن کریم بهترین راهنما برای هدایت بشر و ساختن انسان کامل است. هر انسان خواستار حقیقت می تواند از این دریای زخار به فراخور حال خویش کفی بر گرفته و جان تشنه اش را سیراب کند.
سخنان امیرالمومنین (ع) دارای موضوعاتی است که مهمترین آن ها عبارتست از: فخر، توبیخ و تانیب، حماسه، تخویف و تهدید، ذم و هجا، رثا، وصف، مدح، دعا و ابتهال، حکمت و شکوه. در این نوشتار، ابتدا موضوعات نثر در نهج البلاغه با مثال ذکر شده، سپس یکی از آن موضوعات یعنی «شکوه» مورد بحث قرار گرفته است.
شکوه به معنی شکایت، اظهار نگرانی و گله مندی است و از مصدرهای ساختگی است که در زبان عربی به جای آن شکایت و شکوی بکار می رود. مشتقات کلمه شکوی دوبار در قرآن و سیزده بار در نهج البلاغه بکار رفته است. پس از معنای لغوی شکوه، کاربرد آن در نهج البلاغه بیان شده و به عوامل و انگیزه های آن اشاره شده؛ سپس از میان شکوه های موجود در نهج البلاغه که بیش از 25 مورد است، 20 مورد آن با توجه ذکر شده؛ سپس به موقعیت سخن و جنبه شکوه آمیز بودن آن اشاره و انگیزه شکوه بیان گشته است و در پایان از همه مطالب نتیجه گیری شده است.
"
برخی مدعی هستند شیعیان سده های نخستین، رویکردی بشری به امامت داشته اند. یکی از عالمانی که با استناد به برخی عبارات متشابه، به عنوان نماینده قرائت بشری از امامت معرفی شده، ابن قبه رازی است؛ اما با بررسی آرای وی درباره ویژگی های امامان معلوم می شود ابن قبه امامان را دارای ویژگی های زیر می دانسته است:
1. وجوب طاعت، 2. حجیت، 3. منصوص و منصوب بودن از جانب خداوند، 4. علم الهی، 5. قدرت الهی (معجزه)، 6.عصمت.
بنابراین هرگز نمی توان او را گواهی بر وجود عالمانی با قرائت بشری از امامت، معرفی کرد.
اساسا در منابع تربیت دینى نباید اولویت را به پیگیرى شیوههاى جزیى داد، بلکه نیل به اصول و قواعد جامع که دربرگیرنده چارچوب تربیتى از منظر دین است، یگانه انتظار صحیح و مناسبى است که در مواجهه با این منابع باید مدّنظر قرار گیرد. سلوک و گفتار امام على(ع) به عنوان نمونهاى غنى از منابع مزبور با این رویکرد مورد توجه قرار گرفته است. برخى از این اصول عبارتند از: آخرتگرایى ـ دنیاگریزى، عملگرایى ـ آرزوگریزى، امیدوارى ـ یأسگریزى، پایدارى ـ پرهیز از رفاهزدگى، تعقلورزى ـ غفلتزدایى، تواضعگرایى ـ تکبرگریزى.