فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۸۳ مورد.
۱۳۱.

عناصر گروتسک در داستان های محمد شیرزاد در اسکندرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسکندرنامه گروتسک عناصر زبانی داستان محمد شیرزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۵ تعداد دانلود : ۱۱۰۶
اصطلاح گروتسک از نیمه قرن شانزدهم در ادبیات اروپا مطرح شد. اگرچه زمینه های تعریف این اصطلاح پیش تر از این قرن به وجود آمده بود؛ اما ورود این اصطلاح در قرن هجدهم در ادبیات اروپا به عنوان مقوله ای زیبایی شناسی، هم زمان با ورود آن به مباحث فلسفی هنر بود. کایزر در قرن نوزدهم آن را برای نخستین بار به رسمیت شناخت و ماهیتش را تجلی این دنیای پریشان و از خود بیگانه دانست. در تعریف گروتسک موارد زیادی گفته شده است، ازجمله هر چیز که عجیب و غریب باشد. این چیز می تواند انسان یا حیوان، فضا و یا موقعیتی حیرت انگیز، عجیب و نفرت انگیز باشد. به طور کلی هر چیز که حاوی سه خصلت عجیب، نفرت انگیز و در عین حال خنده آور باشد، مشمول گروتسک است. نگارندگان در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای - اسنادی، ضمن آوردن تعاریفی از این اصطلاح، این عناصر را در داستان های «محمد شیرزاد»، یکی از سرداران اسکندر مقدونی، در بخش پایانی کتاب اسکندرنامه بررسی کرده اند. این داستان-ها همانند دیگر داستان های این کتاب سرشار از این گونه عناصرند که به چهار دسته انسانی، حیوانی، فضای گروتسک و عناصر زبانی تقسیم شده اند. این موضوع نشان می دهد داستان های عامه نیز، مانند دیگر داستان ها می توانند بستر مناسبی برای مطرح کردن این نظریه باشند.
۱۳۵.

شخصیت دایه و دلّاله در داستان های شفاهی و رسمی(با تکیه بر داراب نامه ی بیغمی، فیروزشاه نامه، داراب نامه ی طرسوسی، سمک عیّار، سندبادنامه، طوطی نامه و جامع الحکایات)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واسطه دایه دلاله قوّادگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه زنان و ادبیات
تعداد بازدید : ۱۴۳۸ تعداد دانلود : ۹۰۰
یکی از نمودهای بارز حضور زنان در داستان های ادبیات شفاهی و رسمی، به ویژه در داستان های عاشقانه که اغلب چهره ای مثبت و موثّر از زنان سالخورده را به تصویر کشیده شخصیت «دایه» است. دایه که اصلی ترین وظیفه اش شیردهی و پرورش فرزندخوانده در کودکی است، در دوران بزرگسالی دختران گاهی حتّی پررنگ تر از مادر در داستان حضور می یابد و فرزندخوانده را در سخت ترین چالش های زندگی اش یاری می دهد. افزون بر این، گاه دایه ها به عنوان یک رهنما یا یاریگرِ شخصیت های اصلی در داستان ظاهر می شوند و با استفاده از تجارب خود، در مواقع حسّاسِ داستان، گره گشایی می کنند. واسطه گری میان عاشق و معشوق، یاری رساندن به عاشق و معشوق در راه وصال، عیّاری و شجاعت و یاری کردن مبارزان و عیّاران، فعّالیّت اجتماعی سیاسی و نجات جان فرزندخوانده، ازجمله کارهایی است که از دایه ها در داستان ها پدیدار می شود. ازسویی، گاه درمقابل دایه های مثبت، عمدتاً در داستان های رسمی، با شخصیت دلّاله های قوّاده مواجه می شویم که در داستان های ضدّ زن، نقش معناداری را ایفا می کنند و تصویری منفی از شخصیت زنان را به نمایش-می گذارند. در این پژوهش به بررسی نقش ها و فعّالیّت های دایه در کتاب های داراب نامه ی بیغمی، فیروزشاه نامه، داراب نامه ی طرسوسی، سمک عیّار، سندبادنامه، طوطی نامه و جامع الحکایات پرداخته می شود. هدف این پژوهش تبیین یکی از ابعاد مختلف شخصیّت زن در ادبیات عامه و بازتاب آن در آثار ادبی است که به لحاظ فرهنگی در جریان فکری جامعه اهمیّت می یابد.
۱۳۷.

تحلیلی ساختگرایانه بر قصة امیرارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختگرایی ساختار روایی ساختار نحوی امیرارسلان نقال نقیب الممالک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۳۳ تعداد دانلود : ۷۲۳
ساختگرایی در زمینة داستان بیشتر به بررسی عنصر روایت می پردازد. روایت شناس ساختگرا درصدد تدوین ساختار منسجم و واحدی از حوزه های گوناگون داستان است. نوشتة حاضر، مطابق برخی نظریات ساختگرایی که در متن آمده است به بررسی ساختار قصة امیرارسلان، آخرین بازماندة مهم نسل قصه های بلند عامیانة فارسی می پردازد. با توجه به دیدگاه ژرار ژنت، ساختار قصة امیرارسلان در دو سطح «روایتگری» و «روایت» جای بررسی دارد. در سطح روایتگری، ابتدا نقیب الممالک، روایتگر امیرارسلان معرفی گردیده و سپس از زاویه دید روایت در این قصه بحث شده است. در سطح روایت، نخست ساختار روایی قصه بررسی و سپس شباهت و تفاوت آن با دیگر قصه های بلند عامیانه ذکر شده است. در بخش دوم از سطح روایت، به ساختار نحوی قصه اشاره شده و کوشش شده است نقش اشخاص در قصه و اعمال و حرکاتشان در فشرده ترین شکل ممکن خلاصه شوند و طرحی چکیده وار از این قصه عرضه شود.
۱۳۸.

انواع بومی سرودهای خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بومی سرود شعر عامه اشعار محلی خراسان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات شفاهی
تعداد بازدید : ۱۴۳۳ تعداد دانلود : ۳۶۶۹
خراسان مهد ترانه و آواز بیشترین گونه های شعر عامه است و بیشترین گونه را در قالب دوبیتی دارد. بنا بر تحقیق نگارنده، از حدود ۳۷۰ بومی سرود، خراسان با ۴۱ گونه، حدود ۱۴درصد از تمام گونه های بومی سرودهای ایران را به خود اختصاص می دهد. کله فریاد، ساربانی، حقانه/حقیقی، انارکی، سرحدی، فراقی، کوچه باغی، باخزری، لالوخوانی، چل-بیتو، چاربیتی، سرورزنی، جمشیدی، سیامو و جلالی، اشترخجو، سه خشتی، هورایی، نوایی، ساربانی، منظومه خوانی، نصرو، الله مزار، آفتاوه خوانی، لو، تالو متالو، تاله خونی، نازبانوچه، خرکشونی، صبح روسیاه، نظاره خونی، ختمیو، خالگرده، غزل بیرجندی، هلوکه خوانی، هدیه ددو، سرصوت، رشیدخان نام اشعار محلی خراسان است. در این مقاله این گونه ها را ذیل هفت نوع سرور، سوگ، سرگرمی، تغزلی، کار، خواب و نوازش و نیایش بررسی و معرفی می کنیم. این مقاله ضمن معرفی گستره شعر عامه خراسان به طبقه بندی و تحلیل نیز می پردازد تا زمینه تحقیقات وسیع بعدی فراهم آید

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان