بررسی و توصیف گویشها نه تنها برای ثبت و ضبط گفتاری که بر اثر تاثیر رسانههای گروهی بخصوص تلویزیون، همگانی شدن تحصیلات ابتدایی و مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ، به ویژه تهران، در آیندهای نه چندان دور از میان خواهد رفت سودمند است، بلکه از واژگان آن میتوان برای برطرف کردن مشکلاتی که در برخی متون کهن فارسی دری از نظر فهم و درک دیده میشود سود جست. زیرا گویشها به ویژه گویشهای خراسان، غالباً ادامه فارسی قرنهای چهارم و پنجم و ششم هجری است . در این مقاله برخی از واژههای گویش قاینی با برابرهای آن در فرهنگهایی مانند: برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری و نیز بعضی از متون کهن فارسی دری مقایسه شده و نشان داده شده که تفاوت چندانی میان واژههای گویش قاینی و واژههای این فرهنگها و متون کهن فارسی دیده نمیشود و اگر اختلافی وجود دارد، اختلاف آوایی است که در طی این مدت در گویشها صورت گرفته است.
درباره "بودن" وسوم شخص مفرد مضارع این فعل که به صورت "است" و "هست" تبلور می یابد و نیز تفاوتهای موجود میان این دو بحث و تتبع فراوانی صورت نگرفته است. پژوهشهائی اندک نیز که در این زمینه انجام شده، بررسی خود را تنها به مقایسه "است" و "هست" آن هم صرفا در سطح معنایی، محدود کرده، صیغه های دیگر این فعل و تفاوت در سایر سطوح را به دست فراموشی سپرده و در نتیجه به برخی نتیجه گیری های خطا رسیده اند. در این مقاله، پس از بررسی پژوهشهای پیشین تلاش خواهد شد که علاوه بر صیغه سوم شخص مفرد، سایر صیغه ها نیز مورد بررسی قرار گیرد و نیز نشان داده شود که افزون بر تفاوت در سطح معنائی، این دو فعل، در سطوح نحوی و ساختواژی نیز دارای تفاوتهای عمیقند.
این مقاله تحقیقی است در مورد یادگیری ساختارهای نظارت فاعل در زبان انگلیسی توسط گویشوران فارسی. ساختارهای نظارت، بندهای پیرو مصدری هستند که دارای فاعل انتزاعی با حالت تهی می باشند. در زبان فارسی بندهای پیرو همیشه دارای مشخصه زمان و فاعلی هستند. براساس فرضیه های مختلف بلوغ مانند فرضیه پارامتری بودن مقوله های کارکردی و فرضیه نقصان مشخصه های دستوری حالت تهی می تواند یکی از مشخصات پایدار و غیرقابل یادگیری برای گویشوران زبانهایی باشد که فاقد این مشخصه هستند. شواهد بدست آمده از چهار گروه فارسی زبان که در مقاطع مختلف یادگیری زبان انگلیسی می باشند نشان می دهد که این پیش بینی فرضیات فوق تحقق نمی پذیرد و گرچه فراگیران در مراحل اولیه یادگیری بجای ساختارهای مصدری از ساختارهای مصدری از ساختارهای زماندار استفاده می نمایند؛ اما علیرغم این انتقال اولیه در مراحل بعد ساختارهای مصدری ظاهر می گردند. در این ساختارها نه فاعل و یا ضمیری با حالت فاعلی و نه مشخصه زمان مشاهده می گردد.
مقاله ی حاضر مقایسه یی است بین گونه ی فارسی گفتاری مخصوص طبقه ی تحصیل کرده ی تهرانی و فارسی نوشتاری.بخشی از فرایندهای آوایی که در گونه ی گفتاری مزبور مشاهده شده، عبارت است از:همگونی و ناهمگونی همخوان ها، همگونی واکه ها، همگونی واکه با همخوان، ابدال، حذف، اضافه و قلب.