فاطمه کلاهچیان

فاطمه کلاهچیان

مدرک تحصیلی: استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

کارکرد استعاره های شناختی مفهوم «دل» در دیدگاه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی استعاره مفهومی دل دیوان سنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۲۰۵
زبان شناسان شناختی بر + این باورند که نظام اداراکی انسان ذاتاً استعاری است. آن ها استعاره را مربوط به قلمرو اندیشه و فراتر از حوزه زبان می دانند. استعاره در نظریه معاصر به معنای مفهوم سازی پدیده های پیچیده و نامحسوس ذهن از سوی تجارب ملموس و حسی انسان است. اهمیت بررسی مفهوم «دل» در ناشناختگی و ماورائی بودن آن در زبان و ادبیات، به ویژه عرفان است. واژه دل معانی گسترده و متنوّعی را القا می کند. از این رو، بررسی شگردهای پردازش استعاری دل در شناسایی عواطف و نظام اندیشگانی شاعر بسیار مهم است. بنا بر این اهمیت، پژوهش حاضر می کوشد با هدف شناسایی مکتب فکری سنایی در این راستا و برخی ظرایف ذهنی و بیانی حاکی از آن، به توصیف و تحلیل شگردها و ابزارهای محسوس کردن «دل» در اندیشه این شاعر در چارچوب نظریه شناختی و کارکردهای مفهوم سازی آن بپردازد. نتایج نشان می دهد که پربسامدترین نوع استعاره دل، هستی شناختی و چشمگیرترین آن از نوع شیء انگاری است که حاکی از تأثیر تجارب اولیه ذهنی و ناخودآگاه جمعی بر ذهن شاعر در فهم دل است. القای مفاهیم عاطفی (عشق ورزی، حزن و شادی)، تبیین مفاهیم اخلاقی (شکیبایی و نفس و دنیاگرایی)، جایگاه تجلی حق بودن، اندیشه ورزی و دانایی و نیز رازداری به ترتیب از مهم ترین کارکردهای معنایی دل است.
۲۲.

یأس و امید در شعر أمل دنقل و سیاوش کسرایی (تحلیل نشانه شناسی مؤلفه های: مکان-زمان و اسطوره ها)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: أمل دنقل سیاوش کسرایی یأس و امید نشانه شناسی اسطوره ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۶۱
در سال های اخیر دانش نشانه شناسی بابی تازه در تحلیل، فهم و نقد متون ادبی و کشف زوایای پنهان آن به وجود آورده است. أمل دنقل شاعر معاصر مصری و سیاوش کسرایی از جمله شاعران دغدغه مندی هستند که در زمانه ای متلاطم زیسته اند. نابسامانی های سیاسی و اجتماعی در محتوا و ساختار شعر این دو به شدت تأثیر گذاشته است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، مضمون «یأس و امید» در مؤلفه های نشانه شناسی مکان-زمان و اسطوره ها، در سروده های این دو شاعر را بررسی و با هم مقایسه نموده است و درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که این درون مایه چگونه در شعر دو شاعر متجلی شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، گویای آن است که شعر دو شاعر با وجود شباهت های فراوان در درون مایه-هایی چون اعتراض به وضع موجود و دعوت به مبارزه، بسیار با هم متفاوت است. در شعرکسرایی همواره جلوه هایی از روشنایی و بالندگی دیده می شود. کاربست نشانه های مکان، زمان و اسطوره ها در شعر او، به منزله دمیدن روح امید در هموطنان است. شعر حماسی «آرش کمانگیر» نمونه ای آشکار از این نگاه سرشار از امیدواری است؛ اما شعر امل دنقل که سرشار از هنر شعری و هنجارگریزی های زبانی است، به شکلی عمیق متأثر از شکست های پی در پی جهان عرب و در گرداب یأسی سهمگین غوطه ور است؛ به گونه ای که کاربرد مکان، زمان و اسطوره ها در شعر وی، به شدت تیره است. شعر وی سویه تاریک حوادث را برجسته نموده است. سروده «البکاء بین یدی رزقاء الیمامه»، تصویری جامع از همه شعر اوست.
۲۳.

تأمّلی بر ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عناصر نمایشی نثر صوفیانه و عارفانه مرصادالعباد شخصیت روح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۲۶
در تمامی ژانرهای ادبی، متونی هستند که از مراتب قابلیّت نمایشی برخوردار باشند. واکاوی این ظرفیّت ها، به آشکار شدن جنبه هایی مهم و زوایایی ظریف از متون منجر می شود. یکی از زمینه های قابل پژوهش از این منظر، آثار صوفیانه و عارفانه اند. نارسا بودن زبان توصیفی و مستقیم برای تبیین مفاهیم و تجربیات عرفانی، نیاز به کاربرد شگردهایی چون بیان روایی و نمایشی را با درجات مختلف، قوّت می بخشد؛ یعنی ترسیم و بازنمایی، به جای توصیف و توضیح صِرف. موضوع این مقاله، بررسی ظرفیّت های نمایشیِ ماجرای روح در مرصادالعباد است. در ماجرای مذکور، عناصر نمایشی سهمی قابل توجّه در انتقال مفاهیم ذهنی نویسنده دارند. این عناصر، با محوریّت پردازش شخصیّت روح در بستری از روند پیچیده متافیزیکی، به ارتباط مخاطب با مطلب، کمکی شایان تأمّل کرده اند. مهم ترین یافته ها نشان می دهند، بارزترین عناصر و شگردهای نمایشی این ماجرا که در القای مفاهیم گوناگون کارآمدتر بوده اند و همه حول محور شخصیّتِ روح، به پرداخت و قوام آن مدد رساند ه اند، به ترتیب عبارتند از: شخصیّت پردازی، کنش، گفت وگو و کشمکش. مهم ترین مفاهیمی که از طریق این عناصر و شیوه ها القا می شوند، از این قرارند: ماهیت روح و جسم و تضادّ و توافق آن ها، اشتیاق بازگشت به زادبوم روح، عشق، معرفت و دشواری های آن، دنیای ممدوح و مذموم و نیز فنا و بقا. هنگام کاربرد اغلب عناصر و شیوه-های بیانِ داستانی در این ماجرا، جلوه های تمایل به نشان دادنِ نمایشی، به جای تعریف کردن، مشهود است؛ امّا این نمود، هنگام استفاده از شگردهای مؤثّر تمثیل پردازی و تصویرسازی و نیز دو عنصر کنش- واکنش و گفت وگو بارزتر است.
۲۴.

بررسی کارکرد عواطف فراشخصی در غزل حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر معاصر فارسی عاطفه حسین منزوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۰۵
عاطفه یکی از عناصر سازنده شعر در کنار زبان، تخیّل، موسیقی و شکل است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، با هدف بررسی بازتاب عواطف فراشخصی در غزل های یکی از شاعران معاصر، یعنی حسین منزوی انجام می گیرد. مسئله پژوهش این است که انواع عواطف فراشخصی چگونه و به چه میزانی در غزل منزوی بازتاب یافته اند و انگیزه ها و زمینه های مؤثّر در ایجاد این عواطف چه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواطف فراشخصی غزل او در دو دسته کلّی عواطف سیاسی- اجتماعی و فلسفی و در گروه بندی جزئی تر این دسته ها بازتاب یافته اند. در عواطف سیاسی- اجتماعی که پررنگ تر از عواطف فلسفی ظاهر شده اند، به ترتیب عواطف حسرت، اندوه و یأس بیشترین نمود را دارند. در عواطف فلسفی، یأس فلسفی، اندوه فلسفی و اعتراض و عصیان به ترتیب بیشترین بسامد را در غزل های منزوی دارند. انگیزه های مؤثّر در ایجاد عواطف سیاسی- اجتماعی، نمایاندن اوضاع نابسامان کشور، از جمله سلطه مستبدان بر کشور، فضای اختناق سیاسی، شکست در مبارزه ها و...، و در دوران پس از انقلاب، جنگ و شهید و شهادت هستند. در ایجاد عواطف فلسفی، ابراز اندیشه های فلسفی تقدیرگرایی، جبرگرایی و مرگ اندیشی، عصیان بندگی و... مؤثّر بوده اند.  
۲۵.

کارکرد معنایی و زیباشناختی موسیقی در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارکرد معنایی موسیقی کلام نثرصوفیانه کشف المحجوب هجویری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۶۸
در تعریفات شعر از سه عنصر عاطفه، تخیل و موسیقی سخن می رود. متون نثر فارسی در دوره های گوناگون، کم و بیش از عناصر شعری بهره برده اند.آثار صوفیانه و عارفانه به اقتضای اهداف و مضامینشان، گرایشی بیشتر به شاخصه های شعری داشته اند تا آنجا که گاه درک ظرایف معنایی و نمودهای زیباشناختی این متون به تحلیل تصاویر و جلوه های موسیقایی آن ها وابسته است. بر اساس این اهمیت، هدف مقاله حاضر، بررسی کارکرد یکی از عناصر کلیدی شعر؛ یعنی موسیقی در کشف المحجوب هجویری به عنوان یکی از مهم ترین متون نثر عارفانه  است تا میزان و کیفیت شعروارگی آن از این منظر مشخص شود. یافته های این پژوهش توصیفی-  تحلیلی نشان می دهند، موسیقی درونی و معنوی، کارکردی تعیین کننده در نثر هجویری داشته و به القای مؤثرترِ مفاهیم و ذهنیات، مدد بارز می رسانند. نمود موسیقی درونی که تناسب و جذابیت لفظی- آوایی را ارتقا می بخشد، بیشتر از معنوی بوده است. سجع به خصوص متوازی، جناس به ویژه زاید، تکرار واژه، واج آرایی و نیز تضاد از مصادیق بارزتر موسیقی درونی و معنوی در کشف المحجوب هستند که غالباً در این مواضع نمود می یابند: ذکر نام اولیاء و توصیف شخصیت و احوالشان، حکایت ها و نقل سخنان مشایخ و ارشادهای آنان و نیز تبیین اصطلاحات عارفانه؛ اعم از مفاهیم مرتبط با توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، مراتب سلوک و نکوهش نفس و دنیای مذموم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان