سید عباس ذهبی

سید عباس ذهبی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

پاسخ به منتقدان ملاصدرا درباره معاد جسمانی: ردّ ادعای تعارض با شریعت و حصر آن در معاد روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملاصدرا معاد جسمانی اخروی معاد جسمانی عنصری عینیت بدن دنیوی و اخروی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۹۵
نظریه ی معاد جسمانی ملاصدرا، علاوه بر هماهنگی با مبانی دینی، بر اصول و مبانی فلسفی و عقلی ابتنا دارد. ملاصدرا چون ناظر به اشکالات متکلمین خصوصاً فخررازی بود، بر آن شد تا برای اجتناب از اشکالات ایشان، برای نخستین بار به اثبات عقلی معاد جسمانی بپردازد. لذا در صورت بندی این نظریه از اصول فلسفی نوین مکتب خود بهره برد. او با ردّ معاد جسمانی عنصری و نیز اعتقاد به معاد جسمانی اخروی، در مقابل دیدگاه اکثر متکلمین - یعنی بازگشت اجزای متفرق مادی عنصری در آخرت که دار تجرد است - ایستاد. همچنین او به عینیت فرد مُعاد با فردی که در دنیا بوده معتقد شد تا راه را بر منتقدینی که مدعی تعارض نظریه او با شریعت بودند، مسدود سازد. در مقابل انتقادات و ابهامات متنوعی بر این نظریه مطرح شد. برخی منتقدین آن را نظریه ای فلسفی و متعارض با شریعت دانسته، برخی با ابعادی از آن همراه شده و آن را تحسین نمودند. اما مفسرینی هم متعرض ناسازگاری این نظریه با شریعت نشده و با آن موافقت نمودند. در مجموع عدم بررسی همه جانبه ی این نظریه توسط منتقدین، موجب ایجاد این تردیدها گردید. ملاصدرا با طرح نشئات سه گانه (طبیعی، عالم مثال و عالم عقلی) و نیز سه گونه انسان (حسی، نفسی و عقلی)، معاد هایی فراتر از معاد مثالی و همچنین معاد برای سایر موجودات را اثبات نمود. نهایتاً ملاصدرا با ارائه دیدگاه ابتکاری، شناخت مسئله معاد را در گرو طریق معرفت نفس و معرفت قوا می داند.
۲۲.

مکانیسم ابصار و خطای حسی در نظر خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۴۰
چگونگی رؤیت شیء و رخ دادن خطاهای حسی از پرسشهای پیشرو در هر نظام معرفتی ازجمله در  معرفتشناسی طوسی است. اهمیت این مسئله به این دلیل است که حواس و دادههایشان آغازگر فرایند  تحقق یافتن معرفتی یقینی نسبت به اشیاء هستند. در این مقاله سعی میشود در بخش اول، دیدگاه  خواجهنصیرالدین طوسی دربارۀ نحوۀ ابصار بررسی گردد؛ سپس در بخش دوم با تمایز نهادن میان احساس  و ادراک حسی و بررسی قوای ادراکی چگونگی و محل وقوع خطا ازنظر وی تبیین گردد. بنابر یافتههای  تحقیق در بخش اول، طوسی را باید از فیلسوفان معتقد به خروج شعاع دانست اما نه خروج به معنای رایج  آن. بر همین اساس خطای حسی نیز از منظر او معنا ندارد. لکن این به معنی نفی خطاهای ادراکی نیست. در  بخش دوم، این نظر طوسی با لحاظ دو رویکرد سلبی و ایجابی بررسی میشود. او در نگاه سلبی معتقد است  خطا در مرحلۀ احساس بصری، رخ نمیدهد و بنابراین محسوس به معنای دادههای حس که از طریق  اندامهای حسی حاصل میشود عاری از خطا است؛ زیرا ابصار بهواسطۀ خروج شعاع محقق میشود. در  رویکرد ایجابی نظر وی این است خطا به ادراک حسی و داوری عقل بازمیگردد و تحت تأثیر قوۀ خیال  رخ میدهد. به تعبیر دیگر منشأ وقوع خطا، در تطبیق دادن محسوس با واقعیت خارجی است که این امر در  حیطۀ فعل عقل است. بدین ترتیب گرچه عقل در معرض لغزش و خطا است اما این مسئله به معنای بیاعتباری معرفت نخواهد بود.
۲۳.

بازخوانی نظریه «علم اشراقی حضوری» در فرایند ابصار از نظر سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم اشراقی علم حضوری اضافه اشراقی تعریف ابصار سهروردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۹۵
شهاب الدین سهروردی (587-549) فیلسوف اشراقی در تبیین آراء معرفتی خود دیدگاه جدیدی مشهور به «اضافه اشراقیه» را طرح کرده است و از این رهگذر حصول بسیاری از ادراکات از جمله ابصار را به علم اشراقی حضوری می داند. پژوهش حاضر از منظری متفاوت به بازخوانی علم حضوری اشراقی وی در مرتبه ابصار می پردازد و مسئله: ماهیت علم حضوری در فرایند ابصار از نظر سهروردی است. پرسش این است که آیا وی در مرحله ابصار و نیز دیگر مراتب ادراک معنای واحدی از علم حضوری در نظر داشته است یا خیر؟ در مرحله بعد با توجه به الگوی معرفتی سهروردی، می توان او را در دسته فیلسوفان پدیدارشناس قلمداد کرد؟ در نگارش مقاله حاضر روش: مطالعات کتابخانه ای، گردآوری اطلاعات و تحلیل و توصیف داده ها است. بنابر مطالعات انجام شده یافته های پژوهش: این است که اولاً مقصود سهروردی از علم اشراقی حضوری در بحث ابصار معنای رایج و مصطلح آن که قسیم علم حصولی است نمی تواند باشد بلکه در معنایی متفاوت از دیگر مراتب ادراک به کار رفته است و بنابراین تنها یک اشتراک لفظ است که این ادعا از دو جنبه سلبی و ایجابی بررسی شده است. ثانیاً الگوی معرفت شناسی او در مبحث ابصار پدیدارشناسانه است.
۲۴.

مقایسه و داوری میان آراء و مبانی ملاصدرا و فخررازی در مسئلۀ معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معاد جسمانی اعاده معدوم بعینه نفس تجرد قوا تجرد خیال ملاصدرا فخررازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۷۲
فخررازی و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسمانی هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقایسه آراء ایشان نشاندهنده وجود مشابهت در برخی مبانی و اختلافات بنیادین در برخی دیگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مبانی فلسفی و بویژه بحث «اعاده» معدوم بعینه و «تجرد قوا» است. اثبات عقلی معاد جسمانی فخررازی، با اعتقاد به اینهمانی آن با اعاده معدوم بعینه همراه است که نتایج نادرستی مانند مادی شدن ابعاد مجرد نفس در معاد را در پی دارد. از سوی دیگر، برخلاف ادعای فخررازی مبنی بر عدم اعتقاد فیلسوفان به معاد جسمانی، ملاصدرا نخستین بار در مقام یک فیلسوف، به اثبات فلسفی آن همت گمارد. اگرچه رویکرد فلسفی او موجب بروز انتقاداتی بر وی شد، اما همین رویکرد رمز مصونیت او از تکرار اشتباهات متکلمان، ازجمله فخررازی نیز بود. ملاصدرا با ردّ نظریه اعاده معدوم، به معاد جسمانی اخروی معتقد بود نه معاد جسمانی عنصری؛ بهمین دلیل برای اعاده افعال شخص، دیگر احتیاجی به نظریه متکلمان مبنی بر «بازگشت اجزاء متفرق شده» انسان نداشت. از دیگر تفاوتهای فخررازی و ملاصدرا، مسئله تعدد و تجرد قواست. هر دو اندیشمند به تجرد نفس معتقد بودند، با این تفاوت که فخررازی به عدم تعدد قوای نفسانی باور داشت و سعی میکرد این آموزه را با اعتقاد به اعاده معدوم بعینه هماهنگ کند، اما در مقابل، ملاصدرا راه حل مسئله معاد جسمانی را همانند بسیاری از مسائل دیگر، در طریق خاص معرفت نفس، بویژه تجرد خیال میدانست. این مقاله بدنبال تبیین و ارزیابی اختلافات مبنایی ایندو متفکر در مسئله معاد جسمانی است.
۲۵.

راهبردهای ساخت تمدن سعادتمندانه بر مبنای آراء فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اخلاق تمدن سعادت فرهنگ مدینه فاضله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۵۳
این پژوهش با هدف دستیابی به مولفه های تمدن سعادتمندانه در آراء فارابی و دستیابی به الگویی معادل سازی شده با عصر حاضر انجام گرفته است. چرا که برای ساخت یک تمدن در شرایط گذار امروز، نیازمند دانش و فرهنگ در بستر نگاه واقع بینانه ی فلسفی هستیم و ساخت تمدنی جایگزین بدون اتکا به سنت ممکن نیست. یافتن الگویی منعطف و پایدار برای تعالی انسان در بستر جامعه ای نیکبخت، آمال نهایی این نگاره است. روش پژوهش بر اساس مطالعه کتابخانه ای آثار و آراء فارابی و سپس تحلیل و الگوسازی آن با توجه به مفاهیم و عناصر امروزیست. در نتیجه پژوهش به این مطلب رسیدیم که فارابی به عنوان فیلسوفی تمدن ساز در طرح مدینه ی فاضله خود، برای تمدن و فرهنگ، معیاری مبتنی بر دیدگاه ساخت گرا، مدل نیازها و دیدگاه اصالت فرد در ضمن جمع ارائه می دهد. این شبکه پایدار ساختاری بر اساس سیستم معرفتی، قانونی و فرهنگی خاص اوست که ضمن مرتفع ساختن کلیه نیازهای افراد، به نیاز اساسی او در جهت نیل به سعادت در پرتو کمال اخلاقی پاسخ بنیادین می دهد به گونه ای که اندیشمندان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می توانند با معیار قرار دادن این الگو، راهبردهای علمی و عملی متناسب با شرایط و ویژگی های هر جامعه ای را طراحی کنند. و در نهایت به این نکته رهنمون شوند که با وجود التقاط و درهم تنیدگی فرهنگی در عصر انتقال با الگوی برگرفته از طرح زنده و پویای مدینه فاضله فارابی در ساخت تمدن سعادتمندانه مبتنی بر غایت بشر، می توان طرح تمدن جایگزین را ایجاد کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان