آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

«درآمد گونه‏ای بر اجتهاد روشن‏فکری در بن‏بست انسداد است» عنوان سخنرانی معادیخواه است که در جمع اصلاح‏طلبان و روشن‏فکران دینی داشته است. او در طول سخنرانی خود تأکید می‏کرد که آن چه می‏گوید در حد طرح مسأله است و در مقام پاسخگویی به این فرضیه نیست. به نظر وی در این طرح، فرض بر این است که می‏توان امروزه از اجتهاد به اجتهاد روشن‏فکری تعبیر کرد که به بن‏بست رسیده است و طبعا هر انسدادی را می‏توان شکست، به شرط این که عزم و اراده‏ای موجود باشد و هزینه‏هایش نیز پرداخته شود. این بحث در درون خود طبقه‏بندی اجتهاد را به دو شکل سنتی و روشن‏فکری دارد. امروزه فرض بر این است که اجتهاد سنتی پاسخگوی بسیاری از نیازها نیست. پس به این ترتیب بحث درباره اجتهاد روشن‏فکری است که با انگیزه پاسخگویی به نکاتی که اجتهاد سنتی پاسخگوی آنها نیست وارد صحنه می‏شود.
قرآن می‏گوید همه ادیان با یک سنت الهی دستخوش یک‏سری دستکاری‏های شیطان شده‏اند. در مکتب انبیا و پیامبرانی که جامعه‏ای تشکیل نداده‏اند اگر فرصتی برای پی‏گیری آرمان‏هایشان پیش آمده، یک خط بدلی وارد شده است. البته قرآن می‏گوید این خط بدلی در روند تحولات تاریخ ازبین خواهد رفت. خاصیت پیدا شدن این خط بدلی در کنار خط اصیل هم تحکیم آیات خدا است؛ به عبارت دیگر در تمام مراحل تجدید حیات اسلام هم، یک خط بدلی پیدا شده است که طبیعتا طرح آن دامنه، بحث را گسترده می‏کند. پس به وجود آمدن یک خط بدلی در کنار خط اصیل را نمی‏توان تردید کرد. به اعتقاد معادیخواه، اگر ما امروز بخواهیم فقط همین خط بدلی و خط‏های بدلی پیدا شده و تأثیرهایی که گذشته است را کشف کنیم و یا در هر زمینه‏ای که بخواهیم اجتهاد دیگری داشته باشیم، حداقل یک بازخوانی تاریخ اسلام نیاز دارد. با توجه به آخرین آیه سوره بقره، در همین شرایط هم‏ساز و کارهایی برای زندگی است. در همان فقه سنتی هم تا روزی که یک اجتهاد قابل قبول جایگزین نشود ساز و کار حل مشکلات وجود دارد.
آخرین نکته این که هیچ آسیبی برای جامعه و ظلمی بالاتر از این نیست که آنچه که از خدا نیست به نام خدا مطرح شود. امروز باید مشخص شود که اگر ما بخواهیم جای فقه سنتی، فقهی بگذاریم نشدنی و به تعبیر دیگر انسداد است. ما به یک نقطه چرخش در تاریخ یعنی قیاس رسیدیم، شرایط امروز با این توسعه اطلاعات باگذشته قیاس مع‏الفارق است و نهایتا اگر ما روزی بتوانیم پایه کارهایی را که به عنوان یک شالوده تعریف شود یعنی علم رجال، علم حدیث، علم کلام و اخلاق نیاز به بازخوانی دارد. در کنار همه اینها بازخوانی تاریخ اسلام شرط تک‏تک اینهاست. اگر بخواهیم از این شرایط به شرایط مطلوب وارد شویم. شرطش این است و غیر از این یک انسداد است و کار فردی در مقابل انبوه شبهه‏ها و ابهام‏ها پاسخ نمی‏دهد.

تبلیغات