آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

مقاله حاضر نقد مقاله «وحدت یا کثرت ادیان» نوشته سیدعلی اصغری است که در صفحه معارف روزنامه جام جم منتشر شد بود. نویسنده مقاله مزبور، مساله وحدت و کثرت ادیان را از دو منظر عرفانی و فلسفی مطرح کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده بود که، بحث وحدت ادیان تنها از منظر عرفانی و باطنی قابل طرح است و این مقوله از منظر آموزه‏های عقلانی و فلسفی و خردبشری قابل طرح نیست؛ بلکه در این حوزه تنها می‏توان از کثرت ادیان سخن گفت. وی در این رابطه از قاعده «صرف الشی‏ء» استفاده کرده بود. ناقد مقاله فوق درصدد آن است که مقوله وحدت ادیان را از منظر قرآن کریم امری منتفی بداند و دین را در نزد خداوند همان دین اسلام به معنای اصطلاحی آن نزد مسلمانان معرفی کند. وی به تفسیر آیاتی از قرآن می‏پردازد که منحصرا دین مورد قبول خداوند را، دین اسلام می‏داند و معتقد است که؛ قرآن هیچ گونه بحثی از وحدت ادیان نمی‏کند بلکه می‏گوید فقط یک دین نزد خداوند مورد اعتبار است و آن هم دین اسلام می‏باشد که توسط حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و در قالب قرآن به مردم دنیا ارائه شده است.
ایشان همچنین به تفسیر واژه دین در آیات قرآنی اشاره و معنای لغوی و اصطلاحی اسلام را نیز بیان می‏نماید. وی در ادامه به استدلال نویسنده مقاله فوق الذکر اشاره می‏کند و استناد وی به قاعده «صرف الشی‏ء» را مورد خدشه قرار می‏دهد. ناقد معتقد است تعبیر مؤلف مقاله از «صرف الشی‏ء» حاکی از بساطت در ماهیت است نه بساطت از حیث ماهیت و لوازم نداشتن و... و لذا تعبیر ایشان از صرافت با تعبیر مشهور منافات دارد و نمی‏توان استناد ایشان را به قاعده «صرف الشی‏ء» پذیرفت.
از نظر وی «صرف الشی‏ء» اگر با وحدت آمیخته شود یا سازگار باشد یا به‏طور حقیقی همان وحدت باشد، پس دیگر دارای صرافت نیست. البته می‏توان گفت صرافت مساوق و یا ملازم با وحدت و بساطت است نه خود وحدت و بسیط. می‏توان چنین گفت که: صرف الشی‏ء از قبیل لابشرط است، اما حقیقت مطلق از قبیل بشرط لا یا بشرط شی‏ء است و همچنین باطن‏گرایی هم از قبیل بشرط لا یا بشرط شی‏ء است و لذا حقیقت مطلق و باطن‏گرایی با صرف الشی‏ء بودن منافات دارد.

تبلیغات