آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

متن

اصل این مقاله به عنوان مقدمه جلد اول دایرة المعارف فقه اسلامى نگاشته شده و به وسیله یکى از شاگردان استاد به فارسى برگردان شده است.
1- تعریف دایرة المعارف
«دایرة المعارف» یا «دانشنامه» مجموعه اى فراگیر و مدون از کلیه اطلاعات و معارف در حوزه دانش بشرى و یا رشته اى خاص از آن است که پاسخگوى نیازمندى هاى انسان در زمینه هاى مختلف مى باشد.
این اصطلاح برگرفته از واژه لاتین «انسیکلوپدیا»(Encyclopedia) است که در یونان باستان به موضوعات هفتگانه اى که در آن زمان پایه همه علوم به شمار مى رفتند یعنى دستور زبان، منطق، بلاغت، حساب، هندسه، موسیقى و نجوم گفته مى شد.(1) بعدا انسیکلوپدیا به فرهنگ و لغت نامه هاى عمومى علوم، فنون و حرفه ها اطلاق گردید(2).
تفاوت دایرة المعارف با فرهنگ ها دراین است که فرهنگ ها به ارائه تعریف لغوى کوتاه از کلمه بسنده مى کنند، اما دایرة المعارف معناى اصطلاحى کلمه در علم خاصى و یا به همراه بررسى تاریخى مسئله و اقسام و احکام و تمام مطالب مربوط به آن را مى گویند.
ترتیب مباحث «دایرة المعارف» یا به ترتیب موضوعى است که موضوع، محور قرار مى گیرد و به آن دایرة المعارف موضوعى مى گویند،یا به ترتیب الفبایى است که مدخل ها براساس حروف الفبا تنظیم مى شوند و به آن دایرة المعارف الفبایى مى گویند که امروزه در تدوین دایرة المعارف هاى تخصصى یا فرهنگ هاى عمومى اغلب از این شیوه استفاده مى شود.
2 - پیشینه تدوین دایرة المعارف
به نظر مى رسد دایرة المعارف نویسى به معناى امروزى آن اولین بار در جهان غرب پدید آمد. اگر چه دانشمندان مسلمان نیز از دیربازبا کتب معجم و فرهنگ هاى لغت یا اعلام و رجال و دیگر فرهنگ ها آشنایى داشته اند، اما این شیوه جدید در تدوین علوم و معارف ازابتکارات غربى ها به حساب مى آید. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در این مورد مى گوید:
تالیف دایرة المعارف ها در اسلام، فراوان و سابقه دار است به حدى که معرفى آنها در چندین صفحه نمى گنجد. اما تالیف دایرة المعارف به مفهوم امروزى در ممالک اسلامى (ایران، مصر، ترکیه و دیگر کشورها) سابقه اى نداشته است، مگر در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم(3).
3 - ضرورت تدوین دایرة المعارف
در نهاد آدمى غرایز مختلف مادى و معنوى همانند غریزه کمال طلبى، خیر دوستى، زیبایى خواهى، هنر دوستى و دین دارى وجود داردکه مجموعه این کشش هاى مادى و روحانى، پاسخگوى نیازهاى متفاوت انسان است.
بى تردید غریزه علم دوستى و کشف مجهولات یکى از مهمترین غرایز بشرى است که در تکامل روحى شخصیت انسان نقش بسزایى دارد هر چند انسان ها در مقدار و چگونگى تاثیر پذیرى از این غریزه و پاسخ به آن متفاوت هستند:
گروهى با پاسخ اندک از کنار آن مى گذرند و گروهى توجه بیشترى به آن مى نمایند؛ گروهى دعوت این غریزه را در یکى از عرصه ها پاسخ مى گویند و در عرصه هاى دیگر مسکوت مى گذارند و گروهى در ابواب متعددى از دانش و معرفت این غریزه را پاسخ مى گویند. گروهى از علماى طراز اول ما چنین بوده اند که به آنها ذوفنون مى گفته اند و هریک، از دریاى دانش به اندازه همت خود بهره مند بودند.
حقیقتى روشن و آشکار که در برابر همگان خودنمایى مى کند گسترش روز افزون علوم و فنون و معارف بشرى و تفکیک آن به شاخه هاو گرایش هاى مختلف تخصصى است، مثلا فلسفه که در روزگارى در بردارنده علوم متعددى بود، اکنون جداگانه به صورت رشته هاى تخصصى درآمده و هریک دانشکده اى را به خود اختصاص داده است.
علاوه بر آنچه گذشت مى توان گسترش فرهنگ ها، تمدن ها و ارتباطات میان ملت ها و امت ها را نیز افزود که امروزه نقاط دور و نزدیک جهان را به هم مرتبط ساخته و با استفاده از وسایل مختلف ارتباط جمعى، فرهنگ هر امتى آزادانه و به راحتى در اختیار همگان قرارگرفته است، به گونه اى که هر دانشمند بلکه انسان معاصر را به همراهى با حرکت هاى علمى، فکرى و فرهنگى وتحولات پیرامون خودفرا مى خواند، تا با تمدن ها و فرهنگ هاى گوناگون ملت هاى جهان آشنا گردد.
عامل دیگرى که در برابر انسان خود نمایى کرده و همواره مایه نگرانى او است، محدود بودن عمر آدمى است که به ناچار روزگارى به پایان خواهد رسید. امام امیر المؤمنین (ع) با اشاره به همین نکته مى فرماید:
خذوامن کل علم ارواحه و دعوا ظروفه؛ فان العلم کثیر و العمر قصیر علم بسیار است و عمر کوتاه، از هر علمى روح آن را بگیرید وظرف آن را بگذارید(4).
همچنین گفته شده است:
اگر عمر نوح و اموال قارون به انسان داده شود که علم را فراگیرد، هرگز توانایى فراگیرى همه علوم را نخواهد داشت.
بنابر این اگر انسان بخواهد میان این قضایا (گسترش دانش ها و سرعت ارتباطات از یک طرف و محدودیت عمر و امکانات بشر ازطرف دیگر) موازنه اى برقرار سازد، به ناچار باید در جستجوى قالبى یا راهى باشد که با این امور سازگار افتد.
دایرة المعارف هاى معاصر همان ساختارى است که پاسخگوى نیازهاى فوق بوده و بهترین راهنما و آسان ترین راهکار براى دستیابى پژوهشگر و خواننده فرهیخته به معلومات مورد نیاز خود در شاخه هاى گوناگون علمى و فرهنگى است. بدین منظور کافى است به دایرة المعارف مورد نظر مراجعه نماید تا به خواسته خود نایل گردد.
طبیعى است که وجود دایرة المعارف ها از اهمیت و نقش منابع مرجع در هیچ یک از علوم نمى کاهد. به سخن واضح تر، منابع دایرة المعارف نقش تحقیق را از بین نمى برد و آن گونه نیست که محقق را از مصادر اصلى تحقیق به حاشیه براند و روح پژوهش و کنجکاوى را از او سلب نموده و وى را به دایرة المعارف ها قانع و راضى سازد، بلکه مباحث دایرة المعارف ها براى محقق به منزله مدخل ومقدمه اند، که تصویرى کلى از بحث را به او نشان داده و وى را با مصادر و منابع بحث آشنا مى کنند.
4 - ویژگى هاى شیوه دایرة المعارفى
روش دایرة المعارف نگارى به معناى جدید آن ویژگى هایى دارد که به اختصار اشاره مى شود:
1. پایبندى به ساختارهاى جدید: دراین ساختار، روانى و شیوایى متون به گونه اى که قابل درک و فهم افراد مبتدى بوده و براى متخصصین نیز ملال آور نباشد، مراعات شده تا با صرف وقت اندک به مطلب مورد نظر دست یافت، همچنین از به کارگیرى عبارات پیچیده و کلمات مبهم و مغلق خوددارى شد. نکته در خور توجه دیگر، کوتاه نویسى و استفاده از مختصرترین تعابیر است تا از عبارات زاید پرهیز شود.
2. وجود ضابطه علمى: مباحث دایرة المعارف در جایگاه مناسب و منطقى خود قرار مى گیرد و مطالب پراکنده اى که در لابه لاى مسائل دیگر ذکر شده، در محل اصلى جمع آورى مى شود. اصل اساسى در دایرة المعارف بر اساس «تجمیع متفرقات و تفریق مجتمعات» است. البته تطبیق و اجراى این اصل، ذوق و مهارت بالایى را مى طلبد تا بتوان بین مباحث از جهت تفریق و تجمیع، توازن برقرار نمود. با به کارگیرى این اصل دیگر نمى توان مباحث را به صورت اتفاقى و سلیقه اى در ضمن مسئله دیگرى ذکر نمود یا به سبب آن که بحث به این مسئله کشیده شده یا براى پیروى از شیوه بزرگان و یا براى تکمیل فائده و بیان اطلاعات حاشیه اى همان گونه که در روش سنتى رایج است به ذکر مطلبى پرداخت.
3. ترتیب الفبایى: ترتیب مطالب براساس حروف الفبا و به صورت لغتنامه اى است و دیگر از روش موضوعى استفاده نمى شود. ازویژگى هاى این اسلوب، دستیابى سریع و آسان به مباحث دایرة المعارف است، گر چه مراجعه کننده اهل این علم نبوده یا شناخت جایگاه هاى بحث بر او دشوار باشد.
پوشیده نیست که این ویژگى ها به خصوص دو ویژگى نخست با کاهش زمان تحقیق، و توسعه ظرفیت ها، توان محقق را افزایش داده و موجب رشد حرکت هاى علمى مى شود. در شیوه هاى سنتى، بسیارى از فرصت ها براى تاویل و تفسیر عبارات پیچیده و جمع بندى متفرقات هدر مى رود. مؤلفین چندین بار تکرار مى گردد.
4. بى طرفى کامل: دایرة المعارف در برابر دیدگاه هاى مختلف، کاملا بى طرف است، بنابر این، در دایرة المعارف، جرح و تعدیل وترجیح بین آرا و داورى بین ادله، روا نیست مگر در محدوده اى که بین این گرایش ها رخ داده است و جزء بحث به حساب مى آید.
5. گزارش توصیفى: شیوه دایرة المعارفى، تکیه بر گزارش توصیفى از مباحث دارد، بدین معنا که عصاره مطالب موجود در کتب، به سبک ویژه اى و بدون آنکه آسیبى به مضمون آن برسد، بازسازى و عرضه مى گردد، بنابر این، وظیفه دایرة المعارف، گزارش از معانى است نه ایجاد معانى.
در دایرة المعارف به مفهوم جدید آن، مؤلف موضوع تازه اى را مطرح نمى کند، بلکه به منزله معمارى ظاهر مى شود که ساختمان دانش بشرى را به آراسته ترین شکل براساس اسلوب تازه اى، بنیان مى نهد. در نتیجه، اهتمام او گزارش دادن از یک موضوع علمى است که در دل منابع مربوط به آن نهفته است و این گزارش با استفاده از تنظیم مباحث به شکل واضح و خالى از ابهام و بدون اعمال اجتهاد یاتصرف در آنها ارائه مى گردد. وظیفه نویسنده، گزارش محتویات است، نه ارائه نظریه و ایجاد محتویات. به همین دلیل، مجالى براى ظهور شخصیت علمى نویسنده در عرصه بحث باقى نمى ماند، مگر در حدى که تنظیم شکلى و هندسى در مباحث دایرة المعارف ایجاد مى کند. طبعا فن دایرة المعارف نویسى نیازمند توانایى بالا و تسلط کامل بر موضوع مورد بحث است.
اما در روش سنتى، نویسنده تا آنجا که در توان دارد، در ماده و صورت، اسلوب و مضمون بحث، آرا و اجتهادات خود را اعمال مى کند، یعنى به منزله مهندس و مؤسس است.
6. اتقان و استحکام: یکى از امتیازات دایرة المعارف این است که اولا، اطلاعات ارائه شده در کتاب از اتقان و استحکام برخوردارند ،ثانیا، جهت مزید آگاهى، در ذیل مقالات، مصادر و منابع اصلى بحث آورده مى شود.
5 - ضرورت تدوین دایرة المعارف فقهى
با درک بیشتر دشوارى ها، مشکلات و موانع موجود در راه دستیابى کامل افراد غیر متخصص به فقه، اندیشه تدوین دایرة المعارف فقه پدید آمد که نزدیک به نیم قرن از آن مى گذرد.
از میان دشواریها و مشکلات این کار مى توان به سه مشکل جدى اشاره کرد:
اول- انبوهى مباحث و متون فقهى: با گذشت قرون و اعصار، میراث فقهى بسیار گسترده شد و کتاب ها و منابع فقهى بى شمارى به نگارش در آمد، به گونه اى که عمر آدمى براى فراگیرى و احاطه بر آنها ناکافى است. کتابخانه هاى فقهى سرشار از کتاب ها و تالیفات کوتاه و بلند فقهى است؛ زیرا تالیف، بى وقفه ادامه دارد و فقها در طول زمان و به رغم رویارویى با شرایط دشوار و مشکلاتى که گریبانگیرشان بوده دست از تدوین کتاب و نگاشته هاى فقهى بر نداشتند که متاسفانه اغلب این آثار به دست ما نرسیده و در گذر زمان ازبین رفته است. اما حجمى که امروز در اختیار ما است نیز مجموعه بزرگ و در خور توجهى است که شایسته است در قالبى که برازنده محتواى آن باشد به ارباب دانش عرضه گردد. بنابر این نگارش دایرة المعارف فقهى امرى طبیعى بلکه حتمى و اجتناب ناپذیر است.
دوم- دشوارى زبان و اسلوب: درک تعابیر فقها، براى یک فرد تحصیل کرده عادى دشوار است؛ زیرا اولا، قدمت متون فقهى و تغییرادبیات رایج، درک عبارات کتب را دشوار مى سازد. ثانیا، فقها در آثار فقهى شان از اصطلاحات علمى و تعبیرات فنى و تخصصى استفاده کرده اند که از نظر دلالت، بار علمى خاص خود را دارند و کسى جز متخصصان فقه نسبت به این اصطلاحات آشنایى ندارد. ثالثا، فقها غالبا در نگارش تالیفات فقهى، فشرده نویسى را پیش گرفته اند، این اختصار در حدى است که گاه عبارات فقها به اشارات ورموز پیچیده اى تبدیل شده است که غیر از افراد متخصص کسى قادر به فهم آن نیست.
سوم- جستجوى مسائل فقهى: جستجوى مسائل و اطلاعات فقهى از منابع، دشوار است؛ زیرا بسیارى از مسائل در لابه لاى ابواب مختلف فقه پراکنده اند و جز افرادى که از تجربه طولانى و خبرویت در فقه بهره مندند، دستیابى دیگران که دراین کار ممارست ندارند، بسیار مشکل است زیرا با جایگاه طرح این مسائل در ابواب فقه آشنایى ندارند.
مجموعه این ملاحظات، برخى از اندیشمندانى را که نسبت به فقه اسلامى توجه بیشترى دارند، به فکر تدوین دایرة المعارف فقهى انداخت، تا فقه اسلامى را در قالبى نو عرضه دارند که در آن سه عنصر دقت، وضوح، و سهولت در ترتیب، رعایت شده باشد.
6 - پیشینه تدوین دایرة المعارف فقهى
بعد از آن که فقه و حقوق اسلامى توجه حقوقدانان غربى را به خود جلب نمود، تدوین این دایرة المعارف براى اولین بار در خارج ازدنیاى اسلام مطرح شد. در اوایل دهه پنجاه میلادى، دانشگاه پاریس کنگره فقه اسلامى را بر گزار کرد و شرکت کنندگان در پایان این کنگره علمى، بر ضرورت نگارش دایرة المعارف فقه اسلامى تاکید کردند که در آن احکام و دیدگاه هاى حقوق اسلام در یک مجموعه مدون و مرتب همانند دایرة المعارف هاى حقوقى جدید، گرد آورى و تنظیم گردد.
از آنجا که چنین کارى، کوشش و تلاشى را مى طلبید که در وسع و توان یک فرد نبود و از سوى دیگر نیازمند امکانات کلان مالى و فنى بود، کسانى که به این کار همت گماردند، متوجه شدند راهى براى تحقق این هدف وجود ندارد مگر با مشارکت و تلاش مشترک شمارقابل توجهى از علما، پژوهشگران و اندیشمندان که با پشتوانه امکانات مؤسسات و مراکز یا حکومت ها وارد این عرصه گردند.
با توجه به درک این واقعیت، نخستین تلاش براى اجراى این طرح مهم، بعد از چندین سال ظاهر شد و اولین گام از دانشگاه دمشق برداشته شد که مدتى ادامه یافت. بعد از برقرارى وحدت سوریه و مصر، استمرار و تکمیل این طرح به وزارت اوقاف مصر واگذارشد که به «موسوعه جمال عبدالناصر» نام گذارى گردید.
نخستین مجلد این دایرة المعارف فقهى در 1386 ق چاپ شد و بیش از بیست جلد آن که تا کلمه «اقتناء» رسید، انتشار یافت، سپس متوقف شد. این نخستین تلاش براى تدوین دایرة المعارف فقه بود گر چه این کار کاستى هایى داشت اما با توجه به دامنه وسیع آن ونوظهور بودن طرح، امرى طبیعى به شمار مى آید.
در اوایل دهه شصت میلادى کوشش دیگرى در مصر به همت «جمعیة الدراسات الاسلامیة بالقاهرة» و با نظارت دانشمند معروف مصرى، شیخ محمد ابو زهره، و با عنوان «موسوعة الفقه الاسلامى» شروع شد اما تنها دو جلد از آن به چاپ رسید. جلد اول آن باکلمه «آل» شروع شد و جلد دوم با کلمه «اثبات» پایان یافت. این کار تقریبا همزمان با چاپ اولین جلد از دایرة المعارف جمال عبدالناصر بود.
یاد آورى مى شود که روش این دو موسوعه، مقارنه و تطبیق بین مذاهب معروف اسلامى از جمله فقه شیعه امامى است. با این حال دیدگاه هاى فقه شیعه در این دو دایرة المعارف به صورت ناقص عرضه شده است و نمى تواند حقیقت، جایگاه و اهمیت این فقه رابازتابد. شاید عذر دست اندرکاران این دو موسوعه، آن باشد که در فقه شیعه تخصص نداشتند و دسترسى کامل به منابع این فقه نیزبرایشان میسور نبود و روابطى با مراکز علمى شیعه نداشتند تا از آنها یارى بخواهند.
در 1967 م حکومت کویت، طرح تدوین و تهیه دایرة المعارف فقهى جدیدى را پى ریزى کرد و بعد از چند سال انتظار و آماده سازى،اولین جلد این دایرة المعارف چاپ شد و تاکنون نزدیک به چهل مجلد آن انتشار یافته است.
امتیاز «موسوعه کویتى» نسبت به دو دایرة المعارف پیشین در روشمندى و سبک استوار آن است، اما متاسفانه در این دایرة المعارف، فقه اهل بیت (ع) به کلى نادیده گرفته شده و کمترین اشاره اى به این فقه و دیدگاه فقهاى آن نشده و در شمار سایر مذاهب اسلامى به حساب نیامده است.
7 - فقه امامیه و آرزوى رسیدن به دایرة المعارفى فراگیر
فقه امامیه از ویژگى ها و امتیازات فراوانى برخوردار است که به برخى از آنها اشاره مى شود:
1. اصیل و ریشه دار بودن: فقه امامیه در اعماق تاریخ اسلام حضور خود را به اثبات رسانده است و ریشه هاى آن به صدر اسلام و قبل از پیدایش مذاهب دیگر بر مى گردد. این فقه در امتداد تاریخى خود به سرچشمه زلال و منبع امینى که پیامبر اکرم (ص) براى امت برگزید، یعنى به ائمه اطهار (ع)، پیوند مى خورد. ائمه (ع)، عدل قرآن معرفى شده اند و علم را پدر در پدر، از رسول خدا (ص) فراگرفته اند.
2. گستردگى و امتداد: از امتیازات فقه شیعه گستردگى آن است؛ کتابخانه فقه شیعى سرشار از آثار نفیس و ارزشمندى است که درطول قرون متمادى تالیف شده اند حتى گاهى تنها یک فقیه شیعه ده ها تالیف از خود به یادگار نهاده است، مانند شیخ طوسى، علامه حلى، شهید اول و شهید ثانى.
پدیده انفتاح باب اجتهاد در فقه شیعه نقش بزرگى در توسعه قلمرو این فقه و توانمندى اندوخته هاى آن داشته است.
3. عمق و دقت: حرکت پویاى اجتهاد، فقه شیعه را پیشتاز کرد و به استدلال هاى آن عمق بخشید و ژرفا به آن را در تفریع توانمندساخت و به گشودن افق هاى جدید و پیشرفت فقه شیعه، انجامید. از عوامل مؤثر در این عرصه، اتکاى فقه امامیه بر نصوص و ادله اى است که در قرآن و روایات معصومین (ع) تجلى یافته است، نه بر راى و ظنون شخصى بر آمده از قیاس و استحسان.
افزون بر این، تکامل نظریات و مکاتب اصولى شیعه نیز با بارور کردن شیوه استنباط و استدلال در فقه شیعه، سبب رشد و شکوفایى آن شده است.
4. پویایى و به روز بودن: بى تردید باز بودن میدان اجتهاد براى فقیه در استفاده از ادله شرعى، او را وامى دارد تا مسائل ملموس و موردابتلاى مردم را به بحث بکشاند. این عامل، سهمى ویژه در ایجاد فضاى مساعد براى ابتکار و پویایى و روز آمدى فقه شیعه دارد.
این ویژگى ها فقه شیعه و مؤسسات فقهى را برمى انگیزاند تا به جستجوى عرصه ها و امکاناتى برخیزند که مى توان با کمک آنها به اهداف اسلامى و انسانى خود نزدیک شوند.
کار دایرة المعارفى از مهم ترین این چشم اندازهاست که مى تواند گوهرهاى نهفته فقه شیعه را آشکار ساخته و دقایق و اسرار آن رابراى همگان روشن نماید.
از عوامل دیگرى که نیاز به شناخت فقه شیعه را تشدید مى کند، تشکیل جمهورى اسلامى در ایران است که بناى نظام و مقررات وقوانین آن براساس این فقه است.
با توجه به این جهات، روشن مى شود که تدوین دایرة المعارف فقهى بر اساس مذهب اهل بیت(ع) از ضرورت هاى اجتناب ناپذیر است و این مسؤولیت سنگینى است بر دوش همه افرادى که خواستار حیات و عزت فقه اسلامى هستند و مسؤول حراست از آن مى باشندآن گونه که فقهاى بزرگ پیشین، این فقه را حفظ کرده و مسؤولیت خود را در برابر آن به خوبى ادا کرده و رسالت خود را به بهترین شکل به انجام رساندند.
تاسیس مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامى
رهبر انقلاب اسلامى و ولى امر مسلمین آیت الله العظمى سید على خامنه اى دام ظله الشریف در سال 1369 فرمان تاسیس مؤسسه اى را به منظور تهیه و تنظیم دایرة المعارف فقه اسلامى طبق مذهب اهل بیت (ع) صادر فرمود. معظم له این مهم را به آیت اللهسید محمود هاشمى شاهرودى ، یکى از برجسته ترین اساتید و فقهاى شیعه در شهر مقدس قم واگذار کرد.
در حکم ایشان آمده است:
بر اهل تحقیق روشن است که ذخیره ى ارزشمند فقه اسلام بنابر مکتب اهل بیت (ع) یکى از پربارترین و گرانمایه ترین مواریث فرهنگ وتمدن اسلامى است و صدها اثر علمى و فنى که هریک در جایگاه برجسته اى قرار دارند، به جهان اسلام و بشریت تقدیم کرده است و کتابخانه معارف اسلامى را غنا و ارج بخشیده است. سلف صالح ما با مجاهدتهاى کم نظیر خود و با عسرت و کمبودامکانات، هریک بر این میراث ارجمند چیزى افزوده و کتابى یا کتابهایى فراهم آورده اند. با این حال امروز که دنیاى اسلامى بلکه همه ى مراکز و حوزه هاى علمى جهان مشتاق آشنایى با همه ى مسائل و معارف و زوایاى فقه مکتب اهل بیت(ع) اند، مجموعه اى که حاکى ازهمه ابواب و انظار و مؤلفات این عرصه ى وسیع باشد در دست نیست. لذا اینجانب که مدتهاست در آرزوى تهیه ى دایره المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت (ع) مى باشم جنابعالى را که چهره ى درخشانى در علم و عمل بوده و بحمدالله از مقام والایى در فقه و علوم مرتبط به آن برخوردارید، براى انجام این اقدام بزرگ، شایسته دانسته، مسؤولیت ایجاد و اداره ى مؤسسه اى براى تهیه ى این دایرة المعارف را به جنابعالى محول مى کنم تا با همکارى علماى بزرگوار و فضلاى ممتاز حوزه هاى علمیه این خدمت ماندگار را در زمانى مناسب براى جهان اسلام به انجام رسانید.
توفیق جنابعالى را از خداوند متعال مسئلت مى کنم.
مراحل مقدماتى تدوین دایرة المعارف فقه
در پى اجراى این حکم، جستجوى راههاى مطئمن براى تحقق این هدف آغاز گردید و با برگزارى سمینارها و نشست هاى علمى پیاپى در چندین ماه، پیرامون راهکارهاى ممکن بحث و تبادل نظر شد و سرانجام پس از رایزنى هاى علمى، اولین هسته دایرة المعارف فقه اسلامى طبق مذهب اهل بیت (ع) تشکیل شد. براى کسب مهارت و تجربه لازم جهت اجراى این طرح بزرگ و جمع آورى و تنظیم نوین آراى فقها از صدر اول تا عصر حاضر، تصمیم گرفته شد در ابتدا، کار در حجم کوچکترى بر یکى از کتابهاى مفصل و جامع صورت پذیرد. بر این اساس کتاب «جواهر الکلام فى شرح شرائع الاسلام» به عنوان اساس و نقطه شروع تدوین دایرة المعارف انتخاب شد؛ زیرا این کتاب از ویژگى هاى یگانه و منحصر به فردى برخوردار است که به چند نمونه از آنها اشاره مى کنیم:
1 - جامعیت و فراگیرى نسبت به ابواب و فروع متعدد فقهى و اقوال و دلایل آنها.
2 - شیوایى و روانى عبارات و پرهیز از اغلاق و مبهم نویسى.
3 - عمق و دقت در تحقیق.
4 - درج آراى مشهور در اغلب موارد چنان که برخى از بزرگان، صاحب جواهر را زبان مشهور قلمداد کرده اند.
تحقیق روى این کتاب طى دو مرحله انجام پذیرفته است:
مرحله اول - آماده سازى معجم فقه الجواهر: در ابتداء مباحث و مصطلحات موجود در کتاب به شیوه الفبایى به صورت معجم تنظیم شد. مراحل معجم سازى بر امور ذیل استوار بوده است:
اولا، مدخل هایى که شایستگى دارند به عنوان کلید واژه که خواننده را به مسائل و مطالب مورد نظر در این کتاب راهنمایى کنند، شناسایى و به ترتیب الفبایى تنظیم شده اند.
ثانیا، شناسایى مباحثى که قابلیت درج در ذیل هر مدخل را داشتند.
ثالثا، تلخیص مطالب کتاب.
رابعا، توزیع و تفریق این خلاصه ها بر مدخل ها و مصطلحات مربوطه.
خامسا، تفکیک و جداسازى مسائلى که همه آنها زیر مجموعه یک اصطلاحند و ترتیب و تنظیم آنها براساس محورهاى کلى.
سادسا، نشان دادن محل مطالب پراکنده، مربوط به هر مدخل در کتاب جواهر با ذکر شماره جلد و صفحه، همچنین نشان دادن عناوین مسائل ارجاعى از مدخلى به دیگرى و تعیین جایگاه اصلى طرح آن در معجم.این معجم در شش مجلد، با قطع رحلى به چاپ رسیده، در بردارنده شمار قابل توجهى از اصطلاحات و عناوین فقهى است که بامدخل «ائمه» شروع و با مدخل «یوم الشک» پایان مى یابد.
مرحله دوم - تنظیم جدید و تفکیک جواهر: در این مرحله، آرا و نظریه هاى نویسنده کتاب شناسایى و استخراج شده و با نظم جدیدى مرتب شده است.
در صدر هر صفحه تنها آراء نویسنده و در ذیل با شماره گذارى هاى لازم، اقوال و دلایل و مناقشات با اشاره به نکات دقیق آن ذکر شده،تا راهگشاى پژوهشگران در فهم و شناخت مطالب این کتاب باشد.
این کار در بردارنده فواید بسیارى است از جمله:
1. دستیابى به خلاصه مسائل کتاب که در بردارنده کلیه نظریات صاحب کتاب است، چه آن دسته از نظریاتى که به طور واضح درکتاب بیان شده اند و چه نظریاتى که از خلال بحث و مناقشات استفاده مى شوند.
2. دستیابى آسان به اقوال و نظریات دیگرى که در مسئله مطرح شده است.
3. تفکیک مطالب کتاب، گذشته از آنکه گاهى در جهت تدوین دایرة المعارف فقهى است، در حل بسیارى از معضلات آن و آسان سازى فهم مسائل آن کمک کرده و خدمت بزرگى به این کتاب به شمار مى رود.
4. شرح مطالب و عبارات دشوار کتاب که با افزودن برخى توضیحات بر متن کتاب صورت گرفته است، ازقبیل توضیح و ارجاع ضمایرمبهم که به جهت رعایت امانت و دقت علمى و تشخیص آنها از متن اصلى کتاب، داخل کروشه قرار داده شده اند.
از این مجموعه، جلد اول آن تحت عنوان «جواهر الکلام فی ثوبه الجدید» چاپ شد و این کار تا تکمیل بقیه مجلدات آن همچنان ادامه خواهد یافت.
طرح کلى دایرة المعارف فقه اسلامى
تنظیم طرح کلان و برنامه کلى براى کار دایرة المعارف، امرى ضرورى و غیر قابل تردید است. ضرورت این کار زمانى روشن ترمى شود که حوزه کار دایرة المعارف گسترده تر شده و در طول زمان ادامه یابد و حجم زیادى از مسائل و منابع را در برگیرد.
خطوط کلى این طرح را در قالب چند محور توضیح مى دهیم:
هدف:
هدف از این طرح، نگارش یک دایرة المعارف علمى تخصصى است، نه دایرة المعارف عمومى فقه که تنها شامل یک سلسله اطلاعات اجمالى براى افرادى است که خواستار آشنایى با فقه امامیه مى باشند.
هدف مزبور، محدوده محتواى مورد بحث در این دایرة المعارف را از نظر قلمرو و ژرفا و ساختار و منابع، مشخص مى کند.
البته انتخاب این هدف بزرگ، به منظور اتقان و استحکام هر چه بیشتر این طرح علمى است؛ زیرا شتاب در اجراى طرح هاى این چنینى به ویژه در یک کار نو بنیاد، امرى ناپسند است که عواقب نیکى به دنبال ندارد. کوشیده ایم تا با این کار، خلا آشکارى را که درکتابخانه میراث فقهى شیعه دیده مى شود، پر کرده و در عین حال با ارابه تحقیق گام هایى در این علم برداریم. بر این اساس، مخاطبان این دایرة المعارف، هم متخصصان فقه هستند و هم افرادى که آگاهى متوسطى در فقه دارند.
روش
مباحث فقهى به پیروى از عناوین مدخل ها به ترتیب الفبایى که شیوه برتر در عصر حاضر است، عرضه مى شود؛ زیرا در این روش، خواننده بدون هیچ دشوارى و زحمتى، مطلب مورد نظر را مى یابد. چگونگى انتخاب عناوین و آماده سازى بحث ها را طى دو محورشرح مى دهیم:
محور اول - مدخل ها و مصطلحات
تعریف مدخل ها: عناوین یا مدخل ها کلید واژه هایى هستند که کاربران به وسیله آنها به آسانى به مطالب و اطلاعات موجود در دایرة المعارف دست مى یابند.
مدخل ها و عناوین این دایرة المعارف، محدود به عناوین شرعى یا عناوین مصطلح نزد فقها که گاه به جز متخصصان فقه، دیگران بااین عناوین آشنایى ندارند نیست، بلکه سعى کرده ایم با تکثیر واژه هایى که خواننده را به مطالب مورد نظر راهنمایى مى کند، قلمرواین عناوین را گسترش دهیم، تا امکان استفاده براى شمار بیشترى از مخاطبین این دایرة المعارف، فراهم باشد.
توسعه مدخل هاى فقهى بدین معنا نیست که به شیوه لغتنامه ها، همه واژه هاى منابع فقهى را در فهرست مدخل ها قرار داده و بدون رعایت ضابطه اى، نام «اصطلاح» یا «مدخل فقهى» را برآن بنهیم. برخى واژه ها را به رغم تکرار و کثرت استعمال آنها در کتب فقهى درمجموعه مصطلحات و عناوین فقهى جا نداده ایم، مثل «اتخاذ»، «ارتباط»، «احتواء» و مانند اینها. فقط واژگانى را که موضوع احکام وآثارى در فقه بودند، مانند «اباحه»، «ارش»، «اتلاف»، به عنوان مدخل قراردادیم و احکام مترتب بر آنها را از لابه لاى ابواب مختلف فقه جمع آورى کردیم.
بنابر این، مدخل هاى دایرة المعارف به آن گستردگى نیست که محدوده و ضابطه اى نداشته باشند، و از سوى دیگر، دایره این مدخل هابه آن محدودیت و ضیقى هم نیست که استفاده از آن براى غیر متخصصین دشوار باشد، بلکه کوشیده ایم بین ذوق عرفى و تخصص فقهى در گزینش مدخل ها و عناوین جمع نماییم. از اینجا مى توان گفت: عناوین و مصطلحات فقهى با توجه به طبیعت مضامینى که دارند به چند دسته قابل تقسیمند:
1. اصطلاحات فقهى شرعى: الفاظ متداولى که در فقه استعمال شده و معناى اصطلاحى خاصى دارند که با معناى لغوى آن متفاوت است و این الفاظ سه گونه اند:
گونه اول: لفظى که بیانگر حقیقت شرعیه است، مانند «صلاة». این لفظ در لغت به معناى دعا است، اما در شرع به معناى عبادت ویژه اى است که مشتمل بر مجموعه اى از حرکات و اقوال خاصى است که با شرایط معینى انجام مى شود. بنابر این حقیقت شرعیه یا مصطلح شرعى(5) عبارت است از: الفظى که شارع آنها را در غیر معانى عرفى استعمال کرده است، یا لفظ جدیدى را در معناى جدیدى به کار برده باشد(6). برخى از فقها تعبیر «ماهیات جعلیه» را دراین مورد به کار مى برند.
شایان ذکر است، مراد از حقیقت شرعیه، ثبوت چنین وضعى در خصوص عصر پیامبر اکرم (ص) است، خواه در قرآن باشد یا در سنت شریف نبوى(7).
گونه دوم: لفظى است که بیانگر حقیقت متشرعیه است؛ یعنى معنایى که در عصر ائمه (ع) و در عرف متشرعان پدید آمده است، مانندلفظ «کر».
گونه سوم: لفظى است که بیانگر معناى اصطلاحى خاص نزد فقهاست، مانند «اجتهاد».
اجتهاد در لغت به معناى تلاش است ،(8) اما در اصطلاح فقها به معناى استنباط حکم شرعى از ادله تفصیلى مى باشد.
2. عناوین ابواب و مسائل فقهى: این عناوین عبارت اند از: الفاظی که حامل معناى خاصى نیستند بلکه معناى لغوى خود را دارند، اما درکتاب هاى فقهى، عنوان براى یک مسئله فقهى قرار گرفته اند، مانند «عول»، یا عنوان براى یک باب فقهى قرار گرفته اند، مانند «بیع». برخى از عناوین نیز ممکن است در کلمات فقهاى پیشین به کار نرفته باشد لیکن امروزه عنوان یک مسئله نو ظهور یا بحث فقهى جدیدى شده باشد، مانند: «تشریح».
3. موضوعات احکام شرعى: موضوعات احکام شرعى، الفظى هستند اگر چه معناى خاصى را به جز معناى لغوى همراه ندارند، مانند«صعید» یا مدلول عرفى را مى رسانند، مانند «غنا» اما این الفاظ موضوع حکم شرعى قرار گرفتند و غرض فقیه از این جهت به آنها تعلق مى گیرد که با کشف مدلول آنها بتواند وظیفه شرعى مکلف را معین کند.
مراد از موضوع، معناى عام آن است که شامل متعلقات احکام و قیود احکام و متعلق متعلق حکم مى شود، مانند «غنا» که متعلق حرمت است و «زوال» که قید حکم است، و «آنیه» که متعلق متعلق حکم حرمت است. به طور کلى ملاک این است که لفظى در فقه مصب حکم واقع شده و حکم فقهى به نحوى با آن ارتباط منطقى و علمى داشته باشد.
4. عناوین احکام شرعى: این عناوین، الفظى هستند که براى احکام شرعى وضع شده اند مانند «وجوب»، «حرمت»، «بطلان»، «جزئیت»، «طهارت»، «تکلیف»، «اباحه»، «لزوم»، «خیار»، همچنین عناوینى که متعلق به حکمند یا از قبیل تقسیمات آن مى باشند، مانند«امتثال» و «عصیان» و «حکم تکلیفى» و «حکم وضعى» یا از قبیل اوصاف و حالات حکمند، مانند «واجب مضیق» و «واجب موسع».
5. عناوین وضعى و حقوقى: از قبیل «حق»، «ملک»، «ابراء»، «اعراض»، «عقد»، «ایقاع»، «فسخ» و «اجاره».
6. عناوین مرتبط با فقه: به منظور تکمیل بحث و استفاده بیشتر، اصطلاحاتى را که ارتباط تنگاتنگى با فقه دارند، بر مدخل هاى دایرة المعارف افزوده ایم، از قبیل اصطلاحات اصولى، مانند «اجماع» و «اصل» و اصطلاحات حدیثى، مانند «مرسل»؛ زیرا اهمال این اصطلاحات، فهم بسیارى از مطالب و استدلالات فقهى را دشوار مى کرد و مخل به غرض بود.
البته همه اصطلاحات رایج در علم اصول و حدیث را نیاوردیم، بلکه تنها به بیان اصطلاحاتى که کاربرد زیادى در فقه داشته و یاپیوستگى شدیدى به آن دارند، اکتفا کردیم. از سوى دیگر براى این که از سیاق فقهى بحث دور نشویم، در توضیح آنها به حد اختصارو لازم بسنده کرده و مانند عناوین فرعى و ترکیبى، تفصیل بحث را به محل خودش ارجاع دادیم و در مواردى قاعده مدخل هاى ارجاعى را اعمال کردیم.
دوم، روابط میان مدخل ها: این دایرة المعارف در بردارنده حجم زیادى از عناوین و مدخل هاى فقهى است، اما همه این عناوین یکسان نیستند و از جهات متعدد با هم تفاوت دارند از جمله:
الف: روابط درونى مدخل ها با یکدیگر:
- برخى به منزله جنس براى سایر عناوین است، مانند «عبادت» نسبت به «صلاة» و «صوم».
- برخى به منزله نوع است، مانند «صلاة» نسبت به «صلاة آیات».
- برخى از عناوین، اصناف مدخل دیگرى هستند، مانند «صلاة یومیه» و «صلاة آیات» نسبت به مطلق «صلاة».
- برخى از عناوین، اجزاى یک مدخل مرکب هستند، مانند «طواف» و «سعى» نسبت به «حج».
- برخى نسبت به دیگرى از جهتى اعم واز جهتى اخص است، مانند «سجود» و «صلاة» و برخى با هم تباین دارند، مانند «بیع» و«صلاة» و بعضى مترادفند، مانند «صداق» و «مهر» و برخى مختص و برخى مشترکند مانند «تقلید» و «تقلید مجتهد» و «تقلید هدى»(نشانه گذارى گوسفند براى قربانى در حج).
ب: از جهت نسبت این مدخل ها با حکم شرعى:
- برخى متعلق حکم تکلیفى چه در فعل و چه در ترک یا متعلق حکم وضعى هستند.
- برخى متعلق متعلق (یعنى موضوع) حکم هستند، مانند «خمر» و «آجر».
- برخى قید یا شرطیا مانع حکم هستند مانند «استطاعت» و «حیض».
- برخى نمایانگر حکم هستند، مانند «وجوب» و «حرمت».
ج: از جهت رابطه مدخل ها با عالم خارج:
- برخى اسم ذات (شخص، حیوان، نبات، جماد) هستند، مانند «اب»، «خنزیر»، «حنطه» و «معدن».
- برخى اسم زمان یا مکانند، مانند «زوال»، «شهر رمضان»، «مسجد» و «میقات».
- برخى اسم براى مقدار و اندازه اند، مانند «صاع»، «کر» و «درهم».
- برخى اسم براى حالت یا بیمارى اند، مانند «اضطرار» و «جنون».
- برخى اسم براى یک حادثه طبیعى اند، مانند «کسوف» و «زلزله».
- برخى اسم براى وضع یا وصف معینى هستند، مانند «نوم»، «مشى»، «عدالت» و «فسق».
د: از جهت بسیطیا مرکب بودن رابطه مدخل ها:
- برخى مفرد بسیطند، مانند «اب».
- برخى مرکبند، مانند «یوم الشک» و «الحجر الاسود».
ه: ازجهت رابطه مدخل ها با علوم دیگر:
- برخى از مدخل ها در علم دیگرى به تفصیل آمده اند، اما در فقه از جهت تطبیقات آنها بحث مى شود، مانند «اجماع» و«استصحاب».
- بعضى از مدخل ها مشترک لفظى و بلکه گاه مشترک معنوى در چند علم هستند، مانند «ابتلا» و «اراده».
سوم، تقسیم مدخل ها: استفاده از شیوه الفبایى در تدوین دایرة المعارف معمولا با مشکل تکرار در بیان مطالب و تداخل بحث ها روبه رو است. راه منطقى براى حل این مشکل و یا کاستن از آن، تعیین ضابطه در تقسیم بندى مصطلحات و مدخل ها است.
در خور توجه است که تکرار مطالب به صورت اجمال و تفصیل اشکال ندارد بلکه این نوع تکرار در دایرة المعارف امر پسندیده ومطلوبى است.
پایه و ضابطه ما در تقسیم بندى مدخل ها، توجه به طبیعت و سطح مباحثى است که تحت هر مدخل قرار مى گیرد؛ زیرا مدخل هاکلیدهایى هستند که هریک مجموعه اى از مطالب فقهى را تحت پوشش مى گیرند. پس باید «معنون» یعنى مطالب و مباحث فقهى تحت عنوانها، ضابطه و معیار تقسیم بندى قرار گیرد، نه خود عنوان ها.
با این توضیح در مى یابیم که اقسام اولیه عناوین و مدخل ها عبارت اند از: مدخل هاى اصلى، مدخل هاى فرعى، مدخل هاى ترکیبى، مدخل هاى راهنما.
1. مدخل هاى اصلى
مدخل هاى اصلى عناوینى هستد که نمى توان مباحث ذیل آنها را تحت عناوین دیگر درج کرد؛ زیرا این الفاظ تنها مظنه یا مظنه غالب براى مطالبى مى باشند که ذیل آنها مورد بحث قرار مى گیرند، از این رو، به مجرد طرح این مدخل ها همه مطالب مربوط به آنها به تفصیل آورده مى شود. یاد آورى نکاتى چند در این زمینه مناسب است:
- ضابطه گزینش مدخل هاى اصلى، این است که مدخل شایستگى استقلال و گردآورى همه مطالب مربوط به آن در جایگاه واحد راداشته باشد و هیچ محل دیگرى مناسب تر از آن براى درج مطالب وجود نداشته باشد. تشخیص این ضابطه متوقف بر ذوق فقهى وعرفى است که در اثر ممارست زیاد با فقه به دست مى آید. از سوى دیگر ملاحظه حجم مقالات، امرى ضرورى است و براى این که حجم مقالات و بحث ها بیش از حد افزایش نیابد و موجب ملال و خستگى خواننده نگردد، برخى از این عناوین را از مقالات اصلى تفکیک کرده و به صورت مستقل آوردیم، مانند مدخل هاى «رکوع» و «سعى» که جایگاه مناسب و طبیعى آن ذیل مدخل هاى «صلاة» و«حج» است، اما براى پرهیز از افزایش حجم بحث «صلاة» و «حج»، ترجیح دادیم که براى مباحث «رکوع» و «سعى»، مدخل هاى مستقلى در نظر بگیریم.
- در گزینش مدخل هاى اصلى، فرقى ندارد که مدخل، اسم یک باب فقهى باشد مانند «صلاة»، یا اسم دسته اى از مسائل باشد مانند«استبراء»، یا عنوان یک مسئله فقهى باشد مانند «تکفیر».
فراوانى مطالب فقهى مورد بحث در هر عنوان، تنها ملاک تشخیص عنوان اصلى از غیر اصلى نیست.
بنابر این لازم نیست مدخل اصلى مورد بحث، در کتب فقهى هم به صورت مستقل طرح شده باشد، بلکه گاهى چنین است و گاه ملحق و مندرج در بحث دیگرى است.
- در تعیین مدخل اصلى، نسبت آن با مدخل هاى دیگر که مثلا جنس یا نوع یا صنف آنها باشد، تاثیرى ندارد. اینکه مدخلى تنها در یک باب فقهى بحث شده باشد یا در چند جا و به صورت پراکنده نیز تاثیرى در اصل قرار گرفتن مدخل ندارد.
بنابر این، مدخل هاى اصلى یک گونه نیستند، اما همگى تحت ضابطه واحدى که بیان شد، قرار دارند.
شایان ذکر است که بحث مستوفى و کامل در مدخل هاى اصلى بدین معنا نیست که در فروع و تفاصیل آنها به مدخل هاى دیگر ارجاع داده نشده باشد، بلکه در مواردى که البته بسیار نیست به مدخل هاى دیگر ارجاعاتى به تناسب صورت گرفته است.
2. مدخل هاى فرعى (مدخل هاى ارجاعى):
این مدخل ها، عناوینى هستند که گنجاندن مباحث آنها در ضمن مدخل هاى دیگر پسندیده است و داراى اقسامى مى باشند:
الف- عناوینى که اجزاى افعال مرکب هستند، مانند «مسح» و «غسل» نسبت به وضو.
ب- گاه این عناوین، موضوع یا قید یا جزء یا شرطیا مانع عنوان دیگرى مى باشند، مانند «زلزله»، «تخلیة السرب» (هموار بودن مسیرحج براى مستطیع) و «اعتصام» (در مورد شرط عدم تنجس آب کر و جارى و باران).
ج- گاه این عناوین از قبیل تطبیقات و مصادیقند، مانند ابزار آبکشى از چاه نسبت به تبعیت.(پاک شدن ابزار آبکشى با پاک شدن آب چاه).
عناوین ارجاعى به دو صورت طرح مى شوند:
صورت اول: اگردر سلسله مداخل دایرة المعارف میان محل ذکر عنوان ارجاعى با عنوان اصلى فاصله وجود داشته باشد چنان که غالبا چنین است مانند «رکوع» و «صلاة»، دراین صورت در ذیل مدخل ارجاعى تعریف لغوى و اصطلاحى و حکم اجمالى این مدخل ها بیان مى گردد و گاه با اندکى تفصیل همراه است، اما نه در حدى که به بررسى فروع و اقوال و ادله بپردازد، بلکه تفصیل آنها به مدخل مورد نظر ارجاع داده مى شود.
صورت دوم: اگر فاصله اى میان مدخل هاى اصلى و فرعى نباشد، در این صورت حکم اجمالى آن بیان نمى شود، بلکه به بحث اصلى ارجاع داده مى شود، و از این جهت شبیه مدخل هاى راهنما خواهد بود، مانند «حج الافراد» که بدون هیچ توضیحى به «حج» ارجاع داده شده است.
3. مدخل هاى تالیفى:
این مدخل ها عناوینى هستند که با مدخل دیگر در بعضى مسائل خاص و از جهتى اشتراک دارند، یعنى نسبت بین آنها عموم و خصوص من وجه است، مانند «استقبال» و «صلاة» که استقبال از این جهت که در نماز شرط است، فقط از ناحیه فروع مربوط به آن با صلاة ارتباط دارد. این مدخل ها بدون ذکر اقوال و نظریات فقهى و بیان ادله و مناقشات مربوط به آن، طرح شده و تفصیل مباحث به جایگاه اصلى خود ارجاع داده شده است. اما مسائل دیگرى که در ذیل استقبال مى گنجد و مربوط به بحث نماز نیست مثل جایى که استقبال،شرط ذبح و دفن و... است به طور کامل مورد بحث و بررسى قرار مى گیرد.
در حقیقت مى توان گفت: مدخل هاى تالیفى، برزخى بین مدخل هاى اصلى و ارجاعى هستند، به همین جهت با این گونه مدخل ها به شیوه تلفیقى رفتار مى شود که از سویى بحث تفصیلى در آنها صورت مى گیرد و از سوى دیگر به جایگاه اصلى بحث، حواله داده مى شود.
علت تفکیک مدخل هاى تالیفى از مدخل هاى ارجاعى این است که ارجاع کامل، غرض کار بران را در دستیابى به همه دامنه هاى بحث و شاخه هاى مربوط به موضوع برآورده نمى کند. در بسیارى از موارد به ارائه تصویر کلى از یک عنوان نیاز است و صرف ذکر ارجاعى فروع چنین نیازى را برطرف نمى کند. براین اساس، محدوده بحث در این گونه مدخل ها تا قدر ممکن فراگیرى و شمول افقى دارد، اماوارد بررسى ادله و اقوال و نظریات نمى شود، و تفصیل بحث در غالب موارد به مدخل هاى اصلى ارجاع مى شود و فقط در برخى فروع، اندک تفصیلى آمده است.
دو نکته:
نکته اول: اصطلاحاتى که با دیگر اصطلاحات در برخى مسائل اشتراک داشته، اما از نظر ماهیت بحث با هم مختلفند، در شمار مدخل هاى تالیفى نیستند، مانند «قصاص» و «غصب». حیثیت بحث در قصاص تحقق عدوان و جنایت عمدى بر نفس است اما حیثیت بحث در غصب، عدوان و تعدى بر مال است، لذا براى هر کدام یک عنوان اصلى و مستقل قرار داده شده است.
نکته دوم: مدخل هایى که در قواعد عامه با هم اشتراک دارند یا نسبت به عناوینى که زیر مجموعه و اخص از آنها است، به منزله جنس یانوعند، نیز در شمار عناوین تالیفى نیستند، مانند «اجاره» و «بیع» نسبت به «عقد». هر یک از این عناوین مستقلا لحاظ مى شوند، زیرا این اشتراک تنها در احکام و قواعد عامه است، نه در بعض مسائل خاص، بر خلاف «استقبال» نسبت به «نماز» که شرحش گذشت بیشترمدخل هاى تالیفى عناوین انتزاعى تشکیل مى دهند مانند «اباحه» و «اتلاف».
4. مدخل هاى راهنما:
گاه یک مبحث، داراى چند عنوان با معناى واحد است که تنها در لفظ اختلاف دارند یا اینکه در ماده وریشه لفظ اشتراک دارند ولى درهیات یا در معنا اختلاف دارند، اما در یک جا بحث مى شوند. این گونه عناوین بدون هیچ توضیحى، به عنوان اصلى ارجاع داده مى شوند. ملاک تعیین یکى از این الفاظ به عنوان مدخل اصلى، داشتن مرجحاتى از این قبیل است:
- مشهور بودن نزد فقها و فراوانى استعمال آن در کتاب هاى فقهى،
- مصدر بودن،
- اولویت لفظ مفرد بر الفاظ تثنیه و جمع، بر این اساس، لفظ «مهر» مثلا نسبت به «صداق» از استعمال و شهرت بیشترى برخورداراست، از این رو لفظ «مهر» به عنوان مدخل اصلى تعیین شده و «صداق» به آن ارجاع داده مى شود.
روشن است که این قسم در عرض اقسام سه گانه پیشین نیست بلکه در طول آنها قراردارد؛ زیرا عنوانى که به آن ارجاع داده مى شود،گاه اصلى و گاه فرعى است.
این قسم شامل موارد زیر مى شود:
- مترادف مانند «قراض» و «مضاربه».
- مشتق مانند «امام» و «امامة»،
- موازى مانند «اتحاد افق» و «تعدد افق»،
- عموم و خصوص مطلق مانند «ابن الزنا» و «ولدالزنا»،.
موارد زیر داخل این قسم نیستند:
- اختلاف دو لفظ به جهت اعلال مانند «ائتزار» و «اتزار» و «ایتزار» که یک مدخل قرار داده شده اند نه سه مدخل که یکى به دیگرى ارجاع شود.
- اختلاف دو لفظ از نظر مفرد و یا تثنیه و جمع بودن مانند «اب» و «آباء». این موارد در واقع یک عنوان هستند مگر این که در یکى خصوصیتى وجود داشته باشد، مانند «اب» و «ابوان» که ابوان در باب ارث موضوع احکامى است و کسى که قرابت ابوینى داشته باشد،در مقدار و نحوه ارث خصوصیتى دارد.
با این همه، آوردن مفرد و جمع و احیانا تثنیه به منظور دستیابى آسان خوانندگان به مطلب مورد نظر، اشکالى ندارد. افزایش کلید واژه هایکى از عوامل مؤثر در تسهیل جستجو است، اما باید، با ذوق عرفى و نگاه فنى صورت پذیرد. اگر دو عنوان مفرد و جمع، تفاوت چندانى نداشته باشند، به یکى از آنها اکتفا مى شود، مانند «آیات» و «آیة».
بنابر این روشن شد که قوام این دایرة المعارف به مدخل هاى اصلى است و این مدخل ها به مثابه رکن و اساس آن است؛ زیرا مجموعه مباحث مدخل هاى اصلى، نمایانگر همه مسائل و مباحث فقهى هستند که با انجام این بحث ها، همه مطالب فقهى مورد بحث قرار مى گیرد. آوردن مدخل هاى دیگر (مدخل هاى فرعى، ترکیبى و راهنما) در واقع به جهت مراعات نکات فنى و ذوقى از قبیل تسهیل کار براى خواننده و پرهیز از تکرار بوده است .
به دیگر سخن: غرض اصلى و اولى و مقصود نهایى در دایرة المعارف، با آوردن مدخل هاى اصلى عینیت و تحقق مى یابد و سایرعناوین، هدف ثانونى و تکمیلى بوده و ثانیا و بالعرض مرادند.
چهارم، ترتیب مدخل ها:
1. ترتیب مدخل ها مطابق ترتیب حروف الفبا است.
2. در رعایت ترتیب، ریشه کلمه مد نظر نیست بلکه کلمه به همان صورتى که در فقه متداول است هر چند مزید یا وصف یا جمع باشد، مورد توجه قرار مى گیرد.
3. در تقدیم و تاخیر مدخل، صورت گفتارى یک واژه بر صورت نوشتارى آن مقدم است؛ زیرا در زبان عربى اصل بر گفتار است، ونوشتار مستند به گفتار است.
4. همزه بر الف مقدم است، مثلا «ائمة» قبل از «آمة» و لفظ «بئر» قبل از «باءة» قرار مى گیرد.
5. حرف مشدد دو حرف حساب مى شود، مثلا لفظ «امامة» قبل از «ام» قرار مى گیرد.
6. الف و لام تعریف در اول کلمات، در تقدم و تاخر تاثیرى ندارند، مانند: «الحجر الاسود» و «المسجد الحرام». واژه اول در حرف «حاء» و دومى در حرف «میم» قرار مى گیرد، نه در همزه.
7. اگر یکى از دو عنوان بعد از آخرین حرف مشترک، حرف زایدى داشته باشد، عنوانى که حرف زائد ندارد، بر عنوان دیگر مقدم مى شود، مثلا لفظ «ام» قبل از «امة» قرار مى گیرد.
8. درصورتى که دو عنوان در حروف یکسان باشند، ملاک تقدیم یکى بر دیگرى، حرکات حروف مى باشد که حرکت ضعیف تر مقدم بر حرکت قوى تر مى گردد، به ترتیب ذیل: سکون، فتحه، ضمه، کسره. به این معنى که حرکت حرف اول از دو عنوان ملاحظه مى شود،مانند «اذن» ، «اذن»، کلمه اى که حرکت ضعیف تر دارد مقدم بر دیگرى است. در صورتى که حرکت حرف اول در هر دو عنوان یکى باشد، حرکت حرف دوم لحاظ مى شود، مانند «حجر» و «حجر».
9. عنوان بسیط بر عنوان مرکب مقدم است مانند «صلاة» و «صلاة ال آیات».
10. در مورد عناوین مرکب تکیه بر نظام کلمه اى است نه نظام حرفى؛ ابتدا ترتیب حروف ، جزء اول کلمه رعایت شده سپس ترتیب حروف جزء بعدى کلمه، مثلا «تکبیرة الاحرام» قبل از «تلقى الرکبان» و «صلاة الایات» قبل از «صلاة الاستسقاء» و «خیار الحیوان» قبل از «خیار المجلس» قرار مى گیرد . پیش تر گفتیم که «ال» تعریف در اول کلمات به حساب نمى آید.
11. گاه در رعایت قواعد تقدیم و تاخیر مانند قاعده هشتم و نهم تعارض رخ مى دهد، مانند «حجر» و «حجر» و «حجر» با «الحجرالاسود». در چنین حالتى ممکن است بر اساس قاعده نهم، الحجر الاسود مؤخر شود، یعنى کلمات مذکور به این ترتیب آورده شوند:«حجر» «حجر» «حجر» «الحجر الاسود». و از جهتى ممکن است لفظ الحجر الاسود بعد از «حجر» و مقدم بر «حجر»آورده شود، به این ترتیب: «حجر» «حجر» «الحجر الاسود» «حجر». همان گونه که ممکن است «حجر» بعد از «حجر» والحجر الاسود بعد از حجر قرار گیرد، یعنى «حجر» «حجر» «حجر» «الحجرالاسود».
محور دوم: بحث ها و مقالات
الف) تقسیم بحث ها
از مطالب پیش گفته در تقسیم بندى مدخل ها روشن شد که مقالات دایرة المعارف در سبک و شیوه یکسان نیستند، بلکه بر سه گونه اند:
گونه اول: مقاله هاى مفصل و مبسوطى که در آنها احکام، اقوال، ادله و مناقشات به صورت مستوفى مورد بررسى قرار مى گیرد. مقالات مدخل هاى اصلى از این قبیل اند..
گونه دوم: مقاله هاى اجمالى و فشرده که در آنها به بیان کلیات و سر فصل ها اکتفا مى شود.این گونه مطالب، مقالات ذیل مدخل هاى فرعى(مدخل هاى ارجاعى) را تشکیل مى دهند.
گونه سوم: حد وسط میان گونه اول و دوم است؛ یعنى برخى از مطالب آنها به تفصیل بررسى مى گردد و برخى دیگر به جایگاه هاى اصلى خود ارجاع داده مى شود. این دسته، مقالاتى هستند که در ذیل مدخل هاى تالیفى و انتزاعى قرار مى گیرند.
روشن است که دسته اول از اهمیت بیشترى برخوردار است و دسته سوم و دوم، در درجات بعدى قرار دارند.
ب) عناصر بحث ها
مقالات دایرة المعارف دو عنصر مهم را در بردارند:
نخست: عنصر تصورى که شامل بیان مدخل و تعریف لغوى و اصطلاحى آن مى گردد.
بحث لغوى و تشریح لفظ مدخل از نظر ماده، هیات، ریشه و معانى آن اهمیت بسیار دارد؛ همان گونه که در بیان مراد لفظ مدخل درکتب فقهى و نسبت معناى فقهى با معناى لغوى نیز، دقت فراوان صورت گرفته است تا روشن شود آیا معناى لغوى، معناى اصطلاحى را بازتاب مى دهد؟
به منظور هر چه بیش تر روشن شدن مدخلى که از آن بحث مى شود و تمییز آن با مدخل ها و الفاظ دیگر، بخشى را تحت عنوان «الالفاظ ذات الصلة» باز کرده ایم و الفظى را که به نحوى با مدخل مورد بحث در ارتباط هستند، در ذیل آن آوردیم خواه ربط آنها ازنوع عموم و خصوص مطلق باشد یا من وجه و یا مترادف باشند. گاه از واژگان مباین نیز ذکرى به میان مى آید.
بر همین سیاق، براى رفع همه ابهامات از مدخل مورد بحث، گاه توضیحاتى را افزوده و یا به تقسیماتى اشاره کردیم.
دوم، عنصر تصدیقى که متشکل از مجموعه اى از احکام شرعى است. این عنصر نیز به نوبه خود، عناصر دقیق ترى را به شرح ذیل دربر دارد:
الف) موضوع حکم شرعى: در آغاز هر بحث باید موضوع آن که حکم فقهى دایر مدار آن است، به درستى تبیین گردد. بسیار اتفاق مى افتد که در تعریف موضوع و تعیین صورت مسئله، اختلاف نظرهایى وجود داشته باشد. تبیین موضوع، نقطه مرکزى بحث است وگاهى جهت گیرى بحث فقهى را تغییر مى دهد. علاوه بر این، گاه مسئله داراى صور و شقوقى است که باید در ابتدا تجزیه و تفکیک شود.
ب) حکم شرعى: حکمى است که شارع مقدس براى موضوع خاصى معین کرده که یا تکلیفى است مانند وجوب و حرمت واستحباب و کراهت و اباحه و یا وضعى است مانند ملکیت و زوجیت و صحت و فساد.
گاه فقیه از بررسى دلایل به نتیجه اى قطعى و جزمى نمى رسد و یقین به حکم خاصى پیدا نمى کند، لذا در بیان موقف شرعى الزامى یاترخیصى، راه احتیاط را پیش مى گیرد.
ج) گرایشها و جهت گیرى هاى فقهى: موضع شرع گاه بین فقها اجماعى و مورد اتفاق است و گاه اختلافى است؛ زیرا فقها در اجتهاد واستنباط از ادله شرعى به نتایج مختلفى مى رسند. به ویژه فقهاى مکتب اهل بیت (ع) که باب اجتهاد روى آنها گشوده است و کشف دیدگاه شرعى، مرهون بحث تخصصى و جدل علمى است. گاه حتى یک فقیه در تحقیقات خود به نکته اى جدید بر مى خورد و به نظریه تازه اى غیر از نظریه قبلى خود مى رسد.
بنابر این در بسیارى موارد در فقه شیعه با گرایشها و نظریات فقهى متعددى رو به رو هستیم.
به رغم تعدد جهت گیرى ها و نظریات فقهى، ما در این دایرة المعارف، فقط موضع رسمى و مشهور مذهب اهل بیت (ع) را ارائه مى دهیم. از آنجا که باب اجتهاد مفتوح است، موضع مشهور نیز در گذر زمان تغییر مى کند و ممکن است شهرتى که نزد فقهاى پیشین بوده، از میان رفته و شهرتى بر خلاف آن نزد فقهاى متاخر منعقد شده باشد.
با توجه به خصوصیات و ویژگى هاى متون فقهى و اختلاف تعابیر فقها، کار تفکیک نظریات و گرایش هاى فقهى آنان دشوار است. علاوه بر آن که عملیات تفکیک این گرایش ها، گاه محدود به چارچوب عبارات متون فقهى نیست، بلکه باید در ادله و مبانى نظریات فقهى نیزبه کاوش پرداخت.
در نتیجه هر تشابه عبارات، کاشف ازوحدت نظر نیست و هر اختلاف در تعبیر، حاکى از تعدد دیدگاه ها نمى باشد. مثلا در حکم عقدفضولى مى بینیم برخى از فقها تعبیر به بطلان و برخى دیگر تعبیر به صحت مى کنند، در حالى که این دو تعبیر به ظاهر متغایر، نظرواحدى را منعکس مى کنند؛ زیرا مراد از بطلان، عدم لزوم عقد است که با قول به صحت سازگار است.
تعیین عوامل مؤثر درفهم ومرزبندى گرایشهاى فقهى کار آسانى نیست بلکه نیازمند بررسى و تحقیق گسترده اى است و تخصصى ویژه را مى طلبد.
از آنجا که این دایرة المعارف، متخصصین و اهل فن را نیز مخاطب خود مى داند، تنها به ارائه اقوال فقهى و آراء قطعى فقها اکتفانکردیم، بلکه احتمالات و نظریه پردازى هاى علمى را نیز ذکر کردیم.
محدوده پژوهش ما فقه اهل بیت (ع) است، یعنى حوزه فقه خاص نه فقه اسلامى به معناى عام ونه فقه تطبیقى و مقارن. در عین حال کوشیده ایم تا حد توان دیدگاه هاى مذاهب دیگر را نیز به صورت مستقل یا ضمنى منعکس کنیم. ما با همه گرایشها چه در داخل مذهب وچه در خارج از آن، برخورد انفعالى و تنگ نظرانه نکردیم، بلکه واقع بینانه با آن روبه رو شدیم. درحالى که هدف ما بیان صریح و بدون ابهام دیدگاه مذهب اهل بیت(ع) است، اما حق دیگر مذاهب فقهى را ضایع نکرده و با تجاهل و نادیده انگارى از کنار آنها نگذشتیم، آن گونه که متاسفانه در برخى دایرة المعارف هاى فقهى صورت گرفته است، بلکه هر جا لازم بود به طرح آراء آنها پرداختیم. همچنین دراستخراج وتطبیق فقهى نظریات آنها مدرک هر قول را آوردیم، و در داورى میان اقوال و اشکالات وارده بر آنهانیز با دیده انصاف نگریستیم.
کوشیده ایم تاریخ مسائل و آراء فقهى را از زمان پیدایش آنها، در عرصه علمى و تحولاتى را که بر آنها گذشته است در پرتو منطق درونى علم فقه بیان کنیم؛ نه از زاویه شرایط اجتماعى و محیط ى که خارج از محدوده استنباط فقهى وجود داشته است.
براى اطمینان بیشتر از انعکاس سیر تاریخى مسائل فقهى، عین عبارات متون و نصوص فقهى را نقل کردیم تا پژوهشگر در شناخت مراحل دگرگونى مسئله و در تحصیل شهرت ها و اجماعات، یا اطمینان از صحت حکایت و نسبت آرا به صاحبان آنها بهتر نتیجه گیرى کند. براى پرهیز از زیاده نویسى، نقل قول ها را در حد توان از متن مقالات به پانوشت انتقال دادیم.
پاى اجتهادات شخصى را به دایرة المعارف نگشودیم مگر در موارد استثنایى، آن هم به صورت بسیار محدود، از قبیل:
- آگاه ساختن خواننده مبنى بر نادرستى نسبت برخى دیدگاه ها به صاحبان آنها، براى توجیه فنى بعضى آرا.
- پیشنهاد بعضى از فروع فقهى به منظور فتح باب آنها.
- در مسائل مستحدثه ناچار از طرح و تاسیس بحث شدیم.
- بیان فقهى و استخراج فنى آنچه نظام اسلامى در تطبیق واجراى شریعت مبناى کار خود قرارداده است.
استدلالات: سطح استدلال با توجه به سطح مخاطبان که در برنامه کلى و کلان دایرة المعارف مورد نظر است، تعیین گردید. چون حوزه مخاطبان شامل متخصصان نیز مى شود به بیان مختصر و شتاب زده ادله اکتفا نکردیم، بلکه به منظور بهره ورى هرچه بیشترمخاطبان در بیان ادله توسعه داده و کوشیده ایم تا آخرین دیدگاه هاى متاخران و معاصران را ارائه دهیم.
ادله را دسته بندى و از یکدیگر تفکیک کرده ایم. ادله عقلى و ادله شرعى را جدا آورده ایم. در ادله شرعى نیز کتاب و سنت و اجماع ازهم متمایز شده اند.
گاه احراز قوت استدلال و متانت فتواى مبتنى بر آن، امکان پذیر نیست مگر بعد از آگاهى بر مناقشات و اشکالاتى که بر آن استدلال شده است، بدین جهت برخى از مناقشات را به اختصار ذکر کرده ایم، اما به اشکالات جانبى و بیرون از حوزه مسؤولیت فقه نپرداختیم.
گاه یک مناقشه به یک مبناى اصولى یا کلامى یا رجالى بر مى گردد، در چنین مواردى وارد قلمرو علوم دیگر نشده و فقط به اشاره وارجاع اکتفا کرده ایم.
واقع نگرى را که در گزارش آرا مراعات داشته ایم، در گزارش و ارائه ادله نیز مورد غفلت قرار نداده ایم. قاعده اولیه، بیان دلایل فقهاست نه ادله تبرعى و توجیهى، مگردر مواردى که با نقاط خالى از استدلال روبه رو مى شدیم که موقعیت ایجاب مى کرد به جهت حفظ امانت علمى با به کاربردن تعبیر «یمکن ان یستدل» آن عبارت را توجیه فنى نماییم.
ج) تنظیم بحث ها
از حقایق مهمى که نباید از آن گذشت، اختلاف سبک و سیاق تحقیقات فقهى حتى در زمان معاصر با شیوه مرسوم آکادمیک است. این دو شیوه، در ساختار و دسته بندى و تفکیک موضوعات و رعایت نظم منطقى مباحث و نام گذارى و عنوان بندى مسائل با یکدیگرتفاوت دارند.گاه در فقه با تداخل مسائل و بحث هاى استطرادى خارج از موضوع روبه رو مى شویم. وجود این نوع نابسامانى ها ما را به ضرورت ساماندهى مطالب فقهى در یک ساختار جدید و قالب معین منطقى مى کشاند و این همان چیزى است که ما اصطلاح «خارطة البحث» (ساختار بحث) را بر آن نهاده ایم. خارطه یا ساختار بحث براساس قواعد و با رعایت جهاتى تنظیم شده است، از جمله:
الف) تفکیک میان مباحث تصورى و تصدیقى، چنان که اشاره کردیم.
ب) مشخص کردن مطالب کلى و آنچه به عنوان تطبیقات و ملحقات در زیر مجموعه آنها آمده است.
ج) رعایت نظم و ترتیب بین عنوان هر فصل با فصل هاى قبلى و بعدى آن. این تنظیم و ترتیب به مقتضاى ذوق منطقى و ذوق فقهى واحیانا ذوق عرفى صورت گرفته است.
ممکن است ساختار بحثى از نظر منطقى صحیح باشد، اما با ذوق و ادبیات فقهى سازگارى نداشته باشد.
د) جامعیت و فراگیرى: ما بر ساختار جامعى اصرار داریم که قابلیت پوشش مطالب را داشته باشد. به همین جهت از ارائه مطالب بااستفاده از عناوینى چون: «تنبیهات» یا «فروع» یا «لواحق» و مانند اینها پرهیز کرده و هر موضوعى را در جایگاه مناسب خود طرح نمودیم.
ه) پویایى و نو آورى: کوشیده ایم تا ساختارى را برگزینیم که با صفت پویایى فقه متناسب باشد، و به کمک آن بتوان فقه را در قالب جدید ریخت که با فهم عصرى همگام باشد، به خصوص در مباحثى که با دانش ها و تخصص هاى دیگرى ارتباط پیدا مى کند، مثل فقه معاملات و قراردادها که رابطه نزدیکى با مباحث حقوقى جدید دارد. این گونه مباحث فقهى را با ملاحظه پژوهش هاى حقوقى تنظیم کردیم. قصد ما از این کار همواره محاکات مطالب حقوقى نیست؛ چرا که هریک از فقه وضعى و فقه اسلامى، اصول و قواعد خاص خود را دارند و درعین حال داراى مشترکاتى مى باشند که تفاوتشان تنها در تعبیر است. در این موارد سعى شده که راه میانه را در پیش گیریم.
د) طبیعت و سطح بیان
سطح بیان از نظر عمق دقت و زبان مورد استفاده و مانند اینها، براساس اهدافى که در دایرة المعارف مرسوم است، تعیین شده است.در عین رعایت حال فضلا و متخصصان، از مراجعه کنندگان عادى و معمولى نیز غفلت نورزیدیم. لذا تعابیر و جمله بندى هایى را به کاربرده ایم که انتظار هر دو دسته را برآورده کند، مثلا در عین این که واژه علمى و اصطلاحى را آورده ایم، لغت مترادفى را که در خور فهم غیر متخصص باشد، نیز ذکر کردیم. از سوى دیگر در مواردى که حکمى شگفت و نامانوس به نظر مى رسید، براى زدودن این حالت،حکمت و فلسفه آن حکم را نیز افزوده ایم .
هدف ما از درج نقل قول ها در پاورقى، صرفا رعایت جمع بین حق اهل فن و دیگران بوده است. تا حد ممکن سیاست کلى و قاعده اولیه بر این بوده است که مضامین بلند فقهى به صورت روشن و با زبان متعارف و قابل فهم بیان گردد، گر چه طبیعت برخى از مطالب،سطح و شیوه خاصى از بیان را بر ما تحمیل کرد.
ه) استحکام
به منظور استحکام و اتقان هر چه بیشتر مباحث و استخراج آنها از منابع اصلى، نهایت کوشش را در همه موارد به کار بسته ایم، مگر درمواردى که دسترسى به مصادر اولیه نداشتیم. ابتدا به منابع لغوى و سپس به منابع فقهى و روایى و دیگر منابع مراجعه کرده ایم، گاه به منظور استحکام و توثیق مطلب، بیش از یک منبع را معرفى نموده و موارد اختلاف منابع را متذکر شدیم. همچنین در نقل عباراتى ازکتب مصصح اگر به مطلبى برخوردیم که نیازمند بازبینى و مراجعه باشد، به تصحیح و تحقیق کتاب منبع اکتفا نکرده، خود نیز مطلب مذکور را تصحیح و استخراج مى کردیم. این کار علاوه بر آنکه بر اتقان کار علمى مى افزاید، خدمتى به اهل تحقیق است. اگر در متن،اشتباهى مى یافتیم آن را بر طرف کرده و در صورت جزم به وجود اشتباه، عبارت درست را جایگزین کرده، در کروشه یا در پاورقى درج مى کردیم.
و) محدوده منابع
محدوده منابع این دایرة المعارف، با توجه به اهداف آن تعیین شده است. هدف، تدوین دایرة المعارفى تخصصى است که نشان دهنده میراث عظیم فقه شیعه باشد. از این رو، منابع آن به تناسب این هدف، گسترده خواهد بود:
1. محدوده منابع از نظر زمانى، از شروع غیبت کبرى یعنى اوایل قرن چهارم هجرى تا اواخر قرن چهاردهم ، بلکه اوایل قرن پانزدهم امتداد دارد.
2. با توجه به انفتاح باب اجتهاد و تکثر نظریات فقهى حتى در یک عصر، حوزه این مصادر گستردگى بیشترى پیدا مى کند، بلکه گاه ازیک فقیه چندین نظریه به چشم مى خورد که ما را وادار مى سازد به کتاب هاى متعدد این فقیه مراجعه کنیم، به خصوص اگر از طبقه پیشین فقها باشد.
3. تنها به یک دسته از منابع ، اکتفا نکرده ایم، بلکه هم به کتاب هاى فتوایى و هم به کتاب هاى استدلالى، نیز به کتب فقه مقارن و کتاب هاى جامع اقوال، حتى به کتاب هاى روایى و حدیثى و آیات الاحکام، مراجعه کردیم.
بدین جهت منابع مورد استفاده ما بالغ بر ده ها عنوان کتاب خواهد بود، و این از طرفى مسؤولیت را مضاعف و سنگین مى کند و از سوى دیگر به غناى بحث هاى این دایرة المعارف مى افزاید.
قابل توجه است که برخى از منابع در دسترس ما نبوده و مفقودند، مانند کتاب هاى ابن جنید و ابن ابى عقیل و دیگران. در چنین مواردى راهى جز نقل با واسطه وجود نداشت.
در این جا به مهم ترین منابع فقهى این دایرة المعارف اشاره مى کنیم. ترتیب این منابع براساس مراحل ششگانه تاریخى است که فقه امامیه تاکنون سپرى کرده است اگر چه برخى از این منابع، نماینده اندیشه غالب در آن مرحله تاریخى خود نیستند.
الف) مرحله تاسیس (نیمه قرن سوم اوایل قرن پنجم)
1-2. مقنع و هدایه شیخ صدوق (م 38ق)
3. مقنعه، شیخ مفید (م 413ق)
4-6. انتصار، جمل العلم و العمل، الناصریات، سید مرتضى (م 436ق)
7. الکافی فی الفقه، ابوالصلاح حلبى (م 446ق)
8. المراسم العلویه، سلار دیلمى (م 463ق)
ب) مرحله جهش و شکوفایى (اوایل قرن پنجم نیمه قرن هفتم)
1-6. النهایة فی مجرد الفقه و الفتوى، مبسوط، خلاف، الجمل و العقود، اقتصاد و ایجاز شیخ طوسى (م 460ق)
7-8. مهذب، جواهر الفقه، ابن براج (م 48ق)
9. اشارة السبق، ابن ابى المجد حلبى (6ق)
10. فقه القرآن، قطب الدین راوندى (م 573ق)
11. الوسیلة الى الفضیله، ابن حمزه طوسى (م 570ق)
12. غنیة النزوع، ابوالمکارم ابن زهرة (م 585ق)
13. اصباح الشیعه، کیدرى (6ق)
14. السرائر، ابن ادریس (م 598ق)
ج) مرحله استقلال و تکامل (نیمه قرن هفتم نیمه قرن دهم)
1-2. شرائع الاسلام، المعتبر فی المختصر، محقق حلى (م 676ق)
3. الجامع للشرائع، یحیى بن سعید (م 690ق)
4-10. ارشاد الاذهان، قواعد الاحکام، تحریر الاحکام الشرعیه، منتهى المطلب، تذکرة الفقهاء، نهایة الاحکام، مختلف الشیعه، علامه حلى(م 726ق).
11. ایضاح الفوائد، فخر المحققین (786ق)
12-16. الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة، لمعه، ذکرى الشیعه، البیان، الفیه شهید اول (م 786ق)
17و18. التنقیح الرائع، کنز العرفان، فاضل مقداد (م 826ق)
19. المهذب البارع، ابن فهد حلى (م 84ق)
20. جامع المقاصد، محقق کرکى (م 940ق)
21-23. مسالک الافهام، الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیه، روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان، شهید ثانى (م 966ق)
د) مرحله افراط و تفریط (نیمه قرن دهم دهه هاى پایانى قرن دهم)
1و2. مجمع الفائدة و البرهان، زبدة البیان، محقق اردبیلى (م 993ق) 3و4. مدارک الاحکام، نهایة المرام، سید محمد عاملى (م 1009ق) 5. مسالک الافهام فی آیات الاحکام، فاضل جواد (م 1065ق)
6و7. کفایة الاحکام، ذخیرة المعاد، محقق سبزوارى (م 1090ق)
8. مفاتیح الشرائع، فیض کاشانى (م 109ق)
9. مشارق الشموس، خوانسارى (م 1099ق)
10و11. وسائل الشیعه، بدایة الهدایه، حر عاملى (م 1104ق)
12و13. کشف اللثام، المنهاهج السویه، فاضل اصفهانى (م 1137ق) 14. الحدائق الناضره، یوسف بحرانى (م 1186ق)
ه) مرحله اعتدال (اواخر قرن دهم نیمه قرن سیزدهم)
1. مصابیح الظلام، وحید بهبهانى (م 1205ق)
2. لوامع الاحکام، محمد مهدى نراقى (م 1209ق)
3و4. مصابیح الاحکام، الدرة النجفیه، سید مهدى بحر العلوم (م 1212ق)
5. مفتاح الکرامه، محمد جواد عاملى (م 1226ق)
6. کشف الغطاء، جعفر جناجى (م 1228ق)
7. ریاض المسائل، على طباطبایى (م 123ق)
8و9. جامع الشتات، غنائم الایام، میرزاى قمى (م 123ق)
10. مقابس الانوار، تسترى (م 1237ق)
11. مناهل، محمد مجاهد (م 1242ق)
12. مستند الشیعه، احمد نراقى (م 1244ق)
13. مطالع الانوار، شفتى (م 1260ق)
14. جواهر الکلام، نجفى (م 1266ق)
و) مرحله کمال (از نیمه قرن سیزدهم)
1و2. الطهاره، المکاسب، انصارى (م 128ق) علاوه بر شروح و تعلیقات بر مکاسب.
3. مصباح الفقیه، محقق همدانى (م 1322ق)
4. عروة الوثقى، یزدى (م 1337) با تعلیقات بزرگان
5و6. منهاج الصالحین، المستمسک فی شرح العروه، حکیم (م 1390ق)
7و8. الفتاوى الواضحه، بحوث فی شرح العروه، شهید صدر (م 1400ق)
9-11. تحریر الوسیله، بیع، المکاسب المحرمه، امام خمینى (م 1409ق)
12-14. منهاج الصالحین، المستند فی شرح العروه، المعتمد، خویى (م 1413ق)
افزون بر این منابع، تقریرات بحث ها و مصنفات و رسایل این بزرگان نیز مورد استفاده بوده است: محقق خراسانى (م 1329ق)، میرزاى نایینى (م 1355ق)، محقق آغا ضیاء الدین عراقى (1361ق)، محقق اصفهانى(م 136ق)، سید کاظم یزدى(م 1337ق) در پایان اشاره به این نکته لازم است که طرح دایرة المعارف فقهى بر اساس مذهب اهل بیت (ع) ویژگى خاص خود را دارد و از جهت پیچیدگى و دشوارى، امکانات و فرصت هاى علمى و عملى لازم، برخوردارى طراحان از تخصص هاى فقهى و ادبى و فنى، با دیگر طرح هاى علمى و فرهنگى، متفاوت است. بنابر این از توان یک فرد خارج بوده و کوشش جمعى و تلاش مشترک صاحبان تخصص هاى گوناگون را مى طلبد، تا آن را از نظر کمى، کیفى و زمانى در حد مطلوبى به ثمر رسانند.
در اجراى چنین طرحى تعجیل، بى جاست، بلکه باید با دقت، حوصله، دورنگرى و مدد گرفتن از همه تجارب و فرصت ها، پیش رفت، تا نتیجه نهایى به صورت مطلوب، متقن و روشمند ظاهر شود.
مؤسسه دایرة المعارف از همان آغاز همه این امور را مورد توجه جدى قرار داده و تمام کوشش خود را به کار بسته تا با صبر و دقت ازتوانمندى ها و تخصص هاى متنوع در پایگاه علمى بزرگ جهان اسلام در شهر مقدس قم استفاده کند و از جمع زیادى از علما ومتخصصان کمک بگیرد. محققان بسیارى نیز با تمام کوشش و اخلاص در آماده سازى مواد اصلى بحث ها و مقالات فقهى دایرة المعارف و در تلخیص و باز بینى و تنظیم آنها و در نهایت آماده ساختن آن براى چاپ، مشارکت داشته اند.
این گام را با همکارى و تلاش ستودنى کلیه این پژوهشگران برداشته ایم. توفیق همه دست اندرکاران و کسانى را که این اثر تحت اشراف آنها انجام پذیرفته است، به ویژه ولى امر مسلمین آیت الله العظمى سید على خامنه اى دام ظله که با عنایت ویژه خود این طرح را مورد توجه قرار داده است، از خدا خواهانیم. همچنین از خداى سبحان مسئلت داریم که این عمل ما را خالص قرار داده وهدفى را که از آن انتظار مى رود، محقق سازد.
و هو حسبنا و نعم الوکیل، نعم المولى و نعم النصیر، و الحمد الله رب العالمین.
 

تبلیغات