آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

توضیح مترجم:
عنوان فوق، عنوان ترجمه مقاله‏ای از یکی از اندیشمندان معاصر آمریکایی بنام «کنث آر. سامْپلس» در مورد نقد پلورالیسم است. در این مقاله بعد از بررسی مختصری از پلورالیسم، نویسنده به نقد دیدگاه جان هیک در مورد پلورالیسم پرداخته و در ادامه بعضی از دیدگاهها در این مورد را آورده است و در پایان مقاله به انحصارگرایی مسیحی میل پیدا می‏کند.
در این قسمت قبل از آوردن ترجمه به منظور بهتر روشن شدن آن، به بیان کلیات مباحث پلورالیسم می‏پردازیم.
تبیین پلورالیسم دینی
پلورالیسم دینی یا کثرت گرایی دینی) Religious pluralism( یکی از مفاهیم و مباحث فلسفه دین و کلام جدید به شمار می‏رود، این واژه با انتقال علوم و معارف مغرب زمین به کشورهای رو به توسعه، مانند بسیاری از واژه‏های دیگر نظیر سکولاریزم، قرائت‏های مختلف از دین، قبض و بسط شریعت، در اثر ارتباط فرهنگی و تحولات اندیشه‏ها مهمان فرهنگ دینی مشرق زمین گردیده است.
اعتقاد و طرح پلورالیسم اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی در اروپا، بستر و زمینه مناسبی را برای اعتقاد به پلورالیسم دینی فراهم آورد. زیرا وجه مشترکِ انواع پلورالیسم همانا نسبی انگاری معرفت شناسانه و کثرت اندیشه‏ها و دیدگاهها و مقبولیت عمومی و نسبی همه آنها است.
در ارتباط با تبیین کثرت ادیان سه نظریه معروف است:
1. انحصارگرایی) Exclusivism(: قائلین به این نظریه بر این باورند که، دین حق در عالم یکی است و منحصراً راه نجات و رستگاری و کمال حقیقی در پیروی از دین خاص است، هر چند ادیان دیگر نیز حامل حقایقی هستند.1
2. شمول گرایی) Inclusivism( : خلاصه این نظریه این چنین است. یک دین حق وجود دارد و ادیان دیگر تحت پوشش همین دین قرار می‏گیرد وحق می‏شوند. مثلاً یک مسیحی معتقد و مدعی است که مسیحیت حق مطلق است و مسلمان‏ها و یهودیها و زردشتی‏ها و... خیال می‏کنند به چیزی غیر از مسیحیت تعبد نشان می‏دهند، در صورتی که همه اینها در واقع مسیحی هستند. به قول کارل رانر) Karlrahner« «کسانی که صادقانه خداجو هستند و اهل ادیان دیگرند می‏توان آنها را مسیحیان بی‏نام نامید»2 البته همین ادّعا را یک مسلمان در مورد دین اسلام و یک یهودی در مورد دین یهود می‏تواند داشته باشد.
3. پلورالیسم) Pluralism(: هر چند پلورالیسم یا کثرت گرایی را در ساحت‏های مختلف مانند امور سیاسی 2 و فلسفی و اخلاقی و اجتماعی می‏توان مطرح کرد، ولی گفتار اینجا در پلورالیسم دینی یا کثرت‏گرایی دینی است.
پلورالیسم دینی4 عبارت است از اعتقاد و باور به این که: حقیقت، رستگاری، نجات وکمال منحصر در دین خاصی نیست وهمه ادیان بهره‏ای از حقیقت مطلق را دارند، همه ادیان چهره‏های یک واقعیت هستند، بنابراین پیروی از برنامه‏های هر یک از آنها می‏تواند مایه نجات و رستگاری انسان شود.5 قائلین به پلورالیسم دینی بر این باورند، در صورت اقبال
_______________________________
1.مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقادات دینی، مترجمان احمد نراقی، ابراهیم سلطانی، انتشارات طرح نو: 402.
2. دین پژوهی، میرچا الیاده، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، دفتر دوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:341.
3. مثلاً کسانی که در عالم سیاست قائل به پلورالیسم هستند، نقش آرا و احزاب مختلف در سیاست را به رسمیت می‏شناسند و معتقدند در جریان سیاست و اداره حکومت، احزاب و آرای مختلف می‏توانند به رقابت بپردازند و در کنار هم نقش آفرینی کنند.
4. پلورالیزم دینی در جهان مسیحیت در دهه‏های اخیر توسط جان هیک(متولد 1922) طرح و یا ترویج شد. ر.ک، کتاب تحلیل و نقد پلورالیسم:21، علی ربانی گلپایگانی.
5. ر.ک: فلسفه دین: 238، جان هیک و فلسفه دین، ویلیام ال. رو، فصل 13( Manyreligion) قسمت پلورالیسم ص178.________________________________________
عمومی بشریت به این نظریه، خصومت‏ها و نزاع‏های دینی رخت بربسته و مجادلات دینی جای خود را به همدلی و تفاهم و هم‏سویی خواهد داد.
دو نکته‏ی مهم:
نکته‏ی اوّل: تفسیر دیگری از پلورالیسم ممکن است که ناظر به بعد اجتماعی دین باشد، بدین معنی که پیروان ادیان مختلف می‏توانند، در عین داشتن ادیان گوناگون در کنار یکدیگر دارای زندگی مسالمت آمیزی در یک جامعه باشند، و حدود حقوق یکدیگر را حرمت بگذارند. البته عده‏ای تفسیر اخیر را خارج از پلورالیسم مصطلح دانسته و از این همزیستی مسالمت آمیز پیروان ادیان در کنار هم به تولرانس) Tolerance( یا تسامح تعبیر کرده‏اند.6
نکته‏ی دوم: هر چند تحلیل، بررسی و نقد پلورالیسم مقاله‏ای مستقل را می‏طلبد ولی در اینجا چند مطلب را یادآور می‏شویم:
الف: حقیقت دین در نزد خداوند اسلام یعنی خضوع و تسلیم الی الله است. ادیان گرچه کمّاً وکیفاً با هم فرق داشته‏اند ولی در اصل وواقع (البته همان‏گونه که نازل شده‏اند) همه به یک چیز می‏خوانده‏اند البته با بیان‏های مختلف، بنابراین از جهت اصل و واقع و گوهر ادیان بین آنها پلورالیسم صادق است.
ب: با توجه به این که بسیاری از تعالیم ادیان سابق نسخ شده است، هر چند که بپذیریم ادیان در اصل و گوهر با هم یکی هستند امّا از نظر شریعت با هم تفاوت‏های اساسی دارند و از این جهت نمی‏توان قایل به پلورالیسم در بین ادیان باشیم.
ج: ادیان الهی هر کدام برای تکامل بشر آمده‏اند بنابراین ادیان بعدی باید کاملتر از ادیان قبلی و چون دین حق در هر زمانی یکی بیشتر نیست، در این زمان دین اسلام که آخرین دین و بالطبع کاملترین دین است باید مورد پیروی قرار گیرد.
استاد شهید مرتضی مطهری با استناد به آیه شریفه: «مَنْ یَبْتَغِ غَیْر الاِسلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الاعلیها السلام‏خِرَةِ مِنَ الخاسِرین» (آل عمران/85) می‏فرماید: «دین همان تسلیم است ولی حقیقت تسلیم در هر زمان شکلی
_______________________________
6. محمد مجتهد شبستری، کیان ش 28ص 11 12«مسئله این نیست که چه راه حلی پیدا کنیم تا ادیان و پیروان مختلفی که وجود دارد به گونه‏ای با هم کنار بیایند و دارای زندگی مشترک و مسالمت آمیز باشیم، (برای این کار) اصل دیگری وجود دارد که می‏شود از آن استفاده کرد و آن تسامح ) Tolerance(تولرانس است که غیر از پلورالیزم است».________________________________________
دارد و در این زمان شکل آن همان دین گرانمایه‏ای است که به دست حضرت خاتم الأنبیاء ظهور یافته است،... لازمه تسلیم خدا بودن پذیرفتن دستورهای اوست و روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور همان چیزی(دینی) است که آخرین رسول او آورده است».7
***
اینک متن سخن سامپلس:
پاسخ کِنث آر. سامْپلس
به کثرت گرایی دینی
دفاعیات دینی اشاره دارد بر شاخه‏ای از الهیات مسیحی که در صدد توجیه عقلانی ادعای حقیقی مسیحیت می‏باشد. قریب به دو هزار سال متکلّمین مسیحی با قوت از ایمان و اعتقاد خود دفاع کرده‏اند. این دفاع نه تنها شامل جمع‏آوری نشانه‏های مثبت برای دین است بلکه پاسخ سوءالات، مواجهه با اعتراضات و نقد نظام‏های فکری غیر مسیحی را نیز شامل می‏شود.
تکثرگرایی دینی در میان روند جاری جهانی شدن، چند فرهنگی شدن و نسبیت گرایی در حقایق و در اخلاقیات مهیب جلوه می‏کند. تکثرگرایی دینی دیدگاهی است مبنی بر این که تمام ادیان و به ویژه ادیان اصلی، به طور یکسان راههایی معتبر را برای رسیدن به خداوند و یا واقعیت نهایی عرضه می‏دارد.
تکثرگرایی متداول
آمریکا در ابتدای قرن بیست و یکم دربردارنده‏ی تنوعی از مذاهب، فرهنگها و نژادها می‏باشد. شهروندان درجه اول و دوم، از سراسر جهان به آمریکا می‏آیند. به عنوان یک ملت دموکراتیک اهمیت زیادی برای تحمل و خصوصاً تحمل اظهار عقاید مختلف مذهبی قائل است. ما به عنوان شهروندان آمریکایی، توسط قانون اساسی از نظر آزادی اعمال مذهبی بیمه شده‏ایم. متأسفانه گروهی از مردم، این تحمل و برخورد یکسان در برابر عقاید مختلف مذهبی را به معنای تساوی مذاهب تعبیر کرده‏اند و آنها را راه‏هایی معتبر برای رسیدن به خداوند می‏دانند. در واقع دموکراسی به حقیقت نهایی منجر شده است. این نوع تفکر، منعکس کننده‏ی عدم تفکر درست می‏باشد. تکثرگرایی اجتماعی، با تکثرگرایی متافیزیکی به یک معنا نیست. این عقیده‏ی همگانی که تمام ادیان بر حق می‏باشند، دو مطلب عمده را نادیده می‏گیرد. اوّلاً: در حالی که ادیان اصیل در بسیاری از
_______________________________
7. مرتضی مطهری، عدل الهی، چاپ هشتم: 330 334.________________________________________
ارزش‏ها و عقاید، مشترک می‏باشند، تفاوت‏های اساسی و آشتی ناپذیر، صریحاً آنها را به شاخه‏های بسیار مهمی تقسیم می‏کند. ادیان در مواردی نظیر ماهیت خدا، یا حقیقت نهایی اختلاف دارند. بعضی از ادیان بر تک خدایی تکیه دارند. بعضی دیگر اعتقاد به چند خدایی دارند و در حالی که برخی اعتقاد به همه خدایی دارند وحتی برخی هیچ خدایی را نمی‏پذیرند.
در یهودیت واسلام، خداوند متشخص وواحد است. در مسیحیت خداوند متشخص و بیشتر از یکی می‏باشد(تثلیث)، در حالی که در دین‏های هندو و بودا، خداوند بدون رابطه و دارا بودن بعضی صفات نیست. در بعضی از سنت‏های مذهبی، خداوند به عنوان یک وجود کاملاً منزّه می‏باشد. در بعضی دیگر، خداوند یک موجود همیشه ابدی است در حالی که در دسته سومی، خداوند هر دو وصف را داراست.
واضح و مبرهن است که ادیان جهان صرف نظر از دیگر آموزه‏ها درباره‏ی آن که خداوند چه چیز و یا چه کسی است، اختلاف نظر دارند. همان‏طور که هارولد اِی نیتلند می‏گوید: آزمایشات دقیق بر روی اعتقادات اصلی و سنت‏های مختلف دینی نشان می‏دهد که صرف نظر از آموزش مسایل مشابه، ادیان اصلی و مهم، افق فکری متفاوتی درباره‏ی غایت دینی، وضع بحرانی بشر و ماهیت رستگاری دارند.
منطق ساده‏ای می‏گوید که تمام این «حقایق» مختلف دینی، نمی‏توانند در یک زمان با روش مشابه صادق باشند. مثلاً، ذکر این که حضرت عیسی مسیح تجسد خداوند است(اعتقاد مسیحیان) و تجسد خدا نیست(اعتقاد مسلمانان و یهودیان) نقضِ اصل عدم تناقض است. مسیح یا باید تجسد خداوند باشد و یا نباشد.
هیچ حالت میانه‏ای وجود ندارد. از زمانی که یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، به طور متفاوتی عیسای ناصری را شناسایی کرده‏اند، آنها به لحاظ منطقی نمی‏توانند تماماً درست باشد. بنابراین ادعای تکثرگرایی نتوانسته است با قوانین فکری که بدیهی و آشکار می‏باشند، سازگاری داشته باشد. فیلسوف مسیحی، رونالداچ ناش بیان می‏کند: هر شخصی که به سوی تکثرگرایی روی می‏آورد بایستی در ابتدا، بسیاری از اصول منطق را که تماماً اندیشه‏ها و عمل‏ها و ارتباطهای مهم را ممکن می‏سازد، رها کند.
تکثرگرایی فلسفی
برخی از فیلسوفان دینی استدلال می‏کنند که اگر تناقض‏های میان ادیان بیشتر جنبه‏ی نظری داشته باشند تا واقعی، تکثرگرایی دینی قابل دفاع است.
ممکن است که ادیان یک حقیقت الهی یکسان را از راه‏های گوناگون تجربه کنند. با این همه آیا رویارویی با خدایی غیر قابل درک و اسرارآمیز در متن ادیان مختلف جای ندارد؟
جان هیک، متفکر پلورالیسم با استفاده از تمثیل آشنای فیل، نشان می‏دهد که یک شخص نابینا که برای اوّلین بار با یک فیل مواجه می‏شود، ممکن است آن را با یک ستون زنده و نابینای دیگری آن را با یک مار عظیم الجثه، نابینای سوم آن را با خیش مقایسه کند و این ناشی از تماس محدود آنها با پا، خرطوم و دندان فیل می‏باشد. جان هیک می‏گوید: انسان احتمالاً نمی‏تواند خدای نامحدود را به نحو اکمل بشناسد پس از آنجا که ما فاقد دیدی نهایی هستیم لذا ممکن است واقعیتی یکسان را به دلیل گرایشات تاریخی، فرهنگی و فلسفی متفاوتمان، به اشکال گوناگون تجربه کنیم. هیچکس منکر وجود تمایلات [بشری] و دانش معدود او نیست. امّا این حقایق به هیچوجه ضعف استدلال فوق را پوشش نمی‏دهند. اوّلاً: تمثیل فیل متضمن نوعی شکاکیت افراطی در مورد شناخت خداوند است. به‏ویژه این تمثیل بیان می‏کند که هیچ کس و هیچ مذهبی، خداوند را به طور کامل نمی‏شناسد. در این صورت اگر خداوند عمدتاً درک ناپذیر است، چگونه می‏توانیم بفهمیم که او درک ناپذیر است؟ در آن صورت چگونه حتی می‏فهمیم که او اصلاً وجود دارد؟ ثانیاً: در حالی که این تمثیل می‏کوشد که به حقیقت تمامی مذاهب، اعتبار و ارزش ببخشد، امّا بیشتر در زمینه‏ی نشان دادن این مطلب موفق بوده است که تمام مذاهب آن چنان که باید در شناخت و درک خداوند موفق نبوده‏اند. در این صورت، تمثیل بیانگر این است که [نه تنها] تمامی ادیان درست نیستند بلکه تمام ادیان عمدتاً نادرست و بی‏اساس می‏باشند.
اگر از نقطه نظر مسیحیت تاریخی و سنتی نگاه کنیم، تمثیل فوق شدیداً مورد خدشه است. بر اساس مسیحیت، خداوند به شخصه در کالبد تاریخی عیسی مسیح در جهان زمانمند و مکانمند وارد شده است.8
این شبه مسیح، مدعیات انحصار گرایانه‏ای را در مورد حاکمیت الهی بیان می‏کند که با دیدگاه‏های متشابه کثرت گرایان مذهبی سازگاری ندارد.(برای مثال ر.ک: یوحنا8: 8، 5و 10:30) در حقیقت مسیحیت برای همراهی با تکثرگرایی بایستی عملاً از تمامی
_______________________________
8. انجیل یوحنا1:1 14 18.________________________________________
اصول و عقاید شاخص خود نظیر تجسد، تثلیث و فدیه دست بردارد. همان‏طور که استاد الهیات دانشگاه اکسفورد، آلسترمک گرات نوشته است: «هویت مسیحیت به شکل گسست‏ناپذیری با [شخصیت] بی‏نظیر مسیح گره خورده است که آن هم به نوبه‏ی خود ریشه در رستاخیز و تجسد دارد».
اگر تمثیل فوق متناسب با مسیحیت اصلاح شده بود، در این صورت آن فیل را شفا دهنده‏ی کوری توصیف می‏کرد که خود شخصاً به معرفی خود می‏پرداخت. خداوند در مسیح آشکار گشته است.
کوشش دیگری برای نجات تکثرگرایی از نوشته‏های جوزف کَمبل نشأت می‏گیرد. کمبل معتقد است که تمامی مذاهب می‏توانند به طور هم زمان درست باشند، مدعیات تمام ادیان صرفاً اسطوره‏ای و شاعرانه است نه حقیقی و تاریخی، امّا مجدداً این تصور و اندیشه در قالب مسیحیت ارتودوکس تاریخی تناقض دارد.
مدعیات مسیحیت در حقیقت واقعی هستند؛ چه کسی تمایل به قبول آنها داشته باشد یا نداشته باشد. عیسای ناصری تحت سلطه امپراتوری روم به دنیا آمد که امپراتور آن زمان روم، سزار آگوستس بود که او نیز توسط یک مقام دیگر دولت روم از میان رفت.
بر اساس گفته حواریون او، رستاخیز او خبر از مرگ یک واقعه‏ی حقیقی و تاریخی بود. همانطور که پطرس حواری می‏گوید: «زمانی که درباره‏ی قدرت سرورمان مسیح و بازگشت او با شما سخن گفتیم، به دنبال داستان‏هایی که به طرز ماهرانه‏ای ابداع شده‏اند، نبودیم، بلکه ما به چشم خود شاهد کبریایی وجلالت او بودیم».(رساله دوم پطرس،1:16).
دیدگاه مسیحیت درباره‏ی مذاهب دنیا
آیا تعهد به صداقت بی‏نظیر مسیحیت بدین مفهوم است که همه عناصر مذاهب غیر مسیحی نادرست است؟ مک گرات یک قاعده‏ی مفید مسیحی را به عنوان مرجعی برای اظهار نظر در مورد ادیان فراهم کرده است. طرز برخورد مسیحیت با ادیان دیگر بر آموزه‏های خلقت و فدیه متکی است. از آنجا که خداوند جهان را آفریده، ما انتظار داریم که اثر و نشانی از او را در میان تمام مخلوقاتش پیدا کنیم. از آنجا که خداوند جهان را از رهگذر مسیح نجات داد، انتظار داریم که به مسیح به عنوان عامل رستگاری‏ای که انجیل نوید می‏دهد نگاه کنیم، در حالی که ادیان دیگر ممکن است، حقیقت وجود خداوند را از طریق الهام همگانی (طبیعت یا وجدان) دریابند، رستگاری فقط از طریق الهام به خصوص که در عیسی مسیح به‏وجود آمد، به‏دست می‏آید.
الهام همگانی کمک می‏کند که بتوانیم توجیهی منطقی برای این مطلب بیابیم که چرا بسیاری از ادیان می‏توانند(و در واقع توانسته‏اند) یک سری اعتقادات و ارزش‏های خاص مشترکی داشته باشند. در شرایط فرهنگی که تعصب و نابردباری قابل قبول نیست ما چگونه می‏توانیم از سر لطف و صادقانه به افرادی که از انحصارگرا بودن مسیحیت آزرده‏اند، پاسخ دهیم؟ من چهار پیشنهاد دارم:
1. ما می‏توانیم بر این مطلب تأکید کنیم که انجیل، تمامی مردم را از همه جای دنیا دعوت می‏کند تا از هدیه رستگاریی که با قربانی شدن عیسی فراهم شده، بهره‏مند شوند.
2. توجه کنیم که جهانی که تمام ادیان به طور هم زمان در آن درست هستند از نظر یک فیلسوف، «دیوانه خانه‏ی جهانی» نامیده می‏شود.
3. انحصارگرایی به نظر اجتناب ناپذیر می‏باشد. فیلسوف مسیحی الوین پلانتینجا این سوءال را عنوان می‏کند که آیا یک فرد تکثرگرا به شکل انحصارگرایانه‏ای اعتقاد نخواهد داشت که تمامی ادیان به طور یکسان راه‏های مناسبی برای نیل به خداوند می‏باشند؟
4. انحصارگرایی مسیحی برخاسته از ذهنیت محدود آحاد مسیحیان نمی‏باشد، بلکه برخاسته از مدعیات انحصارگرایانه عیسی مسیح می‏باشد9 که توسط کسانی که با چشمان خود شاهد زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی بوده‏اند، تأیید شده‏اند.10
***
اشاره‏ی مجدّد مترجم:
چنان‏که ملاحظه کردید، نظریه‏ی پلورالیسم دینی گرچه توسط جان‏هیک مسیحی در میان مسیحیان، سپس در جاهای دیگر رواج پیدا کرد، ولی در زادگاه خود، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، از این‏رو به کسانی که به اندک بهانه، متون و عقاید دیگران را در مسایل شبهه‏برانگیز ترجمه و نشر می‏دهند، تذکّر می‏دهیم که لااقل در کنار ترجمه و نشر مقاله‏ای، نقدهای آن را هم منتشر سازند تا...
_______________________________
9. متی، 11: 27؛ یوحنا14:61.
10. یوحنا3:36، اعمال رسولان4:12؛ اول تیموتائوس2:5؛ اوّل یوحنا5:11 12.

تبلیغات