آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

این گفت‏وگو به پدیده جهانى شدن و رابطه آن با فرهنگ مى‏پردازد. جهانى شدن، علاوه بر تأثیر عمیق در حوزه اقتصاد و سیاست، موجب شده است علوم اجتماعى نیز به جاى مطالعه اجتماع، کل جهان را به عنوان یک واحد مورد مطالعه قرار دهند.

متن

از فرهنگ تعریف‏هاى متفاوتى شده است. دکتر سلیمى معتقد است جهانى شدن موجب گسترش برخى ارزش‏ها و هنجارها در سطح جهان مى‏شود؛ ولى فرهنگ‏هاى ملى و محلى را تهدید نمى‏کند؛ چرا که آن ارزش‏ها در قالب این فرهنگ‏ها قرار مى‏گیرند. به زعم ایشان ما مى‏توانیم ضمن پذیرش نظام معانى مبتنى بر حقوق بشر، فرهنگ ملى و محلى خودمان را نیز حفظ کنیم. از دیدگاه وى ، قابلیت این نظام معانى جهت انطباق با نیازهاى انسان جدید و نیز تکنولوژى پیشرفته، دو عامل مهم در تسریع فرایند جهانى شدن هستند و به همین دلیل است که دیگر نمى‏توان مرزها را کنترل کرد. اما در عین حال، جهانى شدن موجب زوال فرهنگ به‏معناى ایدئولوژى (مجموعه ارزش‏هایى که یک نظام سیاسى خود را متکفل اجراى آن در سطح جامعه مى‏داند) است.
با قطع نظر از این بحث که آیا حکومت موظف به توسعه و تحکیم پایه‏هاى ارزشى مورد نظر جامعه هست یا نه، جاى این پرسش باقى است که آیا به‏راستى نظام معانى مبتنى بر حقوق بشر مى‏تواند نیازهاى واقعى انسان جدید را برآورده کند؟ همچنین اگر یک فرهنگ ملى یا محلى واجد عناصرى متعارض با عناصر نظام معانى فوق باشد (از جمله اسلام که فرهنگ ملى ماست)، آیا باز هم توصیه به جمع بین آن دو معقول است؟

تبلیغات