آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

متن

حج به همین گونه و شکل که امروز برگزار مى‏شود و در قالب و بافت همین مناسک متداول و مرسوم، از سابقه و پیشینه‏اى طولانى برخوردار است. شیوه و ترتیب حجِّ ما، با مناسکى از قبیل: «طواف»، «سعى»، «قربانى» و «رمى شیطانى» به زمان سرسلسله پیامبرانِ حنیف، حضرت ابراهیم - ع - بازمى‏گردد؛ همان‏گونه که بطور قطع، بینانگذار اصل حج، نیز آن حضرت بوده است و خداى تعالى به او دستور فرمود تا اعلام حج کند و مردم را از هر سو به حجِّ خانه، فرا خواند. «و اَذِّن فى الناسِ بَالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى‏ کُلّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلّ فَجٍّ عَمیقٍ».1 اما در عین آنکه حجِّ مورد قبول و توصیه اسلام، سنّتى ابراهیمى است و شریعت مقدّس اسلام همان شکل حج را، بر مسلمانان تکلیف کرده؛ مناسک، اجزاء، شرایط و ارکان آن را به ما آموخته است. حج، در قالب همین اعمال و هیئات و یا در اشکال و کیفیتهاى دیگر، از سابقه‏اى بس زیاد برخوردار است؛ سابقه و قدمتى که امتداد آن، به سالها قبل از خلقت آدم، ابوالبشر - ع - مى‏رسد. چنانکه به شهادت روایتى از امام صادق - ع - سابقه حج، به سه هزار سال قبل از آدم مى‏رسد: امام صادق فرمودند: پس از آن که حج آدم - ع - به پایان رسید، جبرئیل به او فرمود: «هنیئاً لک یا آدم قد غفرلک لقد طفتُ بهذا البیت قبلک بثلاثة آلاف سنة».2 گوارا باد بر تو، اى آدم، بخشوده شدى، من این خانه را سه هزار سال قبل از تو طواف کردم. بنابراین اولین حاجى از اهل آسمان، جبرئیل بوده که سه هزار سال قبل از آدم، حج گزارده است و هزار سال پس از جبرئیل، دیگر ملائک حج گزارده‏اند. عن ابى عبداللَّه - ع - قال: «لمّا افاض آدم مِنْ مِنى‏ تلقته الملائکه فقالوا: یا آدم، برّ حجّک، اما انه قد حججنا هذاالبیت قبل أن تحجه بالفى عام».3 «پس از آن که آدم از منى‏ بازگشت (و حجش به پایان رسید)، ملائکه ملاقاتش کرده، به او گفتند: اى آدم، حَجّت نیکو! ما این خانه را دو هزار سال قبل از تو، حج گزاردیم». روایات در سیاق و مضمون «قد حججنا هذاالبیت قبلک بالفى عام»، از هر دو طریق به سندهاى گوناگون رسیده است.4 آغاز و ابتداى سنتِ حج و اینکه «چرا» و «چگونه» حج بین ملائک مرسوم شد، مطلبى است که در باب تاریخ و فضیلت کعبه، از آن سخن خواهیم گفت. بنابر آنچه ذکر شد، جبرئیل سه هزار سال و دیگر ملائکه دو هزار سال قبل از آدم، حج مى‏گزارده‏اند و جبرئیل اولین موجود آسمانى است که مناسک حج را انجام داده است: «... انّ رجلاً سأل امیرالمؤمنین - ع - عن اوّلِ من حجّ من اهل السماء فقال: جبرائیل - ع - ».5 «مردى از امیرمؤمنان على - ع - پرسید: از اهل آسمان نخستین کسى که حج گزارد، چه نام داشت؟ حضرت فرمود: جبرئیل نخستین حج‏گزار از آسمانیان بود». پس نخست جبرئیل و پس از او دیگر ملائکه حجّ گزاردند و حج آنان بنابه شهادت برخى از روایات، امتداد دارد. بعد از ملائکه، نخستین کسى که حج گزارد، از زمینیان بود، و او همان حضرت آدم ابوالبشر - ع - است که جبرئیل شیوه و آیین حج را به او آموخت و او حج گزارد.6 در روایات صادره از طریق ائمّه - علیهم‏السلام - آمده است که: «آدم هفتصد حج و سیصد عمره انجام داده است». عن ابى جعفر - ع - قال: «اتى آدم هذاالبیت الف اتیة على قدمیه، منها سبعمأة حجّة و ثلاثمائة عمره...».7 «آدم هزار بار با پاى پیاده خانه را زیارت نمود، که از این میان هفتصد مورد «حج» و سیصد مورد دیگر «عمره» بود». گرچه در میان اخبار و احادیث، در تعداد حجهاى آدم، اختلاف دیده مى‏شود، اما در بسیارى از روایات، عدد «هفتصد حج» آمده است؛ روایاتى که کمتر از هفتصد را ذکر کرده‏اند، قابل توجیه هستند.8 برخى از روایات ناظر برآنند که آدم - ع - در مکه از دنیا رفته است؛ چنانکه این مسأله از امام باقر - ع - رسیده است: «و انّ آدم لفى حرم‏اللَّه (عزّ)».9 ابن ظهیره آورده است که: «قیل ان قبره لمسجد الخیف».10 برخى هم مانند ذهبى گفته‏اند که «حوّا و شیث هم در کوه ابوقبیس دفن شده‏اند».11 به نظر مى‏رسد روایاتى که قبر آدم را در مکه مى‏دانند، با روایات دیگر، به ظاهر تعارض دارند، که مرحوم مجلسى - قده - در مرآةالعقول در این باب سخن گفته، آنها را توجیه مى‏نماید و وجه جمعى ذکر مى‏کند.12 به هر تقدیر، پس از آدم، شیث و دیگر فرزندان او، تا زمان نوح، حج مى‏گزاردند، چنانکه نقل شده است: «ولم یزل کانت معمورة حتى زمن طوفان». بعد از آدم و فرزندان او، نوبت به حج نوح مى‏رسد؛ چنانکه امام صادق - ع - مى‏فرمایند: «انّ آدم و نوحاً حجا...».13 و ازرقى از عروة بن زبیر چنین نقل کرده است: «بلغنى أنّ نوحاً قد حجّه و جاءه»14 در روایتى از قول پیامبر اکرم - ص - آمده است: «نوح در مکه وفات یافته است». (فمات بها نوح).15 پس از نفرین و طوفان نوح، بناى خانه از بین رفت، اما بنابه گواهى تعدادى از روایات، محل تقریبى بیت، مشخص بود و کسانى از عادیان و ثمودیان نیز به زیارت خانه مى‏رفتند.16 برخى از روایات هم، بدون اشاره به عاد و ثمود، گویاى این مطلبند که در فاصله زمانىِ بین طوفان و حضرت ابراهیم - ع - حج یا زیارت خانه ادامه داشته است. عن مجاهد: «کان موضع الکعبه قد خفى و درس زمن الطوفان فیما بین نوح و ابراهیم - ع - قال و کان موضعه اکمة حمراء لاتعلوها السیول غیر أن الناس یعلمون انّ موضع البیت فیما هنالک من غیر تعیین محله و کان یأتیه المظلوم والمستعوذ من اقطار الأرض و یدعو عنه المکروب و ما دعى احد الا استجیب له...».17 «پس از طوفان نوح، محل دقیق کعبه نامعلوم بود و در فاصله زمانى بین نوح و ابراهیم - علیهما السلام - محل خانه تپه‏اى سرخ‏رنگ بود که سیل آن را فرانمى‏گرفت، مردم هم اگر چه محل دقیق خانه را نمى‏دانستند ولى با محل تقریبى آن آشنا بودند. و مظلومان و پناه‏جویان، از سراسر جهان به این محل مى‏شتافتند، نزد خانه دعا مى‏کردند و هرکس در آنجا دعا مى‏کرد، دعایش مستجاب و قبول مى‏شد». ازرقى از قول عثمان بن ساج نقل کرده است: «هود و صالح در مکه وفات یافتند و بین زمزم و رکن یمانى دفن شدند».18 و نیز از پیامبر اکرم - ص - نقل شده است که ایشان فرموده است: «کان النبى من الأنبیاء اذا هلکت امته لحق بمکة و من معه حتى یموت فیها، فمات بها نوح و هود و صالح... و قبورهم بین زمزم و الحجر».19 «هر پیامبرى که امّتش هلاک مى‏شد، پیروان و ایمان آورندگان به او، به مکّه مى‏آمدند تا در آنجا وفات مى‏کردند. نوح، هود، صالح در مکه وفات یافتند و قبرهایشان بین زمزم و حجر است». «سیوطى» در این مورد گفته است: «همه انبیا، جز هود و صالح، حج گزاردند. هود و صالح از این جهت که مشغول به تبلیغ در میان امتشان بودند، موفق به حج نشدند،20 ولى او سند این سخن را بیان نکرده است. در زمانِ پیامبرىِ حضرت ابراهیم - ع - به ایشان فرمان داده شد به اتّفاق همسرش به مکه بیاید تا خانه را تجدید بنا کرده، اعلام حجّ عمومى کند و خود نیز حج گزارد. ابراهیم چنین کرد و خانه را ساخت. آورده‏اند که جبرئیل مکان خانه را به او نشان داد، مناسک حج را به او بیاموخت و ابراهیم همراه اسماعیل و دیگر ساکنان حرم، به انجام مناسک پرداخته، حج گزاردند.21 «ان ابراهیم... حج باسماعیل و من معه من المسلمین من جرهم و هم مکان الحرم».22 «ابراهیم با اسماعیل و دیگر مسلمانان از جرهمیان - که در آن زمان ساکن حرم بودند - حج گزارد». پس از ابراهیم و اسماعیل، سنت حج بطور مدام رایج بوده و تقدیس، تکریم و زیارت بیت، امتداد داشته است. ازرقى به نقل از ابن اسحاق آورده است که: «اسحاق و ساره نیز از جمله زائران بیت‏اللَّه و حاجیان خانه بوده‏اند. (وحجّه اسحاق و ساره من الشام).23 پس از این تاریخ نیز پیامبران و اصحاب آنان هماره حج گزاردند. از پیامبر اکرم - ص - نقل شده است: «لقد مرّ بفجّ الروحاء سبعون نبیا... منهم یونس من متى فکان یونس یقول لبیک فراجّ الکرب لبیک و کان موسى یقول لبیک انا عبدک لبیک و تلبیة عیسى لبیک انا عبدک ابن امتک بنت عبدیک لبیک». «هفتاد پیامبر از تنگه نزدیک مدینه عبور کردند و تلبیه گفتند. یونس هم از آن جمله بود و چنین تلبیه مى‏گفت: لبیک فراج الکرب لبیک، و موسى در تلبیه مى‏گفت: لبیک انا عبدک لبیک و عیسى در مقام تلبیه مى‏گفت: لبیک انا عبدک، ابن امتک، بنت عبدیک لبیک». و نیز ابوبصیر از امام باقر - ع - روایت کرده است: «مرّ موسى بن عمران فى سبعین نبیّا على فجاج الروحاء ... یقول لبیک عبدک ابن عبدک».25 موسى بن عمران همراه با هفتاد پیامبر از فجاج روحاء (تنگه‏اى نزدیک مدینه) عبور کردند در حالیکه مى‏گفتند لبیک عبدک ابن عبدک». بنابراین موسى، یونس و عیسى - علیهم‏السلام - نیز حجّ گزاردند و از روایات برمى‏آید که فرزندان هارون، شبر و شبیر نیز حجّ گزاردند. «ابى بلال المکى: قال رأیت اباعبداللَّه - ع - دخل الحجر من ناحیة الباب یصلى على قدر ذراعین من البیت فقلت له ما رأیت احداً من اهل بیتک یصلى بحیال المیزاب فقال هذا مصلى شبر و شبیر ابنى هارون».26 ابى بلال مکى مى‏گوید: امام صادق را دیدم که از طرف درب خانه داخل حجر شد و در دو ذرعى خانه نماز گزارد، به ایشان عرض کردم هیچ یک از اهل بیت را ندیدم که اینجا نماز بگذارد، فرمود اینجا محل نماز شبر و شبیر فرزندان هارون است. طبق بیان و اشاره برخى از روایات، حضرت داود نبى نیز از جمله حجاج بوده و خانه کعبه را زیارت کرده است: «ابوعبداللَّه - ع - قال ان داود لا وقف الموقف بعرفه نظر الى الناس و کثرتهم فصعد الجبل فأقبل یدعو، فلمّا قضى نسکه اتاه جبرئیل - ع - فقال یا داود یقول ربک لم صعدت الجبل؟ ظننت انه یخفى علىّ صوت من صوّت...».27 «چون داود در عرفه وقوف کرد، نگاهى به جمعیت بسیار حجاج کرد. پس آنگاه به بالاى کوه رفت و در آنجا به دعا پرداخت. چون مناسکش به اتمام رسید، جبرئیل بر او نازل شد و فرمود: «اى داود، خدایت فرماید: چرا به کوه بالا رفتى؟ پنداشتى صداى کسى بر من پوشیده خواهد ماند؟!». پس از داود، سلیمان پیامبر، فرزند داود نیز همراه با آدمیان، جنّیان و پرندگان حج گزاردند. امام صادق - ع - مى‏فرماید: «... و سلیمان بن داود قد حجّ البیت بالجن و الانس و الطیر و الریح».28 در میان پیامبران، از شعیب نیز در بین حاجیان خانه یاد شده است،29 چنانکه ذى‏القرنین از جمله حج‏گزاران شمرده شده است: «حج ذالقرنین ماشیاً».30 به هر رو، آنچه از روایات برمى‏آید این است که همه یا عمده پیامبران حجّ گزارده‏اند، چنانکه روایتى در این باب را به نقل از ابن ظهیره آوردیم. به گواهى روایات، حج پس از ابراهیم - ع - در میان انبیا و امتهایشان رایج بوده است، چنانکه ازرقى از ابن اسحاق نقل مى‏کند: «کان ابراهیم یحجّه کل سنة على البراق و حجت بعد ذلک الانبیاء و الامم».31 ما نیز نام تعدادى از پیامبران پس از او را در این مجال آوردیم و در این باب روایات دیگرى است که پیامبران بسیار دیگرى را در جمله حجّ گزاران آورده‏اند؛ چنانکه از حضرت اباجعفر امام محمد باقر - ع - نقل شده است که فرمود: «صلى فى مسجد الخیف سبعمأة نبى و ان ما بین الرکن والمقام لمشحون من قبور الانبیاء...».32 «هفتصد پیامبر در مسجد خیف (منى) نماز گزاردند و بین رکن و مقام مملو از قبور انبیاست». از امام صادق - ع - روایت شده است که فرمود: «دفن بین الرکن الیمانى و الحجرالاسود سبعون نبیاً».33 «بین رکن یمانى و حجرالأسود هفتاد پیامبر دفن شده‏اند». ازرقى از عبداللَّه بن نمره سلولى نقل مى‏کند: «ما بین اکرمن الى المقام الى زمزم قبر تسعة و تسعین نبیا جاؤا حجاجاً فقبروا هنالک».34 «بین رکن، مقام و زمزم، نود و نه پیامبر دفن شده‏اند که به حج آمدند و در کنار خانه مدفون شدند». و از مجاهد هم نظیر همین روایت با اختلاف اندکى در تعداد، نقل شده است.35 پس از زمان ابراهیم و اسماعیل و شروع دوره جاهلى نیز، حج خانه با اختلاط به مراسم جاهلى‏36 امتداد داشت و مردمان از اکناف جهان بویژه از منطقه جزیرةالعرب به زیارت و حج خانه مى‏رفتند. و حجاج بیگانه در آن ایام، احترام و اطعام مى‏شدند، و حرمت حرم، ضَیوف الرّحمن و ماههاى حرام نگاه داشته مى‏شد. مورّخین از زائرانى پارس، ستاره‏پرست، هندو و یهودى نیز خبر داده‏اند که بنا به اعتقاداتى که در جاى خود از آن بحث خواهد شد، قصد مکه کرده، به زیارت بیت مى‏شتافتند. اجداد پیامبر نیز بویژه بعد از قصى، بطور مشخّص مکى بودند و علاوه بر خدمت به حجاج، خود حج مى‏گزاردند. پیامبر بزرگوار اسلام هم در طول حیات پربرکتش، به دفعات اعمال حج به جا آورد. در روایتى از امام صادق - ع - تعداد حجهاى پیامبر، بیست و یک حج ذکر شده است و در بعضى از روایات نیز آمده است که ایشان سه عمره هم انجام داده‏اند.37 اما وجوب حج در اسلام، به حدود یک سال قبل از فتح مکه،38 بازمى‏گردد که این آیه نازل شد: «ولله على الناس حجُّ البیت من استطاع الیه سبیلاً».39 در همان سال مسلمانان به قصد حج خارج شدند که مشرکین مانع انجام آن گردیدند و در نتیجه مسائلى که رخ داد، پیمان صلح حدیبیه منعقد شد و مسلمین عمره به جاى آوردند. پس از آن تا آخر عمر پیامبر، حج با تمام شکوه برگزار مى‏شد. پس از حجةالوداع نیز همه ساله این فریضه عظیم از سوى ائمه اهل البیت - علیهم‏السلام - و خلفاى مسلمین به شکلى فراگیر انجام مى‏شد. و اینک نیز از سوى مسلمانان جهان با شکوه بیش از پیش انجام مى‏شود و هر سال بر تعداد حاجیان افزون مى‏گردد. پاورقى‏ها: - 1 - حج: 28 . 2 - علل الشرایع، 2/407 . 3 - الفروع، 4/196 . 4 - اخبار مکه، ازرقى، 1/39 به بعد - الاعلام باعلام بیت‏اللَّه الحرام /27 - مسالک الابصار، 1/93 . 5 - عیون اخبارالرضا - ع - ، 1/243 . العلل، 2/495 . 6 - اخبار مکه و آثارها، 1/66 . 7 - الفقیه، 2/147 . 8 - مثل روایتى که صاحب تفسیر کشاف ذکر کرده و تعداد حجهاى آدم را چهل بار دانسته، منتهى با قید اینکه آدم چهل بار پیاده از «هند» حج گزارد، الکشاف 1/187 . که ممکن است بقیه را از جاهاى دیگر انجام داده باشد. 9 - الفروع، 4/214 . 10 - جامع اللطیف، 341 . 11 - همان. 12 - مرآة العقول، 3/258 . 13 - العیاشى، 1/60 . 14 - اخبار مکه، 1/72 . 15 - همان، 1/68 . 16 - طبرى 1/ - الکامل، 1/49 . 17 - الأعلام بإعلام بیت‏اللَّه الحرام، 31 ، چاپ لیدن. 18 - اخبار مکّه، 1/73 . 19 - همان، 1/68 . 20 - جامع اللطیف، 76 . 21 - الفروع، 4/203 . 22 - اخبار مکه، 1/70 . 23 - همان، 1/68 و الفروع 4/245 - تنها اسحاق در آن ذکر شده است. 24 - اخبار مکه و آثارها، ازرقى، 1/73 . 25 - الفروع، 4/216 . 26 - همان، 4/214 . 27 - همان. 28 - العیاشى، 1/60 . 29 - اخبار مکه، 1/68 . 30 - همان، 1/74 . 31 - همان، 1/68 . 32 - الفروع، 4/214 . 33 - همان. 34 - اخبار مکه، 1/68 . 35 - همان، 1/69 . 36 - مرآة الحرمین، 1/308 . «و ما کان صلوتهم عندالبیت الامکاء و تصدیة»، انفال: 36 . در این باب در بحث از تاریخ مکه سخن خواهیم گفت. 37 - الفروع، 4/251 . 38 - در این باب اختلاف است و برخى وجوب آن را در سال ششم یا نهم و جز آن گفته‏اند. 

تبلیغات