چکیده

متن

 

«اسماعیلیه در آسیای مرکزی» موضوع دوازدهمین نشست علمی برنامه اوراسیای مرکزی در روز 30/8/1385 بود. این نشست با حضور دکتر الهه کولایی مدیر برنامه اوراسیای مرکزی و خانم دکتر معزی استاد گروه تاریخ دانشگاه مشهد، مدعو در دانشگاه شهید بهشتی تهران، برگزار شد.
    در ابتدا مدیر برنامه اوراسیای مرکزی به جریانهای اسلامی در آسیای مرکزی اشاره کرد و گفت: «نقش اسلام و تاثیر اسلام گرایی در آسیای مرکزی و نفوذ اسلام بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به یکی از محورهای مباحث مربوط به این منطقه تبدیل شده است. اتحاد شوروی بعد از فروپاشی و حتی قبل از آن این نقطه توجه را همواره در خود داشته است».
    سپس دکتر معزی به سخنرانی خود پیرامون موضوع اسماعیلیه در آسیای مرکزی پرداخت و ضمن اشاره به تاریخچه اسماعیلیه گفت: «اسماعیلیه در آسیای مرکزی بحث گسترده ای است. اسماعیلیه فراتر از تعریف های محدود برای آسیای مرکزی بوده وفقط منطقه بدخشان را شامل می شود یعنی در تاجیکستان و در ناحیه کوهستانی شرق تاجیکستان که نام «گرا بدخشان» مشهور است. اما اگر با تعریف وسیع در نظر بگیریم در آسیای مرکزی شامل بخشهای دیگر هم می شود، از جمله افغانستان، قسمت شمال غربی چین، شمال هند و شمال پاکستان. این مناطق هم در همین مکانها دارای اسماعیلیانی هستند که به لحاظ نژادی،زبانی، مذهبی و حتی شاید پیشینه تاریخی یک وجه و پیوند مشترک دارنـد». وی گفـت:
    «اسماعیلیه در مناطق دیگری از افغانستان، از جمله در خوارجات و قسمتهای داخلی دیگر نیز گسترده شده است. این نوع اسلام که اسماعیلیه را در منطقه گسترده است با اسلامی که گروه های دیگر مسلمان در این منطقه به فعالیت درآورده اند و ما شاهد این فعالیت ها بودیم بسیار متفاوت است. اول اینکه این مذهب سخت گیری نمی کند و دوم اینکه با فرهنگ غرب بیگانه نیست هر چند تعارضاتی دارند اما تضادی وجود ندارد».
    وی افزود : «دو تن از رهبران اخیر این مکتب، آقا چهارم و پنجم ـ پرورش یافتگان غرب ـ هستند. به ویژه آقاخان چهارم که در این خصوص بسیار پیشتاز بود. این مکتب بسیار صلح جو و آرامش طلب است و به دنبال توسعه و تحول به سبک غرب در حرکت است. یکی از ویژگیهای آن این است که رهبریت این مذهب بر عهده یکی از ثروتمندترین مردان دنیا است که در سراسر جهان صنعت توریسم؛ بنیادهای خیریه و عمرانی و اقتصادی دارد».دکتر معزی به خواستگاه اسماعیلیه اشاره کرد و گفت: «این مکتب از زمان امام جعفر صادق یا به طور دقیقتر، از زمان امام محمد باقر (ع)آغاز شده است. گروههای قومی و شیعه های تند رو به خصوص درجنوب بین النهرین با فرهنگ ها و فلسفه مختلف به دنبال راهی بودند تا خواسته های خود را عرضه کنند و سرانجام این خواسته ها را در اسماعیلیه یافتند. فوت فرزند امام جعفر صادق پیش از امام دستاویزی بود برای این گروهها که از شیعه جدا شوند.اسماعیلیها گامهای مهمی را هم برمی دارند که از جمله آنها دعوت نصربن احمد سامانی یکی از شاهان ایرانی به مذهب اسماعیلیه است».
    دکتر معزی در ادامه گفت: «ما در طول تاریخ شاهد هستیم که سیاست دعوت اسماعیلیه بدین صورت بوده است که تا جای ممکن به مراکز قدرت نزدیک شوند یعنی این سیاست که یا اسماعیلیها به مقام حکومت برسند یا اینکه حکومت داران، اسماعیلی باشند. ولی به هر حال بعد از سامانیان، حضور خاندانهای ترک مثل قراخانها،غزنویان،سلجوقیان و بعدها شاهیان باعث می شود که اسماعیلیه نتواند رشد کند. ترکها در منطقه به دلایل گوناگون به سمت و سوی مذهب حنفی گرایش پیدا می کردند. این مذهب با قابلیت انعطاف پذیری بیشتر در قبایل تازه واردی که چندان با آداب و رسوم سخت آشنایی نداشتند، راحت تر نفوذ می کرد. آنها از این جهت با مذهب خلیفه بغداد هم هماهنگی داشتند. به هر حال این افراد عمدتاً پس از اسلام آوردن، به جرگه مسلمانان اهل سنت آن هم حنفی گرایش پیدا می کردند و اسماعیلیه ناگزیر شد در آسیای مرکزی منزوی شده و در ناحیه کوهستانی و دور از دسترس چون هندوکش، پامیر و هراز باقی بماند».
    دکتر معزی ضمن اشاره به موضوع حضور خود در منطقه تاجیکستان و بدخشان در سالهای 1377و1379، خاطر نشان کرد که مذهب اسماعیلیه در این منطقه بسیار متفاوت با مناطق دیگر است و به اشاره این تفاوتها پرداخت و گفت: « از ویژگیهای بارز این مذهب در این منطقه می توان به حضور قوی و پررنگ فرقه مخمصه و خطابیه اشاره کرد. این فرقه قالی و تندرو مخمصه که همان خطابیه بعدی بود، اعتقاد داشتند که خدا در پنج جسد تجلی پیدا می کند، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین. این باور دقیقا در نوشته ها و کتابهای مقدس آنها آورده شده است. در این مناطق سبک ساخت خانه های پامیری را می بینیم، خانه های پامیری به سبکی ساخته شده که دارای پنج ستون است یعنی همان پنج تن. از دیگرنشانه های حضور مخمصه و خطابیه، تعارض باورهای اسماعیلیان این منطقه با باورهای رسمی دنیاست. تمام اسماعیلی های دنیا بر این باورند که امامان نور واحدند و هرگز نمی میرند، تنها جامه عوض می کنند در واقع آنها به نوعی تناسخ اعتقاد دارند. اما در نزد اسماعیلیه این منطقه ما شاهد یک نگرش خاص برای این پنج تن هستیم».
    وی همچنین افزود: «از نشانه های دیگر این تفاوتها می توان وجود سنگهایی در ابعاد نه چندان بزرگ و وجود چاههای «کل» (بزکوهی) در مزارات این مناطق، ابقای مدیحه هایی که شعرای اسماعیلیه که در وصف امامان اثنا عشری سروده اند را نام برد. همچنین آمیختگی این مذهب با تصوف از دیگر نشانه ها است. اسماعیلیه بستر ساز تصوف اسلامی بوده و اعتقاد به باطن در بین آموزه های صوفیان و اسماعیلیان مشترک است». دکتر معزی گفت: «پس از فروپاشی شوروی آقاخان در این منطقه حضور یافته و تعالیم مذهبی خود را گسترده کرده و مشغول اصلاح باورهای مذهبی است. اسماعیلیه در آسیای مرکزی یک دستگاه دعوت 4 مرحله ای است. در راس امام قرار گرفته و در مرتبه بعدی پیر و مرتبه بعد خلیفه که با جماعت مومنین در ارتباط است». دکتر معزی در خاتمه خاطرنشان کرد که هرکدام از رهبران اسماعیلیه فعالیتهایی را در طول تاریخ انجام داده اند و آقاخان چهارم بیش از همه به اسماعیلیه های دنیا خدمت کرد او گفت: «آقاخان چهارم در زمان خود اساس نامه جهانی اسماعیلیه را نوشت که امروزه در تاجیکستان اجرا نمی شود اما در افغانستان پس از فروپاشی طالبان به اجرا درآمده است. این اساس نامه امور اجتماعی جماعت را بر عهده می گیرد» این نشست با پرسش و پاسخ بین حضار و سخنران به پایان رسید.
    

تبلیغات