آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

شیخ حر عاملی1 باب چهارم از ابواب جهاد النفس وسایل الشیعه را باب استحباب اتصاف به صفات نیک نامیده و در آن 31 حدیث آورده است. در این حدیث­ها بسیاری از صفات پسندیده بر شمرده شده است که جمع شمارگان آن­ها به بیش از 200 می­رسد.
ما در این نوشتار برخی از صفات خوب نام­برده شده در این باب را تا حدی شرح می­دهیم و به نام بردن برخی دیگر ـ ‌برای رعایت اختصار و حوصله­ی خوانندگان محترم ـ بسنده می­کنیم.
حدیث 1. از امام صادق(ع) گزارش شده که فرموده است: خداوند متعال پیامبرش را به صفات نیک برجسته‌ای متصف کرده بود، شما هم خود را بیازمایید چنانچه آن صفات را در خود می­بینید، خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آن­ها را در شما تقویت کند؛ و آن صفات این­هاست: یقین، قناعت، شکیبایى، شکر، بردبارى، خوش اخلاقى، گشاده دستى، غیرت، شجاعت و جوانمردى. امام(ع) در این حدیث از 10 صفت نیک نام برده است.
حدیث 2. امام باقر(ع) می­فرماید: پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: یا على! تو را به داشتن صفاتی سفارش می­کنم، بکوش که چنین باشی و سپس فرمود: خدایا علی را [در این تلاش] یاری کن:
یکم: راست­گویى؛ هیچ­گاه حتی یک دروغ از دهانت خارج نشود.
دوم: پرهیزکارى؛ هرگز به خود جرأت خیانت مده.
سوم: خوف از خدا؛ از خدا آن­چنان پروا کن که گویا او را می­بینى.
چهارم: گریه­ی فراوان بر اثر خشیت از خدا. (خشیت؛ ترس همراه با تعظیم است).
پنجم: ‌جان و مالت را فدای دینت کن.
ششم: سنت­های مرا در نماز و روزه و صدقه به کار بند. سنت من در نماز؛ خواندن 50 رکعت نماز در هر شبانه روز است.
توضیح: در برخی روایات نافله­ی عشا که دو رکعت است و چون نشسته خوانده می­شود یک رکعت به حساب می­آید جزء نافله‌های شبانه روزی به شمار نیامده و مجموع آن­ها 33 رکعت (صبح 2 رکعت، ظهر 8 رکعت، عصر 8 رکعت، مغرب 4 رکعت و شب 11 رکعت) دانسته شده است، که چون با 17 رکعت نمازهای واجب شبانه‌روزی جمع گردد، عدد 50 به دست می­آید.
سنت من در روزه؛ سه روز در هر ماه (پنجشنبه اول و چهاشنبه وسط و پنجشبه آخر) را روزه گرفتن است.
سنت من در صدقه این است که هر چه می­توانی صدقه بدهی تا آن­جا که مردم بگویند اسراف می­کنی در حالی که صدقه دادن اسراف نیست.
] یا على[ بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب؛ بر تو باد به نماز ظهر؛ بر تو باد به خواندن قرآن در هر حال...
حدیث 3. امام صادق(ع) از پدرانش: روایت کرده است که از سفارش­های پیامبر اکرم9 به حضرت علی(ع) این بود که: یا على سه چیز در دنیا و آخرت از صفات بزرگواری است: گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است و ارتباط با کسی که با تو قطع رابطه کرده است و بردبارى نسبت به کسی که با تو جاهلانه رفتار کرده است.
حدیث 4. امام صادق(ع) فرموده است: بزرگواری در 10 صفت است، اگر می­توانی آن­ها را به دست آور. این صفات نیک گاهی در پدر هست و در فرزند نیست و گاهی ـ بر عکس ـ در فرزند هست و در پدر نیست و گاهی در برده هست و در آزاد نیست ]پس بود و نبود این صفات در هر کس، بستگی به تلاش و کوشش خود او در اتصاف به آن­ها دارد [. این صفات عبارت است از: ناامیدی واقعی از مردم، امانتدارى، صله رحم، پذیرایی از میهمان، غذا خوراندن به گرسنه‌ای که درخواست غذا می­کند، جبران نیکی‌های دیگران، راست­گویى، جانبداری همسایگان و دوستان؛ و حیا که از همه بالاتر است.
حدیث 5. امیر المؤمنین(ع) پس از ارایه تعریفی از اسلام می­فرماید: مؤمن دین خود را از خدا می­گیرد، نه این­که رأی و سلیقه خود را در دین داخل کند.
حدیث 6. امام صادق(ع) از پیامبر خدا(ص) نقل می­کند که آن حضرت فرموده است: لباس اسلام حیاست، زینت آن وفاست، جوانمردی آن عمل صالح است، ستون آن پرهیزکارى است و همان­گونه که هر چیزی پایه‌ای دارد؛ پایه اسلام محبت ما اهل بیت است.
حدیث 7. حضرت عبدالعظیم حسنی از امام جواد(ع) از پدرانش از امیر المؤمنین(ع) و او از پیامبر(ص) نقل می­کند که فرموده است: عرصه­ی اسلام قرآن، نور آن حکمت و حفاظ آن کار نیک است و یاوران آن من و اهل بیت من هستیم و شیعیان ما نیز چنین­اند.
حدیث 8. در این حدیث امام صادق(ع) شناخت و معرفت، عمل صالح، تصدیق و پذیرش حقایق و بالأخره تسلیم در برابر حق­تعالی را چهار گزینه­ی به هم پیوسته دانسته است که هر کدام کاستی داشته باشد، بقیه را هم تحت تأثیر قرار می­دهد.
حدیث 9. هم او7 فرموده است: سزاوار است مؤمن دارای هشت خصلت باشد: در شداید آرام، در گرفتاری­ها شکیبا، در فراوانی شاکر و به آنچه خدا روزی او کرده است قانع باشد، به دشمنان ستم نکند ] تا چه رسد به دوستان[، بار خود را بر دوش دوستان نیندازد، بدنش از او سختی بیند و مردم از دست او در آسایش باشند. دانش دوست اوست، بردبارى وزیر اوست، عقل فرمانده قوای اوست، مدارایی برادر اوست و نیکوکاری پدر اوست.
حدیث 10. در این حدیث امیر المؤمنین(ع) بنابر آنچه امام صادق(ع) از او گزارش می­کند برای اسلام چهار رکن بر می­شمرد: توکل بر خدا، واگذاری کارها به او، رضا به قضای او و تسلیم در برابر امر او.
حدیث 11. امام باقر(ع) می­فرماید: از امیر المؤمنین(ع) درباره­ی ایمان سؤال شد، حضرت فرمود: خداوند متعال ایمان را بر چهار پایه قرار داده است: صبر و یقین و عدل و جهاد.
حدی‍ث 12. امام سجاد(ع) فرموده است: مؤمن سکوت می­کند تا ] از گزند سخن نادرست[ مصون بماند، سخن می­گوید تا ]از سخن به جا[ بهره برداری کند، درباره­ی امانتی که به دستش سپرده شده است با دوستان ]هم[ سخن نمی­گوید] تا چه رسد به دشمنان و بیگانگان[، ادای شهادت را از افراد ]دور[ هم دریغ نمی­دارد، هیچ کار نیکی را برای این­که مردم ببینند انجام نمی­دهد؛ همچنان که هیچ کار پسندیده‌ای را به خاطر کم رویی فرو
نمی گذارد، چنانچه از او ستایش شود. از آنچه درباره­ی او می­گویند نگران می­شود و از آنچه ستایش کنندگان
نمی دانند استغفار می­کند، سخن کسی که او را ] کاملاً[ نمی­شناسد ]و از او ستایش می­کند[ موجب غرور او نمی­شود و از برشماری کارهایش ]از سوی خداوند متعال[ در هراس است.
حدیث 13. امام موسی بن جعفر7 در حدیثی بلند بالا به هشام بن الحَکَم می­فرماید: هشام!
امیر المؤمنین(ع) بارها فرموده است: با چیزی خدا پرستش نشده است که بهتر از عقل باشد و عقل انسان کامل نباشد مگر این­که در او چند صفت باشد: کفر و شر در او نباشد، مردم به او امید رشد و نیکی داشته باشند، اهل بخشش باشد، پرگویی نکند، سهم خود را از دنیا همان بداند که بتواند با آن زندگی کند، تا زنده است از آموختن علم سیر نشود، نزد او ذلت در راه خدا از عزت در راه غیر خدا محبوب‌تر باشد، فروتنی را از اشرافیگری دوست­تر بدارد، اندک کار خوب دیگران را بزرگ و کار نیک فراوان خود را اندک بشمارد، همه را بهتر از خود ببیند و خود را از همه بدتر و نکته­ی اصلی همین است.
حدیث 14. امام صادق(ع) فرموده است: مؤمن پای دین که به میان آید نیرومند است، با نرم خویی
دور اندیش است، ایمانش از روی یقین است، آزمند فهمیدن است، در پیمودن راه حق سرزنده است، نیکوکار و درست­کردار است، علم او به حلم آمیخته است، مدارا خو اما زیرک است، به جا بخشنده است، در توانگری میانه رو و در تنگ­دستی آراسته ظاهر است، در قدرتمندی گذشت دارد، با خیر خواهی برای مردم خدا را اطاعت کند، در هیجان شهوت خود نگه­دار و در علاقه­مندی­ها تقوا پیشه است، ‌حریص بر جهاد در راه خداست، نماز را در گرما گرم کار ]به موقع[ به پا دارد، در سختی شکیبا و در شداید آرام و در ناگواری­ها استوار و در فراوانی شاکر است، غیبت نمی­کند، کبر نمی­ورزد، قطع رحم نمی­کند، نه ولنگار است و نه خشن و سنگدل، چشم او در اختیارش است و به آنچه نباید بنگرد نمی­نگرد، شکم او آبروی او را نمی­برد و عورت او بر او چیره نشود، به مردم حسد نمی­ورزد، کسانی او را سرزنش کنند اما او کسی را سرزنش نمی­کند، اسراف نمی­کند، ستمدیدگان را یاری می­کند، به تهی­دستان ترحم می­کند، جانش از او در سختی است و مردم از او در آسایش­اند، رغبتی در جاه و مقام دنیوی ندارد و از گمنامی نگران نباشد، مهم در نظر مردم چیزی است که به آن رو آورده‌اند و او مهم دیگری دارد که به آن می­اندیشد، در حکم او نقص، در رأی او سستی و در دین او تباهی دیده نمی­شود، هر کس با او مشورت کند به وی رهنمود می­دهد و کمک خواه را کمک می­کند و از هرزه گویی و نادانی گریزان باشد.
حدیث 15. پیامبر اکرم9 در پاسخ به حضرت علی(ع) که از صفت مؤمن جویا شده بود فرموده است: بیست صفت است که اگر مؤمن آن­ها را نداشته باشد ایمانش کامل نیست. یا على! خلق و خوی مؤمنان این است که در وقت نماز آماده نمازند، زکات مال خود را زود بپردازند، به حج خانه خدا می­روند، در ماه رمضان روزه دار، گرسنه بینوا را اطعام کنند، بر سر یتیم ] از روی مهرورزى[ دست می­کشند، جامه‌های خود را تمیز دارند ... هرگاه سخن بگویند دروغ در سخنشان راه نیابد، هرگاه وعده دهند تخلف نکنند، هرگاه امین شمرده شوند خیانت نکنند.... عابدان شب و شیران روزند، روز‌ها روزه بگیرند و شب­ها شب زنده‌داری کنند، همسایه‌ای را نمی­آزارند و همسایه از ناحیه ]کسان[ آنان ]هم[ آزار نمی­بیند، با نرمی راه می­روند، به خانه‌های بیوه زنان ] برای کمک رسانى[ سر می­زنند و جنازه‌ها را تشییع می­کنند؛ خدا ما و شما را از پرهیزکاران قرار دهد.
توضیح: جمله­ی آخر کنایه از این است که یکی از صفات لازم برای مؤمن پرهیزکارى است.
حدیث 16. امام صادق(ع) فرموده است: شیعیان علی(ع) سابقاً معروف بودند به این­که افرادی شکم فرو رفته، خشک لب، مهربان، دانشمند، بردبار و اهل عبادت­اند. شما ]شیعیان امروز هم[ با سرمایه تشیع، پرهیزکار و کوشا باشید.
حدیث 17. هم او7 می­فرماید: مؤمن، خردمند است و نادانی نمی­کند و اگر با او از روی نادانی رفتار شود عاقلانه برخورد می­کند، به کسی ستم نمی­کند و اگر به او ستم شود گذشت می­کند، بخل نمی­ورزد و اگر به او بخل شود صبر پیشه می­سازد.
حدیث 18. او7 همچنین می­فرماید: مؤمن آن است که کسب و کارش (درآمدش) پاک وپاکیزه، خلق و خویش نیکو و باطنش سالم باشد، مال اضافی خود را انفاق کند و سخن اضافی خود را نگه دارد، مردم از شر او در امان باشند و منصفانه با مردم رفتار نماید.
حدیث 19. امام باقر(ع) از امیرالمؤمنین(ع) روایت می­کند که آن حضرت فرموده است: شیعیان ما کسانی­اند که در راه ولایت ما بذل و بخشش دارند، به خاطر دوستی با ما یکدیگر را دوست دارند، برای زنده کردن امر ما به دید و بازدید یکدیگر می­روند، در خشمناکی ستم به کسی روا ندارند و در رضامندی اسراف نکنند. وجودشان برای همسایگان مایه­ی برکت و برای همراهان و همکاران و همنشینان مایه­ی آرامش است.
حدیث 20. از رسول الله 9 نقل شده که فرموده است: سه خصلت است که در هر کس باشد ایمان او کامل است: در رضامندی به باطل نگرود، در حالت خشم از حق عدول نکند و در قدرتمندی به آنچه حق او نیست دست دراز نکند.
حدیث 21. امام صادق(ع) از امیر المؤمنین(ع) روایت کرده که آن حضرت فرموده است: دین­داران را نشانه‌هایی است که با آن­ها شناخته می­شوند: راست­گویى، امانت­دارى، وفای به عهد، صله رحم، ترحم بر ضعیفان، کم پی‌گیری زنان، نکوکاری فراوان، حسن همجوارى، گشاده خُلقى، پیروی از علم و از آنچه انسان را به خداوند عزوجل نزدیک می­کند. مؤمن چنین است که نفسش گرفتار او است و مردم از او در آسایشند، شب هنگام صورت بر خاک می­گذارد و با اعضای شریف بدن خود سجده و با خالق خویش برای نجات از آتش نجوا می­کند. هان! این­گونه باشید.
توضیح: کم پی‌گیری زنان که یکی از نشانه‌های دین­داران شمرده شد، ترجمه قلّة المراقبة للنّساء است. احتمالاً ـ بلکه ظاهراً ـ مراد این است که نباید در مراقبت از زنان سخت­گیری وسواس گونه داشت. با این تفسیر، این دستور تعبیر دیگری از آنچه در نامه­ی امیر المؤمنین(ع) به امام مجتبی7 آمده است می­باشد. آن­جا که امام می­فرماید: و إیاک و التّغایُرَ فی غیر موضع غیرة، فإنّ ذلک یدعو الصحیحة إلی السَّقَم و البریئة إلی الرّیب: از غیرت ورزی نابجا و ناشی از بدگمانی و سؤظن ـ در امر زنان ـ بپرهیز که این رفتار، زنان بی عیب را مسأله دار و پاکان را آلوده می­کند([1]).
حدیث 22. امام باقر(ع) می­فرماید: از پیامبر(ص) پرسیده شد که بهترین بندگان خدا کیان­اند؟ حضرت فرمود: کسانی که هرگاه خوبی کردند شاد شوند و هرگاه بدی از آنان سر زد استغفار کنند و هرگاه بخششی به آن­ها شد سپاس گویند و هرگاه گرفتار شوند صبر پیشه کنند و هرگاه خشم کنند درگذرند.
حدیث 23. همچنین پیامبر اعظم(ص) فرموده است: بهترین شما خردمندان­اند. گفته شد یا رسول الله! خردمندان کیان­اند؟ حضرت فرمود: آنان کسانی­اند که خلق و خوی نیکو داشته باشند، بردبار باشند، به خویشاوند خود رسیدگی کنند، ]به ویژه[ به پدران و مادران خود خوبی کنند، از همسایگان و یتیمان احوال­پرسی و دل­جویی کنند، اطعام کنند، به هر کس برسند سلام کنند و شبانگاه که مردم در خواب غفلت­اند آنان برای نماز به پا خیزند.
حدیث 24. امام صادق(ع) از امام سجاد(ع) گزارش می­کند که فرموده است: نشانه کمال دین مسلمان این است که درباره­ی چیزی که به او مربوط نیست سخن نگوید، جدال نکند، بردبار، شکیبا و خوش اخلاق باشد.
حدیث 25. ابو حمزه­ی ثمالی از امام زین العابدین(ع) نقل می­کند که فرموده است: از جمله اخلاق مؤمن این است که ] به اهل و عیال خود[ در تنگ­دستی به قدر توان انفاق می­کند و در فراوانی بر برگ و بار آنان می­افزاید و منصفانه با مردم رفتار می­کند و همواره در سلام کردن پیشگام است.
حدیث 26. مفادی مشابه حدیث 20 دارد.
حدیث 27. امام صادق(ع) فرموده است: شیعه ما کسی است که در سخن گفتن بی اندازه صدا بلند نکند، اختیار دشمنی ورزی او با کسی از دست او خارج نشود، ما را آشکارا نستاید (تا کینه دشمنان بر انگیخته نشود)، با عیب­گوی ما همنشینی نکند، با دشمن ما ستیزه­ نکند و درگیر نشود، مؤمنی را که ببیند اکرام کند و از نادان دوری گزیند...
حدیث 28. پیامبر(ص) بنابر گزارش امام صادق(ع) فرموده است: آیا نمی­خواهید بگویم شبیه ترین شما به من کیست؟ گفتند: چرا یا رسول الله! حضرت فرمود: خوش اخلاق ترین شما و نرم­خوترین شما و خوش­رفتارترین شما به خویشاوندان خود و با محبت ترین شما به برادران دینی‌ خود و صبورترین شما در راه حق و خشم فرو برنده‌ترین شما و آسان گیر ترین شما در گذشت از دیگران و با انصاف ترین شما در حال رضا و خشم.
حدیث 29. امام صادق(ع) فرموده است: مؤمن بار بردار دیگران است و بر دوش کسی باری نمی­نهد، زندگی خود را خوب اداره می­کند و از یک سوراخ دو بار گزیده نمی­شود.
حدیث 30. امام رضا(ع) فرموده است: مؤمن، مؤمن حقیقی نیست مگر این­که در او سه خصلت باشد که اولی از آن­ها روش الهی است، دومی روش پیامبر و سومی روش ولی و امام است. سنت و روش خدایی راز نگه­داری است؛ چنانکه خداوند می­فرماید: )عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أحَدًا ? إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا(([2]). سنت و روش پیامبر خدا مدارا کردن با مردم است، خداوند عزوجل پیامبرش را امر به مدارا کردن با مردم کرده و فرموده است: )خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ(([3]) و سنت ولی خدا شکیبایى در برابر مشکلات و ناراحتی‌هاست.
حدیث 31. از پیامبر اکرم 9 نقل شده است که جبرییل بر آن حضرت نازل شد و گفت یا رسول الله! خداوند هدیه‌ای به وسیله­ی من برای شما فرستاده که آن را تاکنون به هیچ­کس نداده است.
پیامبر(ص): آن چیست؟
جبرییل: شکیبایى و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از شکیبایى چیست؟
جبرییل: رضا و خشنودی و بهتر از آن .
پیامبر(ص): بهتر از رضا و خشنودی چیست؟
جبرییل: زهد و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از زهد چیست؟
جبرییل: اخلاص و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از اخلاص چیست؟
جبرییل: یقین و بهتر از آن.
پیامبر(ص): بهتر از یقین چیست؟
جبرییل: توکل بر خداوند عزوجل.
پیامبر(ص): توکل بر خدا چیست؟
جبرییل: توکل عبارت است از ناامیدی مطلق از خَلق و علم به این­که مخلوق ]بی اذن خالق[ نه نفعی می­رساند و نه زیانی و نه عطایی می­تواند داشته باشد و نه منعى. هر بنده ای که چنین عقیده‌ای پیدا کند جز برای خدا کاری انجام نمی­دهد و به کسی جز خدا امید ندارد و از کسی جز خدا نمی­ترسد و آزمند کسی جز خدا نخواهد بود؛ و این است توکل...
ادامه دارد ...
پی­نوشت:
[1]. نهج البلاغه، نامه 31.
.[2] الجن (72) : 26 و 27.
.[3] الأعراف (7) : 199.

تبلیغات