آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

پرسش: دیدگاه قرآن کریم درباره ی آرایش زن در بیرون از منزل و تبعات آن چیست؟
پاسخ: پاک بودن انسان ها و جوامع از آلودگی و مفاسد فردی و اجتماعی یکی از بزرگ ترین مسایل مورد توجه همه ی ادیان؛ به ویژه دین حیات بخش اسلام است؛ زیرا همواره به عنوان یکی از اهداف انبیای الهی به شمار می رود: )کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ(؛ «همان طور که در میان شما، فرستاده ای از خودتان روانه کردیم، [که] آیات ما را بر شما می خواند، و شما را پاک می گرداند، و به شما کتاب و حکمت می آموزد، و آنچه را نمی دانستید به شما یاد می دهد».
1. گناه تنها یک دستور اخلاقی نیست که گفته شود اگر این کار را کردى، مرتکب گناه شده اى، بلکه گناه و فساد اخلاق نوعی ناهماهنگی بین عمل انسان با قوانین حاکم بر هستی استت.
2. گناه مستلزم پیدایش شرایط و زمینه است؛ همچون وجود میکروب ها در شرایط عادی که برای رشد و تکثیر نیازمند زمینه ی حیات هستند. زنان و مردان با اعمال و رفتار خود در به وجود آمدن زمینه های گناه نقش دارند؛ همان گونه که قرآن می فرماید: )... وَ لا تَبَرّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیّةِ اْلأُولى ...(؛ تبرج به معنای کرشمه، ظاهر نمودن آرایش و زینت و زیبایی و تبختر و خودنمایی در راه رفتن است و این آیه شریفه می فرماید: و مانند روزگار جاهلیت زینت های خود را آشکار مکنید.
قرآن با این نگاه به زنان هشدار می دهد که مراقب برخوردهای اجتماعی خود باشند و نه تنها آرایش، بلکه کلیه ی رفتار خود را کنترل کنند و عواقب و تأثیرات آن را بسنجند و سپس اقدام نمایند تا در نتیجه ی رفتار نامناسب، خود و جامعه را مبتلا نسازند و بارکش گناهان و عواقب شوم اعمال دیگران نباشند. خروج زنان از منزل باید به گونه ای باشد که هیچ فسادی را ایجاد نکند و هیچ زمینه ای را برای گناه به وجود نیاورد و به قدری ضرورت و با رعایت همه جوانب باشد. برخوردها نیز آگاهانه و متناسب با افراد و شرایط باشد، اما آیا زنان ما در برخوردهای خود این گونه رفتار می کنند؟ آیا زمینه ی توجه دیگران به خود را فراهم نمی کنند؟ آیا برافروختن آتش در دل نامحرم مراقبت دارند! آیا به این نکته توجه دارند که دل های برخی افراد و مخاطبان بیمار است؟ یا از طهارت دل خود نیز غافل اند؟! چه بسا یک حرکت و سخن ناموزون اخلاقی بر ذهن و قلب مخاطب نقش بندد و او را مشغول و گرفتار کند؟ آیا زنان ما این گونه دقت های لازم و حیاتی را می دانند و عمل نمی کنند؟! از این توضیح و توصیف قبح و زشتی آرایش، در اجتماع آشکار و هویدا است و نیازی به اطاله کلام نمی باشد.
پرسش: نظر قرآن درباره ی شوخی زن با مرد نامحرم چیست؟
پاسخ: شوخی مرد و زن نامحرم با یکدیگر حرام است. در این مورد اگرچه آیه ای به صراحت نپرداخته است، ولی حکم مراتب پایین تر از شوخى؛ یعنی گفت وگو را بیان کرده است که مسأله ی شوخی نیز روشن می گردد.
آیات قرآنی به چگونگی رفتار زنان و مردان و نتایج و آثار آن برای هر یک و نیز برای جامعه نظر دارد و آنان را امر به پاکی و طهارت می کند. از نظر قرآن زنان و مردان پاکدامن باید به گونه ای رفتار کنند که حتی زمینه ی آلودگی را برچینند.
1. ‌آیات 30 و 31 سوره ی نور بیانگر احکام نگاه کردن و حجاب است. خداوند در این آیات به بیان علت و هدف حکم می پردازد و می فرماید: ) قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أزْکى لَهُمْ إِنّ اللّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ(؛‌ «به مردان با ایمان بگو:" دیده فرونهند و پاکدامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزه تر است؛ زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است».
همان گونه که در پیش گفته شد؛ خداوند در این آیه حفظ زکاء و پاکی را علت کنترل نگاه قرار داده است. اگر خداوند در آیه ای هدف یا علت حکمی را بیان کرد؛ این علت تنها منحصر به موضوع گفت وگو در آیه نمی شود، بلکه تمامی مواردی را که علت خطر از بین رفتن به شمار می رود را نیز شامل می گردد. در این آیه، خداوند زکاء را علت حرمت نگاه ناروا و حفظ عورت می داند، اما خطر آلودگی تنها از راه نگاه و دیگر لذت های جسمانى، گفت وگو و شوخی بین زن و مرد نامحرم زمینه های مناسب گناه را فراهم می آورد، پس این علت حرمت شوخی را نیز شامل می شود و مسأله ی حجاب و نوع پوشش و را نیز در بر می گیرد. به همین دلیل است که گفته اند علت ها عمومیت می دهند و موارد کلی را تخصیص می زنند؛ یعنی اگر در مواردی اجازه ای کلی داده شد، این علت، آن اجازه ی کلی را تا مرز حفظ پاکی و عفت مقید می کند.
2. در آیه ی 32 سوره ی احزاب خداوند به زنان پیامبر خطاب فرمود: )یا نِساءَ النّبِیّ ِ لَسْتُنّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتّقَیْتُنّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا(؛ «ای همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید، اگر سَرِ پروا دارید، پس به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیماری است طمع ورزد؛ و گفتاری شایسته گویید».
خداوند درباره ی رابطه ی زنان و مردان اهدافی را مشخص کرده است تا مؤمنین آن گونه ساخته شوند که جامعه براساس ضوابط و اصول اسلام انسجام یابد و امت اسلامی از سایر امت ها متمایز گردد. خداوند زکاء و رشد و نمو و پاکی آدمی و طهارت قلبی و سلامت جامعه را خواستار است که برای تحقق کامل آن باید تمامی اعمال و اقوال و افکار آدمی در همین مسیر حرکت کند، شوخی زن با مرد نامحرم این قاعده را به اخلال و فساد می کشاند.
هنگامی که قرآن می فرماید باید در یک گفت وگوی ساده این اصول مراعات شود تا کسانی که در دلشان مرض است، طمع نکنند؛ شوخی و مزاح چه جایگاهی خواهد داشت؟ بدین ترتیب باید در معاشرت ها و گفت وگوها به زکاء و طهارت قلب خویش و کسانی که با آن ها برخورد می کنیم و نیز به خداوند و آنچه که او دوست دارد، و به انسان ها و مرض هایی که در دل دارند و به تأثیر اعمال و رفتار و گفتار خود بر دیگران توجه کنیم. زنان نباید با دیگران به گونه ای گفت وگو و معاشرت داشته باشند که آن ها به او طمع کنند یا در دلشان زمینه ی فساد فراهم شود؛ زیرا زمینه سازی گناه شرکت در آن است و در نامه ی اعمال ما ثبت و در روز حساب به ما تحویل داده می شود. و چنانچه گفته شود که من این اعمال را انجام نداده ام، پاسخ خواهید شنید که اگر آن را انجام نداده ای به آن رضایت داشتی و زمینه اش را فراهم کردی و این هم سهم جزای تو از آن اعمال است. در این صورت اگرچه تنها یک عمل انجام داده است، ولی صدها گناه برای او ثبت گردیده؛ چرا که با همان یک عمل صدها نفر آلوده ی گناه شده اند.

تبلیغات