آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

اعتقاد به وجود حضرت مهدی و ظهور او برای اصلاح زمین و گسترش عدالت در پهنای آن، نورانی­ترین نقطه­ی امید بندگان صالح خدا است؛ و چنین امر مهمی بی­التزام عملی به "انتظار فرج" تأثیر بایسته­ی خویش را در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان نخواهد داشت.
از مصیبت­های عظیم عصر غیبت این است که اگرچه مردمان این زمان، معاصر آن عزیز الهی­اند، امّا از حکومت عدل جهانی او و هدایت­ها و ارشادهای پیوسته و مستقیم او (در اثر عواملی که تمامی آن­ها به خود آنان راجع است) محروم­اند. در پی همین محرومیت اسفبار و جانکاه، بسیاری از حقایق دین مخفی مانده و برخی نیز در اثر دسایس و نیرنگ­های شیاطین و دست­های پیدا و پنهان دشمنان دین چهره­ی ناب و اصلی خود را در پس غبار خرافه، یا سوء فهم و تحریف عده­ای جاهل و مغرض پنهان کرده است، و از این راه امت بزرگ اسلامی گرفتار خسارت­ها و صدمه­های فراوان گشته و قدرت جهاد و مبارزه در جهت حرکت به سوی هدف­های بلند و متعالى، از او سلب گردیده است.
در این میان تنها عالمان دین؛ بنا بر تعیین و تأیید امامان معصوم:؛ به ویژه حضرت مهدى، قلعه­بانان و حافظان میراث انبیا هستند،([1]) که با تحمل رنج فراوان و طاقت­شکن و شنیدن زخم زبان­ها و کشیدن مرارت­ها به غبار روبی و زدودن لکه­های تحریف و سوء فهم­های جاهلانه از چهر­ه­ی پر فروغ مفاهیم بلند دینی قیام نموده، تا آثار دسیسه­های نیرنگ­بازان و بدعت مبدعان را کنار زده و مردم را در مسیر هدایت الهی قرار دهند.([2])
از میان ابرمردان عرصه­ی علم و تقوا و جهاد، امام خمینی(ره) نمود و جلوه­ای برجسته دارد. کاری که خداوند به دست او عملی کرد به وسیله­ی دیگران محقق نگشت و توفیقی که در این جهت نصیب او گردید، برای غیر او پیش نیامد.
او با شجاعت و شهامتی بی­بدیل و کم­نظیر به دو کار اساسی و متعالی اقدام نمود، که تا حدود زیادی به ثمر نشست. قیام برای زدودن خرافه و کج­فهمی از چهره­ی دین و مفاهیم آن، ­که از سوی استکبار جهانی و سیاست­های شیطانی آن­ها و نیز مقدس­نماهای بی­مزد استعمار تحمیل شده بود، و دیگری تلاش در جهت ایجاد حکومت اسلامی و اجرای احکام دین که هر یک از دیگری مشکل­تر بود.
انتظار از نگاه حضرت امام خمینی(ره)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی1 در بیانات خود برداشت­های متفاوت از موضوع "انتظار فرج" را دسته­بندی و مورد نقد و بررسی قرار می­داد:
1. دیدگاه کسانی که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت می­دانند:
بعضی­ها انتظار فرج را به این می­دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان را از خدا بخواهند. این­ها مردم صالحی هستند که یک همچون اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آن­ها را که من سابقاً می­شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب7 بود. این­ها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می­کردند و نهی از منکر هم می­کردند و امر به معروف هم می­کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی­آمد و فکر این هم که یک کاری بکنند، نبودند.([3])
2. این دسته مشابه گروه اول هستند، با این تفاوت که این­ها به کلی وظیفه­ی هر فرد مسلمان را در قبال جامعه به فراموشی سپرده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غافلند:
یک دسته­ی دیگری بودند که انتظار فرج را می­گفتند این است، که ما کار نداشته باشیم به این­که در جهان چه می­گذرد، بر ملت­ها چه می­گذرد، بر ملت ما چه می­گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف­های خودمان را عمل می­کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند إن­شاءالله درست می­کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن­چه در دنیا می­گذرد، یا در مملکت خودمان می­گذرد نداشته باشیم. این­ها هم یک دسته­اى، مردمی بودند که صالح بودند.([4])
امام راحل1 در ادامه بیاناتشان به نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده پرداخته و می­فرمایند:
ما اگر دستمان می­رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم­ها و جورها را از عالم برداریم، تکلیف شرعی ما است؛ منتها ما نمی­توانیم، این که هست، این است که حضرت عالم را پر می­کند از عدالت، نه [این­که] شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.([5])
3. سومین برداشت از مفهوم انتظار فرج را که حضرت امام(ره) بدان اشاره می­فرماید؛ آن است، که به استناد برخی روایات حضرت قائم زمانی ظهور می­کنند که دنیا پر از فساد و تباهی شده باشد. به نظر آنان،‌ نباید در زمان غیبت با انحراف­ها و مفاسدی که در جامعه وجود دارد، کاری داشته باشیم، بلکه باید جامعه را به حال خود بگذاریم تا به­خودی خود زمینه­ی ظهور حضرت فراهم شود:
یک دسته­ای می­گفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می­خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.([6])
4. افراطی­تر از برداشت یاد شده آن است، که ما نه تنها نباید جلوی معاصی و گناهان موجود در جامعه را بگیریم، بلکه باید به آن­ها دامن بزنیم تا زمینه­ی ظهور حضرت حجت هرچه بیشتر فراهم شود:
یک دسته­ای از این بالاتر بودند و می­گفتند: باید دامن زد به گناه­ها، دعوت کرد مردم را به گناه، تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت7 تشریف بیاورند. این هم یک دسته­ای بودند، که البته در بین این دسته منحرف­هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف­هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می­زدند.([7])
حضرت امام(ره) دو دیدگاه اخیر را به شدت مورد انتقاد قرار داده و می­فرماید:
یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، حضرت صاحب بیاید؟! حضرت صاحب که تشریف می­آورند، برای چه می­آیند؟! برای این­که گسترش بدهند عدالت را، برای این­که حکومت را تقویت کنند، برای این­که فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این­که حضرت بیایند. حضرت بیایند چه بکنند؟ حضرت می­آیند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟! دیگر بشر تکلیفی ندارد؟، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت که بعضی­هاشان بازیگرند و بعضی­شان نادان، این است­که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام. هرکسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر می­آیند... ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم. و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال این­ها، تا این­که این­ها عالم را پر کنند از جور و ظلم، حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما می­کنیم و ما دعا می­کنیم که ظلم و جور باشد، حضرت می­خواهند همین را برش دارند.([8])
5 . آخرین دیدگاهی که حضرت امام(ره) در بیانات خود بدان می­پردازند؛ تصور کسانی است، که هر اقدامی را برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع دانسته و عقیده دارند که این عمل با نصوص روایات مغایر است:
یک دسته­ی دیگری بودند که می­گفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آن­ها مغرور بودند. آن­هایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آن­ها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس علم بلند کند با علم مهدى، به عنوان "مهدویت" بلند کند، [باطل است]. حالا ما فرض می­کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که ما تکلیفمان دیگر ساقط است؟.([9])
ایشان در ادامه کلامشان نتایج چنین دیدگاهی را بررسی کرده و می­فرماید:
این­که می­گوید حکومت لازم نیست؛ معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر می­کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آن­که می­گوید حکومت نباشد؛ معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه، هم را بکشند؛ همه به هم ظلم کنند برای این­که حضرت بیاید، حضرت بیاید چه کند؟ برای این­که رفع کند این را. این یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد، که بازی بدهد ماها را که ما کار به آن­ها نداشته باشیم، آن­ها بیایند هر کاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد.([10])
و در ادامه نیز می­فرماید:
این­هایی که می­گویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است، این­ها نمی­فهمند چی دارند می­گویند. این­ها تزریق کردند بهشان که این حرف­ها را بزنند، نمی­دانند، دارند چی چی می­گویند، حکومت نبودن؛ یعنی این­که همه­ی مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می­کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می­زدیم برای این­که خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست، و این نفهم­ها نمی­دانند دارند چی می­گویند.([11])
حضرت امام(ره) در پایان دیدگاه خود را در باب مفهوم انتظار فرج به صراحت مطرح می­فرماید:
البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی­توانیم [پر] بکنیم،‌اگر می­توانستیم می­کردیم، اما چون نمی­توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است، شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است]، تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، اما نمی­توانیم بکنیم، چون نمی­توانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند، اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت ـ سلام الله علیه .([12])
فرمایش امام راحل یادآور این حدیث نبوی(ص) است که: یخرج النّاس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه([13])؛ مردمی از مشرق زمین به پا می­خیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده می­سازند.
آری انتظار در قاموس امام خمینی(ره) مفهومی جز آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی دولت کریمه حضرت ولی عصر ندارد و این همان است که در فرهنگ شیعی بدان اشاره شده و در روایات معصومین: از آن سخن به میان آمده است.
این­جاست که هر پژوهشگر منصف بر نقش عظیم حضرت امام(ره) در احیای اندیشه انتظار اقرار نموده، که هیچ حرکتی در طول قرون گذشته به اندازه­ی حرکت رهایی بخش امام راحل در زمینه­سازی ظهور حضرت حجت تأثیر نداشته است.
پی­نوشت:
[1]. وسائل الشیعه، ج 18، ص 101.
[2]. بحارالأنوار، ج 2، ص 92 و 93.
[3]. صحیفه امام، ج 21، ص 113.
[4]. همان.
[5]. همان، ص 15.
[6]. همان، ص 14.
[7]. همان.
[8]. همان، ص 14 و 15.
[9]. همان، ص 14.
[10]. همان، ص 15.
[11]. همان، ص 16.
[12]. همان، ص 16 و 17.
[13]. بحارالأنوار، ج 51، ص 87 و سنن ابن ماجه، ج 2، ح 4088 و منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر ، ص 304.
منبع: اقتباس از مجموعه مقالات، ج 1، ص 292 ـ 288 و ج 2، ص 402.

تبلیغات