آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

ادب در رفتار، آرایش کار و کنش خویش به آرایه­های زیبا و دلپسند است همان­گونه که ادب در گفتار آراستن سخنان خویش به واژه و ترکیبات نغز و دلنشین می­باشد. گرچه آرایه­ها به تناسب زمان و زمین و نمود و نگاه رنگ می­گیرند و دل می­برند، اما ضرورت کاربرد ادب در رفتار و گفتار اگر خود از فطریات بشری نباشد، به یقین ریشه در فطرت دارد.
به مناسب هفته تربیت و آغاز سال تحصیلی و پس از هفت قرن، بار دیگر به آدابی که شهید ثانی، مرد دانش و تقوا، ادب و اخلاق، جهاد و اجتهاد و عبادت و شهادت، در کتاب بی­نظیر خویش: منیة المرید برای دانشیان پروا پیشه و ادب دوست برشمرده و تأکید ورزیده برای چندمین بار و به اختصار می­نگریم.
و می­نگریم که گویا بیشتر آنان را امروز و برای ما نوشته است. شاید برخی از موارد مناسب عصر ما و مطابق دانش ما نباشد، اما نگاه به آن­ها نیز در فضای زمانی قرن خود، یاری­گر ژرف اندیشی ما در دستیابی به آداب مورد نیاز امروز و کار بست آن در رفتار آموزشی هر روز خواهد بود.
آداب ویژه معلم
الف. آداب شخصی:
1. تا اهلیت نیافته بر کرسی تدریس ننشیند: إنّ الثمّارَ تمرُ قبل بلوغها طعماً و هُنّ إذا بلغن عذاب
2. ارزش علم را پاس دارد و به نااهل نیاموزد، مگر مصلحت دینی یا اضطرار ایجاب کند.
3. علم و عمل او هماهنگ باشد:
قرآن کریم می­فرماید: أتَأمُرونَ النّاسَ بِالبرِّ وَ تَنسَونَ أنفُسَکُم وأنتم تَتلوُنَ الْکِتابَ...([1])
امام صادق(علیه السلام) می­فرماید: من لم یُصدًّق قوله فعله فلیس بعالم.([2])
4. خوش اخلاق و با مدارا باشد و در تکمیل صفات نیک تلاش نماید.
5 . منتظر شاگرد کامل و خالص نباشد، که علم خود خلوص آور است و به هنگام احساس ناخالصی تلاش در اصلاح نماید.
6 . به هنگام دستیابی به شاگرد خالص و لایق از آموزش بخل نورزد. امام باقر(علیه السلام) فرمود: زکاة العلم ان تعلّمه عبادالله.
7. از ناهماهنگی قول و فعل به شدت بپرهیزد و اگر در مواردی وظیفه ایجاب کرد، ابهام زدایی کند.
8 . تا آن­جا که توان دارد در اظهار حق کوتاهی نکند زیرا:
الف. هر عالم وقتی در خانه می­نشیند، مرتکب منکری می­شود.
ب. هر گناهی، در هر جای عالم صورت می­گیرد، علما نیز در آن تقصیر شریکند.
ب. در برخورد با شاگردان:
1. تربیت او مستمر و مداوم و با رعایت تدریج در تربیت باشد و قدم اول را ـ به ویژه با ذکر سیره­ی علما ـ اخلاص و زهد قرار دهد.
2. ترغیب و تشویق به علم و فضل و مقام و درجه­ی عالم و علما نماید، زیرا: و إنّهم علی منابر من نور یغبطهم الانبیاء والشهداء.
3. آنان را از اخلاق ناروا و محرمات و مکروهات پرهیز دهد. ابتدا با کنایه و پس از آن در نهان و سپس آشکارا، وگرنه آنان را طرد کند و همان­گونه که در آموزش دین و مصالح دینی مواظب آن­ها است در مصالح دنیوی راهنما و مشاور امین آنان باشد.
4. بزرگ فروشی بر آنان نکند، بلکه متواضع و نرم باشد: وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِمَن اتّبَعَکَ مِن المُؤمِنین([3])
5 . سهل­گیر و پرگذشت باشد و به ویژه در القای درس نکات دقیق را روشن و ساده بیان کند و از نادانی­های شاگردان چشم بپوشد.
6 . از پرداختن شاگردان به امور و دروس غیر لازم جلوگیری کند و خود پیش­قدم باشد.
7. حریص بر تعلیم و تربیت شاگردان باشد و تمام کوشش خود را در این راه به کارگیرد.
8 . شاگردان را ترغیب به استفاده از لحظات عمر نماید و آنان را به کار گیرد و پرکاران را تشویق و کم کاران را توبیخ نماید.
9. با طرح نکات تازه­ی علمی اندیشه­ی آنان را بارور و به تکاپو وادارد و با طعنه زدن استعداد آنان را کُند نکند.
10. حق آنان را ضایع نکند و اگر سخنی به حق گفتند تشویق کند و بپذیرد و به آنان حسادت نورزد.
11. بین شاگردان فرق نگذارد و اگر کسی لایق تشویق بود به دیگران بفهماند که علت تکریم، تلاش درسی او بوده است.
12. از بلند پروازی و غرور علمی شاگردان جلوگیری کند و از زیاده روی آنان در زحمت دادن خود و یا در مطالعه و درس ممانعت کند و نیز آنان را از آموختن مطلب یا کتاب یا علمی که فراتر از فهم ایشان است بازدارد.
13. اگر در زمینه­ای تخصص دارد رشته­های دیگر را مذمت نکند و رعایت استعداد و آزادی شاگرد را در انتخاب رشته بنماید.
14. اگر شاگردش به­کلاس دیگری رفت و یا مرید استاد دیگری شد زنهار که ناراحت شودـ مگر این­که استاد ناصالح باشدـ .
15. اگر یکی از شاگردانش به کمال رسید و قابل افاده شد او را تشویق کند و به تبلیغ و معرفی او بپردازد و اگر صلاحیت نداشت، منع کند.
ج. آداب آموزشی:
1. با آمادگی قبلی ـ نسبت به درس و ظواهر خود ـ در مجلس درس حاضر شود.
2. دعای ویژه هنگام خروج از منزل را فراموش نکند.
3. تا ورود به­مجلس درس مشغول دعا و ذکر باشد وقبل از شروع دو رکعت نماز بگذاردـ در مسجد نماز تحیت کافی است ـ .
4. در مجلس درس با وقار و خشوع و تواضع بنشیند.
5 . نیت او از آغاز تا انجام اظهار حق و سپاس­گزاری و قدرشناسی از اساتید باشد.
6 . رو به قبله بنشیند، یا پشت به قبله باشد تا شاگردان رو به قبله باشند.
7 . جایی بنشیند که همه­ی شاگردان او را ببینند و به هنگام درس زیاد حرکت نکند.
8 . با همه­ی چهره­ها رو به رو شود و نظر را بر همه معطوف دارد.
9. فضلا را توقیر و احترام ویژه نماید ـ شاگردان با سابقه و قدیمی را معزّز بدارد ـ .
10. در آغاز درس چند آیه بخواند، مثل: سوره­ی اعلی و ... و استعاذه و حمد و صلوات بر پیامبر را فراموش نکند.
11. بهترین شیوه در القا و طرح درس را برگزیند.
12. درس­های مهم و شریف را مقدم شمرد.
13. ساعت درس خسته کننده نباشد و خیلی طول نکشد.
14. با آرامش و طمأنینه درس گوید و در شرایط تشویش خاطر یا شدت اندوه و سرور و یا خواب آلودگی و ... درس نگوید.
15. فضای کلاس قابل تحمل باشد، دود و گرد و غبار و صدای زیاد و گرما و سرما، و ... مانع آسایش نباشد.
16. مراعات مصلحت شاگردان را در تعیین زمان درس و ساعت آن بنماید و نیز به هنگام ضرورت بهترین وقت را صرف مطالعه و تحقیق و کتابت نماید.
17. صدای خود را بیش از مقدار لازم بلند و یا کوتاه نکند: عن النبی(صلی الله علیه و آله): إنّ الله یحبّ الصوت الخفیض و یبغض الصوت الرفیع.
18. مجلس درس را از همهمه حفظ کند تا به بی­نظمی و غلط منجر نشود.
19. از بی ادبی­ها و بی نزاکتی­ها و بی­انصافی­ها جلوگیری کند.
20. در خطابات رعایت رفق کند و در تقریر اشکال شاگردان به آنان کمک کند.
21. نسبت به تازه واردان و غریبان انبساط خاطر و ملاطفت داشته باشد.
22. در تقریر درس نسبت به افاضل رعایت حال نماید: سکوت موقت برای تردد، تکرار مطلب برای تازه وارد و ...
23. در پاسخ سؤال­هایی که نمی­داند کلمه­ی: نمی­دانم را از یاد نبرد.
24. اگر مطلبی را اشتباه تقریر نمود بلافاصله جبران نماید و به تأمل و تأخیر نپردازد.
25. پایان درس را به نحوی به اطلاع شاگردان برساند.
26. در پایان ساعت درس نکته­ی اخلاقی یا حکمت آمیزی بگوید تا خشکی و قسوت جای خود را به خشوع و اخلاص دهد.
27. پایان درس را با دعا زینت دهد و به ائمه و علما و مؤمنین نیز دعا کند.
28. مقداری پس از درس بنشیند: شاید کسی سؤالی داشته باشد و ...
29. نماینده کلاس تعیین کند: یک فرد زیرک برای نظم کلاس و یک نفر فاضل برای پاسخ­گویی به سؤالات بعضی از محصلین.
30. به هنگام برخاستن از مجلس آیات آخر سوره­ی صافات را قرائت کند.
آداب ویژه متعلم
الف. آداب شخصی:
1. نیک نمودن نیت و طهارت دل از پلیدی­ها تا صلاحیت پذیرش دانش یابد که گفته­اند: تطییب القلب للعلم کتطیب الأرض للزراعة.
2. غنیمت شماری تحصیل در ایام فراغت بال و نشاط بدن و دوران جوانی و آمادگی جسمی و روحی و کمی اشتغالات مخصوصاً پیش از رسیدن به موقعیت و مقام.
در حدیث آمده است: مثل الذی یتعلّم العلم فی صغره کالنقش علی الحجر و مثل الذی یتعلّم العلم فی کبره کالذی یکتب علی الماء.
3. تا حد توانایی از موانع و گرفتاری­ها کم کند و به روزی اندک و لباس مندرس قناعت کند زیرا: بالصبر علی ضیق العیش تنال سعة العلم.
5 . از معاشرت با کسانی که از تحصیل باز می­دارند، بپرهیزد و این بسیار مهم است به ویژه دوستان ناباب و کم خرد و پر زحمت: فإنّ الطبع سرّاق.
6 . حریص بر آموزش باشد و شبانه روز و در سفر و حضر لحظه­ای از یاد گرفتن غافل نباشد و جز به مقدار ضرورت به نیازهای دیگر زندگی نپردازد.
7. همت بلند دارد و به دانش اندک اکتفا نکند، و به تسویف و تساهل حتی در آموختن یک نکته عمر خویش تباه نسازد که: الوقت سیف فإن قطعته وإلاّقطعک.
8 . ترتیب و ضرورت را در آموزش رشته­ها رعایت کند. مبادا به مهم پیش از اهم و یا به نتیجه پیش از مقدمه و یا به مباحث اختلافی پیش از استحکام مباحث اعتقادی روی آورد. البته عمر انسان فرصت آموزش همه دانش­ها را ندارد، پس نخست به آموزش بهترین­ها روی آورد.
ب. آداب در محضر استاد:
1. دقت در انتخاب استاد مهم­ترین اصل در این بخش است زیرا استاد چون کشاورزی است که باید گام به گام در تربیت و رشد شاگردان بکوشد و مبادا فریب دانش بسیار استادی را بخورد که نسبت به تقوا و دین قابل اعتماد نیست.
2. باور کند که پدر واقعی انسان استاد اوست. پس در رعایت حق پدر بکوشد.
3. خود را بیمار و استاد را پزشک بشمرد؛ بنابراین مبادا از دستورهای او سرپیچی نماید.
4. با چشم احترام و اکرام به استاد بنگرد، حتی در ورق زدن آرام کتاب و نوشیدن آب رعایت ادب نماید.
5 . علیه استاد کاری ناپسند انجام ندهد، با دیگران زد و بند نکند و تلاش در کسب رضای او کند زیرا: خطاء المرشد أنفع للمسترشد من صوابه فی نفسه.
6 . در خطاب­های خویش و در حضور و غیاب، او را به بزرگی و احترام یاد کند و نام ببرد: استاد، شیخ، چه می­فرمایید، چنین فرمودند و ...
7. در دل نیز حرمت او را نگه دارد، برای او دعا کند، از غیبت او جلوگیری کند و حرمت فرزندانش را بدارد و ..
8 . از استاد برای توجه دادن به قابلیت­ها و فضایل و یا ضعف­ها و نقص­هایش تشکر کند.
9. بر تندی­ها و بداخلاقی­های استاد صبر کند و از این­که باعث خشم استاد شده استغفار نموده و از استاد عذرخواهی کند.
10. برای حضور در کلاس درس از دیگران سبقت گیرد و پیش از حضور استاد به کلاس وارد شود و خود را به این کار عادت دهد.
11. در مجالس خصوصی استاد ـ در غیر مجالس عمومی و درس ـ بدون اجازه و وقت قبلی مزاحم استاد نشود.
12. همواره با لباس رسمی و کامل و با نشاط و روی باز به محضر استاد وارد شود، نه در حال خستگی یا گرسنگی و تشنگی و بدون نظافت و طهارت.
13. مبادا به هنگام خستگی و نداشتن آمادگی به ارایه­ی تکالیف خود به استاد اقدام نماید مگر این­که استاد بطلبد که در آن صورت اطاعت کند.
14. اگر با ورود او استاد کار خویش رها کرد و با او نیز سخنی نگفت و یا سخن خویش را با دیگری نیمه تمام رها نمود سریع سلام گوید و برگردد.
15. اگر استاد بر سر کلاس دیر آمد، کلاس را رها نکند و اگر استاد به خواب رفته است صبر کند تا بیدار شود ـ نه برود و نه او را بیدار کندـ .
16. برای تحویل دادن تکالیف درسی، برای استاد وقت تعیین نکند، حتی اگر مسؤول کلاس است برای خودش وقتی اختصاص ندهد.
17. گوش به استاد فرا دارد و با تمام وجود به او توجه کند و به این سوی و آن سوی ننگرد و مبادا برای بی­توجهی خود استاد را وادارد که جمله را تکرار کند.
18. به شدت از غیبت دیگران در مجلس استاد بپرهیزد و سخن چینی نکند و با سخنان خود، بین استاد و دیگران نقار و کدورت ایجاد نکند.
19. خطابات خویش را با استاد مؤدبانه قرار دهد و به هنگام استفاده درسی از کلمه چرا و به چه دلیل بپرهیزد و بگوید: اگر این سؤال را بکنند چه جواب دهیم و ...
20. اگر استاد سخن را یا بحث را ناقص گفت، به تکمیل آن نپردازد و بلکه خود استاد را متوجه کند، مثلاً: شما جواب اشکال را اشاره نفرمودید و ...
21. در برابر استاد اظهار علم نکند و به پاسخ مطلبی مبادرت ننماید؛ مگر این­که خود استاد از او بخواهد.
22. سخن استاد را قطع نکند ـ هیچ سخنی را ـ و در برابر استاد همواره و همیشه گوش باشد.
23. اگر استاد سخنی یا نکته­ای می­گوید که او خود می­داند، چنان گوش دهد که گویا نمی­داند و آن سخن را تازه می­شنود، حتی اگر استاد از او بپرسد، که: چنین مطلبی را می­دانی یا شنیده­ای؟ بلی نگوید و بگوید: از محضر شما استفاده می­کنیم و ...
24. پرسش را بی­جا نپرسد، زیرا در این صورت مستحق پاسخ نخواهد بود و اصرار در پرسش نیز نکند و از پرسش به هنگام طیب خاطر غفلت نکند.
25. از پرسش شرم نکند زیرا، من رقّ وجهه رقّ علمه و قال الصادق(علیه السلام): إنّ هذا العلم علیه قفل و مفتاحه السؤال.
26. وقتی استاد می­پرسد: آیا متوجه شدی؟ تا توجه کامل نیافته پاسخ بلی نگوید، زیرا هم دروغ گفته و هم مطلب را از دست داده است.
27. کتاب یا دفتر یا قلم و ... را به سمت استاد نیندازد و استاد را وادار نکند که برای گرفتن چیزی دستش را دراز کند، بلکه برخیزد و خود نزد استاد برود.
28. با برخاستن استاد برخیزد و تا ننشسته است، ننشیند و هیچ گاه در محضر استاد لم ندهد و نخوابد؛ مگر به هنگام خواب شب و آن نیز پس از خوابیدن استاد باشد.
29. شب­ها پیشاپیش استاد ـ برای برداشتن چراغ در تاریکی ـ و روزها از پشت سر او حرکت کند و در راه­های پرخطر پیشاپیش استاد باشد.
30. وقتی در مسیری با استاد برخورد نمود سلام کند، اما او را ندا ندهد و از پشت سر و دور سلام نکند و رفتن راهی را به استاد پیشنهاد نکند؛ مگر این­که او خود بخواهد.
ج. در کلاس درس:
1. مهم­ترین نکته این است که نخست به حفظ قرآن کریم روی آورد؛ زیرا آن، اصل همه دانش­هاست ـ در گذشته پیش از حفظ به کسی چیزی نمی­آموختند ـ و سپس به دیگر علوم ـ الأهمّ فالاهمّ ـ بپردازد.
2. در حد توانایی ذهن مطالعه کند و از مراجعه به کتب و موضوعات متنوع که ذهن را مشوّش می­کند، بپرهیزد.
3. همواره برای اصلاح اغلاط و یادداشت نکات، قلم به همراه داشته باشد.
4. وقت خویش را به درستی تقسیم کند: بهترین وقت حفظ، سحرها و برای مباحثه و درس، بامدادان و برای نوشتن، نیمروز و برای مطالعه و تحقیق شب­ها و دیگر اوقات.
5 . همواره درس­ها را اول بامداد قرار دهدکه: بورک لأمّتی فی بکوره و روز مناسبی برای شروع قرار دهد.
6 . نخستین وقت­های خود را برای حدیث و درایه و فهم آن قرار دهد.
7. در تلاش و کوشش کوتاهی نکند و در ارث انبیا به کم قانع نشود.
8 . مبادا از محضر درس اساتید احساس استغنا کند که این عین نقص و کمال جهل است.
9. به هنگام ورود به مجلس درس، به دیگران سلام عمومی و به استاد سلام ویژه دهد. و تلاش کند در جای مناسبی نزدیک استاد بنشیند که صدای استاد را بشنود.
10. ادب و احترام به رفقا و هم کلاسی­ها را فراموش نکند.
11. به تازه واردان احترام نموده و جای باز کند.
12. اداره کلاس را به استاد واگذارد و خود برای نظم کلاس پیشقدم نشود.
13. نوبت را در دادن تکالیف به استاد رعایت کند.
14. کتاب درسی را همراه بیاورد و مزاحم دیگران نشود و کتاب را زمین نگذارد.
15. اگر دقایقی یا جلسه­ای غیبت داشت از دیگران مطالب را بپرسد تا هیچ نکته­ی درسی را از دست ندهد.
پی­نوشت:
[1]. البقرة 2 : 44.
[2]. شیخ کلینی(قدس سرّه)، اصول کافی، ج 1، ص 36.
[3]. الشعراء 26 : 215.

تبلیغات