آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

در بخش پیشین پرسیدیم که: آیا بهتر است نمازهای پنج­گانه را جدا جدا و هر یک را در وقت خودش بخوانیم؟ یا بهتر است که نمازهای ظهر و عصر را با هم و نمازهای مغرب و عشا را نیز با هم و در نتیجه نمازهای پنج­گانه را در سر وقت بخوانیم؟.
برای یافتن پاسخ این پرسش، سخنان نُه تن از فقیهان بزرگ درباره­ی وقت نمازها را، در آن بخش از مقاله، بازگو کردیم و اکنون سخن برخی دیگر از بزرگان در این زمینه:
10 شهید اول محمدبن جمال الدّین المکّی که در سال 786 به شهادت رسیده است می­فرماید:
نزدیکتر [به حکم خدا] مستحب شمردن تأخیر نماز عصر است تا آن­گاه که وقت فضیلت نماز ظهر بگذرد... زیرا برنامه­ی پیامبر9 این بوده است... و دانشمندان ما همه همین دیدگاه را داشته­اند و برخی از آنان از این­رو که پنداشته­اند با خواندن نافله میان دو نماز به این استحباب عمل می­شود، از تصریح به آن خودداری کرده­اند. آنان روایت­های بسیاری را در این­باره جدا خواندن ظهر و عصر در کتاب­هایشان آورده­اند... من در میان روایاتی که آنان گزارش کرده­اند حدیثی که با مستحب بودن جداخوانی [ظهر و عصر] ناسازگار باشد نیافتم جز روایت عباس ناقد ... که آن­هم اگر درست باشد می­تواند معنای دیگری داشته باشد... روایات دیگر [ی که درباره­ی با هم خوانی است] همه می­گوید می­توان با هم خواند و این سخن با مستحب بودن جداخوانی ناسازگار نیست... کوتاه سخن این­که همان­گونه که جایز دانستن مذهب امامیّه با هم خواندن این دو نماز ظهر و عصر را در هر شرایطی، بر همگان آشکار است، مستحب دانستن این مذهب جدا خوانی این نمازها را نیز، آشکار است؛ و گواه بر این گفته، روایات و نوشته­هاست.([1])
این دیدگاه شهید; را مفتاح الکرامه چنین بازگو کرده است: از دو جای ذکری به دست می­آید که دانشمندان ما بر استحباب تأخیر نماز عصر تا آن­گاه که وقت فضیلت نماز ظهر بگذرد، اجماع کرده­اند و نویسنده­ی ذکری شهید می­فرماید: برنامه و روش پیامبر9 چنین بوده است.([2])
شهید; همچنین می­فرماید: نماز، وقتش که رسید واجب می­شود و گستره­ی وقت گرچه بیش از نیاز نماز است... ولی بهتر است نمازگزار هرچه زودتر به نماز بایستد جز در نماز عصر و عشا که بهتر است نماز عصر را تا رسیدن سایه­ی شاخص به اندازه­ی دو برابر آن، و نماز عشا را تا رخت بربستن سرخی از پهنه­ی آسمان، تأخیر بیندازد.([3])
11. آهنگ سخنان بالا در سخن دیگر همین شهید پرآوازه شهید اول; و در سخن شهید ثانی بلند جایگاه ـ شهید شده در سال 966 ـ در کتاب اللّمعة الدّمشقیّة و شرح آن نیز، دیده می­شود.([4])
12. مقدس اردبیلی ـ درگذشته به سال 993 ـ می­گوید: دستور به جدا خوانی [نمازهای ظهر و عصر] برای کسی که در سفر نیست و مستحب بودن این روش، گزینه­ای استوار است... و وقت برتر برای خواندن نماز عشا، پس از زدوده شدن سرخی در سوی مغرب است تا آن­گاه که یک سوّم شب بگذرد... گواه بر آنچه گفتیم روایات و جمع­بندی آن­ها و شهرت [میان دانشمندان مذهب] است.([5])
13. محدّث بحرانی صاحب حدائق ـ در گذشته به سال 1186 ـ درباره­ی نماز عصر می­گوید: سخن مشهور در میان متأخرین از دانشمندان [ما] برتری تأخیر انداختن نماز عصر تا آغاز پیدایش دو برابری سایه­ی شاخص است.([6])
هم او درباره­ی نماز عشا می­فرماید: برتر این است که [برای خواندن نماز عشا] تا گم شدن سرخی آسمان، درنگ کند و پیش از آن به نماز نایستد مگر این­که عذری داشته باشد [که تعجیل را ایجاب نماید].([7])
14. سید جواد عاملی ـ درگذشته به سال 1226 ـ می­فرماید: تأخیر انداختن نماز عشا تا آن­گاه که سرخی از آسمان برود، آنچنان که بیشتر متأخرین به روشنی گفته­اند، مستحب است و دور نیست که بتوانیم هماهنگی دانشمندان یاد شده بر این سخن را اجماع بنامیم. خوب است بدانیم برخی از آنان این کار تأخیر انداختن نماز عشا تا... را، واجب دانسته­اند.([8])
15. شیخ جعفر کاشف الغطاء ـ در گذشته به سال 1228 ـ می­فرماید: مستحب است جدایی انداختن میان نمازهای ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا ـ که در دو تای دوم استحباب بیشتر است ـ چه نمازگزار نافله بخواند و چه نخواند. نمازگزار چنانچه می­خواهد این نمازها را دو به دو با هم بخواند بهتر است نماز نخست را تا آخر وقت [فضیلت] آن، تأخیر بیندازد و نماز دوم عصر و عش را در آغاز وقت آن بخواند و با این روش، دو وقت را در کنار هم جمع کند، و اگر انگیزه­ای برای با هم خوانی در آغاز وقت [نماز نخست] دارد، ببنید کدام شایسته­ی برگزیدن است [انگیزه­ای که دارد یا استحباب جداخوانی نمازها].([9])
16. شیخ مرتضی انصاری ـ در گذشته به سال 1281 ـ می­فرماید: اول وقت فضیلت عصر این است که سایه­ی زاید از شاخص مثل شاخص شود بنا بر احوط، و آخرش این­که سایه­ی زاید دو مثل دو برابر شاخص شود، اگرچه قوی است قول به فضل نماز عصر در وقتی که سایه­ی شاخص از چهار قدم زیاد شود. و وقت اجزایی عصر دو وقت است: یکی پیش از فضیلتش و یکی بعد از فضیلتش تا آخر وقت. و وقت اجزایی ظهر یک وقت است: بعد از فضیلتش تا آخر وقتش ... وقت فضیلت مغرب اول مغرب است تا سرخی مغرب برطرف شود و آن وقت اول فضیلت عشاست تا ثلث شب. وقت اجزایی عشا دو وقت است: یکی پیش از فضیلتش و یکی بعد از فضیلتش تا آخر وقتش. و وقتِ اجزایی مغرب یک وقت است: بعد از فضیلتش تا آخر وقتش.([10])
17. سید محمدکاظم طباطبایی یزدی ـ درگذشته به سال 1337 ـ می­فرماید: مستحب است جدایی انداختن میان نمازهای دوگانه­ای که وقت مشترک دارند مانند نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا؛ و این­که در جداسازی تنها به خواندن نافله بسنده کنیم راهی دارد ولی دشوار است.([11])
هم او می­فرماید: خواندن نماز عشا خوب است تا وقت فضیلت آن تأخیر بیفتد و آن پس از ناپدید شدن سرخی آسمان است؛ بلکه درباره­ی نماز عصر نیز می­گوییم بهتر این است که خواندن آن را نیز تا افزایش سایه­ی شاخص به اندازه­ی خود آن تأخیر بیندازیم، هرچند دیدگاهمان این باشد که وقت فضیلت آن از سر ظهر آغاز می­گردد.([12])
18. فقیه عارف میرزا جواد ملکی تبریزی ـ درگذشته به سال 1343 ـ می­گوید: آغاز وقت نماز عشا، پس از پایان رساندن نماز مغرب است ولی به احتیاط نزدیک­تر یا بهتر این است که آن نماز عش را تا ناپدید شدن سرخی سمت مغرب، تأخیر بیندازیم.([13])
19. آیةالله سید محسن حکیم ـ درگذشته به سال 1390 ـ می­فرماید: دستاورد کاوش ما این است که بنابر انبوهی از روایاتی که درباره­ی جدا خوانی نمازها در دست داریم، با هم خوانی نمازها ی ظهر و عصر و نیز مغرب و عش خلاف وظیفه­ی اصلی است و جایز بودن آن یا به خاطر عذر است و یا برای باز بودن دست مردم. بنابراین به پا داشتن نماز دوم پیش از فرا رسیدن وقت فضیلت آن، گزینه­ی برتر نمی­باشد.([14])
20. امام خمینی (قدس سره) ـ درگذشته به سال 1409 ق، 1368 ش ـ می­فرمایند:
پایان وقت فضیلت نماز عصر آن­گاه است که سایه­ی شاخص به دو برابر آن برسد، این وقت فضیلت آن­گونه که در دیدگاه ما روشن­تر می­نماید از هنگامی که سایه شاخص به چهار هفتم آن برسد آغاز می­شود گرچه دور نیست سرآغازآن پس از گذشت آن اندازه وقتی که برای خواندن نماز ظهر به آن نیاز داریم از سر ظهر، باشد. وقت فضیلت نماز مغرب از مغرب است تا آن­گاه که سرخی سمت مغرب ناپدید شود و وقت فضیلت عشا از این وقت آغاز می­شود و تا گذشت یک سوم شب ادامه می­یابد. بنابراین نماز عشا دو وقت انجام پذیر دارد: یکی پیش از ناپدید شدن سرخی آسمان و دیگری پس از یک سوم شب تا نیمه شب.([15])
هم ایشان در حاشیه­ی خود بر عروة الوثقی آن­جا که نگارنده­ی عروه درباره مقدار فاصله­ای که هرگاه میان دو نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا بیفتد جدا خوانی صدق می­کند، مقدار اندکی را بس دانسته است،([16]) بر این سخن خرده می­گیرند و می­گویند: فیه تأمّل. معنای این سخن این است که فاصله­ی میان دو نماز ظهر و عصر و دو نماز مغرب و عشا باید به اندازه­ای باشد که در جای خود دانسته شده است و مقدار اندک بس نیست. از حاشیه­ی امام خمینی بر عروة الوثقی به روشنی بر می­آید که ایشان نیز همانند نویسنده­ی عروه، مستحب بودن تأخیر نماز عشا و عصر تا وقت فضیلت را پذیرفته­اند.
21. آیةالله العظمی بهجت دام ظلّه می­فرمایند: ناپدید شدن سرخی آسمان، سرآغاز وقت فضیلت نماز عشاست که تا گذشت یک سوم شب ادامه می­یابد.([17])
22. آیةالله العظمی فاضل دام ظلّه می­گویند: مشهور است که آغاز وقت فضیلت نماز عصر آن­گاه است که سایه­ی شاخص به اندازه­ی خود آن بشود.([18]) ایشان گرچه خود این دیدگاه را ندارند و بر این نظرند که وقت فضیلت نماز عصر زودتر از آنچه گفته شد آغاز می­شود، اما درباره­ی نماز عشا می­گویند: ولی نماز عشا، وقت فضیلت آن از ناپدید شدن سرخی آسمان تا گذشت یک سوم شب است.([19]) شنیدنی است که این فقیه برجسته می­گوید: از دسته­ای از روایات به دست می­آید که پایان وقت فضیلت نماز عشا یک سوم شب، [برای خواندن نماز عشا] بهتر و برتر از آغاز آن است.([20])
23. آیةالله العظمی سیستانی دام ظلّه می­فرماید: وقت فضیلت نماز عصر میان این دو وقت است: وقتی که سایه­ی شاخص به اندازه­ی دو هفتم آن برسد و وقتی که سایه­ی شاخص به اندازه شش هفتم آن برسد... و وقت فضیلت نماز عشا از ناپدید شدن سرخی آسمان تا گذشت یک سوم شب است.([21])
دیدگاه­های بزرگان یاد شده درباره­ی جدا خوانی یا با هم خوانی نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا را با چشم پوشی از برخی جزئیات می­توان به صورت زیر دسته بندی کرد:
دسته یکم: ابن جُنید، محقق حلّی و علاّمه­ی حلّی تأخیر نماز عصر تا رسیدن وقت فضیلت آن را بهتر از این دانسته­اند که بی­درنگ پس از نماز ظهر خوانده شود.
دسته دوم: ابن ابی عقیل، سید مرتضی، أبو الصّلاح حلبی، شیخ طوسی، سلاّر، سیدجواد عاملی، میرزا جواد ملکی، امام خمینی5 و آیات عظام: بهجت، فاضل و سیستانی تأخیر نماز عشا تا رسیدن وقت فضیلت آن را بهتر از این دانسته­اند که زود پس از نماز مغرب خوانده شود.
دسته سوم: شیخ مفید، شهید اول، شهید ثانی، مقدس اردبیلی، محدّث بحرانی، کاشف الغطا، شیخ اعظم انصاری، سید محمد کاظم یزدی و آیةالله حکیم5، هم تأخیر نماز عصر و هم تأخیر نماز عشا را تا رسیدن وقت فضیلت آن­ها مطلوب دانسته­اند.
سؤال: آیا در میان فقهای بزرگ اعم از قدما، متأخّرین و معاصرین، کسی هست که با هم­خوانی نمازهای ظهر و عصر و همچنین نمازهای مغرب و عشا را مطلوب و مستحب بداند؟
پاسخ: درباره­ی نمازهای مغرب و عشا ما چنین دیدگاهی در میان فقها و علما نیافتیم؛ امّا درباره­ی نماز عصر، محدّث بحرانی فرموده است: این دیدگاه که نمازگزاری که نافله نمی­خواند یا در سفر است یا در روز جمعه، نماز عصر را زود و پس از نماز ظهر بخواند، خوب و مستحب است؛ از شهرت بیشتری برخوردار است.([22])
ادامه دارد...
[1]. الأقرب استحباب تأخیر العصر إلی أن یخرج وقت فضیلة الظهر... لأنه معلوم من حال النبی9 ... والأصحاب فی المعنی قائلون باستحباب التأخیر و إنما لم یصرّح بعضهم به اعتماداً علی صلاة النافلة بین الفریضتین و قدرووا ذلک فی أحادیثهم کثیراً... ولم أقف علی ما ینافی استحباب التفریق من روایة الأصحاب سوی ما رواه عباس الناقد... و هو و إن صحّ أمکن تأویله... و أما باقی الأخبار فمقصورة علی جواز الجمع و هو لاینافی استحباب التفریق... و بالجملة کما عُلم من مذهب الإمامیّة جواز لجمع من الصلاتین مطلقاً، عُلم منه استحباب التفریق بینهما بشهادة النّصوص والمصنّفات بذلک ذکری الشیعة، ج 2، ص 332 تا 335.
[2]. الظاهر من الذّکری فی موضعین الإجماع علی استحباب تأخیر العصر إلی أن یخرج وقت فضیلة الظّهر... و قال إن ذلک معلوم من حال النبی9 مفتاح الکرامة، چاپ آل البیت، ج 2، ص 22.
[3]. تجب الصلاة بأوّل الوقت وجوباً موسّعاً... و یستحبّ التعجیل إلاّ فی العصر والعشاء فإن الأفضل تأخیر العصر إلی مصیر الظلّ مثلیه والعشاء إلی ذهاب الشفق الغربی البیان، چاپ مجمع الذخائر قم، ص 50.
[4]. تحریر شرح اللّمعة، چاپ دار العلم قم، ج 1، ص 49.
[5] . الأمر بالتفریق فی الحضرو استحبابه أیضاً مؤیّد... و وقت فضیلة المغرب إلی ذهاب الحمرة المغربیّة ... و وقت فضیلة العشاء بعده إلی ثلث اللّیل ... للرّوایات والجمع والشهرة مجمع الفائدة والبرهان، ج 2، ص 20 و 21.
[6] . والمشهور فی کلام المتأخّرین أفضلیّة تأخیر العصر إلی أول المثل الثانی الحدائق الناضرة، ج 6 ، ص 124.
[7]. الأفضل الانتظار إلی غیبوبة الشفق و أنه لایقدم قبل ذلک إلاّ مع العذر. همان، ص 193.
[8] . یستحب تأخیرها العشاء إلی ذهاب الشفق کما صرّح به علما ؤنا المتأخّرون بل کاد یکون أجماعاً منهم، بل قیل بوجوبه مفتاح الکرامة، ج 2، ص 40.
[9]. یستحب التفریق بین الظهرین والعشائین ولا سیّما فی الآخرین مع الإتیان بالنوافل و عدمه؛ و مع الجمع الأولی تأخیر الأُولی إلی آخر وقتها و تقدیم الثانیة الی أول وقتها للجمع بین الوقتین؛ و مع حصول الدّاعی إلی الجمع فی أول الوقت، یبنی علی الترجیح. کشف الغطاء، چاپ مهدوی ـ اصفهان، ص 223.
[10]. صراط النجاة، ص 136 و 137، مسأله­های 504 ، 505 ، 508 ، و 509 .
[11]. یستحب التفریق بین الصلاتین المشترکتین فی الوقت کالظهرین والعشائین ... و فی الاکتفاء به مجرّد فعل النافلة وجه إلاّ أنّه لایخلو عن إشکال العروة الوثقی، فصل فی أوقات الیومیة و نوافلها، مسأله 7.
[12]. العشاء یؤخّر إلی وقت فضیلتها و هو بعد ذهاب الشفق بل الأولی تأخیر العصر إلی المثل و إن کان ابتداء وقت فضیلتها من الزّوال. همان، فصل فی أوقات الرّوابت، مسأله 13.
[13]. أول وقت العشاء الفراغ من المغرب إلی ثلث اللّیل والأحوط أو الأولی تأخیر العشاء إلی ذهاب الحمرة المغربیّة. اسرار الصلاة، ص 105.
[14]. والتحقیق أن نصوص التفریق المذکورة ... و کذلک النصوص الکثیرة ... بأجمعها تدلّ علی أنّ الجمع خلاف الوظیفة الأوّلیّة جاز لعذر .. [أو] لمجّرد التوسیع علی الأمّة ... فالجمع المفضول هو التعجیل بالثانیة قبل وقت فضیلته. مستمسک العروة الوثقی، ج 5 ، ص 98.
[15]. منتهی فضیله العصر المثلان و مبدأ أفضلیّته إذا بلغ الظّلّ أربعة أقدام ـ أی أربعة أسباع الشّاخص ـ علی الأظهر و إن لایبعد أن یکون مبدؤها بعد مقدار أداء الظّهر. و وقت فضیلة المغرب من المغرب إلی ذهاب الشفق و هو الحمرة المغربیّة و هو أول فضیلة العشاء إلی ثلث اللّیل فلها وقتا إجزاء: قبل ذهاب الشفق و بعد الثلث إلی النصف تحریر الوسیلة، فصل فی مقدمات الصلاة، المقدمة الأولی، مسأله 6.
[16]. یستحب التفریق بین الصلاتین المشترکین فی الوقت کالظهرین و العشائین و یکفی مسمّاه.. العروة الوثقی، فصل فی أوقات الیومیة و نوافلها، مسأله 7.
[17]. و هو ذهاب الشفق أول وقت فضیلة العشاء إلی ثلث اللّیل. وسیلة النجاة، چاپ شفق قم، ج 1، ص 174.
[18]. و أمّا مبدأ وقت فضیلة العصر فقد عرفت أن المشهور أنه هو المثل تفصیل الشریعة، کتاب الصّلاة، ج 1، ص 185.
[19]. و أمّا العشاء فوقت فضیلتها من ذهاب الشفق إلی ثلث اللّیل. همان، ص 187.
[20]. مفاد هذه الطّائفة [من الرّوایات] أن آخر وقت فضیلة العشاء أفضل من أول وقت فضیلتها، لأنّه قد خصّ بالعشاء جزماً لأنّ مبدأ وقت فضیلتها هو سقوط الشفق و هو یغایر أول وقت الإجزاء الّذی هو بعد مضیّ مقدار ثلاث رکعات من المغرب همان، ص 189.
[21]. و وقت فضیلة العصر من بلوغ الظّلّ سبعی الشاخص إلی بلوغ أربعة أسباعه ... و وقت فضیلة العشاء من ذهاب الشفق إلی ثلث اللّیل منهاج الصّالحین، ج 1، ص 168.
[22]. بقی الکلام فی الفضل والاستحباب فهل الأفضل تعجیل العصر بعد الظهر لغیر المتنفّل و بعد النافلة أو مضیّ الذّراعین لغیره ـ علی الخلاف المتقدم ـ أو أن الأفضل تأخیرها إلی مضیّ المثل الأول؟ الأشهر الأول... و بالجملة فإن المستفاد من الأخبار ... هو أن الأفضل المبادرة بالعصر بعد الظّهرلمن لایتنفّل أو کان فی سفر أو یوم جمعة و بعد النّافلة لمن یتنفّل أو بعد مضیّ الذّراع [الذّارعین] علی الخلاف المتقدّم الحدائق الناضرة، ج 6 ، ص 150 و 151.

تبلیغات