آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

نیمهی دوم دههی شصت و سالهای آغازین دههی هفتاد مجموعههای حدیثی متنوعی در موضوعات گوناگون تدوین میگردید، آن روزها موضوع عید در فرهنگ اسلام و تشیع در چهل حدیث گردآوری و چاپ شد و چکیدهی آن احادیث، طی مقالهای در زمینه تاریخ و فلسفه و جایگاه عید توسط مجلهی فرهنگ کوثر ارایه گردید. اکنون با تغییری مختصر و تأکید بر دیدگاههای طرح شده به عرض خوانندگان گرامی میرسد.
عید در لغت شادی مجدد و سروری را میگویند که سالیانه تکرار میشود.
( ) و باز گفتهاند: به روزی که مردم در آن تجمع یابند و در کنار هم گرد آیند عید گویند و نیز بازگشت به فرح و شادمانی فراگیر را عید گویند و بعضی نیز میگویند که در آن روز هر کس موقعیت خود باز مییابد و به جایگاه اجتماعی خود بر میگردد.
( ) میبدی در کشف الاسرار میگوید: سمی العید عیداً لأنّ الله تعالی یعود بالرحمة الی العبد والعبد یعود بالطاعة إلی الرّب.( ) عید ـ که از کلمهی بازگشت میباشد ـ برای آن است که: خداوند با رحمت خویش به بندگانش روی میآورد و انسان نیز با فرمانبری خود به پروردگارش رو میکند.
تا آنجا که در تواریخ امم و اقوام مختلف مشاهده شده و میشود، جوامع انسانی به تفاوت آداب و رسوم و اعتقادات خود هر یک، روز خاصی در سال را جهت یادآوری و تجدید خاطره نسبت به موضوعات ویژهای که در تاریخ و فرهنگ آن قوم اهمیت زیادی داشته است، مشخص نموده و هر سال مراسم ویژهای به آن مناسبت برگزار میکرده و آداب و رسوم خاصی را انجام میدادهاند. و چون این مراسم هر سال تکرار میشود، به آن عید میگویند و شاید کلمه نوروز نیز به همین معناست، یعنی روزی که هر سال تازه و تکرار میگردد.
در قرآن کریم وقتی یاران حضرت عیسی7 سفرهای آسمانی را آرزو نموده و به عنوان آیه و نشانهی الهی میطلبند حضرت عیسی7 از خداوند میخواهد که منّتی بر آنها نهاده و روزی آسمانی به آنان عنایت کند تا روز برخورداری از آن روزی را عید امت قرار دهند و همواره سالروز آن را پاس دارند و علامه طباطبایی1 در ذیل آن میفرماید: خصوصیت عید این است که زمینه وحدت کلمه و تجدید حیات اجتماعی و نشاط و سرزندگی میآفریند و هر بار که فرا میرسد عظمت دین را تجدید میکند.( ) سخن مرحوم علاّمه در اینجا شبیه سخن دیگر ایشان در ذیل آیهی 5 از سوره ابراهیم است که در تفسیر آیه: ... و ذکّرهم بایّام الله میفرماید: گرچه همه روزها به خدا منسوب است اما این آیه اشاره به روزهای ویژهای دارد که در آن روزها آیات و علایم سلطنت و قدرت الهی ظهور یافته و حادثه خاصی در تاریخ آن امت اتفاق افتاده و یا نعمتهای ویژهی الهی تجلی یافته است.
( ) عیدهایی که امروزه توسط جوامع دارای سابقه تاریخی برگزار میشود، هر یک یادآور حادثهی بزرگی است که در تاریخ و فرهنگ آن جوامع اتفاق افتاده و یا هر سال تجدید میشود و یادکرد آن حادثه و یا بزرگداشت وقوع سالیانهی آن موجب تقویت همبستگی و تجلی ارزشهای اجتماعی و سرزندگی و شادابی میگردد. در تاریخ ادیان آسمانی تنها اسلام است که عیدهای بزرگ او برای حادثه تاریخی گذشته نیست و بلکه هر سال و برای همگان تجدید میشود زیرا همانگونه که امام1 در پیام نوروزی خود میفرماید: مسلمانان پس از انجام کار مهم عبادی سالیانهی خود به شکرانهی موفقیت در انجام وظیفه جشن میگیرند. امام1 میفرماید:
... البته از عیدهایی که اسلام تأسیس فرموده است ـ به حسب نظرهای مختلف ـ برداشتهای مختلفی وجود دارد، آن برداشتی که اهل معرفت از عید دارند با آن برداشتی که دیگران میکنند بسیار متفاوت است، آنها بعد از ریاضتهایی که در ماه رمضان میکشند روز عید را روز لقاء الله میدانند، و آن روز برای آنها ألغیرک من الظهور ما لیس لک است، آنها همه چیز را از او میدانند، و آن روز را عید میکنند برای اینکه بعد از ریاضت، یوم ورود بهحضرت است.
و در عید قربان نیز بعد از اینکه ... نفس خودشان را کشتند و هرچه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند؛ آن وقت است که روز لقاء است.
و جمعه هم در اثر اجتماعاتی که مسلمین با هم دارند، معرفت مهیا میشوند برای لقاء الله.... خداوند همه را توفیق دهد که قدر نعمتهای خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست... اگر، همه چیز را از خدا بدانیم و ... این را واقعاً در قلبمان ادراک کنیم، عید میشود برای کسانی که شهید دادهاند، عید میشود برای کسانی که مجروح شدند، عید میشود برای کسانی که در راه خدا عزیزانشان را از دست دادند. برای اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند و من امیدوارم که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت بشود....
( ) البته اگر بتوان قواعد نجومی را نشانههای دقیقی برای حوادث طبیعی شمرد و سرآغاز فصل بهار را همان روزی به حساب آورد که سیر اعتباری آفتاب در برج اعتباری حمل قرار میگیرد آنگاه میتوان گفت که عید نوروز نیز جزو اعیادی است که سالیانه تجدید میشود و عید نوروز سنتی تاریخی برای بزرگداشت یک انفاق مهم و تجدید حیات طبیعت است.
عید در احادیث اسلامی
در روایات معصومین: عید مفهوم دیگری نیز دارد. در بعضی روایات تحقق حاکمیت حق و ولایت الهی در جامعه مهمترین عید شمرده شده است، زیرا همانگونه که در مفهوم عید تجدید حیات و نشاط مجدد نهفته است باید روزی را عید گرفت که جامعه به حیات و حرکت و امید و اطمینان میرسد. و بهترین جلوههای حیات جامعه در سایه رهبری پیشتاز و امین و هدایتگر تحقق دارد. امام صادق(ع) میفرماید: ... فإنّ الأنبیاء صلوات الله علیهم کانت تأمر الأوصیاء بالیوم الّذی کان یقام فیه الوصّی أن یتّخّذ عید.( )
سیرهی انبیا همواره این چنین بوده که به جانشینان خود امر مینمودند تا روز تعیین و نصب وصی و جانشین را عید بگیرند.
و به همین خاطر در فرهنگ اهل بیت: اولین عید در تاریخ بشر، به خاطر انتظار تحقق حاکمیت حق بوده است و امروز نیز عملاً بزرگترین عید شیعیان روز تحقق حاکمیت مستضعفان و حکومت عدل و قسط و نابودی جور و ظلم است. حضرت امام باقر7 میفرماید: وقد کان آدم7 وصّی هبة الله أن یتعاهد هذه الوصیّة عند رأس کلّ سنة فیکون یوم عیدهم یوم عید لهم فیتعاهدون نوحاً و زمانه الّذی یخرج فیه.
( ) حضرت آدم7 پس از جنایت قابیل، به جانشین خود شیث هبةالله فرمود: ظلم همچنان گسترش مییابد تا روزی که فرزندم نوح بیاید و به سبب نفرین او طوفانی برخیزد و همهی ظالمین را نابود کند، و مؤمنان نجات یابند.
آنگاه حضرت آدم به هبةالله وصیت کرد که این مژده را هر سال به یاد آورد و این روز را برای خود و فرزندانش روز عید قرار دهد. آنان نیز به این وصیت عمل کردند و همواره سالروز این مژده نویدبخش و ظهور حضرت نوح را گرامی میشمردند.
این است که حضرت امام رضا(ع) میفرماید: ... و انّ یوم الغدیر بین الأضحی والفطر والجمعة کالقمر بین الکواکب... وهو یومَ التَهنِئَة یُهنَّیءُ بعضکم بعضاً... یقول: الحمدلله الّذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و الأئمة: وهو یوم التّبسّم فی وجوه النّاس من أهل الأیمان ... وهو یوم الزّینة...
( ) ... و البته روز عید غدیر در میان عید فطر و اضحی و جمعه همانند ماه در میان ستارگان است. روز تبریک و تهنیت به یکدیگر، و زمان گفتن این سخن است که: حمد و ستایش خدایی را که به ما توفیق تمسّک به ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش را عنایت فرمود.
آنگاه فرمود:
روز عید غدیر، روز شکفتن لبخند بر چهرهی مؤمنان و روز آرایش و زینت است.
با این تحلیل روز عید روز حضور مردم در صحنه و روز تقویت ارتباطات و مشاهدهی قدرت و حیات اجتماعی و تبلور این قدرت در حاکمیت سیاسی جامعه و به هدف استقرار عدالت است روز عید روز تحکیم روابط اجتماعی و حاکمیت ملی و اعلان همبستگی و پشتیبانی از نظام سیاسی خویش است و به همین خاطر در حدیثی نقل شده است هنگامی که حضرت سیدالشهدا در اثر ضربههای شمشیر بر زمین افتاد و اشرار برای بریدن سر مبارکش از یکدیگر سبقت میگرفتند ندا کنندهای از فراز عرش الهی ندا داد: ألا أیّتها الأمة المتحیرة الضّالّة بعد نبیّها لاوفّقکم الله لأضحی ولافطر؛ ای امتی که پس از پیامبر خود سرگردان و گمراه شدید، خدا شما را به درک عید قربان و فطر موفق نکند
( ) جامعهای که با دست خویش حاکمیت الهی و عامل همبستگی را این چنین پاسخ میدهد، ریشهی حیات اجتماعی خود و نشاط اجتماعی را درهم میشکند. و در حدیثی دیگر حضرت باقر7 میفرماید: هیچ عیدی ـ چه قربان و چه فطر ـ برای مسلمانان پیش نمیآید مگر اینکه غم و اندوه آل محمّد(ص) تازه میشود. راوی پرسید: چرا؟ حضرت باقر7 فرمود: لانّهم یرون حقّهم فی ید غیرهم زیرا حق خویش را در دست دیگران میبینند( ) وقتی حضور مردم در صحنه و همبستگی ملی و همگرایی مردم که باید در مسیر تحقق ولایت الهی و استقرار عدالت باشد، عاملی برای ولایت شیطان و جاهلیت اموی و ابزاری برای سرکوب و اختناق شود، آنگاه روز عید نیز روز عزا میشود و با تکرار آن اندوه انسان تکرار میگردد.
و امّا عید نوروز
در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامی و بیان اهل بیت عصمت و طهارت: به طور خلاصه باید گفت:
1. مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعی متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یا غیر مستقیم سلطه سیاسی ـ نظامی ایران در جزیرة العرب، خواه ناخواه تحت تأثیر فرهنگ ملی ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را میشناختند و چه بسا مراسمی هم برگزار مینمودند.
2. اسلام و پیامبر گرامی آن در تأیید و یا ردّ سنن و آداب و رسوم ملی و مذهبی اقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسی و یک شرط توجیهی را همواره در نظر داشتند:
اولاً: سنتهای پذیرفته شده، مبتنی بر خرافات و آیینهای شرک و بتپرستی و ارزشها و قداستهای غیر الهی نباشد.
ثانیاً: از سنتهایی نباشد که موجب وابستگی سیاسی ـ اجتماعی و بیگانه شدن با اسلام شود، و یا به نحوی استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد ـ تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه تا حدود زیادی به این نکته مربوط میشود ـ .
و در آخر: جهتگیری سنتهای معقول و غیر مضرّ به استقلال نیز، همچون مجموعهی بینش توحیدی اسلام، باید معنوی و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالی باشد.
و در نتیجه: مراسمی همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانی خرافی ندارد، ـ و البته این سخن، تأیید خرافاتی از قبیل: چهارشنبه سوری، سفرهی هفت سین و مراسم سیزده و ... نیست ـ اما اگر به استقلال فکری فرهنگی اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان و غدیر و یا حتی دههی مبارکهی فجر ـ که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر است ـ باشد، و قدرت ملی و همبستگی اجتماعی مسلمانان را به پای تقویت ستم و خرافه و یا ارزشها و قداستهای غیر الهی نثار کند و یا تنها به بعد طبیعی این دو روز بسنده شود، باز هم برای اسلام قابل تأیید نیست.
بلی اگر نوروز مشخصهی شیعیان و محبان اهل بیت باشد و مراسمی جهت تشکّل مؤمنان در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان روز اهل بیت: و یا روز شیعیان نامیده میشود، و هر روز نوروز میشود، چه اینکه بر همین اساس، هر روز عاشورا میباشد.
براساس نگرش فوق، هم روایت معلی که طبق نقل مرحوم مجلسی از حضرت صادق(ع)، عید نوروز را روز پیمان بندگی با خدا بستن و ظهور قایم آل محمّد(ص) و... میشمرد،( ) تفسیر میشود و هم امتناع امام کاظم(ع) از جلوس در عید نوروز روشن میشود. حُکِیَ أنّ المنصور تَقَدّم إلی موسیبن جعفر9 بالجلوس للتّـَهنیـِة فی یوم النّیروز و قَبْضِ ما یَحمِلُ إلیه فقال إنّی قد فَتَّشتُ الأخبار عَن جَدّی رسولالله9 فَلَم أجـِد لهذا العید خَبراً و أنّه سُنّت الفُرسِ و مَحاهَا الإسلام و معاذالله أن نُحِیی ما محاها الإسلام فقال المنصور إنّما نفعلُ ذلک سیاسة لِلجُند فَسألتکَ بالله العظیم إلاّ جَلسْتَ، فَجلس.
( ) نقل شده است که منصور دوانیقی از حضرت موسیبن جعفر7 درخواست نمود تا عید نوروز به جای او دیدار کنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرت کاظم(ع) در جواب فرمود: من در بررسی احادیث جدّم رسول خدا(ص) تأییدی نسبت به این روز ندیدهام و این روز از سنتهای ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده است و مبادا روزی که من زنده کننده رسمهایی باشم که به وسیلهی اسلام از میان رفته است. منصور گفت: ما این موضوع را برای دلگرمی سربازان انجام میدهیم و شما را به خدا قسم میدهیم که بپذیری، و حضرت پذیرفت.
3. نکتهی دیگری که در روایت امام کاظم(ع) قابل دقت است اینکه؛ ممکن است ـ و به احتمال زیاد ـ ردّ مشروعیت نوروز از سوی حضرت کاظم(ع) پوششی برای ردّ پیشنهاد حاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامی سیاسی بنیعباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقهی ایرانیان نسبت به اهل بیت نیز بر کسی پوشیده نبود، و منصور میخواست با این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت نزدیک نشان دهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند تا به هدف نهایی خود که تحکیم قدرت سیاسی از راه کسب نظر ایران بود برسد و با این تحلیل ممکن است قبول نهایی حضرت کاظم(ع) نیز برای جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدی مأمون از سوی حضرت علیبن موسی الرضا(ع) و از روی اجبار و اکراه باشد.
سلام و صلوات خداوند بر محمد و اهل بیت کرام او و نفرین قهار منتقم بر دشمنان و ظالمان آنان در هر شب و روز عید تا یوم وعید باد.
1. برای این کلمه معادلی در فارسی نیافتیم و احتمالاً کلمهی نوروز ـ روزی که از نو میآید یا هر سال تازه میشود ـ در آغاز اسم عام بوده و به تدریج اختصاص به روز اول سال پیدا کرده است. در انگلیسی میتوان کلمهی FEAST را معادل آن به حساب آورد.
2 . روح البیان، ذیل مائده 5 : 114.
3 . کشف الاسرار، ج 3، ص 273.
4. علامه طباطبایی1، تفسیر المیزان، ج 6 ، ص 235.
5 . همان، ج 12، ص 18.
6 . صحیفهی نور، ج 18، ص 259 و 260 ؛ پیام نوروزی سال 1363 با تلخیص و تصرف.
7. فروع کافی، ج 4، ص 149.
8 . روضه کافی، ج 8 ، ص 115.
9 . اقبال الاعمال، ص 464.
10 . من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 175.
11 . فروع کافی، ج 4، ص 170.
12 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 59 ، ص 92.
13 . شهرآشوب، مناقب، ج 4، ص 319.

تبلیغات