آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

منیةالمرید یکی از چندین کتابی است که در زمینه­ی اخلاق طلبگی ـ زی طلبگی ـ یا رفتار دانشجویی و شیوه­ی تعلیم و تربیت از منظر فرهنگ اسلامی نوشته شده است. این کتاب در اوایل قرن دهم و اواخر دوران قرون وسطای غرب تدوین شده و از افتخارات فرهنگ ریشه­دار و عمیق اسلام در زمینه­ی تعلیم و تربیت است که به تعبیری جزو آخرین فروغ­های چراغ پر فروغ اسلام بود که در اثر استبداد علمی و سیاسی داخلی و هجوم ویرانگر صلیبی و مغولی رو به خاموشی می­نهاد و ناگهان پس از یک دوره­ی فترتی که زیاد هم طول نکشید، نظام آموزش و پرورش رسمی ـ غربی ـ با پشتوانه سیاسی استعماری بر نظام تعلیم و تربیت سنتی و سابقه­دار ملی که به تبع دیگر بخش­های نظام اجتماعی، راکد و فرسوده شده بود هجوم آورد و با جرأتی تمام و قساوتی وصف­ناپذیر و با کاربرد اصطلاحات و انگیزه­ها و شیوه­های گوش­نواز محسوس و عینی، مدعی ارایه روشی نوین و معجزه­گر در امر آموزش و پروش شد و جز خود را به اتهام عقب ماندگی و ناکارآیی و ... از صحنه بیرون نمود.
این سؤالی مهم است که چرا چنان سابقه­ی فرهنگی در برابر وحشیان قرون وسطایی اروپا و دزدان سرگردنه ـ که سال­ها میراث علمی و فرهنگی جوامع اسلامی را دزدیده بودند ـ چنان عقب نشینی کرد که با باز شدن مراکزی چون دارالفنون و مدارس ابتدایی به شیوه­ی غربی و مآلاً دانشگاه ـ نظام آموزش رسمی ـ هنوز و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها مدارس سنتی و حوزه­های علمیه اجازه رشد و شکوفایی نیافته­اند و از هرگونه امکانات رسمی و قانونی محروم­اند، بلکه به صورت یک نظام آموزشی تحمیلی و غیر اصیل و عاریتی و در معرض زوال و نابودی به آن نگریسته می­شود و به علوم و معارف موجود در آن و شیوه­های آموزشی آن و فرآورده­ها و فارغ­التحصیلان آن اعتنایی نمی­شود و به رسمیت شناخته نمی­شود؟!
سخن این نیست که در شیوه­های تعلیم و تربیت سنتی و رشته­ها و رتبه­های علمی آن و ... ضعف و نقصی نیست و صد در صد درست و کارساز و متناسب با نیازهای امروز است؛ اما چه کسی می­تواند اثبات کند که شیوه­ی غربی وارادتی برای جوامع اسلامی کارساز بوده و فرآورده­ای بهتر از شیوه­های سنتی عرضه نموده­اند؟! و مگر امروز نمی­بینیم که پس از حدود دو قرن، هنوز تربیت یافتگان نظام آموزش رسمی نتوانسته­اند خود را با فرهنگ اسلامی و جوامع مسلمین وفق بدهند! همان­گونه که نتوانسته­اند در صد سال­های آغازین رنسانس غربی نیز رشد نموده و در دانش­های مورد تأکید خود پیشرفت نمایند. و شاید همین موضوع یکی از اهداف استعمارگران بوده تا با حذف تعلیم و تربیت سنتی و تزریق نظام آموزشی وارادتی، جوامع اسلامی را همواره در جهل و عقب­ماندگی علمی و نیازمندی به غرب نگه دارند و عقب ماندگی کشورهای اسلامی و فرار مغزها را یک­جا به دست آورند! متأسفانه کشورهای جهان سوم ـ و به ویژه مسلمین ـ امروز مصداق این مثل شده­اند که: از باغ رانده و از راه مانده! نه از شیوه­های سنتی و خودی اطلاعی دارند و برای آن رسمیتی قایلند و نه شیوه­ی غربی توانسته است نیازها و مشکلات آن­ها را دفع و رفع کند.
بگذریم. و در هر صورت ما به این کتاب ارزشمند از دو منظر می­نگریم: 1. به عنوان یک راهنمای آموزشی و اخلاقی برای تطبیق رفتار خود با زیّ طلبگی و آداب معلّم و متعلّم در فرهنگ اسلام. 2. و به عنوان یک متن ارزشمند از میراث غنی و پربار تاریخ اسلام در تبیین روش و شیوه­های تعلیم و تربیت در گذشته­ی تمدن اسلامی. این کتاب ارزشمند در سال 1377 با تحریری مجدد و تلخیص به نام المراد من منیة المرید در اختیار طالبان علم و تهذیب قرار گرفته است.
در پایان این نوشتار نگاه خوانندگان محترم را به برخی از تفاوت­های اساسی بین نظام آموزش و پرورش وارداتی و تعلیم و تربیت سنتی و خودی با استفاده از کتاب منیةالمرید و بعضی از دیدگاه­های معاصر جلب می­نماید:
¹هدف از تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی قدرت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی معرفت حقیقت است.
¹ غایت و دستاورد تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی تکنولوژی و صنعت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی فرهنگ عبودیت در برابر خد است.
¹ انگیزه­ی تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی سود و منفعت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی فضیلت است.
¹ گرایش تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی تمدّن و مدنیت است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی انسان سازی است.
¹ شیوه تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی انباشت اطلاعات ـ علم ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی رفتار عالمانه = حکمت است.
¹ شعار تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی آسایش و رفاه ـ تأمین زندگی و لذت ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی کمال و جمال وظیفه­ای در جهت وصول به کمال است.
¹ فضای حاکم بر از تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی واقع­گرایی و دریافت آن­چه هست ـ بودن ـ است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پیشتازی و آینده نگری ـ شدن ـ است.
¹ رسالت تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی توجیه انسان و تعیین جایگاه فردی و اجتماعی او است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی توجیه انسان در مجموعه نظام آفرینش است.
¹ جهت­گیری تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی آزاد و بی­تعهد است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی هدفدار و متعهد است.
¹ نتیجه­ی تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی پرورش انسان مقتدر است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پرورش انسان متعهد است.
¹ فرآیند تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی رفتار منضبط اجتماعی است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی پرورش اخلاق و فضایل انسانی است.
¹ برآیند تعلیم و تربیت در نظام رسمی وارداتی ساختن اجتماع مدنی است و در نظام تعلیم و تربیت اسلامی ساختن انسان الهی است.
¹ و آموزش در نظام رسمی وارداتی یک ابزار ضروری برای زندگی طبیعی و در نظام اسلامی یک حق انسانی و یک کمال وجودی است.
¹ و بالاخره آموزش و پرورش غربی در مسیر جهان آگاهی و سیر افقی و سطحی است، اما تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی سیری در جهت خودآگاهی و خدا آگاهی ـ سیر از خاک تا خدا ـ است.([1])
[1]. ر.ک؛ استاد شهید آیةالله مطهری1، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، و فلسفه تعلیم و تربیت، دکتر شریعتی.

تبلیغات