آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

متن

 

در کلیه مذاهب اسلامى عناوینى همچون «سیر» یا «کتاب الجهاد» به عنوان بخشى از فقه متضمن مفاهیم و موضوعات مربوط به حقوق بین‏الملل در نگرش اسلامى بوده‏اند .
«سیر» ، جمع «سیرة‏» در لغت، به معناى رفتار، عملکرد و گردش به کار رفته، اما از قرن دوم هجرى به بعد دو معناى اصطلاحى پیدا نموده است: در اصطلاح وقایع نگاران، «سیره‏» یعنى زندگى‏نامه (بیوگرافى) و شرح حال زندگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و در اصطلاح حقوقدانان مسلمان، «سیر» به صورت جمع، یعنى رفتار دولت اسلامى در روابط با دیگر جوامع و یا رفتار دولت اسلامى در امور بین‏المللى . (1)
در فقه شیعه، مباحث‏حقوق و روابط بین‏الملل عمدتا در «کتاب الجهاد» مورد بررسى قرار مى‏گیرند . (2) حقوق روابط دیپلماتیک یکى از شاخه‏هاى حقوق بین‏الملل است که مکتب حیاتبخش اسلام در توسعه آن نقش شایان توجهى داشته است . این نقش طى دو مبحث مورد مطالعه و بررسى قرار مى‏گیرد; مبحث نخست‏به نقش اسلام در توسعه حقوق و روابط دیپلماتیک اختصاص یافته است و مبحث دوم به مبانى اعطاى مصونیت‏ها و مزایاى دیپلماتیک مى‏پردازد .
نقش اسلام در توسعه حقوق و روابط دیپلماتیک
این مطلب مسلم است که در آغاز و پیش از تنظیم قواعد حقوق بین‏الملل، براى یک مدت مدید، مقررات دینى بر روابط دیپلماتیک حکمفرما بودند . روابط دیپلماتیک به طور خاص و روابط بین‏الملل به طور عام ثمره تمدن‏ها و ادیان گوناگون هستند . (3)
مطابق ماده 9 اساس‏نامه دیوان بین‏المللى دادگسترى، اعضاى این دیوان علاوه بر شرایط شخصى باید نماینده انواع بزرگ تمدن‏ها و مهم‏ترین نظام‏هاى حقوقى جهان باشند . تدوین‏کنندگان اساس‏نامه در تنظیم این ماده، از جمله بر تمدن اسلام و رژیم حقوقى آن تاکید داشتند . در همین ارتباط، دولت‏هاى کشورهاى اسلامى نیز طى نامه‏اى به دبیرکل جامعه ملل اظهار نمودند: «بدون تردید، تمدن اسلام با سابقه درخشان خود، در گذشته و حال، یکى از انواع تمدن‏ها را تشکیل داده و حقوق اسلام، که بر بخش عظیمى از جمعیت جهان حاکم است، داراى نظام حقوقى مستقل با منابع و ساختار و مفاهیم خاص خود مى‏باشد .» در آوریل 1945 در کنفرانس سانفرانسیسکو نیز این نکته مورد تایید قرار گرفت که نظام حقوقى اسلام یکى از نظام‏هاى متمدن و مستقل موردنظر ماده 9 اساس‏نامه دیوان است . (4)
با وجود آن‏که دیوان به شوراى امنیت و مجمع عمومى این موضوع را تکلیف نموده است، ولى حقوقدانان غرب از بذل مساعدت و همیارى در آشنایى با حقوق بین‏الملل اسلام دریغ مى‏ورزند . (5) در موضوع مورد بحث، دیوان بین‏المللى دادگسترى به نقش اسلام در توسعه حقوق دیپلماتیک اعتراف نموده است .
دیوان در قضیه کارکنان دیپلماتیک و کنسولى ایالات متحده در تهران (1979 - 1980) مى‏گوید: «اصل عدم تعرض اعضاى ماموریت دیپلماتیک و اماکن‏ماموریت‏یکى از مبانى شناخته شده با قدمت طولانى در رژیم حقوق دیپلماتیک است که سنت‏هاى اسلام در توسعه آن سهم بسزایى داشته است .» (6)
صلاح‏الدین طرازى، قاضى مسلمان و تبعه سوریه، در این پرونده که بیش‏تر موارد راى مخالف داشت، درباره این اظهار نظر دیوان مى‏گوید: «خرسندم که حکم دیوان به نحو خاصى به سنت‏هاى اسلام، از این نقطه‏نظر که با دیگر ادیان در تکوین قواعد حقوق بین‏الملل عمومى معاصر و به ویژه مصونیت و عدم تعرض دیپلماتیک و کنسولى نقش داشته، توجه کرده است .» نام‏برده سپس با نقل قول از احمد رشید، که در سال 1937 در دروس آکادمى لاهه راجع به اسلام و حقوق بین الملل سخن گفته، عدم تعرض فرستادگان سیاسى را در حقوق اسلام مورد بحث قرار داده و سپس با ذکر عباراتى از کتاب حقوق بین‏الملل، چاپ «انستیتو دولت و حقوق آکادمى علوم شوروى‏» ، به بیان شناسایى اصل عدم تعرض سفرا در میان دولت‏هاى اسلامى پرداخته است . (7) برخى مى‏پندارند که اسلام در روابط خود با غیرمسلمانان اصل را بر جنگ و ستیز بنا نهاده است، ولى بر خلاف چنین پندار از یک دیپلماسى مبتنى بر صلح برخوردار است (8) چرا که حقیقت صلح‏جویى و زندگى مسالمت‏آمیز در سرتاسر تعالیم اسلام پراکنده است .
نام دین اسلام از ریشه کلماتى همچون «سلم‏» و «سلم‏» و «سلام‏» و «سلامة‏» گرفته شده که در همه این واژه‏ها، آرامش و سکون و صلح نهفته است . یکى از اسامى خداوند «سلام‏» است . (9) عبارت «سلام علیکم‏» ، که تحیت و درود روزانه مسلمانان مى‏باشد، از بهترین درودهایى است که سلامتى را در بردارد . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در پایان نامه‏هایى که به سران جهان مى‏نوشت، عبارت «سلام على من اتبع الهدى‏» را به کار مى‏گرفت که نشان از تقدم آشتى بر جنگ دارد . افزون بر آن، کلمه «سلام‏» و مشتقات آن در بیش از یکصد آیه قرآن کریم به کار رفته، در حالى که کلمه جنگ (حرب) (10) فقط در شش آیه آمده (11) و در آیاتى نیز به صراحت‏به صلح فرمان داده است . (12)
اگر اکنون مطابق مقررات حقوق بین‏الملل، اصل در روابط فیمابین کشورها بر صلح مبتنى است و جنگ یک ضرورت به شمار مى‏آید، پیشینه چنین اصلى در جامعه بین‏المللى به کم‏تر از یک قرن مى‏رسد; زیرا پس از پیمان «بریان - کلوگ‏» در سال 1928 جنگ به عنوان یک پدیده ضد حقوقى مطرح مى‏گردد و پیش از آن نه تنها جنگ ضد حقوق نیست، بلکه یک حق و پدیده حقوقى است . (13) این در حالى است که شالوده دعوت ادیان آسمانى بر صلح بنیان نهاده شده: «والله یدعو الى دارالسلام‏» (یونس: 25) ; و خداوند به سراى صلح دعوت مى‏نماید .
بى‏مناسبت نخواهد بود در این‏باره به سخن یکى از حقوقدانان مسلمان اشاره نماییم: «نه مى‏توان گفت در اسلام حقوق صلح نیست و نه مى‏توان آن را دست‏آورد حقوق بین‏الملل معاصر دانست، بلکه بین این دو حقوق مشابهت‏هاى فراوانى است . هر دو یک هدف را تعقیب نموده و یکدیگر را کامل مى‏کنند . منبع این دو حقوق متفاوت، لیک فلسفه صلح در هر دو از یک منطق عقلى برمى‏خیزد و آن رفاه جامعه بین‏المللى، از طریق تحکیم روابط دوستانه و تاکید بر روابط مسالمت‏آمیز است ... بر من خرده مگیرید که حقوق بین‏الملل را بر حقوق اسلام ترجیح مى‏دهم، هرگز ترجیح حقوق ناقص بر حقوق کامل روا نیست، من معتقدم فکر بشر همواره در پى صلح بوده است، ولى روش‏هاى متفاوتى را در هر عصرى جست‏وجو مى‏کرده است . حقوق صلح در اسلام به صلح دعوت مى‏نماید «والله یدعو الى دارالسلام‏» (یونس: 25) ; خداوند به سراى صلح دعوت مى‏نماید . حقوق بین‏الملل معاصر نیز به صلح دعوت مى‏کند .» (14)
واقعیتى که در تاریخ به ثبت رسیده و رفتار مسلمانان در دعوت به اسلام بدان مستند است، آن‏که پیامبر صلى الله علیه و آله خود مؤسس دیپلماسى اسلامى و الگوى زیباى آن براى سفیران و نمایندگان سیاسى است . سفارت‏ها و ماموریت‏هاى دیپلماتیک در اسلام وسیله‏اى براى ارتباط بین ملت‏ها بود و اسلام نه تنها از این ابزار براى تحقق اهداف معنوى و اصول انسانى خود بهره برد، بلکه آن را وسیله‏اى مؤثر براى حمایت از وحدت سیاسى و تاسیس دولت اسلامى و ابلاغ رسالت محمدى صلى الله علیه و آله به جهانیان دانست . بررسى همه‏جانبه دیپلماسى اسلامى و روابط دیپلماتیک در اسلام، خود بحث مفصل و جداگانه‏اى است که در عهده این مقال نمى‏گنجد، اما به ارائه نمونه‏هایى از آن بسنده مى‏شود .
تاسیس نمایندگى
با پذیرفتن این اصل که روابط بین مسلمانان با غیر مسلمانان بر صلح استوار است و حالت‏خصمانه یک استثنا مى‏باشد، نخستین بحثى که مجال طرح مى‏یابد آن است که آیا مطابق قواعد و مقررات حقوق دیپلماتیک در اسلام، تاسیس نمایندگى و برقرارى روابط دیپلماتیک یک حق و اختیار است‏یا یک تکلیف و ضرورت؟ در پاسخ به این پرسش، برخى از حقوقدانان با استناد به ششمین آیه سوره توبه که مى‏فرماید: «و ان احد من المشرکین استجارک فاجره حتى یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه‏» (و اگر یکى از مشرکان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تاسخن خدا را بشنود، سپس او رابه محل امنش برسان) بر مشروعیت تاسیس نمایندگى استدلال نمودند .
برخى دیگر نیز با استناد به این‏که شخص پیامبر صلى الله علیه و آله از سفارت و نمایندگى در ابلاغ دعوت خود بهره گرفته، آن را مستندى بر مشروعیت استفاده از سفارت و نمایندگى دانسته‏اند .
هرچند چنین برداشت‏هایى در جاى خود به صوابند، ولى از آن‏رو که سفارت پیامبر صلى الله علیه و آله منشا دینى داشته و به طور موقت و غیردایمى انجام مى‏گرفته و ماموران پس از ابلاغ دعوت، به موطن اصلى خویش باز مى‏گشتند، بنابراین نمى‏توان این‏گونه استدلال‏ها را در موضوع نمایندگى‏هاى دایم، که اکنون معمولند، خالى از مناقشه دانست .
به نظر مى‏رسد آیه مبارکه «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم‏» (حجرات: 13) مى‏تواند در مورد تاسیس نمایندگى مورد استفاده قرار گیرد .
در آیه نکات مهمى وجود دارد:
1 . آیه همه افراد بشر را - نه فقط مسلمانان - بدون توجه به عقیده و آیینى که دارند، مخاطب قرار داده است .
2 . خطاب آیه جمعى است; یعنى حکم به رابطه متوجه ملت‏ها و شعوب و قبایل است، نه افراد .
3 . هدف از ایجاد رابطه شناسایى یکدیگر است .
4 . معیار برترى و تمدن، تقوا و معنویت است .
استفاده از آیه بر اثبات مدعا به مقدماتى نیازمند است: نخست آن‏که آیه مى‏فرماید: ما شما را قبیله‏ها و شعوب مختلف قرار دادیم; یعنى اختلاف بین انواع بشر یکى از سنت‏هاى الهى است . این اختلاف مى‏تواند منشا ارتباطات و آشنایى با یکدیگر قرار گیرد . بنابراین، خداوند هم اختلاف و هم ارتباط را آفریده و براى شناسایى یکدیگر به ارتباط فرمان داده است . (15)
روشن است که مقصود از اختلاف مشاجرات و نزاع یا درگیرى بین ملت‏ها و اقوام نیست، بلکه در این‏جا تفاوت انسان‏ها در شیوه‏هاى زندگى، آداب و رسوم، فرهنگ‏ها و ادیان و اخلاق مدنظر است . مقدمه دیگر آن‏که «شعوب‏» جمع «شعب‏» به معناى جمعیت‏بزرگ از مردم، و «قبایل‏» جمع قبیله است که جمعیتى کم‏تر از شعب دارد . در تفسیر آمده است: منظور از «شعوب‏» عجم و غیرعرب و مقصود از «قبایل‏» اعراب مى‏باشند . (16)
بنابراین، ارتباط و وفاق به عنوان یک اصل، که اکنون در قالب مفاهیمى همچون روابط دوستانه و بسط همکارى‏هاى اقتصادى و فرهنگى و علمى متجلى است، حاصل جمع دو مقدمه خواهد بود . ارتباط بین ملت‏ها یکى از حقوق اساسى آنان تلقى مى‏گردد و طبیعى است که دولت‏ها برقرارکننده و تامین‏کننده این‏گونه ارتباطات هستند . در اسلام نیز روابط دیپلماتیک یک ضرورت بوده و براى تعارف و شناسایى با دیگر ملل و اقوام بشرى ضرورى است . از این رهگذر است که دولت اسلامى و ملل آن در صحنه جهانى حضور جدى‏ترى مى‏یابند . ارتباطات نیازمند ابزارهاى خاص خود مى‏باشد که در راس آن نمایندگى سیاسى قرار مى‏گیرد . (17)
اداره روابط خارجى عصر پیامبر صلى الله علیه و آله
مجموع اسناد سیاسى و ادارى پیامبر صلى الله علیه و آله مشتمل بر معاهدات، قراردادهاى امنیتى، صلح‏نامه‏ها و نامه‏هایى که به سران کشورها و پادشاهان و رؤساى قبایل و امیران نوشته‏اند بر 246 سند بالغ مى‏شود . (18) به طور حتم، این برنامه بزرگ در ارتباط با ملل و دول بیگانه بدون یک دستگاه ارتباط خارجى و بهره‏مندى از فرستادگان سیاسى امکان‏پذیر نبود . از این‏رو، نویسندگانى تحت‏سرپرستى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مامور نوشتن معاهدات و نامه‏ها به زبان عربى و برخى لغات بیگانه بودند . مورخان افراد زیادى را نام مى‏برند که مامور رساندن پیام‏ها و نامه‏هاى پیامبر صلى الله علیه و آله به کشورها و ملل بیگانه بودند . به نظر مى‏رسد برنامه گسترده و منسجم در مورد روابط خارجى در سال هفتم هجرى، پس از صلح حدیبیه آغاز شده باشد; زیرا پس از این پیمان بود که پیامبر صلى الله علیه و آله فرصت‏یافت تا با سران جهان از جمله روم (بیزانس)، ایران، مصر، حبشه، بحرین و عمان مکاتبه کند و آنان را به اسلام دعوت نماید . در این امر، تعدادى از صحابه حضرت را در نوشتن نامه و ترجمه یارى مى‏نمودند . از جمله آنان زیدبن ثابت‏بود که سرپرستى ترجمه و برگردان از زبان‏هاى عبرى و سریانى را به عربى بر عهده داشت و با زبان‏هاى فارسى و حبشى نیز آشنا بود . تاریخ‏نگاران افرادى را نام مى‏برند که در تنظیم نامه‏ها و ترجمه و تهیه معاهدات صلح در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله بودند و على بن ابى‏طالب علیه السلام یکى از مهم‏ترین آنان به شمار مى‏آمد .
پیامبر صلى الله علیه و آله در پایان نامه‏هاى خود از مهر استفاده مى‏نمود و عرف نیز بر همین استوار بود که پادشاهان و بزرگان نامه‏هاى بدون مهر ارسال نمى‏داشتند . شخصى به نام حنظلة بن سیفى مامور نگه‏دارى مهر پیامبر بود . همچنین حضرت در نامه‏هایى به سران ممالک جهان از آنان به احترام و بزرگى یاد مى‏نمود . در نامه به نجاشى، او را با عنوان «ملک الحبشه‏» یا «عظیم الحبشه‏» مخاطب قرار داد و در نامه به هرقل مرقوم فرمودند: «الى هرقل عظیم الروم‏» و در نامه‏هایى که به بزرگان دین مسیح نوشت، آنان را به القاب و سمت‏هایى که بدان‏ها معروف بودند، مخاطب قرار داد، با این‏که بدان‏ها معتقد نبود . (19)
از مسائل قابل توجه در اداره روابط خارجى عصر پیامبر صلى الله علیه و آله آن است که شخص پیامبر و صحابه در مراسم پذیرش فرستادگان، لباس‏هاى زیبا بر تن نموده و آنان را در مسجد مدینه، جایى که ستون هیات‏هاى نمایندگى (اسطوانة‏الوفود) مى‏نامیدند و هنوز هم آن یادگار باقى است، به حضور مى‏پذیرفتند . تاریخ‏نویسان نقل مى‏کنند که پیامبر اکرم در مدینه براى پذیرایى از سفرا «دارالضیافة‏» (میهمان‏سرا) ترتیب داده بود تا میهمانان بیگانه یا کسانى که قصد تشرف به اسلام داشتند، در آن وارد گردند . هرچند مورخان خانه‏اى که پیامبر صلى الله علیه و آله براى فرستادگان و میهمانان بیگانه ترتیب داده بود وصف نموده‏اند، ولى آنچه شایان توجه است در نظر گرفتن مکانى خاص براى پذیرایى و ضیافت‏بیگانگان و فرستادگان است که در آن افرادى براى ضیافت و پذیرایى ماموریت داشتند . براى نمونه، بلال، مؤذن پیامبر صلى الله علیه و آله، مامور تغذیه و طعام فرستادگان سیاسى بود . این‏ها نمونه‏هایى هستند که نشان مى‏دهند نمایندگان و فرستادگان سیاسى از برخى امتیازات برخوردار بوده‏اند .
در مورد رفتار محبت‏آمیز پیامبر اسلام با فرستادگان، موارد متعددى وجود دارد . حضرت بنابر عادت خویش، به آنان هدایایى ارزانى مى‏داشت و در مقام توصیه به اصحاب خود، مى‏فرمود: پس از من نیز همین‏گونه رفتار کنید . (20)
مبانى اعطاى مصونیت‏ها و مزایاى دیپلماتیک
در مفهوم حقوقى، «مصونیت‏» به طور کلى بدین معناست که دارنده آن از تعقیب قانون و ماموران دولت در امان است و به عبارت دیگر، قانون و مجریان آن نمى‏توانند شخص دارنده آن را تعقیب کنند، و مقصود از «مزایا» آن است که امتیازاتى به کسى داده شود که سایر مردم، حق استفاده از آن‏ها را ندارند . (21)
با این وصف، مقصود از مصونیت‏ها مباحثى همچون عدم تعرض شخصى و مصونیت قضایى ناشى از آن است و مقصود از مزایا معافیت‏هاى مالى، معافیت‏هاى گمرکى و معافیت از عوارض و نیز درنظر گرفتن تسهیلات مى‏باشد .
مبناى اعطاى مصونیت‏ها
بنابر این قاعده که حاکمیت هر دولت نسبت‏به کلیه اشخاص و اشیاى واقع در سرزمین آن، اعمال مى‏گردد، مصونیت نمایندگان خارجى تعطیل قانون داخلى و استثنایى بر اصل حاکمیت دولت‏ها خواهد بود . حقوقدانان در توجیه و تبیین این استثنا، نظریات گوناگونى ابراز داشته‏اند که اهم آن‏ها را سه نظریه «برون مرزى‏» ، «نمایندگى‏» و «مصلحت‏خدمت‏» تشکیل مى‏دهند . (22)
مطابق نظریه «برون مرزى‏» ، (23) که مبتکر آن گروسیوس، پدر حقوق بین‏الملل و حقوقدان معروف هلندى است و اساس آن بر یک فرض مبتنى مى‏باشد، سفیر خارج از سلطه سرزمینى دولت پذیرنده قرار دارد و گویا سرزمین دولت‏خود را ترک نگفته و اقامت او در سرزمین بیگانه به مثابه امتداد اقامت او در وطن مى‏باشد . به عبارت دیگر، تصور مى‏شود اماکن ماموریت‏بیگانه امتداد سرزمین دولت فرستنده‏اند .
براساس نظریه «نمایندگى‏» (24) برخوردارى از مصونیت ناشى از ویژگى نمایندگى است . یعنى نمایندگان سیاسى به نیابت از دولت و یا به نیابت از رئیس دولت‏خود عمل مى‏کنند . در نتیجه، هرگونه احترام و یا تعرض به نماینده به منزله احترام و تعرض به مقام فرستنده خواهد بود . نمایندگان تجسم شخصیت مقام فرستنده‏اند و همان‏گونه که دولت و رئیس آن به عنوان یک قاعده از مصونیت‏برخوردار هستند، این مصونیت‏شامل نمایندگان آنان نیز مى‏شود .
مضمون نظریه «مصلحت‏خدمت‏» (25) آن است که مصلحت و ضرورت پیشرفت کار مامور سیاسى، در یک جو آرام و به دور از تاثیرات دولت پذیرنده، نیازمند برخوردارى ماموران سیاسى از مصونیت‏هاست . به عبارت دیگر، براى آن‏که مامور سیاسى ماموریتش را در شرایط مساعد و استقلال کامل انجام دهد، لازم است در نظام حقوقى کشور میزبان در حد گسترده‏اى از آزادى عمل برخوردار باشد واین آزادى عمل بر ضرورت اجرایى و کارکردى خدمت‏سیاسى استوار است .
به دور از مناقشاتى که در حقوق بین الملل متوجه این نظریه‏هاست، این نکته اکنون مورد بررسى قرار مى‏گیرد که حقوق اسلام با کدام‏یک از نظریه‏هاى مزبور موافق است؟ نظریه «برون مرزى‏» به دلیل آن‏که با برخى از موازین اسلام سازگارى ندارد، مردود است . براى مثال، قبول این نظریه بدین معناست که قطعه‏اى از دارالاسلام را، که تحت نفوذ اسلام است، سرزمین‏هاى غیراسلامى و دارالحرب فرض نموده و در آن قطعه براى بیگانگان مصونیت‏ها و مزایایى منظور داریم . (26)
اما دو نظریه «نمایندگى‏» و «مصلحت‏خدمت‏» با تاییدات حقوقدانان مسلمان همراه است . در تایید نظریه نمایندگى آمده است:
1 . پیامبر صلى الله علیه و آله در نامه‏هاى خود، معمولا از عباراتى مانند «من محمد رسول الله الى فلان‏» یا «من محمد النبى الى فلان‏» استفاده مى‏نمود و در نامه به زرعة بن سیف فرمود: «هرگاه فرستادگان من نزد شما آمدند، با آنان به نیکى رفتار کنید .» (27) این عبارات گویاى آن است که فرستادگان به وصف نمایندگى از مصونیت واحترام برخوردارند .
2 . وقتى پیامبر صلى الله علیه و آله به فرستادگان مسیلمه کذاب فرمود: «اگر سفیر نبودید، به کشتن شما فرمان مى‏دادم‏» در واقع، به وصف این‏که فرستاده بودند، مصونیت آنان مورد تعرض قرار نگرفت .
3 . برخى از فقیهان اهل سنت مى‏گویند: هرگاه غیر مسلمانى وارد سرزمین‏هاى اسلامى گردد و ادعاى امان کند، نمى‏توان پذیرفت و چنانچه ادعا کند فرستاده‏ام و نامه‏اى نیز به همراه داشته باشد در امان است و از او دلیل و شاهد مطالبه نمى‏کنند; زیرا مطالبه دلیل نوعى سخت‏گیرى است که نسبت‏به فرستاده روا نیست . اگر نامه‏اى از مقام فرستنده ارائه نمود، مادام که حقیقت مساله روشن نشده، بنا بر ظاهر لازم است از هر گونه تعرض سوء تا بازگشت‏به کشور خود مصون بماند . این امان مورد تایید قرآن و سنت پیامبر صلى الله علیه و آله است . به همین دلیل، فقیهان مسلمان برآنند که هر کسى به قصد سفارت و ماموریت‏سیاسى وارد سرزمین‏هاى اسلامى گردد، در امان است; زیرا آنان از طرف مقام فرستنده نمایندگى داشته و هرگونه تعرض به آنان، تعرض به مقام فرستنده است . (28)
شیبانى در السیر الکبیر ضمن آوردن مطالب مزبور مى‏گوید: «چنانچه فرستادگان در امنیت نباشند، نخواهند توانست رسالت‏خود را انجام دهند . بنابراین، امان بدون هیچ شرطى براى آنان وجود دارد و اگر شرط امان طى یک پیمان و سندى صورت گیرد، بهتر است .»
با این گفته، مى‏توان شیبانى را مبتکر نظریه‏اى دانست که سال‏ها پس از او، در مقدمه کنوانسیون‏هاى حقوق دیپلماتیک منعکس شده است . در مقدمه کنوانسیون‏هاى مزبور آمده است: «هدف از اعطاى مصونیت، بهره‏مندى افراد نیست، بلکه مراد تامین حسن اجراى وظایف آن‏هاست .» این حقوقدان مسلمان مصونیت‏هاى فرستاده را مستند به ضرورت‏هاى تامین اجراى وظایف به وصف نمایندگى مى‏داند .
ابویوسف در کتاب الخراج مى‏گوید: «هرگاه والیان فرستاده‏اى را ملاقات کنند، پس از احراز نمایندگى سخن او را پذیرفته و مورد تعرض قرار ندهند . کالا، اسلحه، اموال وى غیر قابل تعرض است و اگر در دریا سفینه‏اى را توقیف کنند، چنانچه سرنشینان ادعاى سفارت نمایند، ایمن خواهند بود .» (29) از نظر این حقوقدان مسلمان به دلیل آن‏که فرستادگان، نمایندگان شخص فرستنده و حاکمانند، تعرض به آنان روا نیست و امان وى شامل خانواده و اموال او نیز خواهد بود و حتى در صورت جنگ و روابط بحرانى نیز لازم‏الرعایه است .
شایان توجه است که هرچند در گذشته و شرایط زمان حاکم بر این اظهارات، اعطاى امان به صرف ادعا ممکن مى‏نمود، ولى اکنون به دلیل گسترش سوء استفاده‏ها و تجسس و خراب‏کارى و قاچاق، اجازه و اطلاع قبلى (روادید و ویزا) آن‏گونه که ماده 10 کنوانسیون 1961 وین مقرر مى‏دارد، لازم خواهد بود، هرچند سفیران و نمایندگان از کشورهاى اسلامى باشند .
استناد به نظریه «مصلحت‏خدمت‏» در آثار فقیهان بیش‏تر است: ابن قدامه مى‏گوید: عقد امان براى فرستادگان رواست; زیرا ضرورت و نیاز چنین اقتضایى دارد . چنانچه ما متعرض فرستادگان شویم، آنان همین خواهند کرد، و این با مصلحت اعزام نماینده سازگار نیست . (30)
سرخسى برآن است که فرستادگان همواره در اسلام و جاهلیت مصونیت داشتند; زیرا جنگ و صلح جز با ارسال فرستادگان به انجام نمى‏رسید . در نتیجه، لازم است فرستادگان براى نیل به مقصود خود در امان باشند .
همچنین با استناد به سخن پیامبر صلى الله علیه و آله به فرستادگان مسیلمه استدلال شده است که عدم تعرض به آنان ضرورت و مصلحت‏بوده و چنانچه کشته مى‏شدند، مصلحت نمایندگى و سفارت از دست مى‏رفت .
صاحب کتاب جواهرالکلام، از فقیهان شیعه، پس از نقل سخن پیامبر صلى الله علیه و آله خطاب به فرستادگان مسیلمه مى‏نویسد: «از سخن پیامبر صلى الله علیه و آله مصونیت فرستادگان استفاده مى‏شود، که آن هم به مقتضاى مصلحت و رعایت‏سیاست است . بدیهى است که براى ابلاغ رسالت ایمن بودن رسولان لازم است .» (31)
علامه حلى، از دیگر فقیهان نامدار شیعه در قرن هفتم هجرى، مى‏گوید: عقد امان براى فرستاده مشرکان جایز است و پیامبر صلى الله علیه و آله به فرستاده مشرکان امان مى‏داد . نیاز به مراسله چنین اقتضایى را داشت و چنانچه فرستادگان آنان را مى‏کشت، آنان همین مى‏کردند . در آن صورت، مصلحت نمایندگى از دست مى‏رفت . (32)
همچنین در فقه شیعه، شرط اعطاى امان عدم مفسده و وجود مصلحت است . از جمله مصالح، آن است که مسلمانان نیز بتوانند وارد سرزمین‏هاى مستامنین گردیده، به کسب اطلاعات بپردازند . (33)
این سخنان گواه آن است که مصلحت‏خدمت و وظیفه و ضرورى بودن اعطاى مصونیت، نزد فقیهان مسلمان - قرن‏ها پیش از تدوین کنوانسیون‏هاى حقوق دیپلماتیک - امرى مسلم و بدیهى بوده و نیاز به تامل ندارد که شرط ضرورى انجام وظیفه، تامین مصونیت است .
برخى از دلایلى که در تایید نظریه نمایندگى ارائه گردیده خالى از مناقشه نیست; از جمله استناد به نامه‏هاى پیامبر صلى الله علیه و آله در تایید نظریه نمایندگى تمام نیست; زیرا در عبارت «من محمد رسول الله‏» یا «من محمد النبى‏» ، پیامبر صلى الله علیه و آله بلافاصله پس از نام خود، از عنوان رسالت و نبوت استفاده مى‏کند و همین رد نظریه نمایندگى شخصى است; زیرا مستفاد از عبارت آن است که اعزام سفیر یا ارسال نامه به ملاحظه شخصیت‏حقوقى نهاد رسالت‏یا نبوت است و نماینده پیامبر صلى الله علیه و آله عنوان نمایندگى وى را به ملاحظه شخصیت‏حقوقى نبوت و رسالت‏با خود به همراه دارد .
ایراد دیگر بر اتخاذ نظریه نمایندگى در اسلام آن است که در مواردى رئیس دولت‏یا حکومت مهدورالدم است، ولى نمایندگان او از مصونیت‏برخوردارند . نمونه بارز آن همان قضیه مسیلمه کذاب است; یعنى اگر به جاى فرستادگان، مسیلمه خود آمده بود، پیامبر صلى الله علیه و آله به گونه‏اى دیگر رفتار مى‏نمود، ولى به فرستادگان او به دلیل سفارت مصونیت داد . (34)
بنابراین، با ایراداتى که متوجه دو نظریه «نمایندگى‏» و «برون مرزى‏» است، نظریه «مصلحت‏خدمت‏» به مبانى حقوق اسلام نزدیک‏تر بوده، مى‏تواند مبناى فلسفى اعطاى مصونیت‏به حساب آید . کنوانسیون‏هاى حقوق دیپلماتیک نیز در مقدمه خود، نظریه «مصلحت‏خدمت‏» را مبناى مصونیت‏ها و مزایا دانسته‏اند، با این تفاوت که اعطاى مصونیت‏ها در اسلام بر مبناى مصلحت‏خدمت‏» قرن‏ها پیش از کنوانسیون‏هاى حقوق دیپلماتیک و حتى زمانى که نظریه «برون مرزى‏» و «نمایندگى‏» در روابط کشورها در متون عهدنامه‏ها گنجانده مى‏شدند، به صورت یک امر بدیهى و مسلم نزد اندیشمندان مسلمان مطرح بوده‏اند . (35)
مصونیت‏سیاسى در سنت نبوى صلى الله علیه و آله
اصل مصونیت فرستادگان در سنت گفتارى و رفتارى پیامبر صلى الله علیه و آله مورد تایید قرار گرفته است که به برخى از نمونه‏هاى آن اشاره مى‏شود:
نمونه اول . فرستادگان مسیلمه کذاب: به دلیل آن‏که این قطعه تاریخى یکى از مهم‏ترین رویدادهاى تاریخى اسلام درباره مصونیت‏هاى سیاسى است، با تفصیل بیش‏ترى به آن پرداخته مى‏شود . مسیلمه از کسانى بود که در سال دهم هجرى به مدینه آمد و اسلام آورد، ولى پس از مراجعت‏به زادگاه خود، ادعاى نبوت کرد و طى نامه‏اى به پیامبر نوشت: «از مسیلمه فرستاده خدا، به محمد فرستاده خدا . سلام برتو . اما بعد، من در امر نبوت شریک تو قرار داده شدم . نیمى از سرزمین متعلق به ماست و نیمى دیگر از آن قریش، ولى قریش گروهى ستم پیشه‏اند .»
دو نفر از طرف مسیلمه، نامه را به مدینه آورده، تسلیم پیامبر صلى الله علیه و آله نمودند . یکى از دبیران نامه را براى حضرت خواند و حضرت پس از آگاهى از مضمون نامه، رو به فرستادگان مسیلمه نمود و فرمود: شما خود چه مى‏گویید؟ گفتند: آنچه را مسیلمه مى‏گوید، ما نیز مى‏گوییم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «به خدا قسم، اگر نه آن است که فرستادگان کشته نمى‏شوند، به کشتن شما فرمان مى‏دادم .»
سپس نامه‏اى به مسیلمه نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم . از محمد فرستاده خدا، به مسیلمه کذاب . سلام بر آن‏که پیرو دایت‏باشد . امابعد، زمین از آن خداست; به هر کس از بندگان خود که بخواهد، وا گذارد . سرانجام با پرهیزگاران است .» (36)
نکاتى در این واقعه شایان توجه است:
1 . این‏که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر سفیر و قاصد نبودید، شما را مى‏کشتم، به دلیل آن است که پس از اعلان برائت در سال نهم هجرت، که آن را سال هیات‏هاى نمایندگى (عام الوفود) نام نهادند، هیات‏هاى متفاوتى از اطراف حجاز به مدینه آمدند و اسلام اختیار نمودند; از جمله آنان مسیلمه کذاب از یمامه به مدینه آمد و اسلام اختیار کرد و در تاریخ نامه‏نگارى او به پیامبر صلى الله علیه و آله در سرزمین حجاز غیر مسلمان وجود نداشت و چنانچه بود، با مسلمانان پیمان صلح منعقد نموده بود . قاصدان مسیلمه نیز قبلا اسلام آورده بودند . از این‏رو، وقتى نامه مسیلمه را تسلیم نمودند، پیامبر پرسید: شما خود چه نظرى دارید؟ و چون اعتراف کردند که با مسیلمه هم عقیده‏اند، پیامبر فرمود: اگر سفیر نبودید، شما را مى‏کشتم .
2 . سخن پیامبر اکرم دوگونه نقل شده است: «اما والله لولا ان الرسل لاتقتل لضربت اعناقکما» و «لوکنت قاتلا رسولا لقتلتکما/لضربت عنقیکما» (37)
مطابق نقل اول، ترجمه چنین است: «هان! به خدا قسم، اگر نه آن است که فرستادگان کشته نمى‏شوند، شما را گردن مى‏زدم‏» و در نقل دوم، ترجمه این است: «اگر من کشنده سفیران بودم، شمارا مى‏کشتم .»
(لولا) در متن نخست، مطابق قواعد ادبیات عرب «لولا» امتناعیه است که بر امتناع چیزى به دلیل وجود غیر آن دلالت دارد یعنى فرستادگان مسیلمه کشته نمى‏شوند; به دلیل وجود این قاعده که فرستادگان نباید مورد تعرض قرار گیرند . در واقع در این سخن، پیامبراکرم صلى الله علیه و آله عرف مبتنى بر عدم تعرض فرستادگان را به رسمیت‏شناخته، اعلام مى‏دارد این سنت قبلا نیز وجود داشته و حضرت ضمن تایید عرف موجود آن را امضا نموده‏اند . اما آنچه از متن دوم استفاده مى‏شود آن است که حضرت مى‏فرماید: ممکن است قتل سفیران نزد دیگر ملل و اقوام روا باشد، ولى من مجاز به چنین رفتارى نیستم . به واقع، در این سخن، پیامبر صلى الله علیه و آله در مقام تاسیس یا قانونى کردن اصل مصونیت است و به مسلمانان توصیه مى‏کند این اصل را رعایت کنند .
3 . پیامبراسلام پس از اطلاع بر مضمون نامه مسیلمه و با وجود بطلان دعوت او، به نامه پاسخ داد و ماموریت فرستادگان را کامل نمود . این گویاى آن است که فرستادگان باید به سوى فرستنده برگردند; ضمانت اجراى اخراج از این واقعه نیز استنباط مى‏گردد .
4 . چنانچه سفیران و فرستادگان الفاظ و عباراتى به کار برند که نزد دولت و مقام پذیرنده جرم بوده و قابل مجازات باشد، در خصوص سفیران غیر قابل اجرا است . از این واقعه، مصونیت در برابر اظهارات شفاهى و کتبى استفاده مى‏شود .
5 . ابن مسعود، راوى این واقعه، مى‏گوید: پس از آن، سنت‏بر این قرار گرفت که سفیران کشته نمى‏شوند . (38)
نمونه دوم: ابى رافع مى‏گوید: قریش مرا به عنوان نماینده خود نزد پیامبر صلى الله علیه و آله اعزام داشت، ولى وقتى دمت‏حضرت رسیدم، در قلبم اسلام واقع شد و به پیامبر صلى الله علیه و آله عرض کردم: یا رسول الله، نمى‏خواهم به سمت قریش برگردم . حضرت فرمود: «من نقض عهد نمى‏کنم و فرستاده را نیز بازداشت نمى‏نمایم . به سمت قریش برگرد . آنچه اکنون در دل دارى آن‏گاه نیز بود، مراجعت کن .»
به استناد این واقعه، برخى استدلال کرده‏اند چنانچه سفیرى در کشور اسلامى مسلمان شود و بخواهد در آن‏جا اقامت کند، در خواست پناهندگى او مورد پذیرش قرار نمى‏گیرد; زیرا این نقض عهد با دولت فرستنده است و سخن پیامبر صلى الله علیه و آله نیز ناظر به مطلق فرستادگان است .
نمونه سوم: وقتى فرستاده هرقل نزد پیامبر اسلام آمد، حضرت ضمن گفت‏وگو پرسید: آیا علاقه دارى مسلمان شوى؟ سفیر به صراحت گفت: من فرستاده قومى هستم و بر دین همان قوم; از آن آیین بر نمى‏گردم تا نزد آنان بازگردم . پیامبر صلى الله علیه و آله از صراحت او خندید و فرمود: «حق با توست و تو فرستاده‏اى . اگر جایزه‏اى نزد ما بود، در اختیارتان قرار مى‏دادیم، ولى زمانى نزد ما آمدى که در گشایش نیستیم .» سپس از مسلمانان خواست از این فرستاده پذیرایى کنند . (39)
مبناى مزایاى مالى
در کنار امان و مصونیت، دولت‏هاى اسلامى براى سفیرانى که در سرزمین‏هاى اسلامى ماموریت مى‏یافتند، مزایاى مالى و معافیت‏هاى گمرکى شبیه آنچه امروز در حقوق دیپلماتیک رایج است، در نظر مى‏گرفتند و آنان را از اداى مالیات و عوارض، که مهم‏ترین آن‏ها «عشر» و «مکوس‏» بود، معاف مى‏دانستند . (40)
قاضى ابویوسف مى‏گوید: «از فرستادگان امپراتور روم و همچنین دارندگان مصونیت، عشر دریافت نمى‏شود . این معافیت‏شامل اثاثیه شخصى فرستاده نیز هست، ولى چنانچه اقدام به تجارت به حساب شخصى خود نماید، معاف نخواهد بود . چنانچه روم و فرنگ از فرستادگان مسلمان چیزى دریافت نمى‏کنند، مسلمانان نیز از سفراى آنان چیزى نخواهند ستاند .» این مساله همان رفتار متقابل است که مسلمانان در معاملات خود با بیگانگان منظور مى‏نمودند . اکنون نیز در حقوق بین‏الملل، کشورها مزایا را بر اساس رفتار متقابل براى نمایندگان یکدیگر در نظر مى‏گیرند . سفیران به هنگام خروج از کشور از پرداخت هرگونه عوارض و مالیات معاف بوده و اجازه خروج هرگونه کالایى را داشتند، مگر اسلحه یا ساز و برگ نظامى، که چنانچه خارج مى‏شد بر ضد مسلمانان به کار مى‏افتاد . به طور کلى، منظور از این شرط فقهى آن است که سفیر ساز و برگ نظامى از ممالک اسلامى خارج ننموده و از سپردن اسرار نظامى امنیتى کشور اسلامى به بیگانگان جلوگیرى شود . اما اگر آن وسیله موجب تقویت دشمن نمى‏شد، با ممنوعیت‏خروج روبه‏رو نمى‏گردید . (41) بنابراین، از نظر فقیهان مسلمان، معافیت‏هاى مالى و گمرکى بر اساس رفتار متقابل در نظر گرفته مى‏شود . در نتیجه، با مبناى معافیت‏هاى گمرکى در حقوق بین‏الملل معاصر و ماده 34 کنوانسیون 1961، یعنى نزاکت‏مبتنى‏بررفتارمتقابل، مخالفتى‏ندارد . /م .
پى‏نوشت‏ها:
1 - سید خلیل خلیلیان، حقوق بین‏الملل اسلامى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1362، ص 59/محمد حمیدالله، حقوق روابط بین‏الملل در اسلام، ترجمه و تحقیق سید مصطفى محقق داماد، تهران، مرکز نشر علوم اسلامى، 1373، ج 1، ص 141 .
2 - از میان فقیهان شیعه، ابن ادریس در کتاب سرائر خود عنوان «کتاب الجهاد و سیرة الامام‏» را برگزیده است .
3 - على حسین الشامى، الدبلوماسیة; نشاتها و تطورها و قواعدها، 1994، بیروت، دارالعلم‏للملایین، الطبعة‏الثانیة، ص 167 .
4. sobhi Mahmassani, The Principles of International Law in the light of Islamic Doctrine (R,C.A.D.I, 1966), p.22.
5 - محمد طلعت غنیمى، قانون السلام فى الاسلام، مصر، الاسکندریة، منشاة المعارف، بى‏تا، ص 22 .
6. The Principle of the inviolability of the Persons of diplomatic agents and the Premises of diplomatic missions is one of the very foundations of this long-established   regime (of diplomatic law) to the evolution of which the tradition of islam made a 
substantial contribution. - I.C.j Reports, 1980 P.40 Para 86.
7. Ibid,pp.
êDçMDىç êDëCr× ق DçPىغک¥× ,وlغoDثغ/379 £ ,3 U ,1373 ,pىGئpى×C ,عCpèN ,ضقk Y ,یvDىv éأ¾ ,یغDWغq lىطµ ید•vD@G@µ - 8 
. 143 - 138 £ ,1378 ,êlèخC ,عCpèN ,یددطخCفىF êDçعD×qDv krغ DçPخقk یتlـëDطغ
. 23 :p،d - 9
یخق ,lغCéO¾o oDئ éF جـV êCpF ضشvC ءکأd MDىFkC ok rىغ [kDèV] ق [éدخC ذىGv ی¾ حDOآ] عکaطç یغD@تsCق kک@zی@× oقCkD@ë - 10 
PvC p²غ koک× [Epd] ôsCق qC é@a@غA D@×C . ظ@ى@غCl@F (Justwar) ´قp،× ق éغسkDµ جـV حkD•× Co وsCق قk فëC éئ PvC عA pOèF
[. CقoDغ oک¬ éF ذFDأ× ½p¬ oDGVC êCpF éغClـ×oقq ق éغDeدw× êpىتok] :qC PvC MoDGµ
. 54 - 50 £ ,1982 ,فىëشطدخ ظد•خCoCk ,MقpىF ,ضشvسC ی¾ ّىخقlخC MDآش•خC ق عکغDأخC ,یغD¥طe× یeG¤ - 11
. 90 :ِDwغ/61 :حD؟غC - 12
. 26 £ ,1 U ,1369 ,یددطخCفىF یآکأd MD×lh pO¾k ,یـWـç یدµlىv ُطVpN ,éغDeدw× MDط¤Di× ءکأd ,کvقo حoDz - 13
. 19 £ ,فى،ىJ ,یطىـ؛ P•د¬ lطe× - 14
Co ضkp× ,PvCکhی× PëClh pتC) [فى؟دOi× عکخCrëس ق ÷ldCق ّ×C uDـخC ذ•Wخ بFo ِDz کخق] :lëD×p¾ی× kک@ç ôoک@v 118 é@ëA - 15 
ق ّµpz ظاـ× Dـد•V ذاخ] :lëD×p¾ی× وlٌD× ôoکv 48 éëA rىغ ق (kکF lىçCکh MقD؟O× pثëlاëDF وoCکطç یخق ,kCkی× oCp@آ P@×C ب@ë
Dطz ,PvCکhی× Clh pتC ق ظëkCk oCpآ ی¤Dh فىëA ق yقo ق P•ëpz Dطz qC ضClئ pç êCpF) [÷ldCق ّ×C ظاد•Wخ éدخCِDz کخ ق DVDèـ@×
.(kCkی× oCpآ P×C بë Co
. 334 £ ,1973 ,یطدµسC éwvه× ,MقpىF ,عApأخCpىw؟OخC ی¾ عCrىطخC ,یٌDG¬DG¬ فىwdlطe× lىv - 16
,ی×شvسC یvD×کدFlخC عکغDآ ,D¾کخCکFC lطdC/585 - 583 £ ,فى،ىJ ,یطىـ؛ P•د¬ lطe× :إ . o pN¢ى@F ذ@ى@¥@؟@N êCp@F - 17 
£ ,1988 ,ّى•×DWخC ّwvهطخC ,MقpىF ,ضشvسC ی¾ DèFCkA ق ّخقlخC ّëp²غ ,éىخDµ pىطv/17 £ ,1992 ,ّىFp•خC ّ©èـ@خCoCk ,÷p@çD@أ@خC
. 650 - 649 £ ,1981 ,½oD•طخC ÷D،ـ× ,ّëolـاvسC ,ّىvD×کدFlخC MCqDىO×سC ق MDغD¥eخC ق ف×سC MD®دv ,cشطخC êقD¾/165
. 597 £ ,1992 ,ّ¾DأSخCoCk ,ظآ ,ّSخDSخC ّ•G®خC ,ضشvسC ی¾ ÷oCkسC ق ظاeخC ضD²غ ,فëlخCxطz êlè×lطe× - 18
,1982 ,فىëشطدخ ظد•خCoCk ,MقpىF ,ضشvسC ی¾ ّىخقlخC ءکأeخC ق kDèWخC ,یطvDأخC p¾D±/24 £ ,فى،ىJ ,یطىـ؛ P•د¬ lطe× - 19 
. 405 £
,عCpèN ,êlىv فىwd ُطVpN ,ی×کطµ یددطخCفىF ءکأd ق ضشvC ,lىzo lطdC/271 - 269 £ ,فى،ىJ ,éدخClى@ط@d l@ط@e@× - 20 
. 85 £ ,1353 ,عCpèN وDث،غCk
. 77 £ ,1373 ,عCpèN وDث،غCk ,عCpèN ,ضکv Y ,یخکwـئ ق بىNDطدKëk ءکأd ,ol¤ kCکV - 21
£ ,فى،ىJ ,ی×D،خC فىwd یدµ/39 - 19 £ ,فى،ىJ ,cشطخC êقD¾ :lىـئ é²dش× ذëm ¸FDـ× ok Co éغDتév MDëp²غ ذى¥؟@N - 22 
. 86 - 77 £ ,فى،ىJ ,ol¤ kCکV/468 - 442
, [ف¬ق Pى•FDN] , [عDثغDثىF MCqDىO×C] , [فى×qpv UoDh] éF é@ئ P@vC Extra, Territo ôsCق qC éO¾pتpF éëp²غ فëC - 23 
kClO×C] ُëp²غ فىـaطç . PvC وlz éطVpN [یـى×qpvPىdش¤ qC Pى¾D•×] ق [éµکـط× ُأ®@ـ@×] , [ف@ى@غCک@آ عkک@F êqp@×Cp@¾]
. lغCéëp²غ فëC pثëk êDçضDغ [یOادططخC UoDh] ق [فى×qpv
24. Representative Theory.
25. Interest of function; Functional Theory; Functional necessity.
. 586 £ ,فى،ىJ ,یطىـ؛ P•د¬ lطe× - 26
[. Cpىh ظèF ظئp×B¾ یدvo ظئDNCCmC ... ّµoq یخC یGـخClطe× ف×] - 27
. 304 £ ,فى،ىJ ,D¾کخCکFC lطdC/707 - 706 £ ,فى،ىJ ,cشطخC êقD¾ :qC ذأغ éF - 28
فىwdیدµ/88 - 80 £ ,1983 ,lëlWخC EDOاخCoCk ,MقpىF ,ضشvسC ی¾ ّىvD×کدFlخC ظ²ـخC ,lWـطخC فëlخCcش¤ :qC ذ@أ@غ é@F - 29 
. 438 £ ,فى،ىJ ,ی×D،خC
. 436 £ ,10U ,یFp•خCEDOاخCoCk ,MقpىF ,یـ»طخC ,ّ×Clآ فFC - 30
. 77 £ ,21 U ,DNیF ,éى×شvC ,ضشvسC ¸ٌCpz cpz ی¾ ضشاخCpçCکV ,ی؟WـخC فwdlطe× jى،خC - 31
EpeخC oDRA ,یدىdq éGçق/414 £ ,1 U ,DNیF ,ّëک©NpطخC ّGOاطخC ,ِDèأ؟خC ÷pئnN ,(یدd é×شµ éF ½قp•×) pè®طخC فF ہ@vک@ë - 32 
. 309 £ ,1981 ,pا؟خCoCk ,ّSخDSخCّ•G®خC ,ی×شvسCéأ؟خC ی¾
,÷pئnOخC/1u ,111 £ ,1 U ,lµCکأخC/397 £ ,2 U ,ّىأ،×lخC ّ•طدخC :éF . إ . o é•ىz éأ¾ ok [عDتkDOvp¾ Pىغک¥×] عک×Cpى@J - 33 
. 103ق 100 £ ,21 U ,ضشاخCpçCکV/397£ ,2U ,ِD®»خC ہ،ئ/433 £ ,3 U ,l¤DأطخC ¸×DV/19 u ,415 £ ,1 U
. 587 £ ,فى،ىJ ,یطىـ؛ P•د¬ lطe× - 34
pF DçPىغک¥× êD®µC ذ¤C éF lçD•O× فىOخقk :lـOzCk ضشµC ,lغkکطغ lأ•ـ× 1843 حDv ok éئ یNClçD•× ی¬ okCکئC ق éwغCp¾ - 35 
حDv ok حD»NpJ DF kکh kCkoCpآ ok DىغDOëpF ,ذFDأ× ok . lغoCk عDµmC عA xىٌo éغ ق PvC Pخقk ôlـëDطغ یvDىv oک×D× éئفëC êD@ـ@G@×
,lzDF oک،ئ وlـëDطغ éئعA qC ذGآ pى؟v :PvC lأO•× ق éOzCk oCp¤C ی¥iz ق یOـ®دvPىطئDd uDvC pF یتlـëDطغ ہ¤ق éF 1809
YLLC:1956, II, pp.137-138 :إ . o . PvC عA xىٌo ôlـëDطغ
. 247 £ ,4 U ,یFp•خC QCpOخC ِDىdCoCk ,عDـGخ ,ّëکGـخC÷pىwخC ,ضD،ç فFC - 36
. 77 £ ,فى،ىJ ,ی؟WـخC فwdlطe× jى،خC - 37
. 42 £ ,فى،ىJ ,D¾کخCکFClطdC/333£ ,فى،ىJ ,یدىdq éGçق - 38
. 739 - 738 £ ,1408 ,2 U ,ی×شvسC ضشµسC HOا× ,ّى×شvسC ّخقlخC éأ¾ ق éىأ؟خC ّëسق ی¾ MDvCok ,êp²OـطخC ید•ـىwd - 39
. lـO¾pتی× DçسDئ Uقph ق kقoق qC édکO؟× بخDط× MCldpv ok éئ kکF ی×شvC êDçP×کاd ok §oCک@µ ی@µک@غ [uک@ا@×] - 40 
p؟•Vlطe× :إ . o) . lzی× éO¾pت UCph pى؛ êDçفى×q حک¥e× qC éئ PvC وkکF یNDىخD× ق ظçk بë êDـ•× éF [éëp،µ] Dë [p@،@µ]
.(451 - 683 £ ,1370 ,¢غCk Xـت ,ظWـJ Y ,ءکأd êsکخکـى×pN ,êkقpثـخ êp؟•V
. 89 £ ,فى،ىJ ,lWـطخC فëlخCcش¤ - 41

تبلیغات