آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

استعمار وهجوم گسترده آن به کشورهاى اسلامى جهشهاى جدیدى را باعث شد. چهره هاى بیدار ومتفکر اسلامى به پى ریزى دژ استوارى بر آمدند که بتواند در برابر جهان خوارگى و آزِ استعمار گران تاب بیاورد.آن دژ اتحّاد وتشکّل امّت قرآن بود.
در سده اخیر نخستین چهره اى که ضرورت همبستگى میان مسلمانان را احساس وفریاد اتحّاد را در برابر استعمار گران بلند کرد سیّد جمال الدین اسد آبادى بود. زیرا در روزگارى مى زیست که عزّت وشوکت واقتدار مسلمانان نابود شده بود.ثروت وامکانات ومنابع مسلمانان به تاراج مى رفت.داخل ممالک اسلامى تناز عات فرقه اى قوّت وتوان مسلمانان رافرسایش مى داد.سرزمینهاى اسلامى که روزگارى گلهاى محبّت واتحّاد در آنها به بار مى نشست تبدیل به شوره زارانى گشته بودند که جزخس وخار و بدبینى در آنها دیده نمى شد. ابرهاى تیره تفرقه گرماى اتحاد وهمبستگى را از گستره سرزمینهاى اسلامى سترده بوده سرما ویخبندانِ تشتت وتنازع راجایگزین تالیف وتعاون ساخته بود.توفان تنازعات تمامى
مظاهر آبادانى رشد صلاح وشکوفایى رادر سراسر ممالک اسلامى در هم کوبیده بود. این وضعیت دروازه هاى نفوذ ناپذیر ممالک اسلامى رابه روى بیگانگانِ هارو آزمند مى گشود. سه کشور: ایران عثمان ومراکش به ظاهر داراى سه حکومت مستقل بودند وبقّیه کشورهاى اسلامى مستقیم یا غیر مستقیم تحت سلطه استعمار. روابط ایران وعثمان تیره بود. وهر یک به دشمن مشترک احساس نزدیکى ییشترى مى کرد. مسلمانانِ هند وروسیه به شدّت دردمند وناراحت بودند ودر پى راهى براى نجات ورهایى و…
در این اوضاع وشرایط سیّد تنها راه چاره رااتحّاد وهمبستگى جهان اسلام در برابر استعمار گران دانست ودر این راه به تلاش وکوشش بر خاست:
(فالشرق الشّرق فخصصت جهاز دماغى لتشخیص دائه وتحرّى دوائه فوجدت أقتل ادوائه داء انقسام اهله وتشتت آرائهم واختلافهم على الاتحاد واتحادهم على الاختلاف فعملت على توحید کلمتهم وتنبیههم الخطر الغربى المحدق بهم.)1
سازمان مغز واندیشه خود رابه تشخیص درد اصلى شرق وجستجوى درمان آن اختصاص دادم. دریافتم که کشنده ترین درد شرق جدایى افراد آن از یکدیگر وپراکندگى اندیشه هاى آنان واختلافشان بر سر اتحاد و اتحادشان در اختلاف است. پس در راه وحدت عقیده وبیدار کردن آنان نیست به خطر غربى که ایشان رافراگرفته دست به عمل زدم.
سیّد واندیشه اتحاد جهان اسلام
سیّد در مراحل نخست فعالیتهاى اصلاحى خود در افغانستان. هندوستان ایران مصرو عثمانى بیشتر متوجه مسائل داخلى هر یک از این کشورهابود.امّا به تدریج وبا مشاهده پیوند مشکلات ونابسامانبهاى مسلمانان با استعمار دریافت که نجات مسلمانان واصلاح وضع داخلى آنان پیش از رهایى از قید وبند استعمار گران غیر ممکن است. او با تجربه اى که در کشورهاى اسلامى اندوخته بود به این نتیجه رسیده بود که هر گونه تلاش وکوشش اصلاح طلبانه در کشورهاى اسلامى با تزویر سیاستمداران غربى وایادى خائن آنان نقش بر آب مى شود وبه نتیجه مطلوب نمى رسد. از این روى مبارزه با استعمار رادر رأس بر نامه خود قرار داد.
برخى از نویسندگان تاریخ شروع اندیشه اندیشه اتحاد اسلامى ومبداء حرکت سیّد در این راه را دوران توقّف وى در کلکته دانسته اند ویاد آور شده اند: سیّد در آن جا به نتیجه نرسید وبا وعده پشتیبانى عدهّ اى از مسلمانان روشنفکر هند عازم اروپا شد وبا انتشار مجلّه عروة الوثقى اصول اصلاحى خویش بویژه اتحاد اسلامى را دنبال کرد.2 هر چند سیّد همزمان با انتشار این مجّله مقالاتى در سایر روز نامه ها مى نوشت وبر اتحاد اسلامى پاى مى فشرد ولى مهمترین منبع مربوط به آرمان اتحاد اسلامى ودیگاهها و پیشنهادات وى در ارتباط با اتحاد مجّله عروة الوثقى است. مى توان گفت: همه مقالات سیّد از راستاى اتحاد اسلامى نگارش یافته است.
استاد محیط طباطبائى مى نویسد:
(این مقالات در عین حال که آمیخته از روح مذهبى وعرفانى وسیاسى در هم بود گوئى موادّ واصول طراحى راکه سیّد براى اتحاد اسلام طرح کرده بود تشریح وتجزیه و تطبیق مى کرد.)3
انتشار این مجّله گاهى بس بزرگ در راه تفاهم واتحاد مسلمانان بود و خود نیز از پیامدهاى همبستگى مسلمانان به شمار مى آمد. زیرا که مخارج آن به وسیله مسلمانان تشکیلات عروه در مصر وهندو… تامین مى شد.4 در نخستین مقاله مجلّه سیّد با اشاره به این همکاریها وتصمیم مشترک مسلمانان خیر خواه بویژه مسلمانان هند ومصر هدف بزرگ خود را ایجاد رابطه اى محکم واستوار بین مسلمان در دمند و عدالت خواه مى داند.5 در سراسر مقالات عروة الوثقى دعوت به اتحاد جهان اسلام به چشم مى خورد. سیّد به اندک مناسبتى به این مساٌله مى پردازد وبر اهمیّت ونقش آن در مقابله با استعمار وپیشرفت مسلمانان تاکید مى کند. چندین مقاله مستقل نیزبه این مهّم اختصاص مى دهد.6 افزون ارائه بر اندیشه ها ونظرها در عروة الوثقى ودیگر ملات وروزنامه هاو… در عمل نیز تلاشهاى
گسترده اى را انجام داده است. پیش از آن که به تلاشها وگامهاى عملى سیّد در این راستا بپردازیم به مفهوم اتحّاد از دیدگان سیّد اشاره مى کنم:
مفهوم اتحّاد
ییادآ ورشدیم که سیّد به صدر اسلام نظر داشت. وویژگیهاى آن دوران را الگوى مناسبى براى پیروى مى دانست. خواهان جامعه اى بود که وحدت بر آن حاکم باشد اختلافات نژادى زبانى منطقه اى فرقه اى بر اخوّت اسلامى فائق نگردد. مردم مسلمان امتّى باشند آگاه وعالم به زمان وآشنا به فنون وصنعت عصر و آزاد از هر گونه قید استعمار واستبداد. اسلام حاکم همان اسلام نخستین باشد بدون پیر ایه ها وشاخ وبرگهاى که درطول تاریخ بدان بسته شده است. مهّمتر از همه آرزوى ایجاد دولت اسلامى واحدى رابراى مسلمانان داشت7 ولى پس از آن که تشخیص داد امکان ندارد که فرامانرواى واحدى زمام امور مسلمانان رابه دست بگیرد.برارتباط میان تمام اجزا واعضاى جوامع اسلامى پاى فشرد واعلام کرد: مسلمانان باید تابع حکومتهایى باشند که قرآن بر آنها حاکم باشد:
(من نمى گویم که: به همه کشورهاى اسلامى یک نفر حکومت کند زیرا این کار بسیار مشکل است ولى امیّد وارم که حاکم وسلطان همه ملتهّاى مسلمان تنها قرآن باشد وعامل وحدت ویگانگى آنها دین آنها. با این وحدت هر پادشاهى مى تواند در کشورش براى حفظ حقوق دیگر کشورهاى اسلامى کوشش کند; زیرا حیات او به حیات آن دیگرى و بقایش به بقاى ملّت دیگر مسلمان بسته است.)8
سیّد رسیدن به چنین مقصودى را امکان پذیر مى دانست ودر مقاله (اتحاد ایران وافغان ) وضعیت امارتهاى آلمان را مثال مى زند که پس از تفرقه وتشتت متحّد شدند واز آن وضعیت ناهنجار نجات یافتند. از آن روى همه دولتهاى مسلمان رابه اتحاد وهمبستگى دعوت مى کرد.9
با توجّه به آنچه آوردیم به دست مى آید که مقصود سید از اتحّاد این نیست از میان همه مذاهب اسلامى یکى انتخاب شود و
پیروان مذاهب موظف به پیروى از آن باشند. چنانکه برخى چنین پنداشته اند مخالفان اتحاد براین بوده وهستند که اتحاد مذاهب گوناگون اسلامى راغیر منطقى وغیر عملى جلوه دهندو در نهایت آن رابه شکست بکشانند. وحدت مذهبى یاد مى کنند تادر قدم اوّل با شکست همچنین مقصود سیّد این نیست که مشترکات مذاهب گرفته شود ومفترقات آنها به کنارى نهاده شود ومذهب جدیدى تاٌسیس گردد. بلکه مقصود ایشان از اتحاد نزدیک شدن فرقه ها و مذاهب اسلامى به یکدیگر با حفظ کیان وماهیت آنهاست.
تلاشها وگامهاى عملى در راه همبستگى
سیّد جمال الدین اسد آبادى در راه اتحاد وبه هم پیوستن صفوف از هم گسسته مسلمانان به تلاشهاى گسترده اى دست زد اقدامها مهمى کرد وگامهاى موٌثرى بر داشت که برخى ازآنها رادر ذیل یاد آور مى شویم:
1.دعوت مسلمانان به انجام تکالیف دینى.
سیّد دورى از اسلام راستین وقرآن کریم را از علل اساسى تفرقه مسلمانان مى دانست وبر این باور بود که مسلمانان سده هاى نخستین به سبب اعتقاد وعمل به اسلام اصیل که احکام آن دقیق واصول نیرومند وقواعد آن محکم ودستوراتش همه رموز زندگى فردى واجتماعى راشامل بود با هم وحدت داشتند وکشورهاى اسلامى در راه نیرومندى وعظمت گام بر مى داشتند. فاصله از اسلام و تعالیم حیاتبخش آن باعث تفرقه آنان شد. از این روى اگر مسلمنان خواهان مجدو عظمت گذشته اند باید به اسلام راستین بازگردند وقران اِ کتاب زندگى بدانند نه کتاب مقدس وقابل احترام وبى ارتباط با زندگى.11
اگر ارتباط وپیوند مسلمانان وکشورهاى اسلامى قطع شده ودر نتیجه از همکارى وتعاون یکدیگر در مصائب ومشکلات بى بهره مانده اند به سبب دورى آنان از اسلام است. بالاتر اگر مسلمانان در یک کشور بلکه یک شهر باهم رابطه نزدیکى ندارند به سبب فاصله از اسلام است.12سیّد با تمام وجود به احیاى اسلام راستین همّت گماشت وبراى تحقق آن تلاشهاى گسترده اى انجام داد که به
برخى از آنها اشاره کردیم.
2.ارتباط عالمان ومتفکران اسلامى. سیّد براى ارتباط وهمبستگى عالمان دینى ومتفکران اسلامى اهمیت ویژه اى قائل بود و آن راگامى مفید وموٌثر در راستاى تحقق اتحاد جهان اسلام مى دانست. موفقیت طرح اتحاد جهان اسلام را در آن مى دید که عالمان مذاهب اسلامى به تفاهم برسند وبه احساس مشترکى دست یابند.13 او تشکّل سازماندهى وتعیین مسوٌولیت عالمان دینى رادر ایجاد ارتباط میان مسلمانان مفید ولازم مى شمرد:
(ایجاد استحکام وارتباط میان مسلمانان مستلزم این است که در جات علمى علماى اسلام ووظایف هر کدام از آنها معیّن شود تاهمواره آماده انجام وظیفه باشند.)14
سیّد افزایش قدرت به حّل مشکلات پاسدارى از جوامع اسلامى و… را از نتائح این ارتباط مى داند. اینجاد مرکزى رابراى تبادل نظر وگفتگوى عالمان دینى پیشنهاد مى کند. مى خواهد که روئسا وزمامداران کشورهاى اسلامى وطرفداران حقّ به عنوان وظیفه وتکلیف از این تجمّع حمایت کنند. و آن مرکز از کار ها واقداماتى که به جمع آنان وحدت ویگانگى مى بخشد غفلت نکند.15
افزون بر این پیشنهاد مى کند:
(مبلّغان وسخنورانى به نقاط دور دست نفرستند وبا کسانى که نزدیکترهستند ملاقات ومذاکره کنند واز اوضاع مسلمانان آگاه باشند از مسائل دینى و عوامل پریانى آنان مطلّع کردند.)16
وى حوزه هاى علمى و مساجد رامراکزى مهّم براى ایجاد تفاهم در جامعه مسلمانان مى داند. در باره نقش این مراکز به عنوان حلقه هاى پیوند دهنده اجتماعات مردم مى گوید:
(هر کدام از اینها مکانى براى ظهور روح زندگى واحد در میان جامعه مسلمانان باشد وهر کدام از این محلّها مانند حلقه زنجیرى باشد که هر گاه یکى از آن حلقه ها تکان بخورد حلقه هاى اطراف آن هم به صدا در آیند.)17
تشکیل جمعیت (عروه) وپیشنهاد موٌثر اسلامى دراین راستا صورت گرفته که در فرازهاى بعدى بدان اشاره نمى کنیم.
13. ایجاد جمعیت عروه. از دیگر
گامهاى سیّد در جهت ایجا د اتحاد تشکیل جمعیت (عروه) بود. او در دوران اقامت چهار ساله اش در هند وستان (حیدرآباد وکلکته) تشکیلاتى رابه نام(عروه) ایجاد کرد که به تدریج با همت وپشتکارى وى شعبه هایى از آن در دیگر کشورها از جمله: مصر تونس ودیگر نقاط شمال آفریقا وفرانسه دائر شد.18
برخى از نویسندگان بر این نظرند که بنیان این تشکیلات در مصر گذارده شده است. اینان این تشکیلات رابا تشکیلات (انجمن وطنى) اشتباه گرفته اند ویا شعبه اى از آن رادر مصر در نظر داشته اند.
از اسناد به جاى مانده برخى آید که سیّد براى تشکیل این جمعیت در کشورهاى اسلامى نمایندگانى اعزام مى داشته است. از جمله:
شیخ محمد عبده در نامه اى از تونس به پاریس مى نویسد:
(با آن که هفده روز است در تونس هستم نامه شما به تاٌخیر افتاده است.من در این جا به علما وامراى تونس بر خوردم وآنها راشناختم وشما رابه ایشان شناساندم وگفتم: عروه نام جریده اى نیست بلکه نام جمعیتى است که سیّد در حیدر آباد هند تاسیس کرده وشعبى در دیگر ممالک دارد. امّا هیچ شعبه شعبه دیگررا نمى شناسد وفقط رئیس از آنها آگاه است اینکه مامى خواهیم یک شعبه در اینجا تأسیس کنیم پذیرفتند. من امروز کوشش مى کنم که این جمعیت راتشکیل دهم. بیشتر اعضاء از دانشمندانند. یکى از آنها شیخ ورستانى است ویکى شیخ ابوحاجب. من به زودى نام هم قسمانان رابه شما اطلاع مى دهم. دوست دارم که کسى از نام آنها مطلّع نشود به آنها گفتم که کسى بر نام ایشان جز شما ومن وخدا مطلّع نخواهد شد…)19
مجلّه(عروه) که در پاریس منتشر مى شد در حقیقت ارگان این جمعیت به شمار مى آمد.
احمد امین پس از اشاره به تاسیس مجلّه عروة الوثقى مى نویسد:
(وکان وراء هذه المجلّه جمعیة سریّه منبثه فى جمیع الاقطار الاسلامیه اختیر اعضاؤ ها من بین المسلمین المثقفین
المتحمسین لدینهم ووضع لها یمینٌ یقسمها من یدخل فیها ویتعّهد…)20
این مجّله از یک جمعیت سرّى در سراسر کشورهاى اسلامى به وجود آمده بود.اعضاى این جمعیت از میان افراد تحصیل کرده مسلمان انتخاب شده بودند ونسبت به مکتب اسلام به شدّت علاقه مند بودند. براى عضویت در این جمعیت قسم نامه اى تنظیم شده بود…
درباره محتواى قسم نامه مى نویسد:
(هر کس در این جمعیت وارد مى شد مى گفت: تعهّد مى کنم در حّد توان در راه زنده ساختن اخوت اسلامى تلاش کنم وآن را همانند: وظیفه پدر وفرزند نسبت به یکدیگر انجام دهم. وهیچ وظیفه اى را بروظیفه دینى ترجیح ندهم و هیچ اقدامى راکه ضرر دین در آن فرض شود بر عهده نگیرم واز هر وسیله درستى که براى تقویت اسلام مفید باشد استفاده کنم وتا حد امکان اطلاعات خود را نسبت به کشورهاى اسلامى گسترش دهم.)21
پس از بیان محتواى قسم نامه مى نویسد:
(شعبه هاى این جمعیت در کشورهاى اسلامى تاسیس شد. در هر شعبه اى اعضاى آن براى مذاکره دور هم جمع مى شدند ودر پایان جلسه هر یک از اعضاء مبلغى که در وُسع او بود در صندوق کوچکى که منفدى داشت مى ریخت به گونه اى که هیچ کس نمى فهمید دیگرى چه مبلغ تقدیم کرده است. اداره مجلّه با همین اعانه هاى کوچک صورت مى گرفت زیرا بخش عمده توزیع این مجلّه مجانى بود)22
4.ایجاد موٌتمر اسلامى از دیگر گامهاى سیّد در راه اتحاد جهان اسلام تلاش وى در جهت ایجاد (موٌتمر اسلامى)بود.سیّد براى حلّ مشکلات مسلمانان ونجات کشورهاى اسلامى از سلطه استعمار گنگره اى را در مکّه مرکّب از علماء ونمایندگان کشورهاى اسلامى پیشنهاد مى کند. در علّت انتخاب مکّه براى برگزارى آن مى گوید:
(انتخاب مکّه بدین خاطر است که مرکز پیدانش دین اسلام ومرکز تجلّى حقّ و یقین وبهترین مکان مقدس براى تجمّع مسلمانان است. مهمتّراز همه این که:خانه خدا کعبه نیز در مکّه است وهمه ساله مسلمانان در مراسم حجّ از شرق وغرب در آن جا حضور مى یابند…)23
سیّد براین باور بود:مسلمانان با شرکت گسترده در مراسم حجّ وعالمان مذاهب ونمایندگان کشورهاى اسلامى باحضور در(موٌتمر اسلامى) وگفتگو وتبادل نظر واعلام نتائج آن به مردم خواهند توانست نیروهاى از دست رفته دین رادوباره تقویت کنند وآن را از تهاجم وکینه جویى دشمنان سرسخت ولجوج حفظ نمانید. مشکلات مسلمانان راحلّ کنند از بدعتهاى بدعت گذاران جلو گیرى نمانید. همچنین در آن مجمع برزگ براى سیر علوم اسلام و بیدارى مسلمانان ترویج وگسترش اسلام وپاسدارى از آن برنامه ریزى کنند.24
برخى به اشتباه طرح(موٌتمر اسلامى) رابه سیّد عبد الرحمن کواکبى نسبت داده اند. ولى شواهد بسیار از جمله نخستین مقاله مجلّه (العروة الوثقى) گویاى این است که کواکبى طرح موٌتمر اسلامى را از سیّد گرفته است. یکى از نویسندگان لبنانى در این باره مى نویسد:
(وامّا الکواکبی… قد اخذ فکرة الافغانى فى عقد الموتمر الاسلامى.)25
کواکبی… بدون تردید اندیشه تشکیل(موٌتمر اسلامى) را از افغانى گرفته است.
رشید رضا در مجّله المنار ذیل عنوان :(بحث فى الموتمر الاسلامى)مى نویسد:
(اوّل صوت سمعناه فى هذا العصرید عوالمسلمین الى التعارف والاتحّاد والتعاون فى الرأى والسعى على تدارک ماحلّ بالمسلمین من الرزایا الاجتماعیه … هو صوت الحکمین جمال الدین والشیخ محمّد عبده رحمهما اللّه تعالی…26)
نخستین فریادى که در این عصر مسلمانان رابه شناخت یکدیگر و اتحّاد و همکارى در رأى وکوشش براى جبران آنچه بر مسلمانان عارض شده از گرفتاریهاى اجتماعى دعوت مى کرد فریاد دودانشمند مبارز: سیّد جمال و شیخ محمّد عبده بود.
رحمت خداى بزرگ بر آن دوباد.)
همو مى نویسد:
(للسیّد جمال الدیّن مقالات کثیره فى تنبیه المسلمین من رقد تهم و اعلامهم با سباب تمزیق قوتهم ودعوتهم الى الوحده.)27
سیّد جمال الدین رامقالات فراوان است در آگاهى وبیدارى مسلمانان ونیز در آگاه ساختن آنان به علل تجزیه قدرتشان ودعوت آنان به اتحاد و همبستگى.)
برخى از تاریخ نگاران بر این باورند: سیّد این پیشنهاد راپیش از نشر مجلّة (عروه) عملى کرده بود ودر مکّه انجمن(ام القرى) رابراى تشکّل مسلمانان عالمان ومتفکران اسلامى وزمامداران کشورهاى اسلامى به وجود آورده بود; ولى با مخالفت سلطان عبدالحمید دوّم پادشاه عثمانى روبه روشد وبه انحلال آن انجامید.
ناظم الاسلام کرمانى درباره شکل ومحتواى آن مى نویسد:
(در مکّه معظمه تشکیل انجمن داد موسوم به امّ القرى. وخیالش این بود نماینده هاى مسلمانان روى زمین رادر این انجمن گرد آورد وبراى مسلمانان روى زمین یک سلطان که یا در اسلامبول ویا در کوفه سکنى گیرد ویک اعلم که در مکّه نشیند وتکالیف مسلمین از این مجلس برخیزد وپس از امضاءسلطان واعلم منتشر گردد وسایر پادشاهان به اسم امیر الامرائى موسوم ودر تحت امر سلطان محکوم باشند. سلطان عبدالحمید خان این انجمن رابر انداخت وبه تو هّم این که شاید انتخاب سلطان بر حسب قرعه قرار گیرد وبه غیر او قرعه افتد. مدّت دوام انجمن یک سال بود و نظامنامه آن طبع وبه تمام بلدان فرستاده شد. اعضاى این انجمن معدوم ویا در زوایاى خفا جان دادند. فتنه عرابى پاشا از نتائج این انجمن بود وعرابى پاشا از شاگردان سیّد بود.)28
البتّه شکل ومحتواى این انجمن با اندیشه هاى سیّد هماهنگى دارد وطرح چنین کارى از سوى سیّد بعید نمى نماید ولى براساس مستندات چنین انجمن به دست سیّد شکل نگرفته است.
ناظم الاسلام ودیگران29 به گمان این که(امّ القرى) تاٌلیف سیّد عبدالرحمن کواکبى از آن سیّد است به چنین اشتباهى دچار شده اند. زیرا کواکبى به ملاحظاتى نخواسته بود از خود نام ببرد وکتابش رابا نام مستعار(سیّد فراتى)منتشر کرده بود. سیّد جمال هم گاهى نام مستعار خود را(سیّد) مطلق مى نوشت; از این روى این کتاب در ایران وبرخى نقاط دیگر به سیّد جمال نسبت داده شد.30
5.طرد ونفى عوامل تفرقه از گامهایى که سیّد براى ایجاد وحدت وهمبستگى مسلمانان لازم مى دانست این بود که: عوامل تفرقه وجدائى شناسایى واز جوامع اسلامى طرد شوند.او استعمار رامهمترین سّد راه اتحّاد جهان اسلام مى دانست واز رژیمهاى استبدادى ودست نشانده متحجران وظاهر گرایان غربزدگان و عالمان دربارى به عنوان ایادى استعمار یاد مى کرد.سیّد همچنین تعصبهاى نابجاور رذائل اخلاقى وفاصله از اسلام اصیل را از عوامل تفرقه مسلمانان مى داند که اشاره اى مختصر بدانها مفید ومناسب مى نماید.
*رذائل اخلاقى. از دیدگاه سیّد شیوع فساد ورذائل اخلاقى که از پیامدهاى فاصله از اسلام اصیل است از علل تفرقه وجدائى مسلمانان بلکه نابودى وانهدام آنان به شمارمى آید:
(وقتى در امتّى این اوصاف رذیله رسوخ کرد بناى آن امّت مى شکند اعضایش از هم جدا مى شوند نفاق وفساد در میان آنان پدید مى آید. پس از این تزلزل وسستى طبیعت آن جامعه اقتضاء مى کند که نیروى بیگانه بر آن جامعه تسلّط یابد وبا جیرو قهر آن جامعه رابگیردوافراد آن را با اجبار اکراه وادار به زندگى نماید. زیرا زندگى انسانها نیازبه وجود جامعه دارد وبقاى جامعه هم با آن اوصاف ممکن نیست.پس قوّه دیگرى باید آن جامعه راتا حدودى را که لازم زندگى است اداره کند.)31
ازدیدگاه سیّد در جامعه اى که فساد وانحطاط اخلاقى وجود داشته باشد افراد آن جامعه گرچه در ظاهر (جمع) به نظر مى آیند ولى در واقع دشمن یکدیگرند; چون دلهاى آنها از هم جدا است. افراد
چنین جامه اى نسبت به یکدیگر تفاخر مى کنند ولى در برابر بیگانگان ذلیل وخوارند. باگفتار وکردارشان دشمنان رابه سلطه بر خویش فرا مى خوانند. اهداف افراد چنین جامه اى مختلف است ورفتار آنها نیز با یکدیگر متفاوت.32
سیّد این جامعه رابه شخصى که دچار بیمارى جذام شده ونمى تواند حرکات اعضاء وجوارح خود راکنترل کند تشبیه مى کند. در جاى دیگر افراد آن جامعه را به سگى هار که بدون سبب به دیگران حمله مى کند تشبیه مى نماید.33
سیّد فضائل اخلاقى را مایه مودّت ونزدیکى مسلمانان به یکدیگر مى داند و مسلمانان رابدان فرا مى خواند:
( لازمه هر فضلیت اخلاقى این است که دارندگان آن فضائل نسبت به هم نزدیک وماٌنوس مى شوند. در نتیجه وحدت ویگانگى میان آنان به وجود مى آید. میزان این وحدت وهمبستگى بسته به میزان رسوخ آن فضایل اخلاقى در نفوس انسانهاست.)34
* تعصبهاى نابجا. تعصب دینى اگر با هواهاى نفسانى ممزوج نشود بسیار نیکوست. سیّد نیز آن را ستوده است.35
اما اگر مسلمانى حاضر نباشد سخن حقّ برادر دینى خود را بشنود چون هم مذهب او نیست وحتّى از او بیش از دشمن اصلى ومشترک بگریزد و دشمنى با وى رادر دل گیرد اسلام با چنین تعصبى به شدت مخالفت کرده است. چه مصیبتهایى که از این گونه تعصبات بر مسلمانان وارد آمده چه خونهایى که ریخته شده چه شمشیرهایى که به جاى کشیده شدن به روى دشمن به روى برادر کشیده شد چه بسیار نیروهایى که به جاى جنگ با استعمار وکفر در راه جنگ با فرزندان توحید به کار رفته است و…
از این روى بر همه لازم است که با چنین تعصبهایى به مبارزه بر خیزند. سیّد نتیجه تعصبات فرقه اى راچنین شرح مى دهد:
(در پى آن جامعه مستکم اسلام تجزیه گشت و به افراد تقسیم شد. هر کدام از آنها داراى فرقه اى شدند وهر فرقه به دنبال خواسته ها وتمایلات خود رفت. عدهّ اى به سوى ملک وحکومت عدهّ اى به جانب مذهب.
به تدریج آثار آن عقائد وایمانى که مسلمانان اوّلیه رابه سوى وحدت ویگانگى دعوت مى کرد ومردم رابراى استحکام وحدت جامعه اسلامى بر مى انگیخت. از روان مسلمانان زایل گشت وآنچه که از ایمان وعقاید مذهبى در ذهن آنان باقى ماند تبدیل به یک سلسله صورتهاى ذهنى شد که فقط در گنجینه خیال آنان حفظ مى شد وحافظه آنها هنگام نشان دادن معلومات نفسانى خویش به آن صورتها هم توجه مى کرد.)36
6. تلاش در راستاى اتحّاد دوُل اسلامى سید جمال براى ایجاد وحدت وهمبستگى در جهان اسلام خواهان هماهنگى دولتهاى اسلامى بود.
او در این باره تلاشهاى بسیار کرد. بویژه آن جا که خطر را از سوى دشمنان اسلام جدّى مى دید بر تلاش خود افزود: مقاله مى نوشت سخنرانى مى کرد دیگران را به نوشتن مقاله در روز نامه ها وا مى داشت با افراد موٌثر همچون علماء وسران کشورهاى اسلامى گفتگو مى کرد هشدار مى داد وآنان را براى اتحاد آماده مى ساخت.
او. اتحاد دول اسلامى را امرى ممکن وشدنى مى دانست و مى گفت:دوُل کفر براى بهره مندى از نتائج اتحّاد از اختلافات دیرینه خود چشم پوشیده اند. ما مسلمانان چرا چنین نباشیم؟
سیّد مى گوید: آلمانیها تا آن هنگام که با دوُل همسایه واروپایى خود اختلاف داشتند ضعیف مورد هجوم دشمن بودند ولى هنگامى که براى مصالح عمومى مهمتر آن اختلافات راکنار گذاشتند بر قدرت وشوکت آنان افزوده شد واندیشه هاى آنان تاثیر عمیقى در سیاست کلّى اروپا گذاشت.37
سیّد جمال براى ایجاد وحدت بین دوُل اسلامى علاوه بر نقاط مشترک مذهبى به مشترکات قوى وملّى توجه مى دهد. از باب نمونه:در آن هنگام که آوازه حمله روسیه از طریق افغانستان وایران به هند مطرح است اتحاد ایران افغان رامطرح کرد تادولت انگلیس ناگزیر به تغییر سیاست در کشورهاى اسلامى شود.
سیّد با تشبیه اختلاف دینى ایرانیها وافغانیها به آلمانها با سایر کشورهاى اروپایى سلسله انگلیس را بر هند از نتائج آن اختلاف مى داند وبر این باور است که اگر آن دو متحّد شوند مى توانند انگلیس را از هند عقب برانند.
او براى اتحّاد ایران وافغان تلاشهاى فراوان کرد. مقاله اى مستقّل در این باره نگاشت وزمینه ها وعوامل طبیعى وسیاسى اتحاد آن دو کشور رابر شمرد.38 از جمله بر زبان فارسى که زبان مشترک دو کشور است تکیه کرد ودرباره اشتراکات طبیعى وزیستى آن دو کشور نوشت:
(این دو تن از شاخه درخت واحدى هستند ودو شبعه از یک اصل آریایى باستان. آنها داراى بافتهاى محکم ودیرین هستند که شایسته نیست اختلافات جزئى باعث اختلاف وجدائى این دو برادر شود. مهمتر از همه اینها این که: پس از پذیرش اسلام پیوندهاى دین میان آن دو وجود دارد ورابطه اجتماعى آنها بر مبناى اعتقاد دینى زیادتر شده است. چه فرق میان آنها وبرادران افغانى است. همه آنها به خداى یکتا ایمان دارند وبه آنچه محمّد(ص) آورده معتقدند.)39
سیّد امیر عبدالرحمن خان رادوست قدیمى خود وبزرگترین دشمن انگلیس مى خواند. همچنین درباره مردم افغان معتقد است:
(دشمن با انگلیس در روان همه افغانیها ریشه دوانیده وبا خون آنان آمیخته شده است.)
او به افغانها توصیه مى کند: با مشاهده اوضاع مصر از فرصت پیش آمده براى اتحاد با ایران استفاده کنند.40به نویسندگان جرائد ایران نیز توصیه مى کند در باره وحدت اسلامى ورابطه محکم دینى مقاله بنویسند وانتشار بدهند. بویژه نوشته هاى او را درباره اتحاد ایران وافغانستان در مجلّه عروة الوثقى نشر دهند تا زمینه اتحاد فراهم آید.41
سیّد با اشاره به نقش بزرگ دانشمندان فقهاء ادباء وعرفاى ایرانى در تمدن اسلامى اهمیّت ایران ونقش اساسى ایرانیان را در طرح دراز مدّت اتحاد اسلامى خود همانند نقش آنان تمدن اسلامى نخستین یادآور شده ومى نویسد:
(از همّت عالى ایرانیان وعلّو افکار آنان
بعید نیست که نخستین قدم بردارندگان براى تجدید وحدت جهان اسلام آنان باشند وهمبستگى دینى راتقویت کنند.42)
درباره اثرات مطلوب اتحاد ایران وافغانستان مى نویسد:
(اگر میان حکومت ایران وافغانستان وحدت ویگانگى به وجودآید نیروى اسلامى تازه اى در شرق میانه بین سایر طوایف اسلامى پدید خواهد آمد ودر جامعه سایر مسلمانان نیز حیات تازه دمیده مى شود وهدفهاى آن توسعه پیدا مى کند وجوامع اسلامى تقویت مى شوند.)43
اشکال این طرح انتظار وامیدى است که سیّد به سلاطین وامراء بویژه سلطنت استبدادى ایران براى تحفق چنین امر مهمّى دارد البتّه این مساٌله در دوران عروه الوثقى پس از آن همه تجارب تلخ به صورت ضعیفى مطرح مى شد وبه نظر مى آید که جنبه تبلیغى داشته باشد واو در صدد تشویق مردم وزمینه سازى براى این امر بوده است. از این روى در طرح اتحاد ایران وافغان نقش اساسى و مهّم رابه علماء ومجتهدین ایران و کارهاى فکرى فرهنگى آنان مى دهد.
هدف مهّم واساسى سیّد در این طرح مقابله با استعمار وآزاد سازى کشورهاى تحت اشغال استعمار بویژه هندوستان از سلطه انگلیس بود. در همین راستا خطاب به ایرانیان وافغانیان نوشت:
(آیا شما نمى دانید که هر مسلمانى که در هند است چشم به پنجاب دوخته ومنتظر آمدن شما ست.)44
سیّد جمال در سال 1302هـ 1885م طى نامه مفصّلى پیشنهادات عملى وسازنده اى را در پیوند با خلافت عثمانى به آستانه فرستاد. او در این نامه با آگاهى از روابط ونفوذ انگلیس عثمانى تلاش کرد خلیفه عثمانى راقانع کند که هندوستان بلوچستان افغانستان ترکمنستان قوقند بخارا و کاشغرویار کند راتحت لواى اسلام وخلافت عثمانى علیه روسیه متحد سازد. سیّد با آگاهى واطمینان از نفوذ کلام واعتبار وارتباط خود در بین مسلمانان فوق الذکر آمادگى خود را جهت اجراى این کار بزرگ اعلام داشت به شرط آن که طّى حکمى از جانب خلیفه این اقدامات آغاز گردد تا به جاى اتفاق نفاق حاصل نشود. او در این نامه ابتداء به تشریح موقعیت سیاسى اجتماعى ودینى مسلمانان هند مى پردازد ویاد آور مى شود که: آنان در غفلت وجهالت به سر مى برند ومنافع اتحاد ومضّار اختلاف را نمى شناسند. پیشنهاد مى کند:
(راه آن مملکت راپیموده وبا جمیع نواب وامراء وعظماء آن بلاد ملاقات نموده وآثارى که از اتحاد ویگانگى در امر عالم ظاهر وهویداومضارى که از اختلاف وبیگانگى پیدا شده است یکایک بدانها بیان سازم و گوشهاى آنها رابا اسرار حدیث (الموٌمنون اخوه) بنوازم وکلمات شور انگیز و سخنان مصلحت آمیز آغاز وعلماء وسخنوران رابا خود یارو انباز نمایم.
روح جدید حب ملیت رابر آنها دمیده وپرده غفلت آنها رادریده مقام سلطنت سینه را در اسلامیت بدانها بیان سازم ودر جمیع جوامع بلدان مشهوره آنها با وعضهاى دلنشین و احادیث خیر المرسلین در کانون درون آنها آتش افروزم ویکسره اصطبار وشکیبایى ایشان راسوزم و بعضى از علماى زبان آور آنان رابه بعضى از بلدان دور دست ایشان روان کنم وعموم مسلمان هند رابه امانه مالى دعوت نمایم وبه غیر از این راه دیگر نپیمایم.)45
سیّد بااگاهى از سیاست ومیزان نفوذ انگلیسیها در آستانه ودر دستگاه خلافت عثمانى و حساسیت سلطان نسبت به انگلیسیها در ادامه مى نویسد:
(بدون آن که متعرض سیاست طائفه انگلیزیه شوم ویا خود سخنى بر ضد آنها زنم بلکه اساس کلام رابر مقاصدروس خواهم نهاد.)46
سیّد هدف وفایده طرح خود راچنین بیان مى کند:
1. جمع کردن اعانه از مردم هند.
2.الفت ومعارفه قویه بلکه اتحاد تامّ اسلامیه در میان مسلمانان.
3. تقویت امپر اطورى عثمانى در برابر انگلستان. وچون اتحاد تامّ مسلمانان مفهوم طائفه انگیزیه گردد البتّه پلتیک خود رادائما با دولت علیّه مستحکم خواهند نمود.
بخش بعدى طرح در ارتباط با افغانستان
است. عزم مى کندآنان را علیه روسیه وبه پشتیبانى از دولت عثمانى وحفظ موقعیت آن فرا بخواند. علماى خبیر رابه جاى جاى بلاد دوردست آن کشور گسیل دارد.تا مردم را براین امر خطیر بیاگاهانندو…47
پس از افغانستان سیّد مى خواهد به بلوچستان برود ومردم رابه جنگ عمومى دعوت نماید. همچنین ترکمنها را دعوت کند تا عَلَم اتحاد رابر دوش بگیرند.
سیّد بر آن بود مسلمانان هندوستان افغانستان بلوچستان ترکمان و… با بسیج همه جانبه به روسیه هجوم کنند واز فوائد آن که اتحادد دول اسلامى است بهره برند.48
سید جمال در این نامه هدف نهایى اش آزادى هندوستان از سلطه انگلیسى ها است وى بر این باور است با ایجاد درگیرى وجنگ بین انگلیسى وروسیه هندوستان مصر عثمانى و دیگر بلاد تحت اشغال روسها با استفاده از فرصت به دست آمده مى توانند بر دشمنان خود پیروز گردند.
در این نامه با اشاره به رقابت استعمارى روس وانگلیس در منطقه این گونه استدلال شده که وقتى اهالى افغانستان که سپر بلاى هندوستان به شمار مى آیند با روسیه در بیفتند انگلیسیها قهراً به جنگ باروسیه بر مى خیزند.
او با آگاهى از نقش اساسى دین وانگیزه هاى دینى در مقاومت مسلمانان در برابر تهاجمات استعمارى ونیز مخدوش شدن آنان با دخالت حکام ظالم در نامه اش به سلطان عثمانى تاکید کند که اگر اهالى قوقند وبخارا وشهرشبّر وترکمان در دوره هاى قبل در مقابل روسهامقاومت نکردند وبه ننگ تن دادند به خاطر این بود که آن جنگها همه براى خاطرامیرى ستمکار ویا حاکمى ظلم شعار بود وگرنه اگر براى حمایت دین وحفظ آیین اسلام جنگ نمایند با افتخار به استقبال شهادت خواهند رفت.49
طرح پیشنهادى سید مورد پذیرش سلطان عبد الحمید قرار گرفت وافرادى براى ارتباط باسیّد وپى گیرى طرح از سوى سلطان مشخص شدند. ولى ما هیّت امپراتورى عثمانى وموقعیت سیاسى ضعیف آن بویژه حضور ونفوذ قوى انگلیسیها در دربار عثمانى سبب شد که
طرح سیّد مدتّى مسکوت بماند. پس از گذشت هفت سال( در سال 1892) سلطان عبد الحمید با رضایت ویا توطئه انگلیس از سیّد دعوت کرد که به آستانه بیاید.50سیّد در مرحله نخست آن رانپذیرفت وگفت:(منتظر ظهور وقایع در تهران است)51
امّا پس از مدتى دعوت عثمانى راپذیرفت وبراى اتحاد جهان اسلام واجراى طرح ارائه شده راهى استانبول شد. با همه توان سلطان رادر جهت مقاصد خود تشویق مى کرد. در ابتدا روابط آن دو به ظاهر صمیمى مى نمود. عبدالحمید به سیّد احترام مى گذارد وحتى منصب شیخ الاسلامى رانیز به وى پیشنهاد کرد که سیّد نپذیرفت.52
(سیّد مطابق خواهش خلیفه پلان عملیات را که اساساً سالها روى آن کار مى کرد وعبارت از تشکیل یک اتحادیه مرکّب از تمام کشورهاى آزاد اسلامى تحت رهبرى خلیفه وتاٌسیس یک(موٌتمر اسلامى)براى مشورت در امور مهّمه بود به سلطان تقدیم نمود.)53
در مرحله نخست طرح نزدیکى واتحاد بین دولتهاى: عثمانى ایران وافغانستان راپیشنهاد مى کندو سلطان نیز مى پذیرد.54
سیّد با استفاده از این موقعیت نامه هایى به زبانهاى گوناگون از سوى سلطان وبا مهر وامضاى وى براى پادشاهان کشورهاى اسلامى ترتیب مى دهد. ودر آن نامه ها به اشارت خطرهایى که کشورهاى اسلامى راتهدید مى کند یاد آور مى شود وبر ضرورت همکارى بیشتر میان ملل ودوُل مسلمان پاى مى فشردوعلاقه دولت عثمانى رابه مبادله هیاٌتهاى دینى واعزام گروههاى دوستى واتحاد به منظور شناسایى اوضاع واحوال واحتیاجات هر یک از این کشورها اعلام مى دارد. در آن نامه ها به اجتماع نمایندگان با صلاحیت کشورهاى مسلمان در یک موٌتمر اسلامى در آینده اشاره مى کند واز سران دولتهاى اسلامى مى خواهد که دیدگاههاى خود را درباره این پیشنهاد آزادانه ارسال دارند.55
سیّد براى انجام این مهّم از افراد گوناگون که از کشورهاى مختلف درآستانه جمع شده اند یارى مى جوید وبا کمک این افراد به مکاتبه با علما وفقهاى بزرگ شیعه در عتبات وشهرهاى ایران وسایر نقاط مى پردازدو آنان رابه اتحاد دعوت مى کند.
بسیارى از سران وحکام کشورهاى اسلامى به سیّد پاسخ مثبت دادند واو نیز این همه رابه سلطان گزارش مى کرد.حتّى امپراتورى ژاپن اعزام گروهى ازعلماى دین رابراى تبلیغ در آن کشور تقاضا کرده بود.56 دویست نامه از علماى شیعه ایران وعراق در تایید این حراح به دست سیّد جمال رسید.57
مع الاسف این طرح نیز به نتیجه مطلوب نرسید; زیرا در بینش وتفکر واهداف ومقاصد هر کدام از این دو نسبت به اتحاد اسلامى تفاوتها وتمایزات اصولى وجود داشت.
سیّد طرح اتحاد اسلام رابدون در نظر گرفتن مطالح شخصى وبه دور از جاه طلبى وهواهاى نفسانى وتنها در جهت اصلاح کلّى وضع مسلمانان ومقابله با استعمار غرب مى خواست. امّا عبد الحمید این طرح را براى خدمت به جاه طلبى هاى بلند پروازانه اش ویا حداقّل براى حفظ سلطنت واقتدار خود.
مساٌله دیگرى که به ناکامى طرح کمک کرد این بود که سیّد از وضع داخلى عثمان نیز غافل نبود. اصلاح سیاسى اجتماعى امپراتورى را نیز در نظر داشت. اصلاح امور داخلى عثمانى وبه سامان رساندن اوضاع نابهنجار آن امرى حیاتى مى نمود. وجود در باریان فاسد برا ى طرح اتحاد اسلامى مانعى اساسى به شمار مى آمد. البته پرداختن سیّد به این گونه مسائل باب طبع امپراتورى بویژه در باریان با نفوذ نبود. از این روى توطئه در باریان بویژه ابوالهدى صیادى علیه سیّد آغاز شد و تا وقت مرگ سیّد ادامه یافت.
افزون بر این سیّد از دسیسه هاى انگلیسى نیز در آستانه در امان نبود. پس از ملاقات سیّد با خدیو مصر
( عباس حلمى) سخنان سیّد را مبنى بر غیر ضرورى بودن خلافت به مرکزیت علم کردند وآن ملاقات رابه منزله تمایل سیّد براى سپردن مقام خلافت به خدیو جوان واحیاء عظمت باستانى مصر به گونه اى که در صدر اسلام بود توجیه کردند.58
حادثه بزرگتر که روابط سید وسلطان رابحرانى کرد حضور روشنفکران عالمان دینى ورجال سیاسى کشورهاى گوناگون اسلامى در محضر سیّد بود. محفل سیّد روز به روز رونق مى گرفت و از اطراف واکناف حقیقت جویان وآزادیخواهان به محضر او مشرّف مى شدند. این براى امپراتورى عثمانى سنگین بود. سلطان از نفوذ روز افزون سیّد در بیم وهراس بود.افزون بر این قتل ناصر الدیّن شاه به دست میرزارضا کرمانى شاگرد ویار نزدیک سیّد بر وحشت وبیم سلطان مى افزود.
بالاخره دسیسه در باریان دولتمردان ایران دولت انگلیس و… کارا به جایى رساند که حکومت عثمانى اعمال رفتار سیّد رابه شدّت تحت کنترل قرار داد تا آن بزرگوار چشم از دنیا فرو بست.59
دفع شبهه
برخى محور قرار دادن سلطان عبدالحمید رادر طرح اتحاد اسلامى انحراف از مایه هاى اصیل اسلامى دانسته اند. بله سیّد نیز از جنبه هاى منفى وسلبى امپراتورى عثمان آگاه بود و از فساد واستبداد آن نیز در رنج ولى با توجه به وضعیت کشورهاى اسلامى ونفوذ فراوان عثمانى در میان مسلمانان اهل سنّت جهان بویژه هند وبا توجه به این که امپراتورى عثمانى على رغم همه معایب ونواقص داخلى مظهر قدرت اسلام به شمار مى آمد وغرب او را تنها مانع سر راه گسترش فرهنگ وسیاست خود مى دانست ودر صدد نابودى آن واز سویى غربزد گان نیز در تلاش بودند راه رابراى غرب بگشایند و در ارکان حکومت خلل به وجود آورند از این روى سیّد حفظ حکومت عثمانى رابه صلاح مسلمانان مى داند.کشورهاى اسلامى رابه کشتى در حال غرق شدن تشبیه مى کند که همه باید به فکر نجات کشتى باشند. اندیشه این که تا خداى این کشتى مالک این کشتى کیست ودعوت به نجات از سوى چه کسى صادر شده عقلایى نیست.
بنابر این سیدّ وقتى در تزاحم بین همکارى با دولت عثمانى ونابودى اسلام ومسلمانان قرار مى گیرد براى مصلحت مهمتر یعنى اسلام وکشورهاى اسلامى ناگزیر همکارى با عثمانى را بر مى گزیند تا بتواند به اهداف مقدس خود دست یابد. افزون بر اینها نتیجه بخش نبودن تلاشهاى سید جمال در پیوند با امپراتورى بهترین دلیل بر ماهیت اصیل واسلامى وضّد استعمارى طرح اتحاد اسلامى اوست. على رغم همکارى با امپراتورى عثمانى تسلیم وضع موجود نشد واز اصول وآرمانها در اندیشه وعمل عدول نکرد.
سیّد اگر چه در اجراى طرح اصلاحى خود در اتحاد جهان اسلام به موفقیت کامل دست نیافت ولى باعث تقویت روح برادرى واتحاد واخوت مسلمانان جهان اسلام ورشد وشکوفایى حرکتها و جنبشهاى طرفدار اتحاد اسلامى گردید که این همه حاکى از حسن نیّت و صداقت وایمان سیّد به راه ومکتب و اتحاد اسلامى بود. مهمتر از همه پیروانى چون: کواکبى روئساى الازهر شیخ عبدالقادر مغربى امیر شکیب ارسلان شیخ حسین جسر مولانا ابوالکلام آزاد اقبال لاهورى وبسیارى از علماى بزرگ شیعه در عراق وایران پیدا کرد که هر یک طلایه دار اتحاد اسلامى بودند وراه سیّد رادنبال کردند.60
آنچه آوردیم بخشى از اصول اصلاحى سیّد بود. پس از او این اصول به وسیله پیروان او در مصر هند ایران و دیگر کشورهاى اسلامى گسترش یافت تاجایى که درباره او گفته اند:
(پیشرفت وترقیات شرق به هر درجه اى که برسد مولود فعالیتهاى سیاسى واجتماعى اوست)61
(سخنان سیّد در نظر علمایى تونى حکم (کتاب) راداشت. طلاب مسلمان هند او را مى پرستیدند. پیشوایان نهضت آزادى هندوستان از هند ومسلمان او را به بزرگى ستوده اند. وتجد وخواهان عرب پایه اش رابه پیامبرى رسانیده اند. این جنبه بین المللى اسد آبادى را هیچ کدام از اندیشه گران خاور زمین مطلقا به دست نیاوردند…)62
1. (العروة الوثقى) جمال الدین افعانى محمد
عبده مقدّمه 13 دار الکتب العربى بیروت;(شیخ محمّد عبده مصلح بزرگ مصر) مصطفى حسینى طباطبائى 38 انتشار ات قلم تهران.
2.(نقش سید جمال الدین اسد آبادى در بیدارى مشرق زمین) محیط طباطبائى 98 دار التبلیغ اسلامى.
3. (همان مدرک)/99
4. (زعماء الاصلاح فى عصر الحدیث) احمد امین/82 دارالکتب العربى بیروت.
5.(العروة الوثقى)/80 با مقدمه خسرو شاهى.
6. (همان مدرک)/67 73 79 106 110.
7. (زعماء الاصلاح)/84; ( العروة الوثقى) مقدمه /29.
8. (العروة الوثقى)/72ـ 73; (زعماء الاصلاح)/84.
9.(العروة الوثقى)/109; (زعماء العصلاح)/84.
10. احسان طبرى به غلط اندیشه اتحاد اسلامى رابراساس کتاب (هفتادُ دوملت)آقاخان کرمانى ومکتب قرآن شریعت سنگلجى این گونه معنى مى کنند:
(اندیشه اتحاد اسلام یعنى بازگرداندن(هفادُدو ملت) به یک امت واحد محمدى با آداب ورسوم واحد مذهبى در آنچه شریعت سنگلجى آن را(مکتب قرآن) نامیده است) (استراتژى وحدت در اندیشه سیاسى اسلام) سید احمد موثقى ج1/278 مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم. به نقل از(فرو پاشى نظام سنتى وزایش سر مایه دارى در ایران ) احسان طبرى/135.
11. (العروة الوثقى)/19ـ 20 با مقدمه خسرو شاهى.
12. (همان مدرک)/33ـ35.
13.(همان مدرک)/35
14. (همان مدرک).
15. (همان مدرک).
16. (همان مدرک).
17.(همان مدرک)/34ـ35.
18. (مجموعه اسناد ومدارک چاپ نشده درباره سید جمال الدین ) جمع آورى وتنظیم اصغر مهدوى وایرج افشار/63 سند شماره 216 دانشگاه تهران.
19. (همان مدرک)/63ـ64.
20. (زعماء الاصلاح)/81ـ82.
21. (همان مدرک).
22.(همان مدرک)/82از این مجلّه هیجده شماره در مدّت هشت ماه منتشر شد. شماره نخست آن در تاریخ پانزدهم جمادى الاوّل سال1301هـ.مصادف با 13 مارس 1884م. بود وآخرین آن در روز بیست وششم ذیحجّه 1301 17اکتبر 1884م.
23.(العروة الوثقى)/6 مقاله اوّل.
24.(همان مدرک)/35.
25.(سیّد جمال الدین حسینى پایه گذار نهضتهاى اسلامى) صدر واثقى/112 شرکت سهامى
انتشار تهران به نقل از مجّله(المنار)جزء2/131.
26. (همان مدرک).
27. (همان مدرک).
28. (تاریخ بیدارى ایرانیان ) ناظم الاسلام کرمانى ج1/83 به اهتمام على اکبر سعیدى سیر جانى انتشارات نوین تهران.
29.ادوارد براون مى نویسد:([سیّد]تمام آرزوهایش عبارت از اتفاق کلمه اسلام ووحدت مسلمین اقالیم جهان تحت لواى یک امپراطورى وخلاف عالیه بوده است)
مترجم در پاورقى یا دآورى مى کند:(هدف سید جمال تعیین خلیفه اى براى دنیاى اسلام بوده است خواه مقّر خلافت در استانبول باشد یا کوفه.)(انقلاب ایران) اروارد براون ترجمه احمد پژوه/16 کانون معرفت تهران.
30. نقش سید جمال الدین در بیدارى مشرق زمین)/114.
31. (العروة الوثقى)/63.
32(همان مدرک).
33. (همان مدرک).
34. (همان مدرک)/59.
35.(همان مدرک)/39ـ 48 مقاله التّعصب.
36. (همان مدرک)/34.
37.(همان مدرک)/109.
38.(همان مدرک)/106ـ 110با عنوان:(دعوة الفرس الى الاتحاد مع الافغان)
39. (همان مدرک)/106.
40.(همان مدرک)/108.
41. (همان مدرک)/110
42. (همان مدرک)/106
43.(همان مدرک)/108
44.(همان مدرک).
45.(مجموعه اسناد ومدارک چاپ نشده در باره سید جمال الدین مشهور به افغانى) تصویر 26و27; (نقش سید جمال الدین در بیدارى مشرق زمین )ر 272ـ 280.
46.(همان مدرک).
47.(همان مدرک).
48.(همان مدرک).
49.(همان مدرک).
50.(یاد نامه علامه امین) به اهتمام: دکتر سید جعفر شهیدى ومحّمد رضا حکیمى/127ـ 128.
51. (سیّد جمال الدّین افغانى پیشواى انقلاب شرق) محمّد عثمانى صدقى/128 موسسه انتشارات بیهقى.
52. (مفخر شرق سید جمال الدّین اسد آبادى) ترجمه ونگارش سید غلامرضا سعیدى /145 دفتر نشر فرهنگ اسلامى تهران.
53.(سیّد جمال الدّین افغانى وافغانستان) سیّد قاسم رشتیا/99 موسسه انتشارات بیهقى.
54. (همان مدرک)/100 به نقل از (آثار سید جمال الدّین افغانى)قاضى محمّد.55.(همان مدرک).
56.(همان مدرک)/101.سیّد فر ستادن کسانى
که از خصوصیات اخلاقى ومدنى چنین ملتهایى با اطلاع نیستند مناسب نمى داند وبر این باور است که: باید عده ّاى براى این کار تربیت شوند.
57.(دین ودولت )/302;(حیات یحیى) یحیى دولت آبادى ج1/99 انتشارات جاویدان.
58.(سیاستگران دوره قاجار) خان ملک ساسانى/203 انتشارات بابک تهران;(سید جمال الدین افغانى وافغانستان )/105.
59.(تاریخ روابط سیاسى ایران وانگلیس) محمود محمود ج5 15ـ 16 اقبال تهران
60. (نقش سید جمال الدیّن در بیدارى مشرق زمین) 93ـ 128 بیوگرافى اجمالى عدهّ اى از افراد فوق راآورده است.
61.(مفخر شرق سید جمال الدّین اسد آبادى ) 163.
62.(اندیشه هاى میرزا آقاخان کرمانى) فریدون آدمیت/12 مقدّمه کتابخانه طهورى تهران.

تبلیغات