آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

تبلیغ اسلام و هدایت وارشاد مردم ازاهداف اصلى حوزه هاست. تحصیل با همه اهمیت آن نه براى تحصیل که مقدمه اى است براى هدایت وانذار مردم. دورى از جامعه و مردم نرساندن پیام خداوند به آنان ضلالت مردم را در پى خواهد داشت.
علاماء بزرگ به این امر بسیاراهمیت مى دادند و چه بسیار خود به میان مردم رفته و به تعلیم و تربیت آنان مى پرداختند. در زندگى فقیه بزرگ شیعه صاحب جواهر آمده است :
[در بسیارى از موارد خود به سفرهاى تبلیغى دست مى زد] 1.
فضلاى حوزه را تشویق مى کرد که شهرهاى دور و نزدیک حتى روستاها و مناطق عشائرنشین کوچ کنند.
در عصر وى به خاطر برانگیختن احساسات و تبیین نیاز مردم به تبلیغ بسیارى از بزرگان حوزه نجف را به قصداقامت و تبلیغ در شهرها و روستاهاى مختلف ترک کردند. حرزالدین نقل مى کند:
[ اتفق لجماعه من علماءالعرب و فضلائهم ان سکنوا فى قرى العراق عند قبائلهم واقاموا فى ضیعاتهم کل ذلک فى عصر صاحب الجواهر و ظهور رئاسته العلمیه والبعض فى النجف منهم هاجرالى الرى والشام و المصر والهند] 2...
جماعتى از فضلا و علماى عرب در دوره صاحب جواهر به سوى قبایل و روستاهایشان بازگشتند و در آن جا ساکن شدند. عده اى از آنان به سوى رى و شام و مصر و هند مهاجرت کردند.
میرزا که از سرچشمه فقه جواهرى سیراب شده بود به این مهم بسیار اهتمام مى ورزید. در مدرسه سامرا از آغاز تحصیل در کنار فقه واصول و درایت و روایت شیوه تبلیغ و مردمدارى وارتباط با جامعه آموزش داده مى شد. طلاب پس از تکمیل دروس و کسب لیاقت تبلیغى به دیار خویش اعزام مى شدند. گر چه مشکلات مرجعیت واداره حوزه و رهبرى عمومى تشیع مانع از دور شدن میرزااز سامرا بود ولى به امر تبلیغ توجهى خاص داشت. مبلغان و واعظان را گرامى مى داشت مبلغان را تربیت کرده و براى ارشاد و هدایت مردم به بلاد دور و نزدیک مى فرستاد :
توجه به وعاظ
وعظ و خطابه در آن روزگار در کنار نشر رساله و سماله گویى مهمترین وسیله پیام رسانى عمومى به شمار مى رفت. سخنرانان در مناسبت هاى مختلف بعداز نماز جماعت و یا درایام محرم با مردم سخن مى گفتند. به شیوه هاى مختلف همچون : مساله گویى روضه خوانى و وعظ مردم راارشاد مى کردند.ایرانیان دراین سنت مقدس پیشگام بودند و خطیبان ایرانى درایران و حتى عراق سخنرانى مى کردند. گر چه در حوزه نجف به صورت محدود در میان فضلاى حوزه وجود داشت ولى براى بزرگان و مراجع این کار کسرشان و عیب شمرده مى شد.
مرحوم شیخ جعفر شوشترى از مراجع و واعظان بنام بود که خود دراین باره مى گوید:
[منبر رفتن عار شده است ولى ما این عار را براى رضاى خدا قبول کردیم] 3.
متاسفانه این دیدگاه درایران نیز موثر واقع شده بود تا جایى که منبر رفتن را براى بزرگان و مجتهدان خلاف شان و نامناسب مى دانستند. مرحوم طیب در مصاحبه با مجله حوزه درباره مشکلات تبلیغى درایران بویژه اصفهان فرموده است :
درابتداء تبلیغ مشکلات فراوانى داشت که بزرگترین آنها جو حاکم بر شهر بود. در آن جو حتى براى ائمه جماعات منبر رفتن و موعظه کردن را مناسب نمى دانستند تا چه رسد به مجتهدین و کسانى که صاحبان اجازات هستند 4.
موسس حوزه سامراء على رغم این جو حاکم اهمیت وعظ و تبلیغ و منبر را در هدایت مردم واحیاء شعائر دینى درک کرده بود و به واعظان و خطیبان میدان فعالیت مى داد واز آنان تجلیل مى کرد. به آنان هدایایى مى داد و براى تشویق و تجلیل از آنان پا همه
گرفتاریهاى درسى و مرجعیت عامه پاى منبرشان مى نشست !.
شیخ شریف جواهر که با همه عظمت و جلالتش منبر مى رفت و مقتل امام حسین مى خواند در سامرا بر میرزا وارد شد.
میرزا وى را بسیار عزیز داشت و به وى دو هزار قران ناصرى که عطاى میرزا بود عنایت کرد. 5
شیخ محمدخراسانى از خطباى ایران بود در روستاها سیاحت و مردم را ارشاد و موعظه مى کرد واحکام الهى را به نان تعلیم مى داد و فضائل اهل بیت را در میانشان منتشر مى ساخت.
[در سال 1311 براى تکمیل دروس خویش به عراق مهاجرت کرد و بر میرزاى شیرازى فرودآمد واز زیارتش بهره مند شد. در مجلس میرزا منبر رفت. مجدد بسیار خوشنود شد واو را به این کار ترغیب کرد و به وى شجاعت بخشید و برایش دعا کرد] 6.
و نیز وقتى سیدمحمدباقر یزدى در ماه رمضان به سامراء مشرف شد بعداز نماز جماعت مجدد منبر مى رفت و همه اهل سامرا از عالمان و فضلاء و مردم عادى از منبر وى استفاده مى کردند. 7
و واعظ شهیر مولف کتاب[ الانوارالقدسیه فى الحکمه الالهیه والعقایدالدینیه] که آن را به اسم میرزا نوشت و به وى هدیه کرد براى طلب علم به نجف آمد. شبها در صحن حضرت امیر( ع ) بر منبر مى نشست و با زبان فارسى مردم را موعظه مى کرد. مردمان بسیار پیرامونش گرد مى آمدند. بحثش درباره اصول دین واستدلالهاى اعتقادى بود. 8
ناصر حسین فرزند رشید حامد حسین مولف: [العبقات الانوار] از دیگر کسانى بود که بسیار مورد توجه و علاقه میرزا بود. در مسجد کوفه منبر مى رفت. کلامش بسیار پربار و چشمه هاى دانش از اطرافش مى جوشید. با وجود کثرت بحث و جلسات از تکرار و بیهوده گویى پرهیز داشت. مردمان بسیاراز وى استفاده مى کردند.از جانب میرزا به[ ناصرالمله] لقب یافت. 9
تشویق میرزااز واعظان و خطباء و علاقه خطیبان به میرزا نشانگر اهمیت فوق العاده وعظ و خطابه و تبلیغ دین در مکتب سامراست. دست پروردگان مکتب سامرا نیز به خطیبان و مداحان اهل بیت ارج نهاده و در هر شرائطاز آنان تجلیل مى کردند.
مرحوم شیخ عبدالکریم حائرى دراین بابت ضرب المثل بود. پاى منبر واعظان اهل بیت و مروجان دین مى نشست و در عمل از آنان ترویج مى کرد. آقاى اشراقى مى گوید:
حاج شیخ از مرحوم برادر ما اشراقى بزرگ که از منبریهاى خوب و معروف آن زمان بود ترویج و تشویق مى نمودند.
عده اى علیه ایشان صحبت مى کردند و به مرحوم شیخ مى فرمودند: نشستن و به منبر او گوش دادن 10.درست نیست ولى ایشان مى فرمودند که : باید از این منبر استفاده شود.
تربیت واعزام مبلغ
ازاقدامهاى میرزا تربیت واعزام عالمان متعهد براى ارشاد و هدایت مردمان بویژه مردمان مناطق محروم و شهرها و روستاهاى خودشان بوده است.این اقدام مایه برکات بسیارى براى بسط معارف اسلامى و حراست از عقاید و باورهاى دینى مردم گردید.
از جمله این اقدامات مى توان از تربیت مبلغ براى کشمیر نام برد. میرزا مدرسه اى براى این کاراختصاص داد که در کناراصول و فقه طلاب آن به تعلیم زبان فارسى و عربى و...اشتغال داشتند.
آقا بزرگ مى نویسد:
[شیخ حسن کشمیرى در سامرا بر جماعت کثیرى ازاهالى تبت کشمیر و نواحى اطراف آن ریاست داشت.این عده همگى در مدرسه به آموختن فارسى و عربى و مسائل دینى و غیره مشغول بودند. واز میرزا ماهیانه مقررى دریافت مى داشتند. فلسفه وجودى این عده بدین قراراست : یک بار دوازده نفرازاهالى تبت براى زیارت به سامراء مشرف شده و به میرزا عرض کردند که : ما هنوز از شیخ بهایى تقلید مى کنیم و عالمى در میان ما نیست تا مسائل دینمان راازاو بپرسیم و یا عقود ما را جارى کند.از آن پس مرحوم میرزا دست به تربیت این گروه صدنفرى زد تا مسائل دینى را بشناسند و به وطنشان باز گردند] 11.
نوشتیم : میرزا شاگردان مبرز خود را که صلاحیت تبلیغى داشتند براى هدایت مردم به دیارشان اعزام مى داشت از جمله :
[آقا شیخ اسماعیل سمنانى از شاگردان نجف و سامراء میرزا بعداز این که در حداعلایى از مراتب علمى قرار داشت میرزااو را به سمنان گسیل داشت] 12.
میرزا محمدحسین کرمانى بااین که از مجتهدان بنام بود میرزا وى را به شیرازاعزام کرد تا بلاد فارس را با تعلیمات و معارف محمدى آشنا کند.
[تشرف المترجم له الى سامراء فحضر على السیدالمجدد مده طویله و کتب کثیرا من تقریراته منهاالتعادل والتراجیح... و لمااحس منه المجددالکفائه والبراعه واللیاقه والقابلیه بعثه الى شیراز بعد 1300 فقام هناک بالوظایف بتایید من السید استاده و صار مرجعا للاحکام و سایرالامور] 13.
محمدحسین مدت بسیارى را در محضر میرزا تلمذ کرد. بسیارى از تقریرات میرزا از جمله : بحث تعادل و تراجیح را نوشت.
میرزا چون کفایت و لیاقت و قابلیت و کاردانى وى را مشاهده کرد او را به شیراز فرستاد. وى در آن دیار به وظائف خویش با تاییدات استادش بپاخواست و مرجع احکام و سایرامور مردم گردید.
در مواردى کسانى که صلاحیت هدایت وارشاد مردم را داشتند بااین که خود علاقمند به ماندن در سامراء بودند میرزا آنان را به مراجعت به اوطان خویش ملزم مى ساخت.
از جمله درباره شیخ على یزدى نوشته اند:
[شیخ على یزدى از علماء زاهد و واعظان عابد و ریاضت ورزان مجاهد و فقهاء عادل بود. علم و عمل را در آمیخته بود و گفتار را با کردار قرین ساخته بود. سالها در درس میرزا شرکت کرد و با وى به خانه خدا مشرف شد... سرانجام در مشهد ساکن شد و در آن جا به بیدار کردن غافلان و هدایت گمراهان و نشراحکام دین مشغول بود. مشرف شد (وگویا در آن جا قصد توطن داشت ) که مجدد او را به بازگشت به خراسان ملزم کرد. و وى بازگشت] 14.
شرائط مبلغان
در نظر میرزا فى نفسه ارزش نداشت. بلکه آنچه به تبلیغ ارزش مى داد و به آن قداست مى بخشید خصوصیات مبلغان بود. زیرا دراین صورت است که تبلغ موثر مى افتد و مردم هدایت مى شوند. مبلغ بى عمل و بى تقوى نه تنها مردم را هدایت نمى کند که بر گمراهى آنان مى افزاید.
با دقت در زندگى مبلغان اعزامى از طرف میرزا به صفاتى همچون : تقوى علم کاردانى و مردمدارى بر مى خوریم که وجوداینها در فرد مبلغ کارساز خواهد بود و عوامل و موجبات هدایت را فراهم خواهد ساخت و فقدان هر یک ستونى ازارکان هدایتگرى را مختل خواهد ساخت.
دراحوال شیخ اسماعیل سمنانى که از دست پروردگان مکتب سامراست آمده است :
[بعدازاین که در حداعلایى از مراتب علمى قرار گرفت میرزااو را به سمنان گسیل داشت. در آن جا به لحاظ جامعیتش در علوم عقلى و نقلى و نیز فنون بسیار دیگر به[ ارسطو]اشتهار یافت. نهایت تقوى و پرهیزگارى را داشت واز وجوه شرعى براى گذراندن زندگى هیچ استفاده نمى برد بلکه به اجرتى که از عبادات استیجارى دریافت مى نمود همراه با قناعت بسیار اکتفا مى کرد] 15.
دراحوال سید عبدالحسین لارى از فرستادگان میرزا به لار نوشته اند:
[ او در درس مجدد شرکت کرد و در فقه به مقامات بالا نائل آمد و بیش از دیگران مورد عنایت میرزا قرار گرفت...
میرزااو را از بین صدها تن از طلاب فاضل انتخاب کرد و به وکالت به منطقه لاراعزام کرد. طبقات مختلف مردم به او روى آوردند واو به نحو شایسته به رهبرى مردم پرداخت. به خصومات پایان مى داد و در ترویج احکام و شعائر دینى کوشا بود.
طلاب آن دیار گمشده خود را در وى یافتند گرداو را گرفتند واز علومش بهره ها بردند] 16.
میرزاى شیرازى که از مجاهدتها و فداکاریهاى سید بسیار خوشنود بود با وجود شناختى که از منطقه فارس داشت اخبار سید را تعقیب مى کرد. بدین جهت درنامه اى که یک سال بعداز ورود سید به ایران به وى مى نویسد از مقام شامخ سید پرده بر مى دارد واز گامهایى که وى در راه ترویج دین وامر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با کفر و زندقه و مجاهدت در راه اسلام برداشته است تقدیر نموده است. 17
کسانى که مردمدار نبودند گر چه در علم و دانش سرآمد بودند تایید نمى کرد لذا به یکى از شاگردانش که عازم وطن خود بود اجازه اجتهاد نداد و به او فرمود:
[گر چه ملا و مجتهد هستید ولى چون اخلاق خوب و مردمدارى ندارید این اجازه به نفع شما نخواهد بود] 18.
توجه به نویسندگان واهل قلم
کتابت و نویسندگى از دیرباز از عوامل اصلى نشر و صدور فکر و اندیشه بوده و هست. آنجا که زبان عاجزاز رساندن پیام مى شود قلم به میدان مى آید و حقایق را دراین و ن جا مى گستراند واندیشه هاى صاحب قلم را دراوراق تاریخ ماندگار مى کند.
دراسلام به فن نوشتن بسیاراهمیت داده شده است. سوگند به قلم 19 برتر شمردن مداد عالمان از خون شهیدان 20 و...ازاین مقوله است.
عالمان بیش از هر وسیله در تبیین اسلام و تشیع و دفاع ازارزشها از قلم مدد گرفته اند. میرزا به ارزش نوشتن واقف بود و نویسندگان متعهد را به نوشتن تشویق واز آنان قدردانى مى کرد از جمله :
تشویق مرحوم حاج میرزا هادى دولت آبادى به نوشتن کتاب اعتقادى. 20 مدح و ستایش از سیدمحمد نجفى مولف کتاب : [ هدایه المجاهدین فى ردالشیخیه] 21.
و تجلیل از کتاب[ عبقات] بدین شرح :
[کتاب عبقات که از حسنات این دهر و غنائم این زمان است بر هر مسلم متدین لازم است که در تکمیل عقاید واصلاح مفاسد
خود به آن کتاب مبارک رجوع نماید واستفاده نماید و بر هر کس به هر نحو مى تواند در نشر و ترویج آن به اعتقاداحقر باید سعى و کوشش را فرو گذاشت ندارد] 22.
و در نامه دیگر به فرزند برومند حامدحسین جناب ناصرحسین که خود مولف و در نشر آثار پدر بزرگوارش کوشا بود از زحمات وى تقدیر کرده است واهمیت نشر و آثار بزرگان را متذکر مى شود. در قسمتى از نامه آمده است :
به عرض مى رساند ان شاءالله پیوسته در حمایت بارى تعالى جلت عظمته از کافه بلاها محفوظ و به عین عنایت والطاف خاصه حضرت امام عصر عجل الله فرجه و صلى الله علیه و على آبائه الطاهرین محفوظ بوده همواره در تشیید مبانى یقین و نشر و ترویج آثار دین مبین موید و مسدد باشید. رقیمه شریفه که با ضمیمه یک مجلد کتاب [حدیث طیر]از مجلدات کتاب مستطاب عبقات الانوار تالیف جناب علامه نافذ والد ماجد اعلى الله مقامه و رفع فى الخلداعلامه ارسال داشته بودید ملاحظه شد.
خداوند عالم جل ثناوه و عظم آلائه به جمیع نعم و آلاء که به اهل اسلام عطا فرموده خاصه به نعمت بزرگ وجود علماء راشدین مانند جناب مولى مرحوم طاب ثراه و جعل الجنه مثواه که در راه اعلاى کلمه دین والغاء کید مضلین رنجها برده زحمتها کشیده اند تا بحمدالله تعالى به میامن مساعى جمیله که در مقام رفع شکوک و شبهات مضلین و شبهات شیاطین و نقض وابرام با معاندین مبذول داشته منهج مستقیم هدایت و سداد براى ضعفاى شیعه ایضاح فرموده و مبانى محکمه ایمان وایقان را مشید و متضد گردانیده شکر مى کنیم واز درگاه ربانى مسالت مى نمایم که درجات آن مرحوم و سایر علماءاعلام رضوان الله علیهم را مضاعف فرماید و آن جناب و سایرین را که در مقام نصرت و تقویت دین حق بذل جهد و همت داشته و دارند بر عمر و عزت و توفیقات خاصه بیفزاید. انه قریب مجیب.
معلوم است البته دراستخراج سایر مجلدات این کتاب مستطاب چنانچه شاید و باید اهتمام داشته و دارید.ان شاءالله تعالى موید و مسدد خواهید بود.
پیوسته داعى دوام تایید و توفیق و تشدید آن جناب ادام الله تعالى مجده بوده و متوقع دعا مى باشم.
اطال الله بقاء کم و متع الله بوجود کم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 23.
اهمیت مکتب سامراء به تبلیغ و نشراسلام باعث شد که طلاب و عالمان براى نشراسلام به خروش آیند و در جبهات مختلف تبلیغى همچون خطابه و قلم و... به گسترش اسلام دست یازند. خطیبان توانا و نویسندگان چیره دست درایران و عراق و هند به گسترش اسلام و معرفى تشیع که در زیر بمباردمان تبلیغاتى وهابیت از سویى و استشراق غربى ازسوى دیگر قرار داشت پرداختند و مظلومیت اسلام قرآن واهل البیت را بر همگان آشکار کردند.اگر بگوئیم بعداز غیبت کبرى یعنى دوران مرحوم شیخ صدوق و طوسى و مفید این دوران مهمترین نقش را در معرفى تشیع و مکتب اهل بیت داشته است گزاف نگفته ایم. نویسندگان و خطیبانى همچون : مرحوم سیدحسن صدر سید محسن امین شریف الدین عاملى کاشف الغطاء محمد جواد بلاغى شیخ محسن شراره آقا بزرگ تهرانى علامه امینى محمدرضا مظفر کاشانى و...از فارغ التحصیلان مکتب سامراء بودند که توانستند جلو تهاجمات فرهنگى دشمن را سد کنند و در جبهه هاى وسیع به پهنه همه عالم اسلام بر دستاوردهاى دشمنان اسلام واهل بیت یورش ببرند و رشته هاى آنان را پنبه کنند. در آن زمان استمار حرکت فرهنگى خود را براى درهم کوبیدن بنیانهاى فرهنگى اسلام و تشیع در سطحى وسیع به انتشار کتب الحادى و ایجاد مدارس گمراه کننده مبادرت ورزید و دراین راه به پیشرفتهاى بزرگى دست یافت. یکى از معاصران میرزا دراین باره نوشته است:
[ در آن عصر کتب گمراه کننده والحادى بر عراق و سایر ممالک اسلامى هجوم آورد.استعمارگران انگلیسى بعدازاشتغال عراق به منظور گمراه کردن جوانان به ایجاد مدارس مبادرت ورزیدند. کتابهاى گمراه کنند با هدف ترویج مادیت گسترش یافت. تا آن جا که جوانان ازاسلام بى خبر مانده و دینشان رااز ناحیه اسلام اسمى پدر و مادر مى شناختند] 24.
در مقابل این هجوم بود که علماء بزرگ در جبهه هاى مختلف همچون : خطابه ایجاد مدارس نوشتن کتاب و... حرکت فرهنگى خود را شروع کردند. سیدشرف الدین در خطابه مقامى عظیم داشت. سخنرانیها و خطابه هاى اواز مطالب پرارج و عالى سرشار بود. بر علومى همچون : ادبیات شعر تاریخ تفسیر منطق و... تسلط داشت و در فن مناظره و نقد و تالیف مبتکر.
مرحوم آقا بزرگ درباره اش مى نویسد:
[شرف الدین ازافتخارات این روزگاراست و یکى از آیات بزرگ خداست که در عصر حاضر طلوع کرده است. براى این سده اسلامى همین بس که این نابغه یگانه در آن ظهور کرده است. وبراى جبل عامل همین بس که پایگاه این پرجم افراشته دین واین نیروى گسترده هدایت است یعنى یادگار خاندان وحى شرف الدین کسى که با دانش گسترده خویش بر همتایان فائق آمد و نیز با
بیان روشن و وزین و پرتوان واستدلال فلج کننده و سبک استوار و تحریر رثیق و دست یافتن به مطالب والا و دقایق دیرباب و مقاصد گرانمایه...
شرف الدین علاوه بر همه صفات نیکو... مجاهدى است نستوه در راه دین و مبارزى است پیوسته در سنگر حق. گواه او خامه و قلم اوست] 25.
در هنگامه اى که افرادى همچون :احمدامین مصرى جرجى زیدان و... شیعه را هدف قرار داده و مى گفتند:
[ ان الشیعه لیس لها موفات یستفید بها خلفهم فى شتى العلوم و لاجرم انهم متطفلون على موائد غیرهم متسولون من البعداء متکففون فى علومهم] 26.
شیعه نوشته اى به جاى نگذاشته است که آیندگانشان از آن استفاده کنند لاجرم آنان بر سفره دیگران فرود مى آیند.
نویسندگان توانا همچون : سیدحسن صدر سیدمحسن امین و آقا بزرگ به میدان مى آیند و با تحمل رنجهاى بسیار و صرف عمر و مسافرتهاى بسیار در سرتاسر بلاداسلامى به تحقیق و تفحص درباره آثار و رجال شیعه مى پردازند. هر یک زاویه اى از علوم و معارف اسلامى را به بوته تحقیق و بررسى مى گذارد. دراین کندو کاو عمیق و پردامنه رجال شیعى را که در بسیارى از دانشها پیشگام و مؤسس بوده اند به عنوان چهره هاى علمى به جهانیان معرفى مى کنند و ثابت مى کنند که این دیگران بوده اند که بر سفره تشیع فرود آمده اند وازاین خوان بهره گرفته اند.
مرحوم محمدجواد بلاغى در عقاید و دفاع ازاسلام در مقابل اتهامات مستشرقین و یهود و نصارى به تحقیق مى پردازد. و با تحمل رنجهاى بسیار و یادگیرى لغت عبرى و... با بلاغت و فصاحت تمام به نقد دستاویزهاى اهل کتاب مى پردازد.
مرحوم سیدحسن صدر در همین باره به تالیف[ کشف الظنون] و[ ابراهین الجلیه] اقدام مى کند] 27.
سیدعبدالحسین لارى[ معارف السلمانى] را که درباره علم امام است تالیف مى کند 28.
سیدعبدالحسین هاشمى از بزرگان تلامذه میرزا در سامراء کتابى در رد بابیه مى نویسد. 29
شیخ محمدحسن قائنى که دائما در سنگر دفاع ازاسلام به سر مى برد در همین موضوع کتابى به رشته تحریر در مى آورد. 30
شیخ میرزاابراهیم محلاتى از شاگردان نجف و سامراء میرزا رساله اى در رد بر شیخیه عرضه مى کند. 31
در بعد سیاست مرحوم نائینى مرحوم سید عبدالحسین لارى مرحوم شیخ فضل الله نورى به تبیین اندیشه هاى سیاسى اسلام مى پردازند. 32
در بعداخلاق مرحوم سیدحسین همدانى به تالیف[ تنبیه الراقدین] و شرح[ زیارت جامعه] مى پردازد. 33
مرحوم میرزاابوالفضل تهرانى [ مکارم الاخلاق و مشارق الشموس] را مى نویسد. 34
مرحوم سیدمحمدعلى شاه عبدالعظیمى دراخلاق کتب بسیارى را تالیف مى کنداز جمله:[ الایقاد والایقاظ و موعظه السالکین] را مى توان نام برد. 35
در زمینه رجال و تراجم مرحوم آقا بزرگ و سیدحسن صدر و سیدمحسن امین که از دست پروردگان مستقیم مکتب سامراء هستند داراى صدها تالیف مى باشند 36.
علاوه مرحوم شیخ على العلیارى از تلامذه مشترک میرزا و دیگران [بهجه الامال] را در علم رجال نوشته است 37.
شیخ على اکبر نهاوندى و شیخ عباس کاشف الغطاء نیز که از تلامذه میرزا هستند دراین زمینه داراى تالیف مى باشند. 38
سیدآقا از قدماء تلامیذ میرزا کتاب [طبقات المشایخ و العلماء] را تالیف کرده است.این کتاب در بردارنده علماى عصر غیبت تا عصر خود مولف مى باشد. 39
در زمینه فقه و اصول دهها نفراز شاگردان میرزا داراى تالیف هستند. 40
در بعد تربیت مبلغ واستفاده از روشهاى نوین تبلیغى گامهاى بزرگى برداشته مى شود. در نجف بزرگانى همچون : مرحوم مظفر شیخ اسحاق رشتى فرزند مرحوم میرزاى رشتى شیخ محمدتقى خلیلى فرزند حاج میرزا حسین خلیلى میرزا مهدى و میرزااحمد فرزندان آخوند خراسانى و مرحوم کاشانى در راه بهره بردارى از روشهاى نوین تبلیغى واستفاده از علوم جدید حرکتهایى انجام مى دهند.از جمله :
1.ایجاد مدرسه علویه در نجف.
دراین مدرسه علاوه بر علوم دینى علوم جدید مثل : ریاضیات جامه شناسى و طب و زبان فرانسه انگلیسى ترکى فارسى و... تدریس مى شد.
این مدرسه براى تدریس از فارغ التحصیلان دانشگاههاى خارج عراق که به فراگیرى فقه به نجف آمده بودند بهره مى گرفت. بودجه آن از سهم امام بنابر فتوایى که از مرحوم آخوند خراسانى و میرزاحسین خلیلى گرفته شده بود تامین مى شد.
این مدرسه گامهاى بزرگى در رشد فرهنگى و تبلیغى اسلام و حوزه نجف برداشت 41.
2.منتدى النشر مدارس
اندیشه منشا تحول در حوزه هاى علمیه برنامه ریزى براى تدریس امتحان طلاب و دگرگونى کتب درسى[ جمعیت منتدى النشر]است. این جمعیت توسط عده اى از بزرگان نجف
پى ریزى گردید. و هدف آن جمع بین علوم جدید و قدیم در حوزه ها بود و دراین سمت و سو حرکت فرهنگى وسیعى را تعقیب مى کرد.از برنامه هایى که این جمعیت تعقیب کرده و گویااولین برنامه در نوع خود در تاریخ عراق است تربیت خطیب و ایجاد رشته اى در مدرسه براى تدریس کیفیت خطابه و شرائط تبلیغى بود. این رشته با مخالفت گسترده برخى از خطیبانى روبه رو شد 2 زیرااین عده حاضر نبودند محدودیتهاى نظم و برنامه را قبول کنند.این مخالفتها و لجاجتها تا آن جا پیش رفت که درس خطابه از برنامه مدرسه حدف شد. موسس این مرکز مرحوم شیخ محمدرضا مظفر بود. 42
علاوه براین مدارس زیادى در نجف وایران بااین فکر و برنامه در حال تشکل بودند که اکنون مجال بحث نیست.
ادبیات و شعر در مکتب سامراء
ادبیات و هنر به معناى وسیع آن در روح و روان انسان جایگاه ویژه اى دارد. روح انسان براى تعالى و کامل نیازمند دقایق و لطایف و ظرائف هنر راستین است. بهره گیرى ازادبیات و هنر براى مکاتبى که داعیه دعوت و هدایت مردم را دارند بسیاراهمیت دارد. براى فهم سخن دیگران و فهماندن سخن خود به دیگران ناگزیر بایداز کانال هنر گذر کرد. آثارى که ارزش هنرى وادبى داشته اند ماندگار شده اند. کتب علمى بى بهره از ظرائف هنرى ادبى و متروک مى مانده و جایگاه واقعى خود را نیافته اند. رمز جاودانگى قرآن و نهج البلاغه را از جمله درادبیات آنها باید جست.
شعر و شاعرى در میان جلوه هاى ادب و هنر جلوه اى خاص دارد. شعر تجلى روح و زبان پنهان آن است. شعر با کنایات و رموز با جهان خارج سخن مى گوید. شعر زبان رساى یک فرهنگ واندیشه است. قرآن شعر متعهد 44.و صالح را تثبیت فرموده 43 و پیامبر آن را به حکمت تعبیر نموده است.
در کنار پیامبر شاعران بسیارى همچون : حسام بن ثابت کعب بن مالک عبدالله بن رواحه عباس واروى بنت عبدالمطلب 45 بودند که هر یک در جبهه اى خاص فعالیت مى کردند و فضائل اسلام را منتشر مى ساختند و به دشمنان اسلام پاسخ مى دادند.
ائمه ( ع ) نیزاز شاعران متعهد تجلیل مى فرمودند.
علامه امینى در فصل [الشعر والشعراء عندالائمه] در کتاب الغدیر موارد بسیارى رااز برخوردهاى ائمه با شاعران نقل مى کند.از جمله مى نویسد:
ائمه ( ع ) پیروى از پیامبر(ص ) از شاعران متعهد تجلیل مى کردند. دلهاى افراد جامعه از شعر شاعران اهل بیت نرم مى شد و مناقب و فضائل آنان باارواح و جانهاى مردم در مى آمیخت. شعراء از هرسو آهنگ اهل بیت مى کردند.ائمه نیز با کمال احترام و تجلیل فراوان از آنان پذیرائى مى کردند. برایشان دعا کرده و براى بازخوانى شعرشان مجلس مى گرفتند وانواع پاداش و هدایا را بدیشان تقدیم مى داشتند و خلل هاى شعرى آنان را دراسلوب و نظم تذکر مى دادند.این یکى ازاسرار تطور و تکامل ادب شعرى بود.
این محفل نهادن براى شاعران و گوش دادن به شعر آنان و صرف عمر گرانبها دراین مجالس نشانه اهمیت ائمه به شعر و شاعرى و تقرب و طاعت شمردن آن است. چه بسا که گاه بر عبادت و دعا نیز پیشى گیرد. این مطلب از گفتار و کردارامام صادق در برابر قصیده [ هاشمیات] کمیت 46 روشن مى شود: کمیت درایام تشریق حج در منى برامام وارد شد.
گفت : فدایت شوم آیا برایت شعر نگویم ؟امام فرمود: روزهاى بزرگى است.
کمیت گفت : درباره شماست.
امام چون این را شنیده نزدیکانش را فراخواند و به کمیت گفت : بیاور.
کمیت قصیده لامیه را از قصیده بلند هاشمیات انشاء کرد.
امام بسیار خوشنود شد. برایش دعا کرد هزار دینار با جامه اى به وى صله داد.
سپس علامه امینى مى افزاید:
تاثیر شعر در جامعه و دلهاى دوست و دشمن امامان را بر آن داشت که از برخى لغزشهاى شخصى شعراء چشم پوشى کنند و براى آنان از خداوند مغفرت بطلبند و دلهاى آنان را نرم کنند و بر صراط هدایتشان نگهدارند. 47
چنین بود که قصاید شعراءاهل بیت همچون : فرزدق کمیت اسدى سیداسماعیل حمیرى دعبل خزاعى ابوفراس همدانى سفیان عبدى و... نقش بسزایى در گسترش ولایت اهل بیت ایفا کرد و شاعران در روزگاران و حشت مروانى و عباسى چوبه دار را بر دوش حمل کردند و مظلومیت فاطمه و على و شهداى کربلا و فخ را فریاد کردند و با زبان شعر فضائل على را به هر سو بردند و قلبها و روانها را تصرف کردند و لباس زهد و تقدس را بر تن جلادان اموى و عباسى دریدند و ماهیت پلیدشان را بر ملا کردند. چنین است که شعراهمیت خود را آشکار مى سازد.
شعر وادب علاوه بر تاثیر تبلیغى و هدایتگرى آن در فهم متون عرب قرآن و روایات نیز موثراست. تا جایى که به فرموده علامه سیدحسین طباطبائى :
ویستجل ان یکون مجتهدا فقیها فیهااذا لم یکن به ید فى الادب 48
کسى که دستى درادبیات ندارد محال است که مجتهد و فقیه باشد.
براین اساس عالمان بزرگ نیز به شعر شاعرى اهمیت داده بسیارى از آنان طبع شعر داشته و دراین باره تالیف دارند. به تعبیر علامه امینى :
[ و کانوا یتبعون منهاج ائمتهم فى الاحتفاء بشاعرهم و تقدیره والاثابه على عمله والشکر له بکل قول و کرامه و کانوا یحتفظون بهذه المغازى بالتالیف فى الشعر و فنونه و یعدونه من واجبهم کما کانوا یولفون فى الفقه و سایرالعلوم الدینیه] 49.
عالمان دراین راه (شعر) راه ائمه را مى رفتند. به شاعران هدایا داده واز آنان تقدیر مى کردند واز کار شاعر با گفتار و کردار سپاسگزارى مى کردند و بر تالیف شعر و فنون آن محافظت مى نمودند و آن رااز واجبات دینى قلمداد مى کردند همان طور که در فقه و سایر علوم دینى تالیف داشتند.
دراین راستا علامه از عالمان بسیارى نام مى برد که از زبان شعر سود جسته و دراین باره تالیف داشته اند.از جمله : مرحوم کلینى شیخ صدوق جلودى عیاشى ابوالحسن شمشاطى 50 شیخ مفید سیدبحرالعلوم کاشف الغطاء و میرزاى شیرازى.
درادامه مکتب سامراء راادامه خطامامان اهل بیت مى داند.
به راستى چنین بود. میرزا به شیوه هاى هنرى وادبى اهمیت مى داد و از ن به شوق مى آمد. خود خطى نیکو داشت و به نویسندگى و کتب ادبى و شعرارج مى نهاد. به ظرایف نویسندگى و پختگى کلام و تسلط علمى نویسنده همراه بااخلاص که شرائط اصلى نویسندگان است توجه داشت.
میرزا درارزیابى کتاب عبقات در نامه اى چنین مى نویسد:
[من در کتاب شما مطالب عالى وارجمند خواندم. نسیم خوش تحقیقاتى که شما براى پیدا کردن این مطالب به کار برده اید بر هر مشک پرورده و معجوم دماغپرورى برترى دارد. عبارات رساى کتاب دلیل پختگى نویسنده است. واشارات جهل زداى آن مایه دقت و آموختن. و چگونه چنین نباشد؟ در حالى که کتاب از سرچشمه هاى فکرى تابناک نشات گرفته و به دست مجسمه اخلاص و تقوى تالیف یافته است. آرى کتاب بایدازاین دست باشد و مولف ازاین گونه... واگر غیرازاین باشد هرگز مباد و مباد] 51.
محقق گرانقدر شیعى استاد محمدرضا حکیمى پس از نقل این عبارت مى نویسد:
[در سخنان میرزاى بزرگ تامل کنید! که چگونه به ابعاد گوناگون کار توجه مبذول مى دارد. هم جوانب کار پختگى و تحقیقات و تسلط علمى مولف را مى ستاید و عبارات و چگونگى اداء و تعبیر راه و هم اخلاص کار
را. و سپس اضافه مى کند که اگر کارى جزاین باشد مباد.اگر کار و تالیفى به نام دین ازارزشهاى فنى برخوردار نباشد اگر شعر و نوشته اى در حدى که باید نباشد هرگز مباد که جز زیان چیزى نخواهد داشت].
میرزا در جهت هنر شعر نیز صاحب نظر بود. شعر مى گفت و شاعران را دوست مى داشت.
[کان ادیبا یحب اشعر وانشاده] 52
اوادیب بود و شعر و شعر گفتن را دوست مى داشت.
به شاعران متعهداهمیت مى دادازاین روى شاعران از هر سو آهنگ سامرا کردند و بازارادب و شعر در عصر وى رواج یافت و قصاید بلند ادبى سروده شد.
[یحب الشعر وانشاده و یجیز علیه و لذلک قصده الشعراء من سایر البلاد عربا و عجما کما راجت فى ایامه بضاعه الادب واشتهر باکرامه للشعراء و هباته له] 53.
میرزا شعر را دوست داشت و بر آن جایزه مى دادازاین روى شعراى عرب و عجم از هر سو آهنگش کردند و بازارادب و در عصرى وى رواج یافت. و میرزا به اکرام شاعران شهرت یافت.
مرحوم شیخ حسن کبه 54از علماء بزرگ و شاعران تواناى بغداد در نزد میرزا همان جایگاهى را داشت که مرحوم محمدکاظم اذرى نزد بحرالعلوم. 55
مرحوم علامه امینى مى نویسد:
شاعران تواناى شیعه سیدحیدر حلى بر میرزاى شیرازى وارد مى شد و شعر مى سرود. یکبار شعرى خواند میرزا خواست بیست لیره عثمانى به او صله بدهد.این را با پسرعمویش حاج میرزااسماعیل شیرازى در میان گذاشت.
وى گفت :این مبلغ کم است. سیدحیدر شاعراهل بیت است.اواز دعبل و حمیرى و همانندایشان برتراست.ائمه به آن شاعران کیسه هاى زر و همیانهاى پر صله مى داده اند.
میرزا پرسید: چقدر مناسب است ؟
وى گفت : سزاواراست که شما به دست خویش صد لیره به شاعر مرحمت کنید.
این بود که میرزا به دیدار سیدحیدر على رفت و بااحترام بسیار صد لیره عثمانى به او صله داد.
علامه سپس اضافه مى کند:
و قبل ید شاعراهل البیت. حکاه جمع ممن ادرک ذلک العصرالذهبى و منهم خلفه الصالح آیه الله میرزا على آغاالذى خلف والده على تلک المجالس الفخریه والمجتمعات واستنشادالشعر والاصاخه الیه والتقدیر والترحیب فى النجف الاشرف 56.
و دست شاعراهل بیت را بوسید.این مطلب را گروهى از کسانى که آن عصر طلایى را درک کرده اند نقل کردند.از جمله : فرزند صالح میرزا میرزا على آقا که در مجالس و محافل شعرى و تقدیراز شاعران و طلب انشاء شعر جانشین و نماینده پدر بود.
مرحوم آقا بزرگ مى نویسد:
[میرزا در فوت مرحوم سیدحیدر حلى سه روز دروس حوزه را تعطیل کرد] 57.
استاد میرزا مرحوم صاحب جواهر نیز طبع شعر داشته واز وى اشعارى نقل شده است.
مرحوم ثقه الاسلام نورى مى نویسد:
و کان له مع ما علیه من الکمالات المعنویه والصفات الالهیه قوه الشعر والنظم و تقلوا عنه ابیاتا رائقه نتبرک و قلیل منها... 58.التى یرث بهاناموس الدهر و نائب امام العصر( ع ) العلامه الطباطبایى.
صاحب جواهر با همه جلالت و صفات خدائى اش طبع شعر و نظم داشت.از وى اشعارى در مرثیه علامه طباطبائى بحرالعلوم نقل شده است.
و نیز صاحب جواهر آرزو مى کرد قصیده هائیه فاضل اوحدى مادح ال محمد جناب شیخ از رى در نامه عمل او نوشته شود. 59 و میرزااین سیره را به یادگار داشت.
در آن عصر گر چه مجالس شعرى وادبى در نقاط مختلف عراق چون بغداد و حله و نجف وجود داشت ولى تجلیل از شعر و شرکت در مجالس ادبى از جانب مرجعى بزرگ چون میرزاى شیرازى بسیار نادر بود.
اهتمام میرزا موجب شد که علماء بیش از پیش به شهر روى آورند و طبع شعرى خود را تقویت کنند. ( البته بعداز میرزا به تدریج شعر اهمیت پیشین خود را در مجالس علماءاز دست داد.
( علمایى که طبع شعر داشته اند بسیارند از جمله :
سیداسماعیل صدر پسر عموى میرزا و شاگرد وى. وى در عین فقاهت ادیبى سرآمد و شاعرى بزرگ بود و در مدح و مراثى اهل بیت شعر و بسیار سروده است.
مرحوم سیدمحمدتقى شیرازى که به ادب و شعراهمیت مى داد.
مولى رشید دزفولى از شاگردان میرزا در نجف و سامراء. وى علاوه بر تبحر در علوم دینى ادیبى ماهر و شاعرى توانا بود. با نظمى روان شعر مى سرود. دیوانش به طبع رسیده است 60.
شیخ عبدالله کرمانى از تلامذه میرزا. دو دیوان شعراز وى به یادگار مانده است. 61
سید عدنان غریقى داراى دریایى ازاشعار زیبا. 62
شیخ عباس کاشف الغطاء از شاگردان میرزا. وى در شعر سهى وافر داشت.ازایشان منظومه اى فى شرح الدره تالیف مرحوم
بحرالعلوم به یادگار مانده و منظومه هایى دراحکام دارد که مورداستقبال مردم قرار گرفت و عده ا به لحاظ سهولت آنها را حفظ کردند. 63
علاوه سیدشرف الدین. 64
کاشف الغطاء. 65
سیدکاظم یزدى 66 حاج میرزا حبیب الله خراسانى. 67
سیدمهدى گلستانه. 68
سیدصدرالدین صدر. 69
کمپانى.
آیه الله میلانى. 70
امام خمینى.
پاورقى ها
1. جواهر ج 1 مقدمه.16.
2. معارف الرجال ج 3.41.
3. مجله حوزه شماره 24.33.
4. همان مدرک شماره 33.38.
5. معارف الرجال ج 1.362.
6. نقباءالبشر ج 3.1375.
7. کرام البرره ج 1.191.
8. اعیان الشیعه ج 32.17.
9. نجوم السماء ج 2.286.
10. روزنامه جمهورى اسلامى 69/12/13.
11.میرزاى شیرازى.130.این کتاب ترجمه هدیه الرازى الى الامام المجددالشیرازى است که توسط وزارت ارشاداسلامى در تیر ماه سال 1362 ترجمه و منتشر شده است. نقل مااز ترجمه مى باشد ازاین روى ازاین پس به صورت : میرزاى شیرازى از آن یاد خواهیم کرد.
12. همان مدرک.112.
13. نقباءالبشر ج 2.631.
14. همان مدرک ج 4.1322.
15. میرزاى شیرازى.113.
16. نقباءالبشر ج 3.1048.
17. سیرى درافکار و مبارزات سید عبدالحسین لارى.36 به نقل از علم الامام تالیف قاضى طباطبایى.19.
18. مجله حوزه شماره 34.73.
19. سوره قلم آیه 1.
20. حیات یحیى ج 1.74.
21. میرزاى شیرازى 192.
22. عبقات الانوار ج 6.1236 طبع قدیم.
23. نجوم السماء ج 2.292.
24. معارف الرجال ج 1.80.
25. نقباءالبشر ج 3.1083.
26. الذریعه ج 1. مقدمه.
27. نقباءالبشر ج 1.448.
28. همان مدرک ج 3.1049.
29. همان مدرک.1068.
30. همان مدرک ج 1.371.
31. همان مدرک 22. لازم به تذکراست که طبق تفحص از کتب تراجم بیش از بیست نفراز شاگردان بزرگ میرزا درباره عقیاد و کلام داراى تالیفات متنوع اند.
32. مرحوم نائینى تنبیه الامه مرحوم شیخ فضل الله رساله تذکره القافل وارشادالجاهل مرحوم لارى مشروطه مشروعه و شیخ حسن
کربلایى قرارداد رژى را تالیف کرده اند.
33. میرزاى شیرازى.14.
34. همان مدرک.104.
35. نقباءالبشر ج 4.1533.
36. مرحوم سیدحسن صدر تاسیس الشیعه مرحوم امین اعیان الشیعه و مرحوم آقا بزرگ الذریعه را تالیف کرده اند.
37. نقباءالبشر ج 4.1478.
38. همان مدرک ج 3.996.
39. اعیان الشیعه ج 33.99.
40.در زمینه فقه واصول بیش از هیجده نفراز تلامذه میرزا نامشان در مقررین درس مجدد به ثبت رسیده است و بیش از سى نفر دراین زمینه داراى تالیف مستقل هستند.
41. موسوعه العتبات المقدسه ج 7 بخش دوم.182.
42. همان مدرک.
43. سوره شعراء آیه 227.
44. سنن ابن ماجه ج 2.1235.
45. الغدیر ج 2.17. علامه امینى اسامى بیش از سى و سه نفراز اصحاب پیامبر که شعر مى سرودند نقل مى کند.
46.کمیت از شاعران شیعى بود که در علوم ادبى و روایت سرآمد اقران خود بود. به جانبدارى از تشیع و گسترش آن همواره در تلاش بود. وى باامام سجاد و باقر و صادق ( ع ) مرتبط بود. دیوان هاشمیات او در مدح اهل بیت معروف است.
47. الغدیر ج 2.20.
48. معارف الرجال ج 1.207.
49. الغدیر ج 2.22.
50. عیاشى شیخ ابوالنضر محمدبن مسعود عیاشى صاحب تفسیر معروف (تفسیرعیاشى )است. کتاب معاریض الشعر را نوشته است.
جلودى شیخ ابواحمد عبدالعزیز جلودى پیشواى شیعیان بصره و شخصیت بارز شیعه دراواخر قرن سوم. کتاب ما قیل فى على ( ع ) من الشعر را تالیف کرده است.
شمشاطى شیخ ابوالحسن شمشاطى از عالمان برجسته شیعه در عراق در قرن چهارم. مولف کتاب مختصر فقه اهل البیت ر.ک. الغدیر ج 2.23.
51.میرحامد حسین محمدرضا حکیمى.143 به نقل از عبقات الانوار ج 6.1236.
52. اعیان الشیعه ج 23.128.
53. نقباءالبشر ج 1.439.
54. معارف الرجال ج 2.241.
55. فوائدالرضویه ج 1.365.
56. الغدیر ج 2.24.
57.نقباءالبشر ج688.2 و عطلت المدارس الدینیه فى النجف و سامرا بامرالسیدالمجدد ثلاثه ایام.
58. خاتمه مستدرک الوسائل.398.
59. مفاتیح الجنان.592 بخش زیارت ائمه بقیع.
60. نقباءالبشر ج 2.725.
61. همان مدرک ج 3.1209.
62. همان مدرک.1265.
63. همان مدرک.996.
64. نقباءالبشر ج 3.1083.
65. شعراءالغرى ج 8.183.
66. مجله نور علم شماره 15.81.
67. شیخ آقابزرگ محمدرضا حکیمى.32.
68. معارف الرجال ج 3.135.
69. نور علم شماره 25.146.
70. همان مدرک شماره 7.

تبلیغات