آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

در طول تاریخ تشیع زعماى بلند مرتبه اى بوده اند که حیات معنوى و استقلاب سیاسى اقتصادى مسلمانان وجه همت آنان بوده است.اینان از پایگاه علم و فضیلت (حوزه ) پا به میدان مبارزه گذاشته و جان خود را دراین راه ایثار کرده اند.
توجه به نقش آنان در پیشوایى امت مسلمان در بسیارى از قیامها و جنبشهاى اجتماعى سیاسى و تحولات تاریخى بویژه در دو قرن اخیرامرى ضرورى مى نماید.
ازاین روى شناخت اندیشه سیاسى عالمان و مبارزان گذشته اواهمیت تاریخى که دارد از جهت ارزیابى بخش مهمى از میراث فکرى رجال دیانت و سیاست و آگاهى از قدرت نقد و تحلیل اجتهادى سیاسى اندیشه وران شیعه که خود بخش مهمى از عوامل استقلال و هویت سیاسى ایران را مى نمایاند حایزاهمیت بوده واز باب این که گذشته تجربه اى عینى است براى آینده مى تواند قابل استفاده نسل حاضر باشد.
از طرفى نشانگر شناخت ناقص تحقیقات مستشرقین اروپایى و غیراروپایى وافشاگر برخى روشنفکران یکسونگر وطنى قلم بمزد مى باشد.
از جمله مجتهدان مبارز و مجاهدى که تاریخ حیات سیاسى اجتماعى و فرهنگى و مبارزاتى او بر مردم ما روشن نشده و جا دارد که قدر و منزلت علمى سیاسى او بر همگان آشکار گردد حاج نورالله اصفهانى مجتهد مطلق است.
وى به سال 1287ه. دراصفهان در خانواده علم و فضیلت پا به جهان گذاشت والد بزرگوارش مرجع نامدار شیعه آیه الله العظمى محمدباقر نجفى است. همو که آیات عظام محمدکاظم یزدى سیداسماعیل صدر میرزاى نائینى شریعت اصفهانى سیدمصطفى کاشانى و...از خرمن پرفیض او خوشه چیده اند. حاج نورالله علاوه براسفادههاى علمى از محضر پدر براى تکمیل تحصیل راهى عتبات گردید و در محضر بزرگانى چون میرزا حبیب الله رشتى میرزا حسن شیرازى و... کسب فیض نمود و به سال 1300 به اصفهان بازگشت.
حاج نورالله اصفهانى در سال (12871346ه)از علما و مجتهدین طراز اول اصفهان بوده واز معدود علماى سیاسى فعال در صدر مشروطیت است. وى از سالهاى 1324 تا 1326 ریاست مشروطه خواهان وانجمن اصفهان را بر عهده داشت. بر خلاف سایر شهرها که مشروطه میدان تاخت و تاز فرنگى مسلکها بود دراصفهان نه ازافکار بیگانه خبرى بود و نه بست نشینى در لانه اجنبى و بختیارى و نواحى مرکزى از بهترین یادگارهاى تجربى شیعه در زمینه حکومت محسوب مى شود.
حاج نورالله در نگاه بزرگان :
حاج نورالله از پیشتازان روحانیت در سنگر جهاد واجتهاداست. در مبارزه علیه استعمار واستبداد سابقه چهل ساله دارد.از جمله مبارزات ماندنى در تاریخ مصاف وى با رضاخان مى باشد. وى حوزه اصفهان و همه علماى بلاد را علیه رضاخان بسیج نمود و در هجرتى تاریخى به قم بااساس حکومت استبداد رضاخانى در سال دوم حکومت رضاخان (1306ش ) به مبارزه برخاست. گر چه دراین راه با فیض شهادت رسید ولى پرچم مبارزه علیه استبداد را همچنان دراهتزاز نگه داشت. درباره شخصیت و قیام تاریخى وى بزرگانى چون امام خمینى رحمه الله علیه شهید مدرس کاشف الغطاء و شخصیتهاى دیگر به اظهار نظر پرداخته اند که ما براى آگاهى خوانندگان سخن بعضى از آنان را مى آوریم.
1.امام خمینى از شخصیت و قیام حاج نوراله اینگونه یاد مى کند:
[...این چند قیامى که شاهدش بودیم همه از علما بودند علماى اصفهان قیام کردند در راسشان مرحوم حاج آقا نورالله بود].
2. سیدحسین مدرس در مورد همرزم و دوست دیرینه اش ضمن تجلیل فراوان از وى مى گوید:
[براستى حاج نورالله دل شیر داشت].
[ او بااین قیام بزرگترین خدمت را براى اسلام انجام داد].
3. مصلح کبیر آیه الله محمدحسین کاشف الغطا درباره شخصیت حاج نورالله مى گوید:
[ستون امت و نور خداوندى که حضرتش امتناع از تمام کردنش ندارد. ثقه الاسلام و ترویج دهنده احکام و شیر جنگجوئى که در جنگ جدى است و نشانه بزرگ شیخ ما شیخ بلند مرتبه شیخ نورالله که خداوند بقایس را طولانى کند]....
اندیشه هاى بلند حاج نورالله
1. وى ریشه اصلى اندیشه واصلاحات خویش رااز قرآن و سنت و منابع اخذ کرد و با دلائل متقن بر تئورى دین از سیاست خط بطلان کشید. نه تنهااز نظر تئورى آن را باطل کرد ه عملا با به دست گرفتن حکومت فساد آن را بر همگان آشکار ساخت. وى از قیام تنباکو پا در میدان مبارزه گذاشت و تا زمانى که قیام سراسرى علماء را علیه رضاخان رهبرى نمود دخالت در امور سیاسى
اجتماعى را وظیفه خود مى دانست. درایامى که استعمار تلاش مى کرد که ممالک اسلامى مخصوص ایران را به تقلید کورکورانه از غرب وادارد حاج نورالله از پایگاه حوزه دینى با حمایت بى دریغ مراجع اصلاحاتش را با محتواى دینى شروع کرد. و با تاسیس شرکت اسلامیه در دراصفهان مریض خانه اسلامیه مدرسه اسلامیه روزنامه اسلام اتحاداسلام مشروطه اسلامى و نهایتا قیام و مهاجرت به قم همراهى دیانت و سیاست را عینیت بخشید.
2.مبارزه استعمار واستبداد:
وى علل واپس ماندگى مسلمانان را دو عامل :استعمار خارجى واستبداد داخلى مى دانست و ردپاى این دو را در تمامى شوون اقتصادى سیاسى و فرهنگى پى مى گرفت و راه چاره را جز مبارزه با آنان در چیز دیگر نمى دید. قیام مسلمانان را بااستعمار واستبداد امرى واجب مى شمرد. در گرماگرم مشروطه فریبکارى انگلیس و دیگران راافشاء مى کرد.
در مورد پیشینه سیاه استعمار در برخورد با مسلمانان مى گوید:
[... تمام ملوک نصارى از غلبه مسلمین به تنگ آمده با هم متفق شده عازم براضمحلال مسلمین شده و با لشکر زیادى که تعداداو ممکن نبود رو به بلاد مسلمین نهادند و جنگ صلیب مشهور را بر پا کردند].
و در جاى دیگر ریشه یابى وضع اسفبار مسلمانان و راه چاره آن رااین گونه تحلیل مى کند:
[ امروز روزى است که اسلام غریب است و کفاراطراف مسلمین رااحاطه نموده اند و در صدد تسلط حمله بر مسلمانان هستند. بر تمام مسلمین واجب و لازم است که نگذارند کفر براسلام غالب شود]....
و در نهایت تیره روزى ملت مسلمان رااز سوى استبداد داخلى مى دانست و مى فرمود:
[...وقتى بناى سلطنت براستبداد شد تمام افراد به استبداد رفتار مى نمایند... گاه مى شود که استبداد کدخداى ده ازاستبداد سلطان زیادتراست]...
[مستبد مى گوید: هر تجارت و صنعتى که فى الجمله نفعى در آن متصور است بایدامتیاز آن را به خارجه داد وجه تقدیمى دریافت نمود]....
3.اندیشه خودکفائى واستغناء خارجى
در پى قیام موفق تنباکو که به شکست اقتصادى انگلیس منتهى شد حاج آقا نورالله در صدد بر آمد که این تحریم را به سایر کالاهاى خارجى سرایت دهد. معتقد بود که مى تواندابعاداین تحریم را گسترش داد. براى تحقیق بخشیدن به این اندیشه دست به اقدام بسیار بدیعى در جهت نفى سلطه اقتصادى اجانب و تلاش براى سازندگى و خودکفایى زد وى تجارت رائج آن وقت را جز واسطه گرى چیزى دیگر نمى دانست و سخت آن را مذموم و مایه فقر و فلاکت مى دانست. وى دراین باره مى نویسد:
[...همین اعمالى که اسمش را تجارت و صناعت کرده ایم اسباب فقر و فاقه دولت ما شده چرا که تجار ما در واقع مزدوراجانب مى باشند و به اجرت بسیار مختصرى به علت این که در سال چندین هزار تومان ما را از طلا و نقره حمل به خارج مى نمایند واجانب همین پولها رااسباب محموله تجارت لابقه مى نمایند و سالى کرورهااز مملکت ما جلب مى نمایند...این قسم تجارت دلالى اجانب بوده و جان کندن براى تحصیل نفع آنهاست]....
از مهمترین گامهاى مثبت حاج نورالله در جهت خودکفایى تاسیس شرکت اسلامیه در سال 1316 قمرى است.این شرکت با تشکیلات بسیار گسترده تمام شهرهاى ایران و حتى خارج را زیرپوشش قرار داد.اجناس این شرکت را مردم با علاقه خاصى مى خریدند و آن را مایه غرور ملى و نفى سلطه اقتصادى بیگانه مى دانستند دراساسنامه آمده است :
[...این شرکت آب رفته را به جوى باز مى آورد. و رشته گسیخته تجارت داخلى ما را محکم خواهد نمود. ملک و وطن ما را آباد و منافع منقرض شده ما را حیات مى دهد و ما رااز ذلت احتیاج به امتعه خارجى مى رهاند]....
4. اتحادمذاهب اسلامى
از ویژگیهاى بارز حاج نورالله برخورد مناسب با سایرادیان و مذاهب بود. وى در زمانى که فعالیتهاى تبلیغى مسیحیان در شرق گسترش مى یافت تشکیل مجالس برخورد آراء وافکار و مناطره با مبلغان و رهبران مسیحیت را پایه گذاشت. دراین راستا مجله الاسلام را جهت روشنگرى علاقمندان به این گونه مباحث در سطح جهانى :[ لندن مصر بمبئى حجاز عثمانى و]... منتشر کرداز جمله اندیشه هاى بلند و اساسى که فکراو را مشغول کرده بود توجه به وحدت اسلامى بود. وى در جهت تحقق این آرمان در سال 1329 ق. به عراق مسافرت مى کند و با تبادل فکرى با آیات عظام : آخوند ملامحمد کاظم خراسانى سیداسماعیل صدر شیخ الشریعه اصفهانى شیخ عبدالله مازندرانى خطوط سیاسى و فکرى وحدت اسلامى را پى مى ریزد و طى اعلامیه اى مى نویسد:
[...چون دیدیم که اختلاف فرقه هاى پنجگانه مسلمین ( اختلافاتى که مربوط به اصول دیانت نیست ) وجب انحطاط دول اسلام واستیلاى اجانب شده است به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه فتاواى مجتهدین عظام که روساى شیعه جعفریه هستند و مجتهدین اهل سنت اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام... واتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگهدارى جمع مملکتهاى اسلامى از تشبئات دول بیگانه و حمله هاى سلطنتهاى صلیبیه متحد شد راى جمیعا براى حفظ حوزه اسلامیه براین که تمام قوت و نفوذ خود را براین خصوص مبذول داریم].
آگاهى به زمان
از نطقها مکتوبات و گزارشات وى استفاده مى شود که اشراف بر بسیارى از آراء وافکار متفکرین عصر خویش داشته است. به نیرنگهاى غرب و مکاتب وایسمهاى آن زمان آشنا بوده است.این اطلاعات رااز مجلات و روزنامه هاى عربى مصر شام و سایر بلاد در فرصتهاى بین سال 1300 هنگام تبعید در سال هاى 133532 ق. در عتبات کسب کرده بود..
موریس پرتو مستشرق فرانسوى ضمن دیدارى که با حاج نورالله وى را این گونه توصیف مى کند:
[...او غرب را مى شناسد بى آن که آن را به دیده ستایس بنگرد].
همو مى گوید: مقصود من از ملاقات اواین بود که نحوه طرز تفکر یک روح بلند و آزاده و کنجکاو در قبال عقاید و آداب مذهبى شرق اطلاع یابم. حاج نورالله درباره برداشت خودازاروپا وافکار و مکاتب آن سرزمین این گونه سخن گفت :
[... عقاید وافکاراروپایى هم چیزى که مناسب حال آنها باشد به آنها یاد نمى دهد. نه مذهب استدلالى[ اگوست کنت] و نه[ ایده آلیسم]
آلمان و نه[ مکانیسم] انگلوساکسن ها تشنگى روح ایرانى را سیراب نمى کند].
6. حاج نورالله و مشروطه
حاج نورالله طرفدار شرعى مشروطیت است.از نظر منش فکرى سیاسى وى در حد فاصل دو تفکر مشروطه خواه افراطى و غربى با مشروطه مسروعه قرار دارد. به مشروطه به عنوان حکومتى براساس و مبناى قانون اسلام مى نگرد واز آن حمایت مى نماید. وى در مهاجرت کبرى در سال 1322 به قم آمد و به صف متحصنین پیوست و در صدر رهبران مخالف استبداد قرار داشت. بعد ازاعلان مشروطیت به اصفهان بازگشت و پس از یک هفته انجمن ملى را پایه گذارى کرد واز سوى آزادى خواهان به ریاست انجمن انتخاب شد. بدین ترتیب امور سیاسى اصفهان بختیارى و... رسما نظر وى اداره مى شد.
دراین زمان فرصتى دست داد تا آرمانهاى سیاسى اسلام را با توجه به دستورات و نظرات آخوند خراسان در سطح وسیعى اجرا نماید. در حقیقت به دست وى حکومت دینى سیاسى در آن ناحیه مستقر گشت به گونه اى که غربزدگان همانند: کسروى و سایر مورخین مشروطه روند حاکمیت مشروطیت را دراصفهان [ مشروطیت آخوندها] دانسته و آن را مورد حمله قرار داده اند. در گزارشى که نماینده لندن در تهران به انگلستان ابلاغ مى کند مى گوید :[ اصفهان زیر سلطه آخوندهاست]
در مدت حاکمیت مجتهد مطلق حاج نورالله گامهاى اساسى بسیارى در جهت رفاه مردم منطقه برداشته شده است که در کتاب مورد نظر بیان شده است.
7. حاج نورالله و رضاخان
پس از پایان جنگ جهانگیراول حاج نورالله در میان استقبال پرشور مردم اصفهان وارداین شهر مى شود و در مقام رجال دین و سیاست به فعالیتهاى علمى سیاسى خودادامه مى دهد. بعداز روى کارآمدن پهلوى و اقدامات خلاف شروع وى حاج نورالله مانند سایر علماى بزرگ این اعمال زشت را نمى تواند تحمل کندازاین روى با عمال دولت دراصفهان درگیر مى شود. با دل شیرى که داشت راه را بر پهلوى ناهموار مى کند و قیامى شورانگیز علیه رژیم سامان مى دهد. به این ترتیب : عموم علماى ایران را به هجرت فرا مى خواند و رسولانى نیز نزد علماى نجف گسیل مى دارد. مهاجرت انجام مى گیردو علماء به سوى قم رهسپار مى شوند. بیانیه مهاجرین به رهبرى آقا نورالله منتشر مى شود که حاوى مطالب :ذیل است
1. جلوگیرى یااصلاح و تعدیل نظام وظیفه رضاخانى.
2.اعزام پنج نفراز علما مطابق اصل دوم متمم قانون اساسى به مجلسى.
3. جلوگیرى کامل از منهیات شرعیه.
4.ابقاء و تثبیت محاضر شرع.
5. تعیین یک نفر به سمت ناظر شرعیات در وزارت فرهنگ.
6. جلوگیرى از نشراوراق مضره و تعطیل مدارس بیگانه.
این قیام که اساس حکومت رضاخانى را مورد تهدید قرار داده بود رضاخان را بر آن داشت تا دست به اعمال فجیع و ضدانسانى بزند از جمله به شهادت رساندن چهره پر صلابت قیام شرعى مردمى خطه اصفهان مرحوم حاج آقا نورالله.
این نگرش اجمالى به زندگانى پر مخاطره وافکار بلند حاج آقا نورالله روشن کرد که وى از رجال سیاسى دینى بوده است اما متاسفانه اندیشه هاى اصلاحى او آن گونه که شایسته و بایسته مقام وى مى باشد در مجامع سیاسى مطبعات و... مطرح نگردیده است.البته طبیعى است که در جو خفقان و حاکمیت سانسور نمى توان انتظار داشت که چهره هاى اصیل روحانیت و مجاهدانى چون حاج نورالله در هاله اى از غبار ظلم و ستم شاهان پوشیده نماند ولى امروز چطور؟ آیا جا ندارد که این چهره هاى بزرگ براى مردم مسلمان ترسیم شود و غبار گمنامى از چهره آنان سترده شود؟
کتاب حاضر بررسى و تحقیقى است ازاین دست. زندگانى و مبارزات طولانى حاج نورالله را در طى چهل سال براساس استاد و مدارک تبیین کرده است.این کتاب در نوع خود تحقیقى است نو درباره نهضت بیدارگرانه آیه الله حاج آقا نورالله که علاوه بر بازگوئى بخش مهمى از تاریخ اخیرایران به اندیشه هاى اصلاحى سیاسى واقتصادى روحانیت اشاره دارد که هنوز قابل تامل واستفاده همگان است.

تبلیغات