آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

1. (علم کلام) یکی از (علوم بنیادی ادیان) است که به عنوان واسطه ای بین (دین و دانش های بشری)، روابط این دو را بازگو و سعی می کند دین را در مقابل (دانش های زمانی و مکانی بشری) از نظرتطابق با زمان و مکان قابل تفسیر کند تا زمینه سریان و جریان دین در(جامعه و فرهنگ سیال بشری) فراهم گردد. پس (مرگ و زندگی و رکودو نوآوری) هر دین، مشروط به علم کلام آن دین و (حضور و عدم حضوراجتماعی دین) نیز بسته به کلام می باشد.
   
    2. علم کلام همانطور که از نام آن پیداست، یک (علم ارتباطی) است،چرا که در پی بیان حقانیت خود از طریق استدلال و گفت و گو درباره دین و ادیان دیگر است. پس (پردازش اطلاعات) کلامی به گونه ای است که بتواند به استدلال بپردازد و (رقیب معرفتی) به عنوان یک شاخص مهم در ذهن کلامی است که بتواند برابر آن (برهان سازی) کند. از این روعلم کلام یک علم ارتباطی است و (ارتباط دانش) آن را شکل محتوایی و صوری می بخشد.
   
    3. علم کلام، فراخی و تنگی (قبض و بسط) هر دین در مواجهه با(جهان) را شکل می دهد و هر چه کلام یک دین فراخ تر باشد، جهان آن دین و معرفت دینی گشوده تر است و هر چه تنگ تر، (نظام ارتباطی دین) بسته تر است. پس (قدرت و اقتدار ارتباطی دین) از کلام آن ناشی می شود.
    تاریخ کلام ادیان ناشی از فرود و فراز کلام آنهاست و فهم تاریخی ادیان به شکوفایی و نوآوری در کلام آنها کمک خواهد کرد.
   
    4. (فرود و فراز) کلام تابع دو عامل است، یکی (گشوده بودن یک دین) نسبت به کل دانش های بشری، که (سازمان های دینی) بایستی در فراگیری دانش های بشری تلاش کنند و دیگر (مطالعات درون دینی) یا مطالعات (متون اصلی دین) که این دو عامل متلازم هم هستند؛ یعنی هر چه یک دین نسبت به دانش های بشری گشوده ترباشد رجوع به متون اصلی بیشتر خواهد شد و هر چه رجوع به متون اصلی بیشتر باشد، دین نسبت به جهان گشوده تر عمل می کند؛ پس سیاستگذاری معرفتی سازمان های دینی ـ که کلام در رأس آن قرار داردـ بسیار ضروری و مهم می باشد.
   
    5. آنچه در کلام رخ می دهد، یک نوع (چارچوب تئوریک) برای مطالعات دینی است که یک (چارچوب مرجع) برای تحقیقات دینی بوده و بدون این چارچوب، تحقیقات دینی به (فرآیندی سرگشته وگاهی متضاد) تبدیل می شوند که (لایغنی من الحق شیئٹ) و آنچه ازاین فقدان چارچوب تئوریک به وجود می آید، نا امیدی معرفتی و فکری است که نتیجه آن تسلیم در برابر (معرفت های وارداتی) و (تعلیق درفضا و جهت یابی بیرونی و سرگشتگی تراکمی) است.
   
    6. در (فضای تعلیقی تئوریک) یک نوع (خردبینی و کلان نابینی) رخ می دهد که در (سازمان دانشی)، به صورت (دانش های عملی ناکارآمد)و (انشقاق بین حوزه های معرفتی) به گونه سازمانی، تجلی می کند (مثل فقهی شدن سازمان حوزه ها و جنبی شدن دروس کلان مثل فلسفه،کلام و تفسیرهای متون مثل قرآن و نهج البلاغه و متون روایی و...) وزمانی که بین حوزه های کلان و خرد یک سازمان تحقیقاتی، انقطاع به وجود می آید، (رکود علمی به گونه سازمانی) به وجود می آید که سرمداست.
   
    7. اگر چارچوب کلامی سازمان دینی تدوین شد، چارچوب های کلان تحقیقاتی تدوین می شود و (چارچوب های کلان تحقیقاتی)،(چارچوب های روشی عظیم) را به وجود می آورد (که این چارچوب روشی در حوزه های علمیه به (اصول فقه) مشهور شده است ؛ هر چندمی توان آن را (اصول معارف) تفسیر اسم و گسترش داد) وچارچوب های روشی، (نوآوری تراکمی) را در یک سازمان دینی و دانش رقم می زند و معارف اسلامی در یک چارچوب گسترده بسط می یابد،پس می تواند با آغوش گشوده با جهان روبرو شود.
   
    8. کلام چون یک دانش ارتباطی است و این ارتباطات با دیگر (ملل ونحل) است، پس یک نوع (ارتباطات میان فرهنگی) و (ارتباطات میان معرفتی و میان دانشی) ایجاد می کند و آن گونه در روش شناسی که در ادیان نیز ایجاد می کند یک نوع (روش شناسی میان فرهنگی)می باشد و از اینجاست که (فقه میان فرهنگی) تولید می شود و ازاینجاست که ادیان در سطح جهان، به شدت میان فرهنگی عمل می کنند و سعی در (ارتباطات میان فرهنگی و میان مذهبی) می کنند و(آینده) مذهبی که در ارتباطات میان مذهبی و میان فرهنگی موفق شود روشن است.
   
    9. کلام اسلامی بر اساس (صیرورت) بنا شده است، چون جهان درحال (شدن جامع) است (یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هوفی شأن)، پس یک جهان گشوده کامل در کلام اسلامی، ترسیم می شودو این صیرورت یک نوع (صیرورت جامع) است که کل جهان هستی راشامل می شود. پس هر لحظه، لحظه نویی است و این لحظه نیز سیال است و در یک وضعیت بی نهایت است، چون هر (ظاهری، باطنی) داردتا (بی نهایت).
   
    10. جهان بر اساس (اسم و معنا) آفریده شده است و بزرگ ترین اسماء الهی پیامبران و اولیاء او هستند که باعث فیض و بارش معنا برجهان می باشند و جهان هستی را در پناه (واحد فیاض) بسط و گسترش می بخشند؛ یعنی با بسط اسمایی خداوند در جهان هستی (آمدن پیامبران تا خاتم پیامبران) جهان نیز بسط می یابد (چنانچه در قرآن آمده است).
   
    11. پس جهان بر اساس یک نظام ارتباطی (اسم و معنا) بسط می یابدو با هر ذکر و نامی جهان سیال تر می شود. پس (نظریه پیشرفت در کلام اسلامی) رقم می خورد؛ یعنی (تکامل و پیشرفت در یک جهان سیال باجامع اسماء الهی ؛ یعنی امام معصوم). و از طرف دیگر سراسر جهان یااشیاء همه و همه اسماء الهی است. فناوری به عنوان فرهنگ مادی مظهر اسماء الهی است و فرهنگ معنوی مثل ادبیات و هنر و فلسفه وفرهنگ عامه و علم نیز مظهر اسماء الهی است. (ولایت یعنی همراهی جامعه با امام برای رسیدن به اسماء الهی در جهان خلقت و در نتیجه رسیدن به پیشرفت جامع).
   
    12. در این فضای کلامی اسلامی، روش شناسی خاص می طلبد و آن یک نوع (تفسیر و هرمنوتیک سیال) می باشد که می توان یک نوع (هرمنوتیک گویا و پویا) نام داد که در متون اسلامی به (هرمنوتیک استنطاقی) مشهور است (الا فاستنطقوه) یعنی طلب معنا و طلب ارتباطو (ولایت یعنی وسیله ای برای رسیدن به این هرمنوتیک گویا و پویا) واین در اصول فقه یا روش شناسی اسلامی نیز سریان می یابد که اولین قدم آن جمعیت است که در بحث (دلالت) است و (ولایت بر دلالت)حاکم می شود (چه در ارتباطات کتبی یا شفاهی). پس در یک جهان سیال تجلی اسماء الهی در امام، (شکل های متغیر زمانی و مکانی)خواهد داشت که (دلالت نیز تابع زمان و مکان) می باشد و (تطبیق زمان و مکانی امام با زمان فعلی)، (بنیاد نوآوری) را بنا خواهد کرد.

تبلیغات