آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در تاریخ 18/2/1382 میزگردى با حضور هیئت تحریریه محترم فرهنگ کوثر در دفتر نشریه تشکیل گردید که با توجه به آغاز جنگ آمریکا علیه عراق، محور مسائل «دفاع در اندیشه و سیره اهل‏بیت علیهم‏السلام » بود، آنچه مى‏خوانید حاصل این تبادل اندیشه است.
واحد گزارش
آقاى مهدى پور
دفاع از بلاد اسلامى در سیره و سخن چهارده معصوم علیهم‏السلام مسئله مورد نیاز امروز جامعه شیعه است. پیشنهاد شد هریک از عزیزان، شواهد دفاعى یکى از ائمه را بررسى کنند که مجموعش میزگرد «دفاع در سیره و سخن معصومین علیهم‏السلام » متناسب با حال و هواى امروز است.
به همین مناسبت پیشنهاد شد جناب آقاى عابدى، دفاع نبوى؛ آقاى محدّثى، دفاع علوى؛ آقاى صاحبى دفاع جوادى را کار کنند و آقاى حجّتى که به مشهد نزدیکند، دفاع رضوى را.
اندیشه و عمل دفاعى معصومین از جان، مال، نوامیس، بلاد، اصل دین، مستضعفین و حتى عتبات عالیات و مشاهد مشرفه و دفاع از مسلمین و بى‏گناهان در دولت‏هاى حق و دولت‏هاى باطل، همه مورد توجه است.
آقاى محدّثى:
مسأله خیلى کلّى و گسترده است، نمى‏شود جمع و جورش کرد؛ شما هم دفاع فرهنگى را مى‏خواهید، هم دفاع سیاسى و هم دفاع نظامى و هم از گذشته و هم حال و هم در سیره و هم در سخن.
آقاى مهدى پور:
براى شناخت دفاع نبوى نگاهى به جنگ‏ها و غزوات لازم است؛ علوى هم غیر از آنچه در کنار نبوى بوده، سه جنگ نظامى امیرالمؤمنین در میدان‏ها شاهد دارد. در زمینه دفاع امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم مطالب وجود دارد که در بعضى جنگها در ایام خلفا حضور داشتند. البته اثبات و نفى‏اش را من نمى‏دانم ولى حداقل امام حسن علیه‏السلام روشن است که جنگى با معاویه داشته‏اند و اصل مسئله هم که عقلى است. در دفاع منتظر نصّ حدیثى و فتوایى و غیره نمى‏شویم. آقایان خودشان هم فتوا مى‏دهند که مسئله «دفاع» بستگى به حکمِ حاکم هم ندارد.
بُعد «دفاع فرهنگى» هم شما نمونه‏هاى فراوانى دارید از دفاع در برابر غلات و فرق ضالّه و در برابر بدعت و تحریف‏ها. واقعاً یک ویژه‏نامه دفاعى عترتى، جاى توجه خوبى دارد؛ اگر ما این روزها مى توانستیم به روز این بحث را عرضه کنیم، یک چیزى بود که خلاء فرهنگى را پر مى‏کرد.
آقاى صاحبى:
ظاهراً امروز رفته‏اند و بغداد را تسخیر کرده‏اند و حال چند علامت سؤال براى خودمان هست؛ صدام چه طورى از نیروى هوایى‏اش اصلاً استفاده نکرد؟ حالا درست است که برترى نیروى هوایى آمریکا و انگلیس محرز بوده؛ اما به معنى این نبوده که هیچ کارى نتواند انجام بدهد. حتى یک پرواز هم نداشته طبق اخبارى که خبرگزارى‏ها داده‏اند! و اینکه از سلاحهاى غیر متعارف مثل سلاحهاى شیمیایى اصلاً استفاده نکرده؛ حالا وقتى استفاده نکرده، خواسته اتهام را ثابت نکرده باشد ولى حالا که لحظات آخر است و على‏القاعده از هر چیزى که باید دستش باشد استفاده کند، چرا استفاده نکرد؟
امروز شنیدم که بغداد سقوط کرد و رفته‏اند داخل بغداد، و این، خیلى چیز عجیبى است! آیا این تبانى با صدام نبوده توسط آمریکاییها، یا صدامیان رفته و جاى دیگر بیرون موضع گرفته‏اند و خبرها نمى‏رسد و ممکن است جنگ ادامه دار بشود. خلاصه موارد داراى ابهام در این جنگ، زیاد است.
آقاى محدّثى:
حالا ببینید اینجا اصل قضیه زیر سؤال است. جایگاه این مباحث در نشریه ؟ بنا بوده که به این مباحث مقطعى در نشریه پرداخته نشود تا وقتى شما آن را آماده کنید و چاپ شود اصلاً موضوع منتفى و کار عراق هم یکسره شده باشد.
آقاى مهدى پور:
ما روز اول این فرض را کردیم که اگر آمریکا اینجا مستقر شود، تازه اوّل جنگ است؛ یعنى اگر...
آقاى زمانى:
من فکر مى‏کنم که این حادثه اخیر در زمان معصومین علیهم‏السلام اصلاً نبوده. یک دولت کفر به تمام معنا، مسیحى یا یهودى بیاید یک جُرثومه ظالم حکومت مسلمان را براندازى کند به نفع مسلمانان دیگر. عنوان کار این است. ما در تاریخ نداریم چنین چیزى مثلاً همه داشتند روى هم فشار مى‏آوردند. اما یک قصه این جورى باشد؟ غیر از زمان امام باقر علیه‏السلام داریم که آن قصه مسکوکاتى که مى‏زدند که آمدند خدمت حضرت و سؤال کردند که حضرت فرموده بودند که در روم زده مى‏شود. راهى را یاد داده بودند که دولت داخلى بنى امیه دست به طرف دولت خارج دراز نکند و لذا این خیلى پدیده جدیدى است؛ من اتفاقاً دیروز فکر مى‏کردم...
آقاى مهدى پور:
فرض کنید در زمان خلیفه دوم، درگیرى‏هایى که عمر داشته و مشورت‏هایى که با حضرت امیر مى‏کرده، حضرت امیر علیه‏السلام بالاخره وقتى صلاح عمومى مسلمین را مى‏دیدند، از حضور وى در خطّ مقدّم منع کردند.
آقاى زمانى:
من این چند روزه فکر مى‏کردم چى شده الآن هواپیماها مطلقاً بلند نشده؟ هلى‏کوپترهاى اینها شب و روز مى‏زدند ولى اینها اصلاً بلند نشدند؟! ما درصد تلفات تانکهایى که در جنگ داشتیم (در فاو در عملیات والفجر 8 بودم) از 100 تا شاید 20 تاش زده مى‏شد 80 تاى دیگر یا با مین ضدّ تانک از بین مى‏رفت یا با آر.پى.جى از بین مى‏رفت یا با موشکهایى که زیر هلى‏کوپتر مى‏بستند و مى‏زدند. یعنى 80 درصد این جور، تانکى نمى‏تواند تانکى را بزند تا مى‏آید روشن کند، مى‏گیرنش اما آر.پى.جى یا مین ضدّ تانک که این حرفها را ندارد. کبرى مى‏تواند بلند شود و دوباره بنشیند.
من فکر مى‏کنم که از همان اول توافقى به وجود آمده که به مجرّد اینکه آنها بلند شدند، الدّخیل گویان دستهایشان را بلند کرده‏اند. یعنى توافق ضمنى هوایى و هوانیروز و از آنچه که آمدند جلو و امروز هم گفتند با سلام و صلوات وارد بغداد شدند.
آقاى محدّثى:
مسأله دوتا شد؛ الآن بین مردم و جناحها شکلى که پیدا کرده، مبهم است. مثلاً باید از این مسئله خوشحال بود یا ناراحت و از این تشکیلات وقواى دولتى که تا حالا بوده، باید دفاع کرد یانه؟
آقاى زمانى:
اینها چهره و جایگاه خودشان را تخریب نمى‏کنند؛ تخریب، مال آن شیعه‏اى است که دست بچه‏اش قطع شده بود، مى‏گفت: آه ابویوسف، ابویوسف یا بُنّى ابویوسف! بدبختى مال آن است.
آقاى مهدى پور:
مسأله داراى دو بُعد است؛ یکى این که الآن این پیروز بشود یا نشود؟ بُعد دیگه این است که در ادامه باید موضعگیرى مؤمنین روشن باشد. در شرایطى که کفار یا منافقین در بلاد مسلمین مسلط شده‏اند، در آن شرایط وظیفه مؤمنین چیست؟
آقاى محدّثى:
قضیه خیلى پیچیده‏تر از این صورت مسئله‏اى است که شما طرح مى‏کنید؛ به این راحتى نمى‏شود مسئله دفاع اسلام را منطبق کرد با این قضایا.
آقاى زمانى:
این هیچ قابل قبول نیست براى شیعیان و مردم. چون اگر قرار شد «گارنِر» را آنجا مسلط بکنند به عنوان رئیس جمهور آینده، هیچ کدام زیر بار این نخواهیم رفت. مهم در سه نقطه است؛ نقطه مرکزش عبارت از بغداد است. در بصره و العماره این آقاى گارنر را مسلط کردند. نجف و کربلا هم به عنوان جنوب جدا هست و الآن حزب الدعوة و مجلس اعلا مشغول هستند.
در این سه نقطه قطعاً درگیرى‏شان شروع مى‏شود. اینها هیچ کدام در برابر آمریکا تسلیم نیستند.
آقاى صاحبى:
به هر حال در ویژه‏نامه، یکى بحث تحلیل این واقعیت موجود است که از نظر من بحث پیچیده‏اى است و دیگر بحث جهاد و دفاع از نگاه معصومین است. بحث عقلى‏اش که اینجا خیلى مطرح نیست. بحث فقهى‏اش هم مطرح نیست. شما بحث نقلى‏اش را مى‏خواهید. بحث نقلى را در چه قالبى مى‏خواهید مطرح کنید؟ بحثهایى که در قالب جهاد مطرح است، از حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و حضرت امیر و از امام حسن و امام حسین علیهم‏السلام خوب خیلى مطالب فراوان و نمونه‏هاى تاریخى مى‏توان پیدا کرد و هم از احادیث و روایات نکات فراوانى است. ولى از بعضى ائمه علیهم‏السلام ما نکته چشم‏گیرى نداریم؛ موضوع نداشته بحث جهاد، و دفاعشان موضوعیت نداشته، آن موقع در ویژه‏نامه توازنى به وجود نمى‏آید. در یک قسمت، «سیره»؛ سیره عملى، سیره نظرى مطلب زیاد است ولى در یک قسمت هم مطلب چندانى وجود ندارد و لذا یک عدم توازنى ایجاد مى‏شود. مهم این است که در چه قالبى مى‏خواهید کار کنید؟ یکى اصل قضیه است و ضرورتش، دوم قالب این بحث که چه قالبى برایش طراحى بکنیم و اینکه چطورى تعادل و توازنى بین بحثها ایجاد شود.
آقاى زمانى:
ایشان ضرورتى را صد در صد گرفته یک، نکته دوم یک سؤال مطرح کرده که آقاى زمانى اگر امام مجتبى علیه‏السلام امروز بود با این فاجعه و واقعه چه مى‏کرد؟ به عنوان کسى که سیره امام مجتبى علیه‏السلام را مى‏شناسید، اگر امام مجتبى علیه‏السلام در این زمان واقع مى‏شد، مى‏رفت واقعاً ملحق مى‏شد، ساکت مى‏شد، کمک مى‏کرد یا نمى‏کرد؟ من اگر نمونه‏هایى دارم باید ارائه بدهم، بگویم امام مجتبى علیه‏السلام سیره‏اش و اوضاع و احوالش این بود. اگر بود، قطعاً با آمریکا درگیر مى‏شد یا درگیر نمى‏شد یا براى حفظ خون مسلمین صبر مى‏کرد. این، حرف ایشان است.
آقاى زمانى:
شما سؤالهایت را مطرح مى‏کنى آقایان یکى یکى جواب مى‏دهند. اگر قانع کننده بود، یک وقتى مى‏گذاریم همین سؤال‏ها را در 4 یا 5 صفحه پاسخ بدهیم.
آقاى مهدى پور:
شما مى‏گویید که ائمه ما در هر شرایطى راهکار داشته‏اند و اسلام، پاسخگوى نیازهاى همه شرایط است. این شرایط براى مسلمین امروز پیش آمده، راهکار اسلامى آن چیست؟
آقاى صاحبى:
این تابع مصالح جامعه است. امام حسن علیه‏السلام یک زمانى مى‏جنگید، یک زمانى هم در صلح بود. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم غزوات متعددى داشته‏اند؛ باید ببینیم مصلحت جامعه چه چیزى اقتضا مى‏کند. یک قالب کلّى و ثابت نیست؛ اینها دائرمدار مصالح جامعه است.
آقاى زمانى:
از شما به عنوان کارشناس، که سیره ائمه را مى‏شناسید، مى‏پرسند که این به نظر شما مصداقش کجاست؟ شما مى‏گویید 30 درصد نظر من این است. شاید 70 درصد هم این باشد، مانعى ندارد. اگر در مجموعه این 7 و 8 نفر، 60 درصد آمدند گفتند نظر، این است؛ معلوم مى‏شود که این چیزى است که جامعه ما 50 درصد تأییدش مى‏کند. این حرف درستى است باید سؤال یک مقدار واضح‏تر باشد و دوستان اگر مى‏خواهند الآن صحبت کنند، صحبت کنند و گرنه 20 روز فرصت دارند.
آقاى صاحبى:
مسئله «جهاد و دفاع» دائرمدار مصالح اسلام و مسلمین است، کیان اسلام و مسلمین چطورى حفظ مى‏شود؟ ما نمى‏توانیم کلیشه ثابتى را طرّاحى کنیم و بگوییم این عمل را همیشه مى‏توان به کار بست. لذا در متون و نصوص ما، همه حوزه‏اش دیده مى‏شود. براى اینکه شرایط، مختلف و متفاوت بوده؛ یک وقت هست حوزه علمیه با سکوت و مماشات حاج شیخ عبدالکریم حائرى حفظ مى‏شود و نمى‏توان حاج شیخ عبدالکریم را متهم کرد که شما چرا سکوت کردى؛ یک وقت هست که با قیام سیدحسن مدرّس حفظ مى‏شود. به هر حال این اختلاف رویه در شرایط و مقتضیات مختلف بین علماى ما هم دیده مى‏شود نه تنها در بین ائمه. بحث دفاع و جهاد، دائرمدار مصلحت مسلمین است؛ کیان اسلام، کیان مسلمین چطورى حفظ مى‏شود؟ گاهى یک حرکت نابجایى تحت هر عنوانى، دفاع یا جهاد، نقض غرض مى‏شود. خروج بى‏موقع داریم در تاریخ، قیامهاى بى‏موقع و بى‏ضابطه بوده. به نظر من این بحث خیلى ساده نیست! ائمّه در زمان خودشان در شرایط و مقتضیات مختلف چه کرده‏اند؟ در برخورد با هجمه‏هاى فکرى و فرهنگى چه مى‏کردند؟ هجمه‏هاى نظامى را چگونه پاسخ مى‏دادند؟ این که ما بخواهیم یک کلیشه ثابتى را، یک چیز استانداردى را درست بکنیم و بگوییم که الآن هم وظیفه ما همین است، به نظر من واقعاً کار دشوارى است.
آقاى مهدى پور:
زمان فتحعلى‏شاه و جنگهاى ایران و روس، رساله‏هاى جهادیّه علما و موضع سید محمد مجاهد و امثال اینها، که حکومت دیکتاتورى در آن زمان حاکم بوده، یک کشور خارجى به بلاد اسلامى حمله کرده قسمت‏هایى از بلاد اسلامى را تصرف کرده و در همان شرایط علما و فقهاى بزرگى هم موضع گرفته‏اند؛ آنها هم براساس قرآن و سنت و تاریخ و سیره معصومین علیهم‏السلام موضع‏گیرى کرده‏اند و عملکردشان بر آن اساس بوده. رساله‏هاى جهادیه و موضعگیرى‏هاى تاریخى آن وقت مى‏تواند ما را یک پله به شناخت «وظیفه» نزدیک کند، به شرط این که تبیین شود. در آن زمان نگاه فقها و علما نسبت به مسئله دفاع چگونه بوده؟
آقاى زمانى:
قیاس، یک مقدارى مع الفارق است. ببینید ما الآن یک تشکیلاتى داریم به نام «حکومت اسلامى»، فردا، پس فردا حضرت آیة‏اللّه خامنه‏اى صحبت مى‏کنند باید ببینیم چه باید کرد؟ علت این است که آن روز فقهاى ما به عنوان «فقیه» اگر حکمى مى‏کردند، حکومت گوش نمى‏کرد. به عنوان موجبِ جزئیه 4 تا گوش مى‏کردند اما امروز بحث در این است که حدّاقل یک میلیون نیروى مسلّح مى‏خواهند حرف گوش کنند؛ یعنى اگر فردا یک قصه‏اى پیش بیاید و فتواى آقا در دنبالش باشد، ما باید زمینه فرهنگى‏اش را درست کنیم.
ما دو مطلب در اینجا داریم؛ یک بحث زمینه‏هاى فکرى قصه را ما باید آماده کنیم، و نمونه‏هایش را بیاویم. مثال مى‏زنم، آمریکا آمده و مى‏گوید: من مى‏خواهم دموکراسى ایجاد کنم! حکومت صدام در عرض این چند سالى که بوده حدود 250 هزار نفر آواره کرده است. اصلاً سرنوشتشان مشخص نیست. 560 ـ570 هزار نفر در این مدت 10 سال با انتفاضه‏اى که بوده از خانه‏هایشان بیرون برده شده اند، مى‏گویند: این یک جانى جنگى است باید محاکمه‏اش کنیم. این بهانه آنها است، از آن طرف آمریکا مى‏گوید که: من مى‏خواهم دموکراسى ایجاد کنم، مى‏خواهم صدام را بردارم؛ حالا این منجر شود که دو هزار نفر، دوهزار و دویست نفر بعثى را اعدام بکنم. این کار را خواهم کرد، اگر افرادى به عنوان افراد کمک کننده بیایند، اینها را هم خواهم زد. ما اولاً باید بحث کنیم مسائل فرهنگى که آمریکا و پیامد سلطه او ایجاد مى‏کند، چیست؟
باید زمینه‏هاى فرهنگى وجود حکومت آمریکا در منطقه را، از بین ببریم و نمونه‏هایى که ائمه علیهم‏السلام سعى مى‏کردند زمینه‏هاى فرهنگى مثبت را ایجاد کنند، مثلاً امام مجتبى علیه‏السلام عدم لیاقت حکومت معاویه را مطرح مى‏کرد، مى‏گوید که: معاویه مى‏خواهد این مطلب را القا کند که من او را لایق مى‏دانم ولى واللّه او لایق نیست من خودم لایقم. پیغمبر گفته لایقم، بابایم گفته لایقم؛ خدا گفته، کتاب گفته، همه گفته‏اند که من لایق هستم و من نشان مى‏دهم که لایق هستم.
حضرت مى‏خواهد که آن زیر بنا را ایجاد کند. این مسئله الآن هم هست. به نظر من یکى باید بررسى و آن را مطرح کند.
نکته دوم اینکه اگر یک آمریکایى در منطقه حکومت دوم آمریکا و انگلیس را تشکیل داد، وظیفه ما چیست؟ آنجا امام مجتبى علیه‏السلام مى‏گوید: اگر قرار بود من شمشیر بردارم در مقابل یک حکومت مسلمان بایستم، به عنوان اولین نفر در مقابل معاویه مى‏ایستم. پس اگر فردا دست نشانده‏اى بیاورند، ما یک وظیفه داریم. اگر آمریکا آمد باید رفت جلو. این کار دوم، فرهنگى است که ما باید انجام بدهیم؛ حالا مى‏شود خطبه‏هاى معاویه را نگاه کرد. معاویه هم همین حرفها را مى‏زد. وقتى که موقعش رسید، همه را بى‏اعتبار اعلام کرد و گفت: هرچه من قول دادم این حرفها نیست، من مى‏دانستم شما نماز مى‏خوانید و روزه مى‏گیرید؛ من مى‏خواستم حکومت کنم. این چیزى که الآن انتخاب کرده‏اند که «الحرب السلطة للنفط»؛ این یک چیز درستى است. یعنى دعوا، سر لحاف ملانصرالدین است. لذا در همین مدت با تمام قدرت، کرکوک و موصل را حفظ کردند نگذاشتند به نفت ضربه‏اى برسد!
آقاى مهدى‏پور:
شما بگویید شرایط کنونى، مصداق زمان امام مجتبى علیه‏السلام است که به معاویه به عنوان امیرالمؤمنین سلام کنند و در شرایط بعد از صلح تحمیلى آیا معاویه مسلط است یا نیست و دولت کفر با دولت نفاق فرق مى‏کند یا خیر؟ این مسائلى است که آقایان باید تبیین کنند.
خلاصه ما مصاحبه‏اى از شما مى‏خواهیم که حاوى دیدگاهها و مواضع دفاعى چهارده معصوم علیهم‏السلام باشد.
آقاى صاحبى:
مصاحبه در چند صفحه باشد؟ ظرفش براى ما مشخص بشود؛ ممکن است شما 10 یا 20 مصاحبه چاپ بکنید، این یک صورت است؛ یک وقت است که شما مى‏خواهید یک میزگرد در زمینه دفاع از نگاه معصومین علیهم‏السلام تشکیل بدهید که 20 صفحه مجموع مصاحبه است.
آقاى مهدى پور:
ما به اولى امیدوار نبودیم ولى دومى را مى‏توانیم بهش برسیم. اگر آن اولى را بدهید، ایده آل است، و اگر این دومى را بدهید، یک مسکّنى است در این شرایط.
آقاى زمانى:
اینکه قضیه را ببریم روى تک تک چهارده معصوم علیهم‏السلام ، ببینیم هرکدام چه گفته‏اند؟ آن چیزى که در نهایت به دست مى‏آید، چه بسا تکرار زیاد داشته باشد، جمع بندى نیاز داشته باشد. اگر شما 5 تا 6 سؤالهاى اساسى در بیاورید و آن سؤالها جامع را تقسیم کنید در بین آقایان، این مجموعه، چیز خوبى از کار در مى‏آید.
آقاى صاحبى:
حضورى، کار مفیدتر است. بحث را مطرح کنید؛ زیرا راجع به این مسائل اختلاف دیدگاه هست. یکسان نمى‏اندیشیم. برداشتها متفاوت است، منابعى که مى‏بینیم، مختلف است. آقایان قبلاً به منابع مراجعه کنند و حضور ذهنى داشته باشیم، یکى اثبات بکند، یکى نقد و رد. و در بحث اختلاف نظرها مطرح بشود و دفاع به معنى کل، دفاع به مفهوم دفاع از عقیده، مرزهاى اسلامى و...
آقاى نجفى:
بیاییم بحث را خاصش بکنیم. دفاع از آنچه امروز مورد ابتلاى ماست، دفاع از سرزمین‏هاى اسلامى است. اگر بخواهیم عقیده را بیاوریم، ارزشهاى اسلامى را بیاوریم، یک چیزى مى‏شود که بحث‏ها بُعدهاى مختلفى پیدا مى‏کند.
آقاى زمانى:
باید این مبحث را سیاسى ـ اعتقادى بکنیم. صرفاً اگر تاریخى و اعتقادى باشد، درست نمى‏شود. نیاز فقهى هم دارد. ما باید با کارهایى که شده، آشنا باشیم. یک فرض، همان طور که آقاى صاحبى گفتند: قصه‏سلطه جهان کفر بر جهان اسلام است! امروز نوبت کربلا و نجف پس فردا نوبت مکه و مدینه بعد هم مشهد امام رضا علیه‏السلام ، تمام شد و رفت.
یک فرض هم مقابله تبلیغى ـ فرهنگى با مبانى‏اى که دارند، مى‏گویند: ما آمده‏ایم شما را خلاص کنیم! این، کشتار جمعى بوده، وسایل کشتار جمعى داشته، همین پریشب گفته‏اند که 20 موشک داراى کلاهکهاى شیمیایى و نیروهاى تا دندان مسلح در اختیار اینهاست.
این مسائل باید روشن بشود و اگر سؤال مطرح مى‏شود باید کلى نباشد، واضح باشد، سؤالهایتان را ریز کنید. مثال:
1. اگر آمریکا در آینده بخواهد دولت تشکیل بدهد، نظر شما چیست؟
2. اگر زمینه‏اى مطرح بشود براى یک حکومت مردمى، نظر شما چیست؟
3. اگر بناباشد تجزیه بشود، آیا تجزیه با مبانى اسلام موافق است یا خیر؟
الآن آمریکا 20 روز است دارد مى‏جنگد ولى تلفات آن چنانى نداشته؛ به عبارت دیگر، تلفات انسانى آنها به هزار نرسیده، چه خبر است؟! چون سربازهایشان ضدّ گلوله دارند، یعنى تا به صورت طرف نزنى نمى‏افتد. ماسکهایى که دارند غیر از آب و غذایى که همراه دارند، چیز دیگرى نمى‏خورند.
سؤالها را ریز مطرح کنید، جاذبه دار مى‏شود. سپس با توجه به سؤالات، نظر خواهى و جمع بندى شود و جمع بندى کنید.
یکى از مباحثى که مطرح است، بحث ترور شخصیت‏هاى علمى عراق است. مى‏گویند: اینها 3000 شخصیت علمى دارند که در شیمى و فیزیک تخصص دارند که به صدام کمک مى‏کردند.
خوب، این یکى از مباحث قصه است. آیا کشتن این افراد که به صدام کمک کرده‏اند، درست است یا حکومت اسلامى باید از اینها استفاده کند؟
آقاى صاحبى:
به نظر من بحث آمریکا بحث موردى و ریز است. آمریکا به هر بهانه‏اى آمده اینجا، بى‏خود آمده؛ چه کاره بوده که آمده، تمام این جنجال‏ها بعد از جنگ جهانى دوم است. کشورها نشسته‏اند و یک سرى مقرراتى را وضع کرده‏اند. تمام اندیشمندان دنیا این سازمانهاى جدید را درست کرده‏اند. سازمان ملل را درست کرده‏اند. شوراى امنیت را، حقوق بشر را درست کرده‏اند. واین خطّ بطلانى است بر این تلاش‏هایى که خود اینها نشسته‏اند و یک قدرتى به صرف زورمدارى، یعنى یک حرکت قرون وسطایى، یک کشورى برداشته امکاناتش را از آن سر دنیا آورده، مى‏گوید: من مى‏خواهم شما را آزاد بکنم. حال اگر باز روى قواعد عقلایى جهان بود، احترام به شوراى ملل بود، یک چیزى، وجهى داشت. اما این کار آمریکا را امروز هیچ عاقل و اندیشمندى نمى‏پذیرد.
آقاى زمانى:
برخى حکومت‏هاى منطقه جشن دارند؛ کویت جشن دارد. مردم آن جشن دارند. من مى‏خواهم بگویم غلط کرده آمده و اگر قرار باشد ضربه‏اى بزند، چه باید بکنیم؟
در عرف جهانى، «اشغالگرى» پذیرفته نیست و نظریه مردودى است. به هر حال اگر مى‏خواست چنین کارى بکند بالاخره یک صورت حسابى درست مى‏کرد؛ وفاق جهانى را مى‏گرفت. اینها خیلى‏ها از خودش بودند. حتى این کار را هم نکرده و به صورت قلدرمآبانه آمده میدان. به نظر من این مسئله بیشتر سیاسى است. اما اگر امریکا آمد به ایران حمله کرد و هدف بعدى‏اش ایران بود، ما با این مسائل چگونه مواجه شویم باید چه کار کرد از نظر عقلى، نقلى و روایى؟
آقاى مهدى پور:
دو تا حق هیچ وقت باهم نمى‏جنگند، در جنگها یا هر دو طرف باطل هستند، یا یک طرف باطل، الآن مصداق کدام است؟ اگر امریکا به سوریه حمله کند نظر ولىّ فقیه چیست؟ آیا باید دفاع کرد یا بگوییم دو باطل اند که با هم مى‏جنگند؟ اگر فرض‏هاى مختلفى دارد باید روشن بشود. شناخت اینکه در هر فرضى چه باید کرد؟ این کار، کمک فرهنگى است به جامعه. اگر تحلیل‏هاى سیاسى مبتنى بر تاریخ و قرآن و سیره، در اختیار مردم قرار بگیرد، موضعشان درست خواهد بود ولى اگر آن تحلیل‏ها مستند نباشد، باز جامعه را مى‏شود فریب داد.
آقاى محدّثى:
مردم براساس تحلیل‏هاى ما قدم بر مى‏دارند یا براساس تبعیت از رهبرى؟
آقاى مهدى‏پور:
بالاخره مردم مقلّد صد درصد که نیستند و تحلیل هم براى برخى کارآیى دارد. این تحلیل‏ها راهگشا خواهد بود.
آقاى نجفى:
به نظر من دیدگاه فقهى اینجا روشن است. و جدا از مقوله‏هاى دیگر فقه، اینجا صریح است؛ هم عملکرد علماست، هم مبانى فقهى و چیزى است که بحث خوب شده.
آقاى زمانى:
شما فتاواى امام را از «تحریرالوسیله» چاپ کنید و بیاورید، کفایت مى‏کند.
آقاى صاحبى:
بحث «جهادیه‏ها» که مى‏فرمایید، جزو همین بحثى است که در جامع‏الشتات میرزاى قمى آمده است.
آقاى مهدى‏پور:
بعضى ممکن است بگویند: «دفع افسد به فاسد است». مثلاً آن رفتار جنایت کارانه و نادرست صدام را نشان بدهند و برخى نرمش‏هاى ظاهرى کفار را هم نشان بدهند تا مردم بگویند دفع افسد به فاسد است.
آقاى نجفى:
ولى نسبت به بیگانه کسى این را نگفته؛ بیگانه بخواهد هجمه بکند، دیگر آن دفع افسد به افسد است. مگر از داخلى‏ها باشد. اتفاقاً این «دعاى مرزداران» امام سجاد علیه‏السلام مى‏تواند مبناى صریح و روشن باشد. شما دیگر فاسدتر از بنى مروان نمى‏توانید پیدا بکنید و کسانى که دستشان به ظلم علیه ائمه علیهم‏السلام آلوده شده است.... بعدهم امام زین العابدین علیه‏السلام که اینها را دیده، حس کرده، در عین حال وقتى احساس مى‏کند که از بیرون مرزها بیگانه مى‏خواهد بیاید و هجمه‏اى بر مسلمانان بکند، موضع‏گیرى مى‏کند. مثلاً «دعاى مرزداران» که انصافاً جالب است! به کار رزمندگان آن روز ارزش مى‏دهد. وظیفه‏اى که مسلمانان دارند، آنجا مشخص مى‏کند.
آقاى صاحبى:
دعایى هم از امام جواد علیه‏السلام نقل شده شبیه همین دعاى مرزداران. این دعا را در یکى از متون، چندى پیش دیدم که کوتاه‏تر هم است از دعاى مرزداران و شبیه همین عبارت است.
آقاى نجفى:
زمان امام سجاد علیه‏السلام مگر حکومت اسلامى بود ولى مجاهدان در راه خدا به کسانى که مرزدارى مى‏کنند گفته مى‏شود و آیات قرآن به اینها تطبیق مى‏شود. خود همین دعا جاى تأمّل دارد.
مبانى فقهى‏اش روشن است. همین نراقى‏ها که در جنگ ایران و روس شرکت کردند؛ مرحوم نراقى خودش با آن سن و سال مى‏آید و تا لحظات آخر مى‏ایستد. سید محمد مجاهد هم همین طور. خود مرحوم میرزاى قمى که مرجع بوده است، شاه گروهى از طلبه‏ها را فرستاد تا نیابت بگیرند براى عباس میرزا به عنوان فرمانده جنگ؛ و عنوان مى‏کنند که در زمان غیبت کبراى امام زمان علیه‏السلام مرجع، فقهاى جامع الشرایط هستند. شما اذن بدهید به عباس میرزا که به عنوان فرمانده کلّ قوا این جنگ را هدایت بکند. بعد آنجا میرزا پاسخ خوبى دارد. مى‏گوید: بحث دفاع، که اذن نمى‏خواهد. بر آدم بالغ و عاقل واجب است که از سرزمین خودش دفاع بکند.
اینجا اذن لازم نیست و ایشان اذن نداد و گفت: چون اذن لازم نیست. این رساله‏هاى «جهادیه» را مرحوم میرزا عیسى قائم مقام فراهانى چند موردش را جمع کرده و فشرده کرده تحت عنوان جهادیه؛ ولى بعضى از اینها را نیاورده در این رساله از جمله همین رساله عباسیه یا جهادیه میرزاى قمى که در جامع‏الشتات مندرج شده، این را نیاورده‏اند. چون ایشان به عباس میرزا اذن نداده و حاضر نشده که اذن بدهد و بحث دفاع را به طور عمومى مطرح کرده و گفته هرکس که براى سرکوبى دشمن برود، باید حمایتش بکنیم. اخیراً یکى از محققان به نام آقاى زرگرنژاد درصدد بوده که این رساله‏ها را جمع بکند.
آقاى عباسى:
نمى‏دانیم این شبستان امتدادش چقدر است و به کجا مى‏انجامد؟ فقط یادم مى‏آید آن زمان که مسئله افغانستان بود، خود آقا مسئله سوریه را از این جمع جدا کرد. این مسئله صدام را آغاز جنگ دانست؛ ایشان صدام را به عنوان یک دیکتاتور مطرح کرد.
عطف به سوریه، جریان حزب اللّه است و جریان لبنان و فلسطین است. این افق دیگرى است. این نیست که ما تصور کنیم اگر حمله‏اى به آنجا شد، مثل همین حالت بى طرفى در حمله به عراق خواهد بود. مسئله عراق مسئله‏اى بود که هرکس که به عتبات عالیات مشرّف مى‏شد، نوع این حادثه را طبیعى مى‏دانست و مى‏فهمید این سرزمین آبستن یک حادثه بزرگ است. یعنى امتداد حکومت 30 ساله صدام، یک جریانى این‏گونه را ایجاد کرده بود؛ به کُرد، به عرب، به شیعه و به سنّى رحم نکرد. تهدید به حاکمیت گارنر هم شاید گرفتن به مرگ باشد تا به تب راضى شویم. داستانى را نقل مى‏کردند: یک زمانى لایحه‏اى را در مجلس بردند ـ البته اینها دو منظور داشتند ـ مى‏خواستند لایحه‏اى را تصویب کنند. چیز بزرگ‏تر و خشن‏ترى را مطرح کردند تا آن کوچک‏تر در سایه بزرگ به شکل طبیعى تصویب شود. به نظر مى‏آید تاکتیک باشد براى اینکه خواسته‏هاى پایین‏تر آمریکا در این جریان محقق شود. فعلاً این را مطرح مى‏کنند که فردا هر مزدورى را مطرح کردند، تقریباً حالت پذیرش داشته باشد. اول یک آمریکایى طرفدار اسرائیل را مطرح مى‏کنند تا اینکه فردا به یک عرب ایکس راضى شوند. این نسبت به آن بهتر است ولى خیلى بعید مى‏آید. چون آمریکا به مردم منطقه نیاز دارد. او هم امنیت خلیج فارس را مى‏خواهد و منطقه را و هم امنیت منطقه در گرو این است که مردم منطقه خواهان این جریان باشند.
اینها دارند تبلیغ مى‏کنند که ما منجى هستیم و مردم عراق باید به پاى ما گل بریزند و ما مى‏خواهیم این حصار استبداد را بشکنیم. ولى فردا، پسِ پرده معلوم مى‏شود همین خشونت، همین دیکتاتورى، همین استبداد و حالت نظامى استمرار دارد، این را یقیناً هیچ کس تحمل نمى‏کند و از درون خود عراق شعله مشتعل خواهد شد، به یارى خدا. و این نیست که نوبت ما هم برسد. آنها نمى‏توانند بمانند. ان‏شاء اللّه.
آقاى صاحبى:
دنیا بعد از جنگ در آستانه یکسرى تحوّلات فکرى و سیاسى خواهد بود. همیشه این طورى است. بعد از جنگ‏ها یک چنین تحوّلاتى صورت مى‏گیرد؛ این قدرت سرکش و طغیانگر چیز خطرناکى است که هرکس زور داشته باشد بخواهد به هر بهانه‏اى مداخله بکند و بخواهد با قهر و غلبه وارد شود. این چیز خطرناکى است.
در درون خود جامعه آمریکا متفکّرین بعد از این، حرفها و افکارى را مطرح خواهند کرد و این پایدار نخواهد بود. مشکل کشورهاى اسلامى، حکّامى است که در بعضى کشورها هستند. طورى عمل کرده‏اند که زمینه مداخله ایجاد شده! البته ما کشورهاى خوب هم داریم، مثلاً کشور مالزى یک کشور عقب افتاده، امروز به جایى رسیده که در بین سرزمین‏هاى اسلامى از لحاظ فکرى، فرهنگى، اقتصادى، توسعه یافته و در حال توسعه است و موضعى که اتخاذ کرده، موضع معقولى است. بدون این که خودش را درگیر بکند. مى‏آید موضع خودش را مطرح مى‏کند. «ماهاتیر محمد» گاهى مطالبى را مطرح مى‏کند انگار یک تئوریسین بیدار است که بر همه چیز احاطه دارد. این واقعاً درس عبرتى است براى کشورهاى دیگر. چه شده مالزى که یکى از کشورهاى عقب افتاده بود، امروز به جایى رسیده که به هرحال از جنبه‏هاى فرهنگى، اقتصادى و سیاسى کشورى در حال توسعه یا توسعه یافته شناخته مى‏شود و از طرفى در هر زمینه‏اى موضع مستقل خودش را دارد و بدون اینکه خودش را درگیر بکندّ
اینکه کسى یک حرفى را بزند، خیلى راحت است؛ به هرحال شما دشمن را تحریک کردید و آمد اینجا 5 تا موشک زد، جبرانش یک ساده نیست؛ در شعار راحت است.
آقاى عباسى:
همین مسئله عراق، مثل این ظلم‏هایى که در جنگ جهانى شده، 20 هزار تن بمب ریختند در یک محدوده، فیلم مى‏شود، فرهنگ مى‏شود. یک مصاحبه‏اى با «المنار» داشت. ایشان عقیده‏اش این است که آمریکا شکست خورد؛ مى‏گفت: آمریکا از این حمله‏اى که کرده دو هدف داشت که به هرسه هدفش نرسید. حالا امروز تانکهایش آمده‏اند در بغداد ولى به اهدافش نرسید. اول این بود که ایشان مى‏خواست جنگ خیلى به سرعت تمام بشود. جنگ تقریباً آنها مى‏گفتند: 40 ساعته یا 3 روزه که به این شکل تمام شد. دوم مى‏گفتند: مردم عراق خودشان، خودشان را تجزیه مى‏کنند. یعنى بین شیعه و سنّى اختلاف ایجاد کنند و حال اینکه به لطف خداوند به طورى که هیچ کس فکر نمى‏کرد (عراق) این جور بماند، هیچ مسئله‏اى بین شیعه و سنّى در این کشور دیده نشد. مردم هیچ نظر تعرّضى نسبت به هم نداشتند.
آقاى مهدى‏پور
از زحمت و نظرات ارزشمند هیئت تحریریه محترم متشکریم. امید است با عنایات الهى، مسلمانان عراق هم به زودى از چنگ آمریکا و همراهانش آزاد شوند.ان‏شاءالله
والسلام

تبلیغات