آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

پس از خانواده که کوچک ترین و اساسى ترین تشکل اجتماعى انسان ها به شمار مىآید, افرادى که در یک محل گرد هم مىآیند و با یکدیگر همسایه مى شوند با وحدت, وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفى مى توانند پاسدار بعد انسانى و ارزشى و ضامن استحکام و استوارى واحد اجتماعى خویش باشند.
اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان, حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن ها را نادیده انگارد یا ضایع نماید, گناهکار, خاطى و متجاوز است. در آیه 36 از سوره نسإ, خداوند از انسان مسلمان و بنده راستین و با اخلاص خود مى خواهد که پس از اطاعت و عبادت او, حق بندگان دیگر و آداب معاشرت را مراعات کند و در واقع طبق این آیه, خداوند نسبت به حق خویش و حقوق انسان ها ده فرمان بسیار مهم صادر نموده است که بند ششم و هفتم آن, در خصوص همسایگان دور و نزدیک است که اولا رعایت حقوق آنان طبق مفاد این آیه, عمل نمودن فرمان واجب الهى است و ثانیا این رفتار در ردیف پرستش خداوند و شرک نورزیدن به او آمده است. مفسرین براى (جار ذى القربى) و (جار جنب) که در این آیه آمده, بررسى هاى گوناگونى ارائه داده اند.(1) به همین دلیل, امام صادق(ع) فرموده است:
((علیکم بحسن الجوار فان الله عزوجل امر بذلک(2); بر شما باد به خوش همسایگى پس به درستى که خداوند بدان امر کرده است)). آن فروغ فروزان در فرموده اى دیگر شیعیان را به این موضوع توجه داده است:
((رسول اکرم(ص) براى پرهیزگارى, اهتمام در راه دین, راستى در گفتار, اداى امانت, سجده طولانى و خوش رفتارى نسبت به همسایه, مبعوث شده اند.))(3)
پیامبر اکرم(ص) نیز به مسلمین توصیه نموده اند: ((اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند, وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا کنید و در سخن و گفتار صداقت را در نظر داشته و با همسایگان خود به نیکى رفتار کنید.))(4)
حد همسایگى, حقوق همسایگان
رسول اکرم(ص) در خصوص حد همسایگى فرموده اند: ((کل اربعین دارا جیران من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله(5); تا چهل خانه از رو به رو, پشت سر, طرف راست و سمت چپ, همسایه محسوب مى گردند.)) از رسول اکرم(ص) در باره حد همسایگى سوال شد, فرمودند: ((حد الجوار اربعون دارا(6); حد همسایگى چهل خانه است.)) ابن قدامه روایت مرسله اى از عایشه نقل کرده که در آن آمده است از نبى اکرم(ص) از حد همسایگى سوال شد که همین جواب را دادند.(7)
امام صادق(ع) فرموده است: مردى از انصار نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: خانه اى از فامیلى خریده ام و نزدیک ترین همسایه ام کسى است که به خیرش امیدى ندارم و از شرش هم مصون نمى باشم. رسول خدا(ص) به حضرت على(ع) و ابوذر فرمود: که در مسجد فریاد بزنند: ((ایمان ندارد کسى که همسایه او از شرش در امان نیست.)) پس سه بار این مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پیش و راست و چپ.(8)
اگر مردم این توصیه ها را مراعات کنند و وظایف خویش را در مورد همسایگان تا چهل خانه انجام دهند و حقوق متقابل در مورد این چهل خانه رعایت شود, مردمى که در شهرک ها, محله ها, روستاها و چادرهاى عشایرى زندگى مى کنند, تا مسافت قابل ملاحظه اى به دلیل رفتارهاى پسندیده نسبت به همدیگر از زندگى توإم با آرامش, مودت, اطمینان و اعتماد متقابل برخوردار خواهند شد و چنین پدیده اى بر رشد عاطفى, فرهنگى, بهبود ساختار اجتماعى و اقتصادى این نواحى اثر خود را خواهد بخشید. و افراد بسیارى قادرند دشوارىها و ناملایمات را پشت سر نهند یا در هنگام گرفتارىها به یارى هم بشتابند و از معضلات زندگى یک دیگر گره گشایى کنند.
البته یادآورى مى گردد افرادى که در همسایگى ما به سر مى برند, بنا به اعتقادات و خویشاوندى, بر سه دسته قرار مى گیرند. چنانچه در روایتى آمده است:
((قال النبى(ص) الجیران ثلاثه جار له حق واحد و جار له ثلاثه حقوق و جار له حقان فالجار الذى له ثلاث حقوق الجار المسلم ذو الرحم فله حق الجوار و حق الاسلام و حق الرحم و اما الذى له حقان فالجار المسلم له حق الجوار و حق الاسلام و اما الذى حق واحد فالجار المشرک.))(9)
نبى اکرم(ص) فرمود: همسایگان به سه دسته تقسیم مى شوند: نخست, همسایه اى که در سه محور برگردن ما حق دارد; حق همسایگى, حق خویشاوندى و حق اسلام (برادر دینى), دوم, همسایه اى که داراى دو حق است; حق همسایگى و حق برادر ایمانى. سوم, همسایه اى که داراى حق همسایگى است و آن, همسایه مشرک مى باشد.
در نهج الفصاحه به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: پس همسایه اى که یک حق دارد, او کم حق ترین همسایگان است.(10)
در روایت دیگر که از پیامبراکرم(ص) نقل شده است ـ پس از دسته بندى همسایگان به سه گروه مورد اشاره ـ در خصوص همسایه اى که یک حق دارد, آمده است:
((ومنهم من له حق واحد الکافر له حق الجوار(11); دسته اى تنها یک حق دارند و آن, کافر است که وظیفه ماست حق همسایگى را نسبت به وى مراعات کنیم.))
ملامحسن فیض کاشانى مى گوید: پس بنگر که چگونه براى فرد غیر مسلمان به محض همسایگى, حقوقى ثبت گردیده است!(12)
دقت در این تقسیم بندى, موید آن است که تعهد و مسئولیت ما تا حدى در مورد همسایگان فراگیراست که حتى اگر کافر یا مشرکى در جوار ما مسکن داشته باشد, در ارتباط با او باید وظایف حقوقى, اخلاقى و رفتارى خود را انجام دهیم و کوتاهى در عملى ساختن حقوق مذکور, بیانگر خللى در جنبه هاى اخلاقى و معاشرت ماست.
رسول اکرم(ص) فرموده است: دانى که حق همسایگى چیست؟ سوگند به خدایى که جان محمد در ید قدرت و فرمان اوست, به حق همسایه نرسد جز کسى که خداوند بر وى رحمت کرده باشد.(13)
خاتم رسولان(ص) در تشریح حق همسایه فرموده است:
((حق الجار ان مرض عدته و ان مات شیعته و ان استقرضک إقرضته و ان اصابه خیر هنإته و ان اصابته مصیبه عزیته و لا ترفع بنإک فوق بنائه فتسد علیه الریح))(14)
حق همسایه آن است که اگر بیمارى به وى روى آورد, عیادتش نمایى و اگر مرگش فرا رسید, در تشییع جنازه او شرکت کنى و اگر از تو قرض خواست, از پرداخت آن امتناع نکنى و اگر شادمانى در زندگى اش رخ داد, بر او تبریک گویى و در مصائب و ناگوارىها و در ناراحتى هاى او شریک باشى و بناى خویش را از کلبه وى فراتر نبرده و او را از نسیم هوا محروم نکنى.
و در حدیث دیگرى ضمن اشاره به این موارد, تإکید شده:(( چون میوه اى خریدى, مقدارى به او هدیه دهى و اگر نمى خواهى این کار را کنى, آن میوه را پنهانى به منزل ببر و فرزندت را همراه میوه (در حال خوردن میوه) بیرون خانه نفرست که فرزند او آزرده شود. و بوى غذایت او را آزرده نکند (از این که نمى تواند آن غذا را فراهم سازد, ناراحت نشود.) مگر این که مقدارى برایش بفرستى.))(15)
رسول اکرم(ص) هشدار داده اند: هرکه خانه اى بنا کند که مردم ببینند و بشنوند, در روز قیامت آن خانه را تا طبقه هفتم زمین از آتش پرنموده و در گردنش اندازند و هیچ چیز او را نگه ندارد تا به قعر جهنم فرو غلتد. پرسیدند: یا رسول الله! ساختن خانه براى ریا یعنى چه؟ فرمودند: یعنى بیش از میزان نیاز و حاجت, ساخته است تا بدین وسیله بر همسایگان مباهات کند و بر برادران دینى فخر فروشد.(16)
نقل کرده اند که روزى پیامبر اکرم(ص) همراه صحابه از جایى عبور مى کردند, ساختمان بزرگ قبه مانندى را دید و پرسید: این بنا به چه کسى تعلق دارد؟ گفتند: از آن مردى انصارى است. بعد از چند روزى صاحب خانه مزبور به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردید, حضرت از وى روى برتافت; متوجه شد که پیامبراکرم(ص) از دست وى ناراحت شده است, دلیل آن را از برخى صحابه جویا شد, آن ها ماجراى ساختمانى را که وى احداث کرده, مطرح کردند. او هم برگشت و بناى مورد اشاره را تخریب کرد. حضرت محمد(ص) وقتى بناى تخریب شده را مشاهده کرد, شادمان گشت و فرمود: این گونه بناها براى ساکنان محل و سایه همسایگان ایجاد زحمت مى کند(17); البته ساختمان وسیع اشکالى ندارد ولى در میان بناهاى محقر و کلبه هاى فقیران, احداث ساختماى مجلل هم از لحاظ زندگى عادى همسایگان را ناراحت مى کند و هم اوضاع عاطفى و مناسبت هاى آنان را تحت تإثیر قرار مى دهد. خانه هاى با ارتفاع زیاد در میان مساکن کم ارتفاع غیر از آن که صاحبش را دچار کبر و غرور مى کند و طبق روایات متعدد, منزلگاه شیطان است, برخانه هاى دیگران اشراف پیدا کرده و زمینه هاى نگاه حرام و تیرهاى زهرآگین گناه را فراهم مى سازد; هوس ها را تحریک مى کند و گاهى موجب خلاف هاى خطرناکى مى شود که امکان دارد آبروى صاحب خانه را ببرد. برافراشتن خانه اى مرتفع و مجلل در میان بناهاى عادى, خود نشانه اى از تفرقه و پراکندگى هم است.
اول همسایه, بعد خانه
یکى از پدیده هایى که در روابط همسایگان دخالت دارد و مى تواند بر مناسبات متقابل آنان اثر بگذارد, منزل مسکونى است. دیدگاه اسلامى براین نکته اصرار مى ورزد که همسایگان در آرامش و آسایش اهل خانه دخالت دارند و حتى مى توانند بر رشد عاطفى, اخلاقى و فکرى والدین و فرزندان اثر بگذارند. از این جهت, قبل از انتخاب خانه اى در هر محله اى, لازم است اوضاع همسایگان و مجاورین منزل مورد نظر, بررسى شود و از صلاح بودن افرادى که مى خواهیم در کنارشان زندگى کنیم و احیانا با آنان رفت و آمد داشته باشیم, اطمینان حاصل نماییم. رسول اکرم(ص) به پیروان آیین اسلام تإکید مى فرماید: ((التمسوا الجار قبل شرىالدار;(18) قبل از خرید خانه در باره همسایه تحقیق کنید.))
حضرت فاطمه زهرا(س) با الهام از این سخن پدر والا تبارشان خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى(ع) فرموده اند: ((یا بنى! الجار ثم الدار(19); اى فرزندم! اول همسایه, بعد خانه.))
رسول خدا(ص) فرمود: از خوشبختى مسلمان وسعت خانه, همسایه خوب و مرکب راهوار است.(20)
علامه مجلسى این روایت را با اندکى تفاوت در کتاب حلیه المتقین آورده است. خاتم پیامبران خوش یمنى و مبارکى زن, مسکن و مرکب را در روایتى بیان فرموده و در فرازى از این سخن پر فروغ, مسکنى را مبارک دانسته اند که وسیع بوده و اهل آن از همسایگانى خوب برخوردارند و خانه اى را شوم دانسته اند که محقر و تنگ بوده و اهل آن از دست همسایگان بد در رنج و عذابند.(21)
رسول خدا(ص) در بیانى نورانى فرموده است: وقتى دو نفر تو را در یک زمان دعوت کردند, دعوت کسى را که خانه اش به تو نزدیک تر است بپذیر; زیرا کسى که منزلش در قرب خانه ات قرار دارد, در همسایگى مقدم است.(22)
حفظ حرمت همسایه و توجه داشتن به ارزش هاى انسانى وى, از وظایف اخلاقى و وجدانى همسایگان است, پیامبر اکرم(ص) چنین گوهر افشانى کرده اند:
((من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلیکرم الجاره(23); هرکس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید همسایه اش را حرمت نهد و اکرام نماید.))
امام ششم از پدرش امام باقر(ع) نقل کرده است که در کتاب حضرت على(ع) چنین خواندم که: رسول خدا(ص) فرمود: ((همسایه همچون نفس انسان است و نباید خسرانى متوجه او شود و روا نیست (بى دلیل) مجرم تلقى گردد. و حرمت همسایه با احترام مادر در یک ردیف است.))
همچنی(24)ن از آن حضرت روایت شده که: ((حرمه الجار على الجار کحرمه دمه(25); حرمت همسایه بر همسایه, همچون حرمت خون است.))
احساس تعهد و مسئولیت در مقابل همسایگان, از وظایف دیگر ماست که در منابع روایى به آن سفارش شده است. چنان چه حضرت محمد(ص) فرمود: شایستگان (برگزیدگان) شما, صاحبان خرد (شخصیت) هستند. سوال شد: صاحبان خرد چه کسانى هستند؟ فرمود: آنان صاحبان اخلاق نیکو, بردبارىهاى متین, صله ارحام, نیکى به پدر و مادر و متعهدان نسبت به همسایگان و یتیمان بوده, اطعام کرده, سلام کردن را ترویج مى نمایند و نماز مى گذارند در حالى که مردم در خواب غفلت فرو رفته اند.(26)
اگر خواستیم منزل مسکونى خود را در معرض فروش قرار دهیم, بهتر است که این موضوع را با همسایگان مطرح کنیم تا اگر طالب آن هستند, به خرید خانه ما مبادرت ورزند. زیرا به فرمایش رسول اکرم(ص) همسایه در خرید خانه بر دیگران برترى و اولویت دارد.(27)
در بیانى دیگر, آن حضرت تإکید نموده اند: وقتى کسى تمایل به فروش زمین یا منزلى دارد باید نخست به همسایه خود پیشنهاد کند.(28)
جابر مى گوید: پیامبر(ص) فرمود: هرکه در بوستانى شریکى یا همسایه اى دارد نباید قبل از آن که با او در میان بگذارد, آن را بفروشد.(29)
نیکى به همسایه
از مواردى که پیامبراکرم(ص) در سخنان متعدد و موقعیت هاى گوناگون مورد تإکید و توجه قرار داده اند. آن حضرت به مسلمانان توصیه نموده اند: اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند... با همسایگان به نیکى رفتار کنید.(30)
امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده اند که: همسایه اى که با همسایه خود خوش رفتارى نماید, ایمان دارد.(31) و نیز پیامبر اکرم(ص) تإکید فرموده اند: آنچه براى خود مى خواهى, براى مردم بخواه تا مومن باشى. و با همسایگان نیکى کن تا در زمره مسلمانان به شمار آیى.
رسول(32) خدا(ص) چهار چیز را عامل زیادى رزق و روزى دانسته اند: خوش خلقى, خوش سلوکى با همسایگان, امتناع از آزار مردم و کاهش بى قرارى و نگرانى در هنگام ناملایمات و عوامل اندوه آور روزگار.(33) و نیز از آن حضرت روایت شده است که: رحمت الهى به فرزندى باد که والدین خود را در نیکى یارى کند. و رحمت بر پدرى که فرزند خویش را در نیکى کمک کند و بر همسایه اى که در کارهاى خوب یار همسایه خود باشد.
جعفربن ابى طالب ـ که همراه عده اى از اصحاب رسول اکرم(ص) به سرزمین حبشه مهاجرت نمود تا از یک سو به تبلیغات دینى پرداخته و از طرف دیگر براى مدتى از فشارهاى مشرکان مکه در امان باشند ـ به عنوان سخنگو و سرپرست این جمع در برابر پادشاه حبشه, بدون هیچ گونه نگرانى گفت: من آنچه را از رسول خدا(ص) شنیده ام بدون کم و کاست, خواهم گفت. نجاشى به وى گفت: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته و به آیین جدید, که نه با دین ما و نه با دین اجداد شما تطبیق مى کند, گرویده اید؟
او در پاسخ گفت: ماگروهى نادان و بت پرست بودیم. از مردار اجتناب نمى کردیم. پیوسته گرد کارهاى خلاف و منکر بودیم. همسایه نزد ما از هرگونه احترامى محروم بود. ضعیف, محکوم زورمندان گشته بود. با خویشاوندان خویش به جنگ برخاسته بودیم. روزگارى به این منوال بودیم تا این که یک نفر از میان ما, که سابقه درخشانى در پاکى و درستى داشت, برخاست و به فرمان خداوند, ما را به توحید فرا خواند و دستور داد در امانت کوشیده, از ناپاکى ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتارى کنیم.
توجه به موضوع همسایه در مصاحبه اى مهم با پادشاهى غیر مسلمان از سوى سفیر رسول اکرم(ص), جالب توجه است. زیرا جعفر در تشریح اوضاع جاهلیت و برنامه هاى اصلاحى پیامبر, باید به نکاتى مهم اشاره مى کرد و چون وقت تشریح تمامى مباحث نبود, باید نکات زبده و موضوعات مهم ترى را مطرح مى نمود; که موضوع همسایه در دستور کارش قرار گرفت.(34)
از رسول اکرم(ص) پرسیدند: آیا در مال انسان غیر از امور واجب مثل زکات و مانند آن, حقى وجود دارد؟ فرمودند: آرى; نیکى به بستگانى که قهر کرده اند و پیوند با همسایه مسلمان.
حضرت افزودند: ((مازال جبرئیل یوصینى بالجار حتى ظننت انه سیورثه(35); آن چنان جبرئیل درباره همسایه به من سفارش نمود, تا آن جا که گمان کردم همسایه مى تواند از همسایه خود ارث ببرد.))
عبدالله بن عباس گفته است: چند روز قبل از آن که رحلت حضرت محمد(ص) فراسد, آن حضرت براى ما خطبه اى ایراد فرمودند و چنان موعظه اى کردند که چشم ها پر از اشک شد و دل ها نسبت به آن تپید و بدن ها به لرزه در آمد.
از مقدمه چینى ها و تمهیدات پیامبر(ص) برمىآید که آن بزرگوار در واپسین روزهاى حیات دنیوى خویش در نظر دارد براى اصحابى که از فرشتگان برترند و در جلسه اى که گروهى مومن, وارسته و حتى فرشتگان حضور دارند, مطالب مهمى بیان فرمایند و آنان را به مسایل و امور خطیرى سفارش کرده و نصیحت فرمایند. به متن خطبه پیامبر که مراجعه مى شود, ملاحظه مى گردد در چهار فراز آن, حضرت در مورد همسایگان نکاتى را تذکر داده اند و اصحاب برگزیده خویش را از اذیت کردن به همسایه و سایر رفتارهایى که مجاورین آنان را ناراحت نماید, بر حذر داشته اند و به نیکى نسبت به همسایگان تإکید کرده اند.
حاتم طایى از بزرگان عرب و مردى با سخاوت بود که به همسایگان خویش خدمت مى کرد و حوائج آنان را برآورده مى نمود. وى قبل از آن که به شرف ملاقات با رسول خدا(ص) فایز گردد, درگذشت. تا سال نهم هجرى, دودمان حاتم طایى تسلیم اسلام نشده بودند, در این سال, گروهى از رزمندگان به فرماندهى حضرت على(ع) و با دستور پیامبراکرم(ص) به سوى مقر این قبیله (اردن کنونى) اعزام گردیدند تا آنان را به یکتا پرستى فراخوانند. حضرت على(ع) بر آن ها غلبه یافت و اسیران و غنائم را به مدینه آوردند و مقابل پیامبر قرار دادند. وقتى آن حضرت براى تماشاى اسیران آمدند, دختر حاتم ـ که در میان آنان بودـ از جاى برخاست و عرض کرد:
اى فرستاده الهى! پدرم از دنیا رفته و برادرم عدى گریخته است, برمن منت گذار و آزادم کن و شماتت قبایل عرب را از من دور ساز. همانا پدرم بردگان را آزاد مى ساخت, از همسایگان نگهبانى مى نمود و به امور آنان رسیدگى مى کرد و آشکارا در حوادث تلخ و ناملایمات به امداد مردم ـخصوصا خویشاوندان و همسایگان ـ مى پرداخت.
پیامبر(ص) به دلیل ارج نهادن به ارزش هاى اخلاقى, خطاب به وى فرمود: این صفات, از خصال مسلمانان و مومنان است و اگر پدرت مسلمان بود, بر او رحمت مى فرستادیم. سپس به اطرافیان فرمود: به پاس ارج نهادن به روش نیکوى پدرش, این دختر را آزاد سازید و به برادرش عدى تحویل دهید. وى که سفانه نام داشت, به نزد برادر خود عدى آمد و از برخورد شایسته پیامبر سخن گفت. وى نیز به مدینه آمد و با پیامبر ملاقات کرد و اسلام آورد و از یاران با وفاى حضرت على(ع) به شمار آمد و در جنگ هاى جمل, صفین و نهروان در رکاب امیرمومنان على(ع) از خود رشادت ها نشان داد. و همه این ها, از برکات احسان و نیکى به همسایه است.(36)
از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا(س) از برخى مسائل نزد پدر خویش شکوه نمود. پس از آن, حضرت محمد(ص) ورقه اى به دخترش مرحمت کرد و اضافه نمود: مضامین آن را فراگیر. در آن, نوشته شده بود: ((هرکس به خداوند و روز قیامت ایمان داشته باشد همسایگان را مورد آزار قرار نمى دهد و نیز میهمان خویش را گرامى داشته و سخن نیکو مى گوید یا سکوت اختیار مى کند.))(37)
از ابن مسعود روایت شده است که: مردى به خدمت حضرت فاطمه زهرا(س) شرفیاب شد و عرض کرد: اى دختر رسول خدا! آیا از پدرتان نزد شما چیزى باقى است؟ آن بانوى مکرم فرمود: اى کنیزک! آن چوب تر را برایم بیاور. او هم پس از تفحص بسیار, آن را یافت و به حضرت زهرا(س) تحویل داد که در آن نوشته شده بود:
رسول خدا(ص) فرمود: کسى که همسایه از دست او در امان نباشد, ایمان ندارد و کسى که به خدا و روز قیامت یقین دارد, به همسایه آزار نمى رساند.(38)
آزار نرساندن به همسایه و نیکى نمودن به او, بدین معناست که در ایجاد آرامش و آسایش براى او و اهل خانه اش دلسوزى کنیم, در حد توان دشوارىها را از سر راهش برداریم, طمع به مالش نداشته و ارتباط خود را با وى براساس صفا و صمیمت بنیان نهیم. این تلاش اخلاقى و رفتار انسانى, در زندگى دنیایى ما اثر مطلوب مى گذارد و موجب افزایش امید به زندگى, رهایى از آشفتگى هاى عصبى و منجر به رفع نیازها و شرکت در عمران و آبادانى محله مى شود. و این گونه وفاق اجتماعى و تشریک مساعى توإم با برخوردهاى عاطفى, موجب فزونى نعمت ها و افزایش برکات, جلب اعتماد و تقویت حسن اطمینان همسایگان نسبت به یک دیگر خواهد شد.
البته خوش رفتارى با همسایگان نباید با منت گذارى و نیکى را به رخ آنان کشیدن, توإم باشد. و خود همسایگان به خوبى در مورد رفتارهاى ما قضاوت خواهند کرد. چنان چه رسول اکرم(ص) فرموده است:
((اگر همسایگانت تو را نیکوکار دانستند نیکوکارى و در غیر این صورت, بدکارى!))(39)
پى نوشت ها:
1 . ر.ک: تفسیر غریب القرآن, منسوب به زید بن على بن الحسین(ع), تحقیق محمد جواد الحسینى جلالى, ص ;170 تفسیر ابوالفتوح رازى, ج 3, ص 177 و ;176 تفسیر القرآن الکریم, سید عبدالله شبر, ص ;114 تفسیر المیزان, ذیل آیات 42ـ36 سوره نسإ و لسان التنزیل, به اهتمام مهدى محقق, ص 193 و 192.
2 . بحارالانوار, ج 71, ص 150 و وسائل الشیعه, کتاب جهاد با نفس.
3 . آداب معاشرت از دیدگاه معصومین, شیخ حر عاملى, ترجمه محمدعلى فارابى, ص 17.
4 . میزان الحکمه, ج 2, ص 190 و نهج الفصاحه, ص 110 و 463.
5 . کافى, ج 2, ص ;699 وافى, ج 1, ص ;351 وسائل الشیعه, ج 8, باب 90 از احکام العشره, حدیث اول; المحجه البیضإ, ج 3, ص ;427 لئالى الاخبار, تویسرکانى, ج 3, ص ;7 ذخیره العباد, ج 3, ص 54 و مجمع الزوائد, ج 8, ص 144.
6 . نهج الفصاحه, ص ;284 مجمع البیان, ج 2, ص 45 و احیإ علوم الدین, غزالى, ج 2, ص 212.
7 . این نکته را آیه الله محمد على اسماعیل پور در مقاله خود آورده است. (ر.ک: آموزگار جاوید, ص 324).
8 . وسائل الشیعه, ج 8, باب 86, از احکام العشره, حدیث اول.
9 . المحجه البیضإ, ج 3, ص ;422 نصایح, آیه الله مشکینى, ص 130 و جامع الاخبار, ص 387.
10 . نهج الفصاحه, ص 281.
11 . مستدرک الوسایل, ج 2, ص 79.
12 . المحجه البیضإ, ج 3, ص 422.
13 . کیمیاى سعادت, ج 1, ص 428.
14 . نهج الفصاحه, ص 291.
15 . اصول کافى, ج 2, ص ;666 بحارالانوار, ج 82, ص ;94 مستدرک الوسایل, ج 2, ص ;79 تنبیه الغافلین, ص 106 و میزان الحکمه, ج 2, ص 195.
16 . حلیه المتقین, علامه مجلسى, ص 446.
17 . مجمع البیان, ج 7, ص 198 و سیستم اجتماعى اسلام, کوثر نیازى.
18 . کلمات نغز محمد(ص), ص 9.
19 . کشف الغمه فى معرفه الائمه, على بن عیسى اربلى, ج 2, ص 26 و 25 و علل الشرایع, ص 181.
20 . خصال صدوق, ج 1, ص 179.
21 . المحجه البیضإ, ج 3, (آداب الصحبه و المعاشره), ص 423.
22 . نهج الفصاحه, ص 25.
23 . المحجه البیضإ, ج 5, ص ;125 الحکم الزاهره, ص 421 و کیمیاى سعادت, ج 1, ص 427.
24 . تنبیه الغافلین, ص 106 و نهج الفصاحه, ص 573.
25 . نهج الفصاحه, ص 286.
26 . جهادالنفس, شیخ حر عاملى, ترجمه على صحت, ص 42.
27 . نهج الفصاحه, ص 27 و کلمات نغز محمد(ص), ص 22.
28 . نهج الفصاحه, ص 32.
29 . آثار الصادقین, آیه الله صادق احسان بخش, ج 2, ص 376.
30 . نهج الفصاحه, ص 463.
31 . مجموعه ورام, ج 1, ص 24.
32 . نهج الفصاحه, ص 14.
33 . نزهه النواظر, ص 23 و 45.
34 . فروغ ابدیت, جعفر سبحانى, ج 1, ص 315و314.
35 . سفینه البحار, حاج شیخ عباس قمى, ج 1, ص 414 و ;413 نخبه الانوار فى هدایه الابرار, مولوى همدانى, ص ;77 تنبیه الغافلین, ص 106, نهج الفصاحه, ص 546.
36 . الاصابه فى تمییز الصحابه, ج 2, ص 460 و ج 4, ص ;322 زهرالربیع, ص 89 و مجالس المومنین, قاضى نورالدین شوشترى, ج 1, ص 646.
37 . الکافى, ج 2, (باب حق الجوار), ص ;667 وافى, ج 1, ص 350 و ذخیره العباد, جزء 3, ص 53.
38 . سفینه البحار, ج 1, حدیث فاطمه زهرا(س).
39 . نهج الفصاحه, ص 24 و المحجه البیضإ, ج 3, ص 425.

تبلیغات