آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

اعدام کسروى
کسروى در لحظات اول جان سپرد. نگهبان او هم در حالى که سلاح خود را آماده مى کرد, با شلیک هاى پى درپى به کسروى ملحق شد. روزنامه هاى آن روز بیانیه اى را از فدائیان اسلام چاپ کردند که فدائیان اسلام در آن بیانیه اعلام کرده بودند: ((دنیا از شرارت هاى کسروى راحت شد.))(1)
ضاربین متوارى شدند. فقط یکى از آن ها, به نام محمدعلى امامى که گلوله به پاى او اصابت کرده بود, دستگیر شد و اعلامیه هاى ((دین و انتقام)) که با امضاى نواب صفوى, رهبر گروه فدائیان اسلام بود, به دست رژیم افتاد و براى اولین بار بود که نام فدائیان اسلام در سراسر ایران پیچید. مدتى بعد, نواب و یارانش دستگیر شدند.
طرفداران نواب صفوى, به ویژه جوانان و تجار و بازارىها اقدام هاى شدید نمودند. این اقدامات سبب شد که نواب و یارانش به زودى آزاد شدند. روز به روز برطرفداران فدائیان اسلام افزوده مى شد. نواب گروه فدائیان اسلام را گسترده نمود. افرادى شجاع و با سواد عضو این گروه شدند و فعالیت را علیه دولت هاى غاصب شروع کردند.
قتل هژیر
هژیر, وزیر دربار بعد از کشته شدن کسروى, وارد بحران شد. او آیه الله کاشانى را به خارج تبعید کرد. آیه الله کاشانى بیروت را براى محل تبعید خود اختیار نمود. روزنامه هاى دنیا اخبار پیچیده اى را از ترور نخست وزیر ایران منتشر کردند. روزنامه هاى تهران هم بیانیه اى را از فدائیان اسلام چاپ کردند.(2)
در 13 آبان 1328, روز تاسوعا یا عاشورا هژیر, وزیر دربار شاهنشاهى هنگامى که مى خواست در مجلس عزادارى شرکت کند, مورد شلیک گلوله قرار گرفت.(3)
قاتل هژیر در مقابل بازپرس ها با رشادت گفت: ((نام من حسین امامى است, بلى, هژیر را من به دستور فدائیان اسلام کشتم.))(4)
سید حسین امامى در بازجویى گفت: ((فدائیان اسلام تشخیص دادند که جرم هژیر, وزیردربار خیانت به مملکت و دین بوده است. روى همین اصل او را به قتل رساندیم.))
با قتل هژیر, فدائیان اسلام بیش از پیش قدرت خود را آشکار نمودند.(5)
ترور سپهبد رزم آرا
سپهبد حاجعلى رزم آرا که مدتى در راه رسیدن به قدرت گام برداشته بود و انگلیس و آمریکا او را تإیید کرده بودند و در رإس ستاد ارتش قرار داشت ـ طرح تیراندازى 15 بهمن 1327 ه' .ش را هم به او نسبت مى دهند.ـ در 5 تیر 1329 ه' .ش, با استعفاى منصور, به نخست وزیرى رسید و نظارت خود را هم بر ارتش حفظ کرد.
آیت الله کاشانى درمقام مخالفت و مقاومت برآمد و رزم آرا را عامل بیگانه معرفى کرد. بازار تهران تعطیل شد و مردم دست به تظاهرات زدند. هزاران نفر در بهارستان اجتماع کردند تا از ورود رزم آرا به مجلس جلوگیرى نمایند. قواى نظامى با خشونت توانستند مردم را متفرق نمایند. در میتینگ 8 دى ماه 1329 ه' .ش. که به دعوت آیت الله کاشانى تشکیل شده بود, ملى کردن صنعت نفت در تمام کشور به صورت یک خواسته عمومى در قطعنامه ذکر گردید.
رزم آرا یک نظامى مقتدر و فردى تحصیل کرده بود که به زبان هاى روسى و انگلیسى آشنایى کامل داشت. او متخصص در جغرافیاى نظامى بود. براى او که پله هاى ترقى را در ارتش به سرعت طى کرده بود, حضور در مقام نخست وزیرى همراه با تعابیر بسیار بود و بعضا او را رضاخان تحصیل کرده مى پنداشتند. جبهه ملى دولت رزمآرا را شبه کودتا نامید و خطر استقرارى یک دیکتاتورى نظامى را اعلام کرد, چون تصور مى کردند رزم آرا مجلس را به زودى منحل کند. سفیر آمریکا در تهران عوض شد. ((گریدى)), سفیر جدید گفت: پس از اطمینان از دولت ایران, آمریکا اسلحه و پول به ایران مى دهد. وى هنگام ورود به تهران گفت: اگر ایران بخواهد از بحران نجات یابد, باید نقش راهنمایى و ارشاد آمریکایى ها را به خوبى دریابد.
رزم آرا در مقام جلب دوستى شوروى برآمد تا از هیچ جهت, در سیاست خارجى مانعى نداشته باشد و چون زبان روسى هم مى دانست; مستقیما با ((سادچیکف)), سفیر شوروى مذاکره کرد که به عقد قرارداد بازرگانى رسید و موافقت شد کمیسیونى مرزى براى رفع اختلاف تشکیل شود. روابط رزم آرا با روسیه هم حسنه گردید. گویا از هرجهت توافق سیاست هاى دخالت کننده درایران به جایى رسیده بود که یک دیکتاتورى در ایران استقرار پیدا کند. زندانیان سیاسى (سران حزب توده) در زمان او از زندان قصر فرار کردند که از اقدامات او محسوب مى گردید.
مقاصد حکومت رزم آرا که براى سرکوب نهضت ملى ایران, و توافق با انگلیس قدرت یافته بود, با مبارزات مردم عقیم ماند. او تصمیم داشت مخالفینى چون آیت الله کاشانى را ازبین ببرد, ولى قبل از این که بتواند به هدف هاى خود برسد, در 16 اسفند 1329 ه' .ش. به قتل رسید. قتل رزم آرا به وسیله خلیل طهماسبى که از یاران نزدیک آیت الله کاشانى و نواب صفوى بود, در صحن مسجد امام انجام گرفت. به این ترتیب نیروى استعمار سلاح خود را از دست داد و راه براى ملى شدن نفت باز گردید. (6)
ملى شدن صنعت نفت
با از میان رفتن رزم آرا, لایحه ملى شدن صنعت نفت بى درنگ در کمیسیون نفت تصویب شد و سپس در روز 29 اسفند 1329 مورد تصویب نهایى مجلس شوراى ملى قرار گرفت. بدین گونه تمام نقشه هاى شاه و استعمار انگلستان براى تجدید قرارداد باشرکت سابق, نقش بر آب شد و مبارزات دلیرانه مردم مسلمان ایران که با از خود گذشتگى و فداکارى رهبران مذهبى و سیاسى آغاز گشته بود, به نتیجه رسید. از آن تاریخ به بعد, روز 29 اسفند به نام ((روز ملى شدن صنعت نفت)) نامگذارى شد و رهبران مذهبى و ملى تا پیش از کودتاى 28 مرداد 1332, در آن روز با فرستادن پیام هایى, یاد آن پیروزى بزرگ را گرامى مى داشتند.(7)
کشته شدن رزم آرا و تصویب تصمیم کمیسیون نفت در کمیسیون و مجلس شوراى ملى و مجلس سنا, با آن سرعت که به قول مصدق, هیچ کس تصورش را نمى کرد, امپریالیسم انگلیس را سخت غافلگیر نمود. رزم آرا به عنوان عنصرى مدافع بیگانه, هیجان ملى را آن چنان به اوج خود رسانید که قتلش تدارک دیده شد. لذا پس از مرگش مى بایست کابینه اى معلل روى کار آید تا آبى بر آتش هیجان عمومى بپاشد و زمینه را براى عناصرى از قماش رزم آرا فراهم سازد. لذا علا مإمور تشکیل کابینه شد و به عنوان اولین گام, حکومت نظامى را لغو کرد و در تشکیل کابینه از وزراى کابینه قبلى, که در حقیقت, کابینه مدافع قرار داد الحاقى بود, دعوت نکرد. او مى خواست هیجان ها فرو نشیند و زمینه کار براى نخست وزیرى سید ضیإ فراهم آید تا او با تشکیل کابینه اى مدافع سیاست انگلیس, تمام دستاوردهاى مجلس را در زمینه ملى شدن صنعت نفت خنثى سازد.(8)
تصویب قانون ملى شدن صنایع نفت از طرف مجلس با استقبال بى سابقه اى در میان مردم مواجه شد. میهن پرستان ایران به یکدیگر تبریک و تهنیت مى گفتند.
روز بعد از تصویب قانون ملى شدن صنایع نفت, از طرف جمعیت ملى مبارزه با کمپانى نفت و انگلیس و ایران, میتینگ عظیمى در میدان بهارستان, رو به روى مجلس تشکیل شد. شرکت کنندگان در این میتینگ از قانون مصوبه مجلس پشتیبانى کردند و خواستار هرچه زودتر به اجرا درآمدن قانون فوق شدند. آن ها نه تنها علیه امپریالیسم انگلستان, بلکه علیه امپریالیسم آمریکا که قصد داشت حلقه استعمارى خود را به گردن مردم ایران بیندازد, اعتراض کردند. ملى شدن تإسیسات نفتى کمپانى انگلیس و ایران که مدت نیم قرن صنایع ملى ایران را غارت کرده بودند, همه نیروهاى میهن پرست را ـ که منافع کشور برایشان بسیار گرانبها بود.ـ متحد و متشکل کرد.
بالارفتن قیمت نفت در بازار جهانى و رقابت آمریکا و انگلیس
نمایندگان کمپانى هاى نفتى آمریکا و نمایندگان رسمى ایالات متحده اور ایران سعى مى کردند تا از وضعیت موجود, که براثر ملى شدن صنایع نفت به وجود آمده بود, به نفع خود استفاده نمایند و نفت ایران را به دست خود بگیرند. کمپانى هاى آمریکا به منظور جلب دولت ایران وعده دادند که سهم دولت ایران را از عواید نفت افزایش دهند. کمپانى تگزاس اویل تا 60%, کمپانى سوکونى و اکویوم اویل تا 65% و آرامکو تا 75% سود حاصل از بهره بردارى نفت ایران را پیشنهاد کردند. این پیشنهادهاى موذیانه و ظاهر فریب هشیارى محافل مترقى ایران را برانگیخت و این محافل چنین استنباط کردند که کمپانى هاى آمریکایى مى خواهند جانشین کمپانى نفت انگلیس و ایران بشوند.(9)
اختلاف آیت الله کاشانى با دکتر مصدق
آیت الله کاشانى و دکتر مصدق از چند جهت باهم اختلاف نظر داشتند که عبارت بود از:
1 ـ ((خط مشى)) مصدق از ایدئولوژى اسلام منبعث نمى شد. او ارتباط بین دین و سیاست را تشخیص نداده بود و به شعار ((دین از سیاست جداست)), مومن و معتقد بود. کاشانى مى کوشید حرکت سیاسى خودرا بر معیارهاى مکتبى منطبق کند.
2 ـ یکى دیگر از موارد اختلاف آیت الله کاشانى و مصدق, عدم روحیه انقلابى در مصدق بود. کاشانى, بویژه پس از 30 تیر, خواهان انجام اصلاحات اساسى و سریع بود که مصدق به آن ها اعتقاد نداشت و آن را غیر عملى مى دانست. تا پیش از پیروزى انقلاب اسلامى, نظریات کاشانى به نظر افراطى و غیر قابل اجرا تلقى مى شد.
مصدق و کاشانى وطن پرست و غیر وابسته به بیگانه, البته با طرز تفکرهاى متفاوت بودند. مصدق داراى نوعى روحیه فردى بود, که طبعا پذیرش انتقاد و توصیه را برایش مشکل مى نمود. بسیارى از همکاران وى صاحب نظر نبودند, تنها تابع دستور بودند. عده اى فرصت طلب و مغرض نیز با تإیید تمام اقدامات وى, قصد رسیدن به مقامات بالاتر را داشتند. به همین دلیل مصدق به تصمیم گیرىهاى فردى و بدون مشورت عادت کرده بود. (10)
اختلاف آیت الله کاشانى با فدائیان اسلام
نقش اصلى و اساسى نواب صفوى در اوج جریان ملى شدن صنعت نفت و موفقیت دکتر مصدق و آیت الله کاشانى بروز نمود کاشانى از بازوى نیرومند فدائیان اسلام به عنوان یک عامل ممتاز در پیشبرد اهداف نهضت استفاده کرد. مهم ترین اختلاف هاى آیت الله کاشانى و فدائیان اسلام عبارت بود از:
1 ـ همکارى فدائیان اسلام با آیت الله کاشانى به معناى موافقت و هم سویى در خطمشى نبود; زیرا فعالیت کاشانى بیش تر در چهارچوب نظام مشروطه و قانون اساسى بود, ولى نواب شکستن این قالب ها را اهداف اساسى عملیات سیاسى ـ نظامى خود قرار داده وراه نظامى را به جاى راه قانونى برگزیده بود.
2 ـ اعتقاد فدائیان اسلام براین بود که به جاى شعار ملى, بایستى شعارهاى اسلامى مطرح گردد و حکومت قوانین الهى و قرآن جایگزین قوانین مخالف شرع شود. در صورتى که آیت الله کاشانى افکار و اندیشه هاى نواب صفوى را تند و افراطى و اهداف فدائیان اسلام را حد اقل در آن شرایط, غیر قابل تحقق مى دانست.
علل شکست نهضت ملى ایران
مبارزات ملى کردن صنعت نفت صرفا یک مبارزه ملى بود و ایدئولوژى انسان ساز اسلام بر آن حاکمیت نداشت. هدف هایش نیز مقطعى, کوتاه و جبهه اى بود. علت دیگر این شکست ضعف رهبرى آن بود. رهبرى جنبش ملى, بویژه پس از 30 تیر 1331 منحصرا در اختیار شخص مصدق قرار گرفت و مصدق توان و صلاحیت چنان مسإله خطیرى را نداشت. از آن جا که مصدق عادت به کار جمعى نداشت, از افراد مفید استفاده نکرد. شاید برخى از اشتباهات مصدق با مشورت با یاران صالح و صدیق جبران مى شد. نهضت ملى ایران در اوایل با این که از قدرت برخوردار نبود, اما با وحدت کلمه جناح هاى مذهبى و ملى که در کنار یکدیگر جمع شده بودند و علیه استعمار انگلیس و وابستگانش مبارزه مى کردند, توإم بود.
این اتحاد تا قیام سى تیر 1331 ادامه یافت. قیام سى تیر ناشى از همین وحدت کلمه بود. بعد از سى تیر, براثر اختلافات کم کم این وحدت کم رنگ تر شد. نفوذ افراد وابسته به بیگانه در نهضت ملى نفت نیز از عوامل شکست آن است. خط مشى اصلى مصدق, اخراج استعمار انگلیس از شرکت نفت انگلیس و ایران بود, اما به عمال داخلى استعمار بى توجه بود, چون افرادى مثل زاهدى و امینى وزراى اولیه کابینه مصدق بودند که وابستگى آن ها به بیگانگان مشهور بود.
پى نوشتها:
1 ـ ایران کوه آتشفشان, ص 77ـ80.
2 ـ همان, ص 83.
3 ـ جنبش فدائیان اسلام, ص 24.
4 ـ ایران کوه آتشفشان, ص 83.
5 ـ جنبش فدائیان اسلام, ص 25.
6 ـ تاریخ سیاسى معاصر ایران, ص 350 ـ 354.
7 ـ روحانیت و اسرار فاش نشده, ص 18.
8 ـ مصدق و نهضت ملى, ص 77 و 78.
9 ـ تاریخ نوین ایران, ص 153.
10 ـ بابهره گیرى از کتاب نگرشى کوتاه برنهضت ملى ایران, منتشر شده از طرف سازمان مجاهدین انقلاب اسلامى ایران.

تبلیغات