آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

ءموضوع نوشتار پیشبرد موضع‏گیرى‏هاى امام على علیه السلام در برابر جریان‏هاى اجتماعى بعد از رحلت رسول الله صلى الله علیه و آله مى‏باشد.این پدیده‏ها را در دو بخش مى‏توان بررسى نمود.یک بخش جریان‏هاى اجتماعى پیش از زمامدارى، بخش دوم جریان‏هاى اجتماعى در مدت زمامدارى حضرت.
موضع این نوشتار بخش نخست مى‏باشد.
منظور از این جریان‏هاى اجتماعى‏جریان‏هاى همسو و نیز چالشگر در برابرآرمان‏هاى امام مى‏باشد. در مدت حدودبیست و پنج‏سال جریان‏هاى محورى و کلان‏را سه جریان مى‏توان عنوان کرد . یکى‏جریان همسو، دوم جریان مهم برخواسته ازسقیفه بنى‏ساعده، سوم انقلابى که علیه‏خلیفه سوم عثمان شکل گرفت. بررسى‏هرسه جریان و نیز تحلیل خاستگاه آن ها واز همه مهمتر تحلیل موضع‏گیرى‏هاى امام‏در برابر آن ها حایز اهتمام است. به ویژه‏موضع‏گیرى‏هاى امام حق مدار که فراتر از زمان‏ومکان بوده و براى هر زمان الهام بخش و الگومى‏باشد. پیش از سایر محورها مهم جلوه‏گر است.این سه جریان مهم را به صورت فشرده موردتحلیل قرار مى‏دهیم:
الف: تشکل همسو
منظور این تشکل جریان اجتماعى است‏که رهبرى و جانشین امام همام را باور داشت‏و در دوران خلفا توانست هویت‏خویش راحفظ کند و در دوران زمامدارى امام در سطح‏گسترده گسترش یافت. این جریان که‏شکل‏گیرى تشیع را پدیدار ساخت‏برآینداندیشه بالنده و هوشمند با رفتارى منطقى وعقلانى در برابر جریان بزرگ چالشگرمقاومت نمود، افراد این جریان افرادى‏سترگ بودند که چون اندیشه آنان برستون‏هاى مقاوم برهان استوار بود و افراد آن‏هوشمندانه از آن دفاع نمودند.
بحران‏هاى اندیشه
بحران‏هاى اندیشه، اندیشه زلال آنان راآلوده نساخت.این جریان براین باور بود که‏رهبرى جامعه از آن مقدار ارزش و اهتمام‏برخوردار است که خداى سبحان در آن به‏طور مستقیم دخالت نموده و براین به عنوان‏جانشینان رسول الهى براساس شایستگى‏الهى و انسانى آن‏ها تعیین کند. این اندیشه‏براین باور استوار است که فرد شایسته این‏منصب بعد از رسول الله‏صلى الله علیه وآله على بن‏ابى‏طالب‏علیه السلام است و جریان همسو باحق‏مدارى همو آرمان خواهى على‏علیه السلام‏مى‏باشد. این جریان اجتماعى گرچه نسبت‏به جریان دوم از لحاظ جمعیت، جمعیت‏انبوهى نبود، لیکن از یک سو افرادى برجسته‏فراوانى از صحابه رسول الله همسو با این‏تفکر بودند که عده‏اى را نیز به دنبال داشتند.از جانب دیگر چون باور آن‏ها بر برهان استواربود، از جریان مخالف آسیب ندید و توانست‏هویت‏خود را حفظ کند. و پوینده و پالنده ازدوران خلفا را عبور نمود و در زمان امام‏شکوفا شد و هم اکنون هم این جریان تفکرعقیدتى اجتماعى بخش مهم از اجتماعى‏امت اسلامى را تشکل مى‏دهد و تشیع به‏صورت روز افزون گسترش مى‏یابد.
افراد زبده و شاخص‏هاى این جریان را بعداز خاندان حضرت مى‏توان این گونه نام برد:اصبغ بن نباته، اویس قرنى، حارث بن‏عبدالله، کمیل بن زیاد، مالک بن الحارث‏النخعى، محمدبن ابى‏بکر، محمدبن حنفیه،میثم تمار، هاشم بن عتبه، ابوذرغفارى،حجربن عدى، رشید هجرى، زید بن‏صوحان، صعصعة‏بن صوحان، سلیمان بن‏صردخزاعى، سهل بن حنیف، عثمان بن‏حنیف، عبدالله بن عباس، ظالم بن ظلم،عبدالله بن ابى‏طلحه، عبدالله بن بدیل، عبدالله‏بن جعفرطیار، عبدالله بن خباب، عدى بن حاتم،عمروبن حمق، قنبر، یاسیر، عباس بن شریک،شریع بن هانى، قیس بن سعد بن عباده، یزید بن‏قین و...
برخى از نامبردگان گرچه از اصحاب خاص‏و حواریون زمان حضرت مى‏باشند و درشکل‏گیرى این جریان در روزهاى نخست‏نقش نداشتند، لیکن بسیارى از اینان ازصحابه رسول الله‏صلى الله علیه وآله مى‏باشند و در زمان‏حضرت اسلام آوردند و در جنگ‏هاى بدر واحد شرکت داشتند. روز شکل‏گیرى این‏جریان همراه و همگام بودند مانند عباس که‏از بزرگان صحابه رسول الله‏صلى الله علیه وآله مى‏باشد. ومانند ابوذرغفارى که از شیعیان خاص‏حضرت بودند و هنگامى که خلیفه سوم وى رابه ربذه تبعید کرد، امام على‏علیه السلام با خاندانش‏وى را شکوهمندانه بدرقه نموادند.
و مانند عبدالله بن خباب از اصحاب رسول‏الله و کارگزاران امام در نهروان بود که خوارج‏وى را در مقابل چشمان همسرش ذبح کردندو شکم همسر حامله‏اش را نیز دریدند.
و نیز سهل بن حنیف از صحابه رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله بود که در جنگ بدر شرکت‏داشت.
و عثمان بن حنیف برادر سهل در جنگ‏احد شرکت داشت.
و مانند حجربن عدى که مظلومانه درروستاى «مرج عذرا» به شهادت رسید، ازصحابه رسول الله‏صلى الله علیه وآله بود.
زید بن صوحان در عهد رسول الله‏صلى الله علیه وآله‏اسلام آورد. و نیز صعصعة‏بن صوحان در عهدرسول الله‏صلى الله علیه وآله اسلام آورد.
سلمان فارسى از صحابه بنام رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله و از مدافعان صحنه‏هاى اجتماعى‏بود.
و مانند سلیمان بن صرد خزاعى رهبرتوابین از صحابه رسول الله‏صلى الله علیه وآله بود که‏حضرت وى را سلیمان نامید.
عبدالله بن جعفر طیار نخستین طفل‏مسلمان بود که در حبشه به دنیا آمد.
و مانند عمار یاسر که از سابقین اولین ازمهاجرین بود و در زمان رسول الله‏صلى الله علیه وآله‏شکنجه تحمل کرد و پدر و مادرش اولین‏شهیدان صدر اسلام مى‏باشد. و درجنگ‏هاى‏بدر و احد و... شرکت داشت.
و مانند عدى بن حاتم از اصحاب رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله که در سال نهم بر حضرت واردشد.
و مانند قیس بن سعد بن عبادة پرچم‏دارانصار، از فرماندهان سپاه اسلام در صفین ونیز از فرماندهان سپاه امام مجتبى‏علیه السلام بود وبه هیچ وجه حتى بعد از صلح حاضر نمى‏شدبا معاویه بیعت کند.
و مانند شریح بن هانى از اصحاب رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله از سران اصحاب امام على‏علیه السلام و ازفرماندهان سپاه حضرت در صفین بود.
این‏ها افراد برجسته این جریان مى‏باشندکه از روز نخست تشکل همسو را شکل دادندو به تعیین افراد فراوانى را نیز همراه داشتند.
خاستگاه تشکل همسو
خاستگاه این جریان همان رهنمودهاى‏وحیانى رسول الله‏صلى الله علیه وآله مى‏باشد که در دوران‏رسالت‏خویش در عرصه‏هاى مناسب به‏صورت شفاف آن را ترسیم نمود و تلاش وپافشارى برآن نمود. فرموده‏هاى درخشان‏رسول الله‏صلى الله علیه وآله در تثبیت این جریان مانندحدیث‏شریف ثقلین، و حدیث منزلت واحادیث متواتر دیگر که هیچ فرد مطلع و منف‏را یاراى انکار آن‏ها نیست، اوج تلاش رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله را در حادثه بزرگ غدیر مى‏توان‏شاهد بود که در میان انبوه جمعیت‏حجاج به‏امر الهى و آیه مبارکه «یا ایهاالرسول بلغ ماانزل الیک من ربک‏»
موضوع رهبرى را به صورت شفاف ترسیم‏نمود و با نداى رسا اعلان نمود: «من کنت‏مولاه فهذا على مولاه.»; که غدیر اوج‏شکوفایى این اندیشه است که بهانه‏ها را از کف‏بهانه‏جویان مى‏گیرد، آفتاب غدیر از فراسوى‏اندیشه بشرى از افق وحى طلوع نموده آن هم‏طلوع بى‏غروب که فروغ آن همواره پرتوافکنى‏مى‏نماید گرچه هاله‏هایى از ابر از روز نخست‏به چالشگرى خیزش نمود، لیکن در انجام‏فروغ آفتاب بر ابرهاى تیره چیره خواهد شد.
براین اساس خاستگاه این تشکل که همان‏تشیع است‏به زمان پیش از رحلت رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله بازگشت دارد. همان اندیشه‏بالنده‏اى که زمان حضرت به جانشینى وامارت على‏علیه السلام بعد از رحلت معتقد بود ونسبت دادن آن به بعد از رسول الله‏صلى الله علیه وآله و یافردى مانند عبدالله بن سبا ناشى از جهل ونادانى است که این نوع تیرگى‏ها از ابرهاى‏تیره بى‏باران وهابیت که همراه با غرش وصداى طبل خالى مى‏باشد، پدیدار مى‏شود وبدور از عدل و انصاف است که این جریان مهم‏حق مدار این گونه مورد اتهام قرار گیرد.
موضع امام علیه السلام
موضع امام‏علیه السلام در راستاى این جریان‏بسیار شفاف است. زیرا این تشکل براساس‏باروحق‏مدارى اندیشه و رفتار علنى شکل‏گرفته است. تشکل همسویى است که آرمان‏رسول الله‏صلى الله علیه وآله و خود على‏علیه السلام در آن‏جلوه‏گراست.
رسول الله‏صلى الله علیه وآله به حق نگران توقف این‏تشکل بود. حتى در لحظه نزدیک به ارتحال‏قلم و دوات درخواست نمود تا در تحکیم آن‏نوشتار دیگرى از خویش یادگار نهد.آشکاراست که موضع امام‏علیه السلام در راستاى این‏جریان تحکیم و تثبیت آن است. این جریان‏گرچه به ظاهر مغلوب تشکل بزرگ دیگر بودلیکن امام‏علیه السلام به گونه هوشمند و منطقى ازاین جریان حمایت نمود و به صورت منطقى‏از موضع اصحاب و سران این جریان حمایت‏کرد. و همین موضع باعث‏شد این جریان ازپیچ و خم بحران‏هاى دوران خلفا عبور کند وبا حفظ هویت‏خویش در فرصت زمامدارى‏حضرت شکوفا شود. امام در فرصت‏هاى‏مناسب فضایل افراد این تشکل را آشکارمى‏ساخت. چنان که در نماز میت‏سهل بن‏حنیف 25 تکبیرگفت. و حتى از موضع‏آنان در فرصت مناسب به صورت منطقى وشفاف دفاع مى‏نمود. در هنگام تبعید ابوذر به‏ربذه، خلیفه از مشایعت وى و حتى سخن باوى را منع نموده بود و مروان شاهد و ناظر به‏جریان حرکت ابوذر بود که امام با خاندانش وچند تن از اصحاب خاص، ابوذر را بدرقه‏نمودند و با وى سخن‏ها گفتند. و هنگامى که‏مروان خواست ممانعت کند، امام وى راپرخاش کرد! این حرکت على رغم خواست‏خلیفه انجام گرفت و امام همان آشکارا ازحرکت‏هاى ابوذر دفاع مى‏نماید.
در هر صورت موضع امام حفظ این تشکل وعبور دادن آن از بحران‏هاى این دوران بود که‏به خوبى توفیق حاصل نمود.
ب: جریان خلافت
موضوع رهبرى مهمترین نهاد اجتماعى راشکل مى‏دهد. برآیند رهبرى الهى رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله در راستاى استقرار نهادهاى‏سیاسى و اجتماعى موفقیت ممتازى در طول‏تاریخ نبوت پدیدار ساخت. هیچ پیامبرى به‏مقدار رسول الله‏صلى الله علیه وآله دراهداف خویش‏توفیق حاصل ننمود. زیرا حضرت درابعادگوناگون عقیدتى، فرهنگى، سیاسى،اجتماعى، اقتصادى، نهادهاى برخاسته ازمتن وحى را استقرار بخشید و آن گونه امتى‏هم‏گرا و متشکل ساخت که بزرگترین تمدن‏بشرى را پایه نهاد.
مى‏توان گفت: رهبرى در ایجاد این تحول‏نقش اول را ایفا نمود و به همین لحاظحضرت همواره در اندیشه رهبرى بعد از خودبود و نگرانى خویش را از این امر بارها ابرازنمود. و تلاش فراوان کرد که رهبرى بعد از وى‏در مسیر صحیح الهى خویش مستقر شود.ولى آنچه نباید رخ مى‏داد، شکل گرفت. هنوزجنازه حضرت بر روى سریرمغسل بود که‏ابرهاى تیره پدیدار شدند و اولین جریان مهم‏بعد از رحلت‏حضرت در سقیفه بنى ساعده‏شکل گرفت که حزب مهم انصار در آن سقیفه‏جمع شدند و براى جانشینى رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله‏دراندیشه برآمدند.
انصار براین بارو بودند که برآیند این شورارهبرى و زعامت‏سردار انصار سعدبن‏عباده‏خواهد بود. لیکن با اطلاع سران مهاجرین که‏حزب مهم دیگر اجتماعى و از جهاتى از حزب‏انصار هم قوى‏تر و با نفوذتر بود، برخى ازسران مهاجرین خود را به شوراى سقیفه‏رساندند. صحبت‏خلافت عمر و سپس عثمان‏شد! على رغم تصمیم انصار موضوع رهبرى به‏سمت و سوى مهاجرین چرخید و باتدبیرهاى بعد از شورا اکثریت جمعیت جامعه‏از این تصمیم حمایت نمود و بزرگترین‏انحراف اجتماعى بعد از رحلت رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله پدیدار شد.
البته جریان خلافت در پایان زمامدارى‏عثمان هم متوقف نشد بلکه با تغییر ساختاراز خلافت‏به پادشاهى در بین بنى‏امیه تداوم‏یافت و در نیمه اول قرن دوم نیز با همین‏ساختار از بنى‏امیه به بنى‏عباس انتقال یافت وبیش از پنج قرن دوام آورد.
خاستگاه خلافت
از نگاه اول این گردش امر عجیب مى‏نماید!چرا که تلاش‏هاى گسترده رسول الله‏صلى الله علیه وآله به‏همین سادگى فراموش شده و رهبرى از مسیرخویش بیرون رفته است. و جمعیت انبوه را به‏دنبال خویش حرکت داده است!
لیکن مى‏توان گفت: گرایش یا گریز مردم‏عواملى دارد که با فراهم شدن آن زمینه‏گردش‏هاى عمومى در کوتاه‏ترین مدت پدیدارمى‏شود. در مورد این گردش بزرگ عوامل زیررا مؤثر مى‏توان دید:
از یک سو مردم جدیدالعهد به اسلام بودندونهادهاى دینى به خصوص نهاد سیاسى‏دینى براى آنان بسیار تازگى داشت و این‏اندیشه در بین توده مردم از عمق کافى‏بهره‏مند نبود.
از سوى دیگر انبوه مردم را سران احزاب وقومیت‏ها به دنبال دارند و سران قومیت‏ها واحزاب اجتماعى به لحاظ طمع هایى که به‏رهبرى داشتند: بسیارى یا به امید بهره‏ورى‏از این موضع در صف چالشگران ایستادند وبرخى نیز بى‏تفاوت ماندند.
از جانب سوم حزب پیروز سقیفه از تدبیراجتماعى و قدرت بالایى بهره‏مند بود و با بهره‏ورى از موقعیت‏خویش تمام احزاب و سران‏اقوام را مرعوب خویش ساخت. به گونه‏اى‏افراد سرشناسى مانند زبیر، طلحه،عبدالرحمن بن عوف همگى گردن به بیعت‏ابوبکر نهادند. در هر صورت گردش عظیم‏مورد شگفت‏انگیز نیست; آنچه باعث تعجب‏است، این است که چگونه سران احزاب وقومیت‏ها که از همه چیز آگاه بودند، براساس‏خواهش‏هاى نفسانى این گونه چرخش تن‏دادند و موضع خویش را در مورد رهبرى‏رسول الله‏صلى الله علیه وآله به سمت و سوى خلافت‏جهت دادند.
ادامه دارد.

تبلیغات