آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

همچنان که وحدت و یکپارچگى ملت ومسؤولین و گردانندگان انقلاب باعث پیروزى‏آن است، اختلاف ملت و یا اختلاف مسؤولین‏که قهرا سبب دو دستگى مردم نیز خواهدشد، موجب شکست انقلاب و در نتیجه‏نابودى آن خواهد گردید. بنابراین حفظ وتداوم نظام جمهورى اسلامى ایران در گروریشه یابى منشا اختلاف و تلاش در جهت‏رفع آن است.
بامراجعه به سخنان گوهربار امیرالمؤمنین‏علیه السلام‏مى‏توان منشا برخى از اختلافات را تحت دوعنوان کلى خلاصه نمود:
الف - ناپاکى‏هاى درونى
حضرت على‏علیه السلام سبب تفرقه و جدایى دربین مردم را ناپاکى‏هاى درونى و انگیزه‏هاى‏زشت مى‏دانند: «انما انتم اخوان على دین‏الله ما فرق بینکم الاخبث السرائر وسوء الضمائر...; همانا شما براساس دین‏خدا، با یکدیگر برادر و پیوسته هستید و تنهاناپاکى‏هاى درونى و انگیزه‏هاى زشت‏باعث‏تفرقه و جدایى در میان شما گشته‏است...» (1)
در توضیح واژه «ناپاکى‏هاى درونى‏»مى‏توان جلوه‏هایى از آن را در موارد ذیل‏خلاصه نمود:
1 - خود پرستى و خود محورى
انسان خود پرست‏یا خود محور، کسى‏است که هوسهاى او بت و محور او گشته‏است. به طورى که جز سود و منافع به چیزدیگرى نمى‏اندیشد و همه چیز را فداى‏مصالح مادى خویش مى‏نماید. ریشه خودپرستى را مى‏توان درمقوله‏هایى چون «کبر»،«عجب‏»، «حسادت‏»، «ترس‏» و... جستجونمود. از نظر حضرت على‏علیه السلام مبدا تمام‏عقده هایى که منجر به اختلافات و مانع‏تداوم انقلاب مى‏گردد، خودپرستى و خودمحورى مى‏باشد و این تلازم به حدى است‏که ایشان از اختلاف نیروها به اختلاف هوسهاتعبیر مى‏نمایند و خود محورى و خودپرستى را بزرگ‏ترین خطرى مى‏دانند که‏هویت جامعه اسلامى و تداوم انقلاب راتهدید مى‏کند. (2)
بنابراین براى مقابله با این آفت وریشه‏هاى اختلاف سازان، بر ما است که به‏مقابله و پیکار علیه خود پرستى به پاخیزیم.چرا که جهاد ومبارزه با دشمنان بیرونى فقطسبب پیروزى انقلاب مى‏گردد و آنچه باعث‏تداوم وماندگارى این انقلاب مى‏شود، چیزى‏جز مبارزه با دشمن درونى نیست. و لذابرهمین اساس است که پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله‏خطاب به گروهى از مسلمانان که پیروزمندانه‏از میدان جنگ برگشته بودند، فرمودند: «آفرین برگروهى که جهاد کوچک‏تر را انجام‏داده و جهاد بزرگ‏تر هنوز برآنان باقى است.»و هنگامى که از ایشان سؤال شد که جهادبزرگ‏تر کدام است؟ ایشان در جواب‏فرمودند: «جهاد با نفس.» (3)
حضرت على‏علیه السلام در این خصوص‏مى‏فرمایند: «اعملوا ان جهادالاکبر، جهادالنفس فاشتغلوا بجهاد انفسکم‏تسعدوا»; بدانید که بزرگ‏ترین جهاد، جهادمبارزه با نفس است، پس به جهاد خویش‏اشتغال ورزید تا سعادتمند شوید.» (4)
آنچه در مى‏یابیم این است که اگر پیروزى‏در قبال دشمنان بیرون و درون بایکدیگرهمراه گردد، حاکمیت دینى در جامعه تداوم‏یافته و شعاع آن سراسر گیتى را فرا خواهدگرفت.
2 - کینه ورزى‏هاى شخصى و عقده‏ها
بى‏شک یکى از عواملى که موجب ایجاداختلاف در جامعه اسلامى مى‏گردد، وجودعقده‏ها و کینه‏هاى شخصى در افراد مى‏باشدکه نمونه افرادى که به این دلیل از صفوف‏مسلمانان جدا گشته و در مقابل حق‏ایستاده‏اند در تاریخ اسلام فراوان مى‏باشد. ازجمله: هنگامى که رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله آنچه بدان‏مامور بود در غدیر خم اعلام نمود و این امردر بلاد شایع گشت. نصربن حارث - کلده‏عبدى، از این موضوع آگاه شد، لذا به محضررسول خداصلى الله علیه وآله آمد و گفت: از سوى خدا امرکردى که گواهى به خدا و رسالت تو بدهیم، ونماز و روزه و حج و زکات را بجا آوریم، همه را ازتوپذیرفتیم و قبول نمودیم. حال به اینها اکتفاننمودى و باز دست پسر عمت را گرفته، وبلند نمودى و برما برترى دادى و گفتى: «من‏کنت مولاه فعلى مولاه‏» آیا این امر توست‏یا ازجانب خدا مى‏باشد؟! رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله‏فرمود: قسم به خدایى که جز او معبودى‏نیست، این امر از جانب خداوند است.»نامبرده پس از شنیدن این سخن به طرف‏شتر خویش رفت، در حالى که مى‏گفت:«خدایا، اگر آنچه محمدصلى الله علیه وآله مى‏گوید، راست‏وحق است، برما سنگى ببار و یا عذابى‏دردناک به ما برسان.» هنوز بر شتر خویش‏نرسیده بودکه سنگى از آسمان فروآمد و او رابه هلاکت رساند. و خداوند متعال این آیه رانازل نمود: «سال سائل بعذاب واقع‏» که‏به اعتقاد علماى شیعه و جمعى از علماى اهل‏سنت این آیه از قضیه غدیر و در این خصوص‏نازل شده است.» (5)
در روزگار حکومت‏حضرت على‏علیه السلام نیزنمونه‏هاى بسیارى مى‏توان یافت که وجودعقده‏ها و کینه‏هاى شخصى در افراد سبب‏جبهه‏گیرى آن ها در مقابل حضرت شده بود.کسانى که دلهایشان مالامال از حقد وکینه‏نسبت‏به على‏علیه السلام به خاطر جنگهاى بدر،خیبر، حنین و غیره بود. آن ها به بهانه‏هاى‏مختلف ازحق جدا گشته و در مقابل ایشان‏جبهه‏گیرى نمودند. چنان که در دعاى ندبه‏مى‏خوانیم: «افاودع قلوبهم احقادا بدریة‏و خیبریة «حنینیة و غیرهن فاضیت‏على عداوته و اکبت على منابذته‏»از این رو وجود حقد وکینه سبب مى‏شودکه افراد حق را نادیده گرفته و در مقابل آن‏جبهه‏گیرى نمایند.
در نظام انقلاب اسلامى ما نیز این امرمحسوس مى‏باشد. چرا که شاهدیم افرادى راکه از انقلاب زخمى خورده و یا کینه‏اى در دل‏داشته و یاخواهان مسؤولیتى بوده و لیکن‏بدان نرسیده و دست نیافته‏اند، چطور بااعمال و رفتار و قلمهاى خویش خواسته ویاناخواسته به «وحدت ملى‏» صدمه‏مى‏رسانند و باعث ایجاد اختلاف در جامعه‏اسلامى مى‏گردند. به طورى که حتى‏رادیوهاى بیگانه از آنان تمجید مى‏نمایند.مقام معظم رهبرى - مدظله العالى - در این‏خصوص مى‏فرمایند: «این افراد مختلفند.برخى‏ها عقده هایى دارند، بعضى‏ها کینه‏اى‏دارند، بعضى هاگله‏اى از کسى دارند. براى‏خاطر دستمالى قیصریه را آتش مى‏زنند،براى خاطر دشمنى و یک کینه شخصى و یک‏محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بود به‏او بدهند، و مثلا داده نشد، براى خاطر یک‏اشتباه در فهم مى‏بینند حرفى مى‏زننداقدامى مى‏کنند که در خدمت دشمن قرارمى‏گیرند.» (6)
3 - دنیاگرایى
دنیا گرایى یکى از آفات اساسى است که‏مخصوصا خواص یک جامعه را در معرض‏تهدید قرار مى‏دهد; به طورى که به خاطرمنافع شخصى از قبیل مال پرستى،ریاست‏طلبى و... افراد خود را در مقابل حق‏قرار داده وحتى با جمع آورى عده و عده براى‏نیل به امیال شیطانى خویش تلاش‏مى‏نمایند. رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله بزرگ‏ترین‏نگرانى امت‏خویش را دنیا پرستى عنوان‏نموده و مى‏فرمایند: «ان اکثر ما اخاف‏علیکم ما یخرج الله لکم من برکات‏الارض‏»; بیشترین نگرانى من بر شما، ازبرکاتى است که خداوند از زمین برشما عنایت‏مى‏دارد.»، از حضرت سؤال کردند که‏منظورتان از برکات چیست؟ ایشان در جواب‏فرمودند: «زهرة‏الدنیا»; زیبایى دنیا. (7) وحضرت على‏علیه السلام نیز دنیاگرایى را اساس وریشه تمام مشکلات معرفى مى‏نمایند:«حب الدنیا راس الفتن و اصل‏المحن‏» (8)
با مراجعه به تاریخ اسلام مى‏توان دریافت‏که چگونه گرایش خواص جامعه اسلامى به‏دنیا باعث اختلاف و تضییع حق گردید. به‏عنوان مثال مى‏توان به ریاست‏طلبى طلحه وزبیر اشاره نمود، هنگامى که به انگیزه نیل ه‏ریاست‏با حضرت على‏علیه السلام بیعت نمودند ولى‏از آن حضرت جواب منفى شنیدند. از این روسر به شورش برآورده و با ایجاد جنگ جمل،در صفوف مسلمین اختلاف ایجاد نمودند.ابن ابى‏الحدید مى‏گوید: «طلحه و زبیر به‏هوس کوفه با على‏علیه السلام بیعت کردند ولى آنگاه‏که پایدارى على‏علیه السلام را در این تصمیم، محکم‏و سازش ناپذیرى وى را دیدند و مشاهده‏کردند که على‏علیه السلام مصمم است‏خط اصلى‏حکومتى‏اش را بر مبناى کتاب و سنت‏پیامبرصلى الله علیه وآله قرار دهد، سربه شورش‏برداشتند.» (9)
در واقعه کربلا نیز دنیا پرستى کوفیان‏جلوه‏گر است. به طورى که عده‏اى به جهت‏عشق به داشته‏ها و عده‏اى براى به چنگ درآوردن موقعیت‏ها در مقابل عطایا و پست‏ها ومناصب پیشنهادى از سوى دستگاه یزیدى‏ازحق چشم پوشى نموده و بیعت‏با حسین بن‏على‏علیه السلام را شکستند و به جنگ با او روى‏آوردند.
«دنیاگرایى‏» آفتى است که انقلاب اسلامى‏ما را نیز در معرض تهدید خویش قرار داده‏است. به طورى که مقام معظم رهبرى بارها باذکر موارد تاریخى همه اقشار و به ویژه‏مسؤولین را بر آن توجه داده‏اند، چرا که این‏دنیاگرایى‏ها و ریاست‏طلبى‏ها است که باعث‏مى‏شود افراد بجز منافع شخصى، به چیزى‏ننگرند و هنگامى که افراد فقط در پى‏کسب‏ریاست، جناح بازى، مال و... باشند و براى نیل‏به آن به هرعملى اقدام بنمایند، بى‏آنکه به‏مسائلى چون «دین‏»، «قانون‏» و «رهبرى‏»- که‏محورهاى وحدت در جامعه اسلامى هستندتوجه نمایند، بى‏شک «اتحاد» در جامعه‏صدمه دیده و «اختلاف‏» در کشور حاکم‏مى‏گردد که ثمره آن جز از هم پاشیدگى نظام‏نمى‏باشد.
ب - فتنه‏هاى بیرونى
با مراجعه به سخنان امام على‏علیه السلام‏درمى‏یابیم که حضرت از شیطان - که‏سرچشمه فتنه‏هاى بیرونى مى‏باشد. - به‏عنوان عامل ایجاد اختلاف و شکاف نام برده ومى‏فرمایند: «ان الشیطان یسنى لکم طرقة‏و یریدان یحل دینکم عقدة عقده و یعطیکم‏بالجماعة الفرقة و بالفرقة الفتنه، فاصدفواعن نزغانه و نفثاته و...»; شیطان راههاى‏خود را بر شما هموار مى‏کند، مى‏خواهد باگسستن گروه‏هاى همبستگى و ایجاد شکاف‏در صفوف متحد شما دین شما را سست کند وبه جاى همبستگى و اتحاد، تفرقه و نفاق درمیان شما ایجاد نماید، در نتیجه تفرقه وآشوب و فساد در جامعه پدید آورد و بنابراین‏ضرورى است که شما با وسوسه‏ها و افسونهاى‏او پیکار کنید.» (10)
در قرآن کریم «شیطان‏» در دو معنا به کاررفته است:
1 - به معناى انسانهایى که در صدد گمراهى‏و به دام افکندن همنوعان خویش هستند.
2 - به معناى موجودات غیبى که در دل‏آدمى وسوسه ایجاد مى‏نمایند. (11)
از آغاز پیروزى انقلاب اسلامى در ایران،این نظام با توطئه‏هاى مختلف مواجه گشت‏که بزرگ‏ترین آن توطئه‏هاى شیطان بزرگ،آمریکا مى‏باشد که به طرق مختلف سعى درایجاد اختلاف و تفرقه در بین نیروهاى انقلاب‏داشته و دارد که از آخرین ترفندها و حیله‏هاى‏این شیطان بزرگ مى‏توان به ادعاهاى آن‏کشور جهت رابطه با جمهورى اسلامى اشاره‏نمود که تلاش مى‏نماید بدین طریق با ایجادتردید و شبهه در بین مردم و جذب عده‏اى به‏سوى خویش، «وحدت ملى‏» ما را به «اختلاف‏ملى‏» مبدل سازد.
مقام معظم رهبرى دراین خصوص‏مى‏فرمایند:
«هدف حکومت آمریکا و دستگاه‏امپراطورى آمریکایى از این حرفها چیست؟هدف چند چیز است. یکى این که مى‏خواهندآن‏چیزى که تا امروز وسیله وحدت ملت ایران‏بوده است، به وسیله اختلاف ملت تبدیل‏کنند، تاحالا ملت ایران به خاطر این که‏مى‏دانستند دولت آمریکا دشمن آنهاست، درمقابل دشمنى آمریکا، اگر یک وقت اختلافات‏جزئى هم داشتند کنار مى‏گذاشتند و متحدمى‏شدند. مقابله با آمریکا یکى از وسایل‏وحدت این لت‏بوده است. اینها مى‏خواهندبا این جنجال‏ها همین وسیله وحدت ملت مارا به وسیله اختلاف تبدیل کنند.» (12)
لذا برماست‏با شناخت دشمن وکیدها ومکرهاى آن همگام باهم و با اتکال به خداوندمتعال در صدد مقابله با آنها برآییم که در این‏صورت مکر شیطان بدون اثر خواهد بود. «ان‏کید الشیطان کان ضعیفا» (13)
پى‏نوشتها:
1 - نهج البلاغه، خطبه 113.
2 - رمز تداوم انقلاب در نهج البلاغه، محمدى رى‏شهرى، ص 37.
3 - بحارالانوار، ج 19، ص 182.
4 - غررالحکم
5 - الغدیر، علامه امینى، ترجمه محمدتقى واحدى،ج 2، ص 127 - 128.
6 - روزنامه جمهورى اسلامى، 27/9/78.
7 - المحجة‏البیضاء، فیض کاشانى، ص 358.
8 - غررالحکم
9 - رسالت‏خواص، سیداحمدخاتمى، ص 90، به‏نقل از شرح نهج البلاغه، ابن ابى‏الحدید، ج 11، ص 10.
10 - نهج البلاغه، خطبه 121.
11 - رمز تداوم انقلاب اسلامى، ص 41.
12 - آمریکا از دیدگاه رهبرى، مرکز تحقیقات‏سپاه، ص 138.
13 - سوره نساء، آیه 76.

تبلیغات