آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

((وحدت)), از مقدماتى است که اساس و انسجام و پویایى یک نظام را تشکیل داده و رمز ماندگارى آن مى باشد. از آنجایى که ((آسیب شناسى انقلاب)) یکى از مهم ترین مسائل تداوم نظام اسلامى, مى باشد و با توجه به این که اختلاف و تفرقه یکى از آسیب هایى است که انقلاب ما با آن مواجه گشته است, در سالى که مقام معظم رهبرى ـ مدظله العالى ـ آن را سال امام على(ع) نامیده و راهکار وحرکت نظام را بر دو محور ((وحدت ملى)) و ((امنیت ملى)) ترسیم ساخته اند, برآنیم که وحدت ملى را در منظر امیرمومنان على(ع) بررسى و نظاره نماییم.
ماهیت وحدت ملى
با مراجعه به کلمات على(ع) چنین مى توان استنباط نمود که: ((اتحاد)) امرى فطرى و طبیعى مى باشد و انسان با روحیه نوع دوستى پدید آمده است. بنابراین آنچه که باید به ریشه یابى آن پرداخت, ((اختلاف)) است, چرا که ((اتحاد)) ریشه در فطرت انسان دارد.
در خطبه 112 نهج البلاغه آمده است:
((انما انتم اخوان على دین الله, مافرق بینکم الا خبث السرائر و سوء الضمائر فلاتوازرون و لاتناصحون و لاتباذلون و لاتوادون.))(1)
همانا شما براساس دین خدا ـ که آیین فطرت است.ـ با یکدیگر برادر و پیوسته اید, و تنها ناپاکى هاى درونى و زشتیهاى باطن موجب تفرقه و جدایى میان شما شده است که در نتیجه تعاون و همیارى, نصیحت, بذل و بخشش و دوستى و محبت از میان شما رخت بربسته است.
ضرورت وحدت ملى
گرچه وحدت گرایى, فطرى است اما امور فطرى نیازمند پرورش و توجه مى باشد و بى توجهى و عدم اهتمام به آن, موجب این مى شود که شکوفا نگردد و یا در معرض تندبادهاى روزگار قرار گیرد, لذا امیرالمومنین على(ع) براى تقویت این امر فطرى در بین امت پیامبر بسیار تلاش مى نمودند و خود را مشتاق ترین شخص به وحدت اسلامى به شمار مىآوردند:
((لیس رجل ـ فاعلم ـ احرص على جماعه امه محمد(ص) و الفتها منى ابتغى بذلک حسن الثواب; و...کرم المآب))
بدان هیچ کس از من بر اتحاد و همبستگى در امت محمد(ص) حریص تر نیست, من در این کار خواستار پاداش نیکو...و بازگشت به جایگاه نیکوهستم.(2)
ثمرات وحدت ملى
با مطالعه سخنان امام على(ع) مى توان به برخى از دلائلى که ایشان براساس آن بر مقوله وحدت تإکید مى نمودند, دست یافت که در ادامه به برخى از آن ها اشاره مى شود:
1 ـ وحدت ملى بسترى براى ریزش فیض الهى
از دیدگاه حضرت على(ع) خداوند در طول تاریخ بشرى هیچ نعمتى را با وجود اختلاف, به قوم و امتى عنایت ننموده است: ((و ان الله سبحانه لم یعط احدا بفرقه خیرا ممن مضى و لاممن بقى)); بى گمان درمیان گذشتگان و آیندگان بشرى, هرگز خداوند با وجود اختلاف خیرى را ارزانى کسى نداشته و نمى دارد.(3)
نه تنها اختلاف مانع نزول فیض هاى الهى مى شود حتى باعث سلب نعمتهاى موجود نیز مى گردد. چنان که امام على(ع) با اشاره به سرانجام قوم بنى اسرائیل, چنین بیان مى کنند که چگونه بارسوخ تفرقه بین آن ها دوستى ها و مهربانى ها رخت بربست و پراکندگى و اختلاف سبب جنگ آن ها علیه یکدیگر گردید و این اختلافات سبب شد که خداوند, لباس عزت و فراوانى نعمتش را از آنان برگیرد.(4)
از نگاه امام على(ع) وحدت و باهم بودن است که سبب یارى خداوند مى شود. چرا که ((یدالله مع الجماعه))(5); دست خدا با جماعت است. و لذا امام خمینى(ره) همیشه براین نکته تإکید مى کردند که: ((کارى نکنید که عنایت خدا, خداى نخواسته کم بشود.))(6)
2 ـ وحدت ملى و پیروزى در صحنه هاى مختلف
پیروزى و گسترش اسلام در سالهاى اولیه بعثت نتیجه همبستگى و وحدت مسلمانان بود. این ایمان و اتحاد بود که آنان را چنان تربیت کرده بود که فارغ از هرنوع دسته بندى و قوم سالارى, تحت لواى نبوى(ص), براى اعتلاى کلمه ((لااله الاالله)) جانفشانى مى نمودند و به برکت همین وحدت بود که خداوند پیروزىهاى روز افزون را بر مسلمانان عنایت مى داشت.
این که اتحاد باعث پیروزى مى شود, یک قانون عام و قطعى است; به طورى که اگر در جبهه حق ((اختلاف)) و در جبهه باطل ((اتحاد)) حاکم باشد, به طور قطع پیروزى از آن اهل باطل خواهد بود, لذا حضرت على(ع) خطاب به لشکریان خویش مى فرمایند: ((والله لاظن ان هولإ القوم سیدالون منکم باجتماعهم على باطلهم و تفرقکم عن حقکم)); به خدا سوگند به همین زودى آنان (ارتش معاویه) بر شما چیره شوند, چرا که آنان در باطل خویش اتحاد وهمبستگى دارند و شما در حق خود دچار تفرقه و اختلاف هستید.(7)
در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامى, وحدت داراى نقش مهم و اساسى بود; وحدتى که چنان در بین اقشار جامعه اعم از روحانى و دانشجو, کارگر و کارمندو... الفت و صمیمیت ایجاد کرد که به تعبیر بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران, امام خمینى(ره) ((بى آنکه داراى ادوات نظامى باشیم فقط به واسطه قدرت ایمان و وحدت کلمه, بر قواى طاغوتى غلبه کردیم.))(8)
و در دفاع مقدس نیز ایمان و وحدت کلمه پیروزى رزمندگان اسلام را به همراه داشت.
3 ـ وحدت ملى و ماندگارى انقلاب
از آنجایى که مورخین, تاریخ را یکى از منابع شناخت محسوب کرده و قوانین حاکم برآن را قابل تطبیق برموارد مشابه به حساب مىآورند, بنابراین بر مالازم است که دریابیم رمز عزت و عظمت ملتهاى متمدن و مصونیت آن ها از سلطه قدرتهاى خارجى چه بوده و مى باشد, تا با بهره گیرى از آن در تداوم انقلاب خویش تلاش نماییم.(9)
حضرت على(ع) براساس تجربه تاریخى خویش, راز تداوم انقلاب را پرهیز از اختلاف و ایجاد همبستگى و اتحاد ملت دانسته و مى فرمایند: ((فالزموا کل امر لزمت العزه به شإنهم و زاحت الاعدإ له عنهم و مدت العافیه به علیهم و انقادت النعمه له معهم, و وصلت الکرامه علیه حبلهم من الاجتناب للفرقه و للزوم للالفه و التعاض علیها و التواصى بها)) ; به سراغ کارهایى روید که موجب عزت و اقتدار آنان شد, دشمنان را از آنان دور نموده, عافیت و سلامت به آن ها روى آورد, نعمت را در اختیارشان قرار داد, و کرامت و شخصیت باعث پیوند اجتماعى آنان شد. یعنى از تفرقه و پراکندگى اجتناب ورزیدند و بر الفت وهمگامى همت گماشتند و یکدیگر را برآن توصیه کردند. (10)
و در جاى دیگر ایشان وحدت را سبب قوت و قدرت و رفع نابسامانى هاى امت دانسته اند: ((فانه لم یجتمع قوم قط على امر واحد الااشتد امرهم و استحکمت عقدتهم... لم یمتنع قوم قط الا دفع الله عنهم العله, و کفاهم جوائح الذله و هداهم الى معالم المله)); به طور قطع تاکنون ملتى برآرمان خاصى وحدت پیدا نکرد, مگر آن که قدرت گرفت و همبستگى آنان قوت یافت و هیچ ملتى قدرت و عزت نیافت مگر آن که خداوند نابسامانى را از آنان برداشت, و بلاى ذلت را از آنان دفع نمود و آنان را به نشانه هاى دین راهنمایى کرد.(11)
4 ـ وحدت ملى پشتوانه اجراى حق و عدالت
فقدان اتحاد و وحدت در هرجاى جامعه باعث هرج و مرج در آن نظام مى گردد و هنگامى که هرج و مرج و ناامنى در کشور حاکم گردد, اجراى حق و عدالت میسر نخواهد بود.
حضرت على(ع) مى فرمایند: ((فقلنا: تعالوا نداوى, لایدرک الیوم باطفإ النائره و تسکین العامه حتى یشتد الامر و یستجمع, فنقوى على وضع الحق فى مواضعه)); ما گفتیم که بیایید با خاموشى آتش جنگ و آرام کردن انبوه مردم, به چاره جویى و درمان بنشینیم تا کار مسلمانان قوام و انسجام یابد و ما براى اجراى حق و عدالت نیرومند شویم.(12)
پى نوشتها:
1 ـ اشاره به آیه 30 سوره روم که خداوند مى فرمایند: ((فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التى فطرالناس علیها; پس روى خودرا متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند انسانها را برآن آفریده است.))
2 ـ نهج البلاغه, حکمت 78.
3 ـ همان, خطبه 176.
4 ـ همان, خطبه 192.
5 ـ سنن ترمذى, ج 3, ص 316.
6 ـ تبیان, وحدت, دفتر 15, ص 25.
7 ـ نهج البلاغه, خطبه 25.
8 ـ صحیفه نور, ج 6, ص 49.
9 ـ رمز تداوم انقلاب در نهج البلاغه, محمدى رىشهرى, ص 13.
10 ـ نهج البلاغه, خطبه 192.
11 ـ بحارالانوار, ج 32, ص 405.
12 ـ نهج البلاغه, نامه 58.

تبلیغات