آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

سعیدبن مسیب، از شخصیتهاى بزرگ علمى و دینى قرن اول هجرى‏است. او از بزرگان تابعان و نخستین فقیهان مدینه به شمارمى‏رود. بلکه فقیه الفقهاء و موسس مکتب فقهى مدینه مى‏باشد; درعالم شیعه نیز از عالمان و محدثان شیعه است; از جمله افرادى‏است که عصر چهار معصوم; امام على، امام حسن، امام حسین و امام‏سجاد علیهم السلام را درک کرده است; از جمله معدود اصحاب اولیه‏امام سجاد(ع)به شمار مى‏رود.
تولد
سعید بن مسیب، در سال 15 یا17 هجرى در عهد خلافت عمر، در شهرمدینه متولد شده و در همان شهر به تحصیل علم و دانش پرداخته واز محضر اصحاب پیامبر(ص)و اساتید و محدثان این شهر بهره برده وهمان‏گونه که از شرح احوال او بر مى‏آید، غالب عمرش را در مدینه‏گذرانده و جز براى حج از آن خارج نشده است ولى با توجه به این‏که او چهل دفعه به حج مشرف شده، مى‏توان گفت که از محدثان مکه‏نیز بهره‏ها برده است.
خاندان
سعید بن مسیب از قبیله بنى مخزوم است و پدر او مسیب و جدش‏حزن، هردو پیامبر(ص)را درک کرده‏اند و از کسانى هستند که در فتح‏مکه اسلام آوردند و به نقلى مسیب از مهاجران بوده و در غزوه‏حدیبیه و بیعت رضوان، حضور داشته است. پیامبراکرم(ص)به حزن بن‏ابى‏وهب، جد سعید، پیشنهاد کرد که نامش را به سهل تغییر دهد ولى‏او نپذیرفت و گفت: مى‏خواهم به نامى که پدر و مادرم براى من‏نهاده‏اند، خوانده شوم.
خاندان سعید، نوعى رابطه و خویشى سببى با بنى‏هاشم داشته‏اند; زیرا برادر حزن، هبیره بن ابى‏وهب، شوهر ام‏هانى، خواهرامیرمومنان على(ع)بود. فرزندان هبیره، خواهرزادگان‏على(ع)شیعیان خوبى بودند و از یاران امیرالمؤمنین(ع)به شمارمى‏آمدند. مصقله‏بن هبیره والى منطقه اردشیر خره در عصر حکومت آن‏حضرت بود. همچنین جعده‏بن هبیره از سوى على(ع)در خراسان والى‏بود. از این رو در خاندان سعید، احتمالا گرایش ضد هاشمى که‏تمایل غالب قریشیان بود، کمتر بوده است. به استثناى یک مورد که‏زبیربن بکار نقل کرده: حزن، جد سعید در جریان سقیفه، از خالدبن‏ولید که علیه انصار سخنرانى کرده بود، طرفدارى نموده و درتعریف و مدح او شعر سروده بود.
البته این مساله، بیشتر جنبه قبیلگى و تعصب قومى داشته است; زیرا خالد نیز از قبیله بنى مخزوم بوده است. مسیب، پدر سعیدتاجر بوده و خرید و فروش روغن مى‏کرده است.
ویژگیها
1- سید تابعان
تابعان کسانى هستند که محضر رسول خدا(ص)را درک نکردند، ولى‏اصحاب آن حضرت را دیدند; لذا تمام کسانى که بعد از رحلت‏پیامبراکرم(ص)به دنیا آمدند، از تابعان به شمار مى‏آیند. بدین‏معنى که به تدریج اصحاب پیامبر(ص)از دنیا رفتند و مردم درمسائل شرعى به فقهاى تابعان رجوع مى‏کردند که سعید بن مسیب ازمهمترین فقیهان این عصر بود و به گفته ابن خلکان، سیدالتابعین‏به شمار مى‏آمد.
2- فقیه مدینه
در اواخر قرن اول هجرى دو مکتب و مدرسه فقهى در میان‏مسلمانان پدید آمد: مکتب عراق و مکتب مدینه.
مکتب عراق را مکتب راى و مکتب مدینه را مکتب حدیث مى‏گفتند. فقهاى عراق بیشتر بر راى و استدلال عقلى تکیه مى‏کردند ولى‏فقهاى مدینه بر احادیث و روایات فقهى تکیه داشتند. از میان‏فقهاى چهارگانه اهل سنت، ابوحنیفه نماینده مکتب عراق و مالک بن‏انس نماینده مکتب مدینه بود.
سعید بن مسیب در عصر خود یکى از مهمترین فقیهان مدینه به‏شمار مى‏آمد و به گفته ابن سعد، رئیس فقیهان مدینه بود.بلکه‏موسس مکتب فقهى مدینه به شمار مى‏آمد.
3- اهل ورع و عبادت
سعید بن مسیب از عابدان و زاهدان عصر خود بود; ابن خلکان درمورد او مى‏گوید: او میان فقه و حدیث و زهد و عبادت و ورع راجمع کرده بود.
سعید پیوسته ملازم مسجدالنبى بود و سى سال نماز جماعت آن‏جا راترک نکرده بود. روزى چشمش درد مى‏کرد، آب و هواى وادى عقیق رابه او توصیه کردند، ولى او از رفتن به آن‏جا امتناع کرد و گفت: پس چگونه به نماز جماعت صبح و عشاى مسجد النبى برسم؟!
4- تعبیر کننده رویا
سعید بن مسیب علاوه برآشنایى با فقه که در مفهومى وسیع‏تر ازمعناى امروزى‏اش به کار مى‏رفت، در تعبیر رویا نیز مهارت داشت وبه گفته ابن سعد، از همه اهل زمانش در تعبیر رویا ماهرتر بود.
جایگاه علمى
سعید بن مسیب از دانشمندان بى‏بدیل عصر خویش بود و عالم على‏الاطلاق مدینه به شمار مى‏رفت و از جمله فقهاى هفتگانه اولیه‏مدینه بود که عبارتند از: عروه‏بن زبیر، ابوبکربن عبدالرحمن‏مخزومى، سلیمان بن یسار، عبیدالله‏بن عتبه، خارجه‏بن زید، قاسم‏بن محمدبن ابى‏بکر و سعیدبن مسیب که دو نفر اخیر را از پیروان‏اهل‏بیت علیهم السلام و شاگردان امام سجاد(ع)دانسته‏اند.
در مورد مکانت علمى سعید بن مسیب همین بس که امام‏زین‏العابدین(ع)در باره او فرمود:
«سعیدبن مسیب آگاهترین مردم به آثار گذشتگان است و از لحاظفهم و درک مسائل از همه قوى‏تر مى‏باشد.»
اساتید
سعید بن مسیب در تحصیل علم و دانش و گردآورى حدیث‏سعى بلیغ ورنج فراوان برده بود; چنان که خود مى‏گوید: «شبها و روزها رادر جستجوى یک حدیث صرف مى‏کردم.»
در این راه از تمام راویان اخبار و محدثان عصر خود و صحابیان‏پیامبر(ص)سود برده بود، حتى گاهى خدمت همسران پیامبر(ص)مى‏رسیدو از آنان اخذ حدیث مى‏کرد. اشخاصى از بزرگان صحابه چون جابرابن‏عبدالله انصارى و سلمان فارسى، از اساتید او به شمار مى‏رفتند.ولى را از محضرامیرمومنان على(ع)بیشترین استفاده را کرده بود وبه نقل کشى تربیت‏شده آن حضرت به شمار مى‏رفت.
بعد از شهادت على(ع)از محضر فرزندان آن حضرت بهره مى‏برد و به‏نقل کلینى در عصر امامت امام سجاد(ع)، از حواریون و شاگردان‏نزدیک آن امام به شمار مى‏رفت.و پیوسته از محضر آن حضرت استفاده‏مى‏کرد و احادیثى از آن جناب نقل کرده است.
شاگردان
سعید بن مسیب استاد و سرپرست مکتب فقهى مدینه بود و غالب علم‏جویانى که به مدینه مى‏آمدند، پاى درس او مى‏نشستند و از آراءفقهى و نظرات علمى او بهره مى‏بردند و در معضلات و مشکلات فقهى‏محل رجوع مردم بود. عمربن عبدالعزیز آنگاه که حاکم مدینه بود،در هیچ امرى قضاوت نمى‏کرد، مگر این که درباره آن از سعید بن‏مسیب استفتاء مى‏کرد.
اشخاصى از اصحاب ائمه علیهم السلام چون ابوحمزه، ابوغالب‏اسدى، ثمالى و ابان بن تغلب از شاگردان سعید بن مسیب بودند وبه واسطه او روایاتى از امام سجاد(ع) نقل کرده‏اند.
احادیث
سعیدبن مسیب از طریق اکثر صحابه پیامبر(ص)از جمله على(ع)،عمر، عثمان، زید بن ثابت، عبدالله بن عمر، سعدبن ابى‏وقاص،ابوموسى اشعرى، ابوهریره، جبیربن مطعم، عبدالله بن زید مازنى،عایشه و ام‏سلمه احادیث پیامبر(ص)را نقل کرده است و قاطبه‏محدثان اهل‏سنت از طریق او احادیث پیامبر(ص)را نقل کرده‏اند. چنان که در کتاب الوافى بالوفیات آمده، همه جماعت محدثان از اونقل حدیث کرده‏اند.
در کتابهاى شیعه نیز روایات و احادیث‏سعید به چهارده موردمى‏رسد که بعضى را بدون واسطه از امام زین العابدین(ع) نقل کرده‏و بعضى دیگر را به طریق جابربن عبدالله، سلمان و على‏بن ابى‏رافع‏نقل کرده است.
از جمله روایات سعیدبن مسیب این که او نقل کرده: «سالى‏همراه امام سجاد(ع) براى حج‏به سوى مکه روانه شدیم. امام دریکى از منازل دو رکعت نماز خواند و سجده کرد و در سجده تمام‏سنگها و سنگریزه‏هاى اطرافش، با او تسبیح گفتند. من وحشت کردم. امام سربرداشت و آنگاه فرمود: سعید! ترسیدى؟ گفتم: آرى یابن‏رسول الله! فرمود: این تسبیح اعظم است.»
او پیوسته مى‏گفت: «على بن الحسین(ع)نفس زکیه است و من براى‏او نظیرى نمى‏شناسم.» و آنگاه که جوان قرشى در مورد امام‏سجاد(ع)از او پرسید، گفت: «او سیدعابدین، على بن حسین بن على‏بن ابى‏طالب علیهم السلام است.»
تشیع
شیخ طوسى سعیدبن مسیب را در زمره اصحاب امام سجاد(ع)ذکر کرده‏است. و مرحوم کلینى از امام صادق(ع)نقل کرده که سعید بن مسیب،قاسم بن محمدبن ابى‏بکر و ابوخالد کابلى از افراد مورد وثوق على‏بن الحسین(ع)بودند.
یکى دیگر از دلائل تشیع سعید بن مسیب، مواضع سیاسى کاملا ضداموى اوست. وى حکومت اموى را باطل و حاکمان آن را غاصب مى‏دانست و در موردیزید سخن او مشهور است که سالهاى حکومت‏یزید را سالهاى شوم‏معرفى کرده بود.
سعید به جهت چنین مواضعى پیوسته مورد آزار و اذیت امویان‏قرار مى‏گرفت. زمانى به خاطر مخالفت‏با عبدالملک و اباء از به‏رسمیت‏شناختن فرزندان او، ولید و سلیمان، به عنوان ولیعهدتازیانه مى‏خورد و به زندان مى‏افتد. زمانى هم تحت نظر قرارمى‏گیرد و از معاشرت با مردم محروم مى‏شود.
سعیدبن مسیب علاوه بر مخالفت‏بابنى امیه، در سایر مواضع سیاسى‏نیز با ائمه اطهار علیهم السلام همسویى داشت. چنان که در فتنه‏ابن زبیر، با او بیعت نکرد و مورد آزار و اذیت عمال وى بود.
برخى در مورد تشیع سعید اشکال کرده گفته‏اند: فتاواى او بیشتربا فقه اهل‏سنت‏سازگار است تا طریقه اهل‏بیت علیهم السلام. دومین‏اشکالى که بر او گرفته‏اند، عدم حضور او در تشییع جنازه امام‏سجاد(ع)مى‏باشد. صاحب منتهى المقال از این دو اشکال به نحو زیرپاسخ گفته است: «مخالفت طریقه او با طریقه اهل‏بیت علیهم السلام‏منافاتى با تشیع او ندارد، چرا که بسیارى از اصحاب ائمه اطهارعلیهم السلام و اعاظم شیعیان آنها در بیشتر مسائل فقهى و فتاواى‏شرعى موافق اهل‏سنت هستند. بلکه بعضى از نظریاتى که بعضى ازعلماى شیعه مثل ابن جنید قائل شدند مانند قیاس، به ضرورت مذهب‏باطل است.; به ویژه اصحاب امام سجاد(ع)که به جهت‏شدت تقیه،قادر به اظهار اصول و فروع مذهب شیعه نبودند، مگر خیلى مسائل‏اندک، آن هم براى عده‏اى قلیل; چنان که شیعیانى که امامت امام‏باقر(ع)را نپذیرفتند (مثل زیدیه)در فروع دین از فقهاى عامه‏پیروى کردند. شخصى چون ابن عباس که تشیع او مسلم است، بیشترآراء و نظریاتش مخالف اصول شیعه است، اما حاضر نشدن سعیدبن‏مسیب در تشیع جنازه امام سجاد(ع)به احتمال قوى به خاطر تقیه ودفع تهمت‏بوده است.»
وفات
بالاخره این فقیه بزرگوار و محدث عالى مقام، پس از عمرى بندگى‏و اطاعت و تحصیل و تدریس و نشر فرهنگ محمدى(ص)در سال 94 ه . در شهر مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون شد. این سال رابه جهت مرگ عده‏اى از فقهاء در آن، «سنه‏الفقهاء» نامیدند. البته در مورد تاریخ مرگ سعید سالهاى 92،93، 95 و 105 هجرى‏نیز نقل شده است.

تبلیغات