چکیده

نسبت دین و تمدن و نقش دین در پویایی و ایستایی تمدن، مسئله ای است که بسیاری از اندیشمندان و تمدن شناسان را به ارزیابی آن واداشته است. بررسی دیدگاه خاورشناسان به دلیل گستردگی دامنه تأثیرگذاری دیدگاه آنان بر دیگر اندیشمندان و مراکز علمی درخور توجه است. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش مقایسه تطبیقی و از راه مطالعات کتابخانه ای به ارزیابی و مقایسه دیدگاه ویل دورانت به عنوان نماینده واگرایان با برخی خاورشناسان تمدن پژوهی چون فون گرونباوم، هنری لوکاس، آنتونی حورانی در آثارشان پرداخته و دیدگاه دوگانه آنان درباره نسبت دین و تمدن را بررسی نموده است. دست آورد پژوهش نشان می دهد برخی خاورشناسان به نسبت هم گرایانه دین و تمدن باور داشته و دین را جوهر تمدن می دانند که به دلیل روزآمدی، فرهنگ سازی و برقراری پیوند بین زیست مادی و معنوی به بالندگی تمدن کمک می کند. در نظرگاهی دیگر ترس پنهان در دین، همسانی با جادوگری، داشتن خاستگاه بشری، ناسازگاری با دانش و آزادی، زمینه پسرفت و ایستایی تمدنی را فراهم کرده و نگرش ابزاری به دین را در باور واگرایان تقویت کرده است.

تبلیغات