چکیده

نخستین بار ونزبرو، سیره ابن اسحاق را به مثابه گونه ای داستانی از تفسیر قرآن برشمرد؛ گونه ای که در آن داستان نقشی محوری و اساسی دارد. در این پژوهش با الهام از این نوع نگاه و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی توأم با نقد، ضمن ارزیابی دیدگاه ونزبرو درباره نسبت سیره ابن اسحاق با سنت تفسیر قرآن، به واکاوی چگونگی کاربست آیات در این اثر پرداخته ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد در این اثر 127 مورد طرح آیات قرآن در خلال مباحث مختلف دیده می شود. تبیین اسباب نزول با 75 مورد، بخش عمده روایات سیره با محوریت آیات قرآن را تشکیل می دهد. به رغم آنکه ونزبرو ذکر اسباب نزول را عنصری از تفاسیر فقهی برمی شمارد، یافته های این پژوهش نشان می دهد این عنصر چنانکه ریپین هم گفته است، خصیصه ای از گونه داستانی تفسیر بنابر تقسیم بندی گونه های تفسیری پیشاطبری از دید ونزبرو است. ذکر آیات در قالب سخنان و نوشته های شخصیت های داستان، غنابخشی و مزین ساختن کلام راوی به آیات الهی، تبیین معنای واژگان به خصوص الفاظ تَکامَد، دخیل و غریب، بیان مصادیق آیات و تفسیر آیات قرآن با استشهاد به سایر آیات از دیگر انواع کاربست های آیات در سیره ابن اسحاق به شمار می آید.             

تبلیغات